به گفته شیخ اجل از روباهی که از دم
شتری آویزان بود حال و روزگار پرسیدند و گفت با بزرگان وصلت کرده ایم. البت
گر وصلت خیلی زحمت زا نباشد شتر را چندان خیالی نیست که مگسی بر سر کوهی کی نشست و
کی برخاست؟
نامه ای به طراح تقسیم ایران
*تورج
دریایی تاریخپژوه ایرانی و استاد کرسی ایران باستان در دانشگاه ارواین کالیفرنیا
است.
مهم است که هر از چندی کسی پیدا شود و
درسی به اهالی غیر فن بدهد و چیزی به آنهایی که به دنبال ترویج افکار غلط و مضر
هستند، بیاموزد.
به عنوان استاد تاریخ، میخواهم درسی
تاریخی به آقای دانا روراباکر بدهم. او عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا از
منطقه ۴۶
کالیفرنیا یعنی اورنج کانتی است، جایی که من در آن زندگی و کار میکنم.
در ۲۶ ژوییه سال ۲۰۱۲، آقای روراباکر نامهای به وزیر خارجه
آمریکا، هیلاری کیلنتون، نوشت و طی آن به خانم کلینتون گوشزد کرد که از آن جایی که
«مردم آذربایجان به لحاظ جغرافیایی از هم جدا افتادهاند و بسیاری از آنها خواهان
یکپارچه شدن سرزمین مادریشان پس از نزدیک به دو قرن سیطره بیکانگان هستند» ایلات
متحده باید به آنها برای رسیدن به هدفشان کمک کند.
او در ادامه مینویسد که روسیه و ایران
سرزمین مادری آذریها را در سال ۱۸۲۸،
بدون کسب اجازه از آنها تقسیم کردند. «جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱ و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،
توانست استقلال یابد» و چنین ادامه میدهد «حال نوبت آذریهای ایران است تا
استقلال خود را به دست بیاورند.»
در انتها روراباکر مینویسد «کمک به به
رسیمت شناخته شدن امید آذریها برای کسب استقلال در نوع خود ارزشمند است... و
علاوه بر این، خطری را متوجه حاکمان مستبد ایران میکند که بسی از احتمال حمله به
تاسیسات زیرزمینی هستهای ایران عظیمتر است.»
واضح است که آقای روراباکر به شکلی
غیرطبیعی نگران مسائل فعلی خاورمیانه و منافع آمریکا و اسرائیل است، چرا که سازمان
مجاهدین خلق ایران (گروهی از ایرانیان در تبعید که در لیست گروههای تروریستی
آمریکا قرار دارند)
«دوستان اسرائیل» میخواند.
این امر به وضوح نشانگر جایگاه سیاسی روراباکر و تاثیرات موافقان این نوع جهتگیری
است که بر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه تاثیر مخرب خواهد داشت.
در واقع همین کوتهاندیشی و نداشتن دانش
کافی درباره منطقه و تاریخ است که سبب شده تا آمریکا خود را در مسائل مربوط به
خاورمیانه (عراق و افغانستان) درگیر کند.
سئوال اینجاست که چطور چنین مداخلاتی در
کشورهای مختلف و طرح و برنامه برای از بین بردن دولتهایی که سازمان ملل متحد آنها
را به رسمیت میشناسد، میتواند به آمریکا کمک کند؟ یا آن که چطور میتواند به
کشورهای این منطقه کمک کند؟ جواب خلاصهشدهاش این است که اصلا کمکی نمیکند! تا
آنجا که من میدانم، این قدرتهای استعمارگر بودند که در قرن نوزدهم مسبب چند تکه
شدن کشورها در خاورمیانه شدند.
حتی در در آمریکا و در دانشگاهی که من
تدریس می کنم نیز چنین آموزش داده میشود که این دست افکار و عملکردها مضر بودند و
در دو قرن گذشته مشکلات و مسائل بسیاری را در جهان به وجود آوردهاند.
از آن زمان که کشورها افکار استعماری در
سر میپروراندند، مدت زیادی میگذرد.
آقای روراباکر مدعی است که قوم آذری در
سال ۱۸۲۸
میلادی توسط ایران و روسیه جدا شدند و در دو قرن گذشته از هم جدا افتادهاند، (من
نمی دانم که ایشان چند بار به جمهوری آذربایجان و استان آذربایجان سفر کرده که
چنین ادعاهایی میکند.)
نگاهی گذرا به کتابهای مقدماتی تاریخ
جهان، نشان میدهد که منطقهای که او دربارهاش حرف میزند بخشی از ایران (آن زمان
پرشیا) بوده که در سال ۱۸۲۸ روسها
به آن حمله کرده و با امضای یک پیماننامه صلح آن را به قلمرو خود ضمیمه کردند.
اما آن چه مهم است این است که منطقهای
که امپراطوری روسیه به دلیل شکست ایرانیها در جنگ، از آن خود کرد، نامش آذربایجان
نبود.
این مرد قدرتمند روسی، یعنی استالین بود
که تصمیم گرفت برای مداخله در امور ایران نام این منطقه را از آران (در تاریخ
باستان با نام آلبانی) به آذربایجان تغییر دهد و آن را خاری کند در چشم ایران و آن
دسته از متحدانی که با اتحاد جماهیر شوروی دشمنی داشتند، یعنی ایالات متحده و بریتانیا.
به نظر میرسد که آقای روراباکر پا در جای پای استالین گذاشته است.
در مقام متخصص تاریخ باستان، میخواهم
به روراباکر درباره گذشتههای دور درسی تاریخی بدهم.
نام آدَربایجان (که در زبان ترکی
آذِربایجان است) برگرفته از نام آخرین ساتراپ (کلمهای فارسی که اینک در زبان
انگلیسی نیز به کار میرود. رجوع کنید به فرهنگ لغات معتبر) امپراطوری هخامنشی در
ایران است که آدورباد نام داشت و در قرن چهارم پیش از میلاد زندگی میکرد.
خانواده او حتی پس از حمله اسکندر
مقدونی و فتح منطقه توسط او هم چنان حکمرانان محلی باقی ماندند و در نتیجه این
منطقه به نام آذربایجان (در زبان فارسی باستان آتورپاتاکان) شناخته شد.
این عبارت کهن فارسی به معنای «محافظتکننده
آتش» است. با این همه این داستان به منطقه جنوبی رودخانه ارس (آذربایجانی که در
ایران است) مربوط میشود و این در حالی است که در شمال ارس، این استالین بود که
نام آران را به آذربایجان تغییر داد.
جمهوری آذربایجان در قرن بیستم موجودیت
پیدا کرد. در نتیجه به لحاظ تاریخی هرگز بین این دو آذربایجان ارتباطی یا اتحادی
برقرار نبوده است. این منطقه در دوران قرون وسطی به منطقهای ترکنشین بدل شد و این
قوم تنها یکی از چندین و چند قومی هستند که امروزه در ایران و آن سوی مرزهای آن
زندگی میکنند.
همچنین باید کسی به روراباکر میگفت که
ایده ملیگرایی ایرانی متعلق به آذریهای ایران و آران است.
فتحعلی آخوندزاده، که در جمهوری
آذربایجان با نام آخوندوف شناخته میشود، یکی از قهرمانان ملی است که جنبشی
روشنفکرانه را راهاندازی کرد که اساس آن ایده ایران یکپارچه بود.
از آن زمان تاکنون، تعدادی اگر نگویم
بسیاری، از دولتمردان و روشنفکران ایرانی با اصل و نسبی آذری شروع به فعالیت کردند
(آیتالله علی خامنهای و میر حسین موسوی هر دو از منطقه آذربایجان ایران هستند.)
بسیاری از معروفترین تاریخنگاران،
زبانشناسان و دانشگاهیان امروزی نیز اصالتی آذری دارند، اما هیچ کدام خواهان
جدایی آذربایجان نیستند.
نمیدانم چرا رورا باکر
و انگشتشمار دوستاناش (سازمان مجاهدین خلق مستقر در واشنگتن که پول خرج میکنند
تا نمایندگان کنگره را بخرند و همچنین اسرائیل) چنین عبارات مهملی میگویند.
این عبارات نادرست و به لحاظ تاریخی غیر
دقیق هستند.
علاوه بر این، تنها ترک زبانها در
آذربایجان ایران زندگی نمیکنند، بلکه کردها و مسیحیان آشوری و تعداد اندکی از
ارمنیها نیز در این منطقه سکنی دارند.
روراباکر باید اندکی درباره عواقب توجه
نشان دادن تنها به یک قوم در منطقهای که چندین و چند قوم در آن زندگی میکنند و
در کشوری نظیر ایران مطالعه کند.
درسهایی که از جنگهای کوزوو و صربستان
ـ بوسنی هرزگوین، همچنین ارمنستان ـ آذربایجان میتوان آموخت نشان میدهد که چنین
تمایز قائل شدن بین قومیتها منجر به پاکسازی قومی و دیگر رفتارهای خشونتآمیز
وحشتناک میشود.
طی ۲۵۰۰ سال گذشته، ایران تمدنی چند قومیتی
بوده است. این افرادی نظیر روراباکر هستند که در تله اسرائیل و مجاهدین خلق افتادهاند
و به دلیل منفعتطلبیهای خود، خواهان انشقاق هستند.
دخالت آمریکا در امور خاورمیانه به ویژه
ایران در قرن بیستم، با تاکید بر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با حمایت آمریکا صورت گرفت و تنها
نخستوزیری که در تاریخ ملی ایران به شکلی دموکرات انتخاب شده بود را از قدرت خلع
کرد، سبب شده تا ایران بدل به آن چیزی شود که امروز میبینیم.
مطمئنم که نماینده مجلس نمایندگان
آمریکا عبارت عکس العمل و بارتاب را شنیده است. هرگونه عمل کوتهفکرانه میتواند
برای ایالات متحده مشکلات طولانی مدت در خاورمیانه به وجود بیاورد.
این باید برای روراباکر درسی باشد تا
خود را درگیر مسائل ایران نکند و به جای آن به بیکاری، مشکلات ساختار آموزشی و فقر
در کشور خود بپردازد.
به او در اورنج کانتی که همه چیز در حال
فروپاشی است، بیشتر نیاز است. ایدههای
مشابه او درباره تقسیم افغانستان نیز سبب شد تا در آن کشور بدل به عنصری نامطلوب
شود. بیایید کالیفرنیا را نجات دهیم، پیش از آن که دیگران خواهان جدایی این ایالت
از ایالات متحده آمریکا شوند.
دربند(Дербе́нт) جنوبیترین شهر فدراسیون روسیه و از
لحاظ اهمیت دومین شهرداغستان با
جمعیتی بالغ بر ۱۰۱۰۳۱ (بر پایهٔ آمار ۲۰۰۲) است. آذریها ولزگیها و تبرسرهابیشترین ساکنان این شهر را تشکیل میدهند.
دربند قدیمیترین شهر فدراسیون روسیه است و به عنوان دروازه
قفقاز از قرنها قبل به عنوان یک منطقه استراتژیک ارزش بسیاری داشتهاست.
این شهر تا سده ۴ میلادی بخشی از آلبانیای قفقاز بوده. نام فارسی دربند از اواخر سده پنجم میلادی بر شهر
نهاده شد یعنی از زمان قباد یکمساسانی. خسرو یکم پسر
قباد یکم دستور ساخت دژ دربند را داد تا مرزهای شمالی ایران را از حملات اقوام
مهاجم مصون دارد.
شهر دربند در پیرامون دژ ساسانی دربند
ساخته شدهاست. این دژ طی ۱۵۰۰ سال بطور پیوسته مورد استفاده بودهاست.
استحکامات دربند دیوار
سنگی بسیار بلندی بود که در زمان خسرو انوشیروان ساخته شد. طول آن چهل کیلومتر و از کوهستان تا کرانهٔ دریای خزر امتداد
داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران مهاجم به شمار میامد.
این دیوار که از تخته سنگهای بسیار بزرگ ساخته شده بود،
هیجده تا بیست متر ارتفاع داشت. سی برج برفراز این دیوار قرار گرفته بود. دیوار
سه دروازهٔ آهنی داشت که یک دروازهٔ آن به دریا گشوده میشد.
ایستمی خان ترک،
در زمان خسرو انوشیروان به ایران اعلان جنگ داده و قصد حمله به ایران را داشت ولی
استحکامات دربند که ایرانیان در سدهٔ قرن پنجم، برابر هیاطله پدید
آورده بودند، در نظر ترکان غیر قابل گذر مینمود، از این رو حمله ترکان متوقف
ماند.
در سال ۶۲۶ میلادی بار دیگر خاقانات غربی ترک جهت حمایت از بیزانس بطرف
ایران حمله بردند. در این زمان جنگ شدیدی در جبهههای غرب ایران، بین خسرو پرویز وهراکلیوس در
جریان بود.
ترکان این بار توانستند با فرماندهی خان بزرگ تون جبغو خان،
ضمن حملات مداوم و پی در پی خویش خطوط دفاعی دربند را شکسته و به سوی جلگههای قفقاز سرازیر
شوند.
حصار
دربند در قفقاز برای جلوگیری از هجوم خزرها به ایران در دوره باستان
دژ ساسانی دربند
§
رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. تهران:
انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵
§
ویکیپدیای انگلیسی
Wikipedia contributors, «Derbent,» Wikipedia, The Free
Encyclopedia,http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Derbent&oldid=192040543 (accessed February ۱۷, ۲۰۰۸).
|
This article is about the city in the Republic of Dagestan, Russia.
For the district in Konya Province, Turkey, see Derbent, Konya.
Derbent (Russian: Дербе́нт;Azerbaijani: Dərbənd; Lezgian:
Кьвевар; Avar: Дербенд; Lak: Чурул, Churul; Persian:
دربند;Judæo-Tat: דארבּאנד/Дэрбэнд/Dərbənd[6]) is a cityin the Republic of Dagestan,Russia. It is on
the Caspian Sea, north
of the Azerbaijaniborder.
It is the southernmost city in Russia, and it is the second most important
city of Dagestan. Population: 119,961 (2010 Census preliminary results);[3] 101,031 (2002 Census);[4] 78,371 (1989 Census).[7]
Often identified with the
legendary Gates
of Alexander, Derbent claims to be the oldest city in Russia (8th
century BCE)[8]. Since
antiquity, the value of the area as the gate to the Caucasus has been
understood, and Derbent has archaeological structures over 5,000 years old.
As a result of this geographic particularity, the city developed between two
walls, stretching from the mountains to the sea. These fortifications were
continuously employed for a millennium and a half, longer than any other
extant fortress in the world. Over the years, different nations gave the city
different names, but all connected to the word gate; its name in Persian is Derbend, which means "closed
gates".
Geography [edit]
The modern city is built near
the western shores of the Caspian Sea, south
of the Rubas River, on the slopes of the Tabasaran Mountains (part of the BiggerCaucasus range). Derbent is well served by public transport, with its own
harbor, a railway going south to Baku, and the Baku
to Rostov-on-Don road.
To the north of the town is the
monument of the Kirk-lar, or forty heroes, who fell defending Dagestan
against the Arabs in 728. To the south lies the seaward extremity of the Caucasian
wall(fifty metres long), otherwise known as Alexander's
Wall, blocking the narrow pass of the Iron Gate or Caspian
Gates(Portae Athanae or Portae
Caspiae). This, when entire, had a height of 29 ft (9 m) and a
thickness of about 10 ft (3 m) and, with its iron gates and
numerous watch-towers, formed a valuable defence of the Persianfrontier.
Climate [edit]
History [edit]
View of the city from Naryn-Kala, 1910s
Derbent has an important
strategic location in the Caucasus: the city is situated on a narrow,
three-kilometer strip of land between the Caspian Sea and the Caucasus
mountains. Historically, this position allowed the rulers of Derbent to control
land traffic between the Eurasian
Steppe and theMiddle East. The
only other practicable crossing of the Caucasus ridge was over the Darial
Gorge.
The first intensive settlement
in the Derbent area dates from the 8th century BCE; the site was
intermittently controlled by the Persian monarchs, starting from the 6th
century BCE. Until the 4th century CE, it was part of Caucasian
Albania and is
traditionally identified with Albana, the capital. The modern name
is a Persian word (دربند Darband) meaning "closed gates", which came into use in the end of
the 5th or the beginning of the 6th century CE, when the city was
re-established byKavadh I of the Sassanid dynasty of Persia.
The 20-meter (66 ft) high
walls with thirty north-looking towers are believed to belong to the time of
Kavadh's son, Khosrau I. The chronicler Movses Kagankatvatsi wrote about "the wondrous walls, for whose construction the
Persian kings exhausted our country, recruiting architects and collecting
building materials with a view of constructing a great edifice stretching
between the Caucasus Mountains and the Great Eastern Sea." Derbent
became a strong military outpost and harbour of the Sassanid
empire. During the 5th and 6th centuries, Derbent also became an
important center for spreading the Christian faith in the Caucasus.
Movses Kagankatvatsi left a
graphic description of the sack of Derbent by the hordes of Tong Yabghu of the Western Turkic Khaganate in 627. His successor[citation needed], Böri Shad, proved
unable to consolidate Tong Yabghu's conquests, and the city was retaken by
the Persians. In 654, Derbent was captured by the Arabs, who transformed it
in an important administrative center and introduced Islam to the area. Because of its strategic position on the northern branch
of the Silk Route, the
fortress was contested by the Khazars in the course of the Khazar-Arab
Wars. The Sassanids had also brought Armenians from Syunikto help
protect the pass from invaders; as Arab rule weakened in the region at the
end of the ninth century, the Armenians living there were able to establish a
kingdom of their own, which lasted until the early years of the thirteenth
century.[10][11]
Sassanian fortress in Derbent
Excavations on the eastern side
of the Caspian Sea, opposite to Derbent, revealed the Great Wall of Gorgan, the eastern counterpart to
the wall and fortifications of Derbent. Similar Sasaniandefensive
fortifications there—massive forts, garrison towns, long walls—also run from
the sea to the mountains.
The Caliph Harun
al-Rashid spent time
living in Derbent and brought it into great repute as a seat of the arts and
commerce. According to Arab historians, Derbent, with population exceeding
50,000, was the largest city of the 9th century Caucasus. In the 10th
century, with the collapse of the Arab Caliphate, Derbent became the capital
of an emirate. This emirate often fought losing wars with the neighboring
Christian state of Sarir, allowing Sarir to occasionally
manipulate Derbent politics. Despite that, the emirate outlived its rival and
continued to flourish at the time of the Mongol invasion in 1239.
In the 14th century, Derbent
was occupied by Tamerlane's
armies. In 1437, it fell under the control of the Shirvanshahs of Azerbaijan. During
the 16th century, Derbent was the arena for wars between Turkey and Persia ruled by the IranianSafavid dynasty. The Ottoman Empire gained control of the city following the Battle of the Torches in
1583, and Ottoman ownership was secured with theTreaty of Istanbul of 1590.
By the 1735 Ganja treaty,
Derbent fell within the Persian state. In 1722, during theRusso-Persian War, Peter
the Great of Russia wrested the town from the Persians, but in 1736, the supremacy of Nadir Shah was again recognized. In 1747, Derbent became the capital of the
khanate of the same name.
During the Persian Expedition of 1796, Derbent was stormed by
Russian forces under Valerian Zubov. As
a consequence of the Treaty
of Gulistan of 1813—between
Russian and Persia—Derbent became part of the Russian
Empire.
The Caspian Gates
A large portion of the walls
and several watchtowers have been preserved in reasonable shape till our
days. The walls, reaching to the sea, date from the 6th century, Sassanid
dynasty period. The
city has a well-preserved citadel (Narin-kala), comprising an area of
45,000 m², enclosed by strong walls. Historical attractions include the
baths, the cisterns, the old cemeteries, the caravanserai, the 18th-century
Khan's mausoleum, as well as several mosques. The oldest mosque is the Juma
Mosque, built over a 6th-century Christian basilica; it has a 15th-century madrassa. Other
shrines include the 17th-century Kyrhlyar mosque, the Bala mosque and the
18th-century Chertebe mosque.
Administrative and municipal status [edit]
Derbent serves as the administrative center of Derbentsky District, although it is not administratively a part of it.[1] Administratively, it is incorporated as the City of Derbent—an administrative unit with the status equal to that of the districts.[1]Municipally, the City of Derbent is incorporated as Derbent Urban Okrug.[2]
Demographics [edit]
The main ethnic groups are (2002 Census):[12][13]
Economy and culture [edit]
The city is home to machine
building, food, textile, fishing and fishery supplies, construction materials
and wood industries. It is the production center of Russianbrandy. The
education infrastructure is fairly extensive; there is a university as well
as several technical schools. On the cultural front, there is a Lezgin drama
theater (named after S. Stalsky). About two kilometers from the city is the
vacation colony of Chayka (Seagull).
Derbent, being in practice a
huge museum and with magnificent mountains and shore nearby, a great
potential for development of the tourism industry exists, further increased
by UNESCO's
classification of the Citadel, Ancient City and Fortress as a World Heritage Site in 2003; however, instability in the region has not allowed further
development.
Notable residents [edit]
§ Eldar, Omar Hasan - sculptor, honored artist of Azerbaijan SSR (1962), People's Artist
of Azerbaijan SSR (1982)
§ Gaidarov, Nahum Kasyanovich - Major General, a member of the Caucasian War and the campaigns in
Central Asia
§ Hasanov, Gottfried Alievich - composer, honored art worker of the Dagestan ASSR (1943), Honored
Artist of the RSFSR (1960), author of the first Dagestani opera
§ Henry, Alievich Hasanov (8 July 1910 - 28 May 1973) - shipbuilder, Ph.D., a specialist in the
field of shipbuilding and ship design of steam boilers and steam generators,
general designer of nuclear reactors, engines, marine vessels
§ Izgiyaev, Sergey Davidovich (1922—1972) - The Mountain Soviet-Jewish poet, playwright and
translator
§ Khanmagomedov, Riad
Aydynovich - chief
editor of 777, pazlsportu’s champion of Russia, Ukraine, and Belarus
§ Mamedov, Shafiga Hashim oglu - Azerbaijani theater and film actress, Honored Artist of Azerbaijan
SSR (1974), People's Artist of Azerbaijan SSR (1982)
§ Mammus al-Lakzi - an expert on hadith, a historian and one of the most influential
sheikhs of al-Bab abwab, the court historian Hashimites, the author of The History of Shirvan and Derbent
§ Mishiev,
Yagutil Israelovich – writer, author of books about the history of Derbent, Dagestan, Russia. The
distinguished Teacher of the Republic of Dagestan and the Russian Federation.
§ Mushailov, Mushael Hanuhovich (1941—2007) — a painter, a member of theUSSR Union of Artists and Israel
§ Saradzhev, Constantine
Solomonovich - Soviet conductor, teacher, music leader, People's Artist of Armenian
SSR (1945), Hero of Socialist Labor (1921)
§ Rasulbekov, Hussein
Dzhumshudovich - lieutenant-general of artillery, the commander of air defense forces
of the Baku Air Defense District, the Minister of Communications of
Azerbaijan SSR (1975-1984)
§ Zeynalli, Asef Zeynalabdin
oglu - Azerbaijani
composer and teacher, founder of the songs in Azerbaijani music
International relations [edit]
Twin towns and sister cities [edit]
References [edit]
Notes [edit]
3.
^ a b Федеральная служба государственной статистики(Federal State Statistics Service) (2011). "Предварительные итоги Всероссийской переписи населения
2010 года(Preliminary results of the
2010 All-Russian Population Census)"(in Russian). Всероссийская перепись населения 2010 года(2010 All-Russia Population Census). Federal State Statistics Service. http://www.perepis-2010.ru/results_of_the_census/results-inform.php.
Retrieved February 9, 2012.
4.
^ a b Федеральная служба государственной статистики(Federal State Statistics Service) (May 21, 2004)."Численность населения России, субъектов Российской
Федерации в составе федеральных округов, районов, городских поселений,
сельских населённых пунктов – районных центров и сельских населённых
пунктов с населением 3 тысячи и более человек (Population of Russia, its federal districts,
federal subjects, districts, urban localities, rural localities—administrative
centers, and rural localities with population of over 3,000)" (in
Russian).Всероссийская перепись
населения 2002 года (All-Russia
Population Census of 2002). Federal
State Statistics Service.http://www.perepis2002.ru/ct/doc/1_TOM_01_04.xls.
Retrieved February 9, 2012.
5.
^ Правительство Российской
Федерации. Постановление №725 от 31 августа 2011 г. «О составе территорий, образующих каждую часовую зону, и
порядке исчисления времени в часовых зонах, а также о признании утратившими
силу отдельных Постановлений Правительства Российской Федерации».
Вступил в силу по истечении 7 дней после дня официального
опубликования. Опубликован: "Российская Газета", №197, 6 сентября
2011 г. (Government of the
Russian Federation. Resolution #725 of August 31,
2011 On the Composition of the Territories Included into
Each Time Zone and on the Procedures of Timekeeping in the Time Zones, as
Well as on Abrogation of Several Resolutions of the Government of the Russian
Federation. Effective as of after 7 days following
the day of the official publication.).
6.
^ Its etymology derives from the Persian Darband ("closed
gate"); it was known to the Arabs as Bāb al Abwab ("Gate
of Gates") and to the Turks asDemirkapı ("Iron
Gate").
7.
^ "Всесоюзная перепись населения 1989 г. Численность
наличного населения союзных и автономных республик, автономных областей и
округов, краёв, областей, районов, городских поселений и сёл-райцентров. (All Union Population Census of 1989. Present
population of union and autonomous republics, autonomous oblasts and okrugs,
krais, oblasts, districts, urban settlements, and villages serving as
district administrative centers.)" (in Russian).Всесоюзная перепись населения 1989 года (All-Union Population Census of 1989).Demoscope Weekly (website of the Institute of
Demographics of the State University—Higher School of Economics. 1989.http://demoscope.ru/weekly/ssp/rus89_reg.php.
Retrieved February 9, 2012.
10.
^ See (Armenian) Sedrak Barkhudaryan, “Դերբենդի հայ-աղվանական թագավորությունը” (“The Armenian-Caucasian Albanian Kingdom of Derbend”). Patma-Banasirakan
Handes . № 3, 1969, pp. 125-147.
11.
^ (Armenian) Matthew of Edessa.Ժամանակնագրություն(Chronicle). Translated by Hrach Bartikyan. Yerevan: Hayastan
Publishing, 1973, pp. 151-152, 332, note 132a.
Sources [edit]
§
Народное
Собрание Республики Дагестан. Закон №16 от 10 апреля 2002
г. «Об административно-территориальном устройстве Республики Дагестан», в
ред. Закона №23 от 4 апреля 2006 г «О внесении изменений в
некоторые законодательные акты Республики Дагестан в связи с прекращением
полномочий Государственного Совета Республики Дагестан». Вступил в
силу со дня официального опубликования. Опубликован: "Дагестанская
правда", №81, 12 апреля 2002 г. (People's Assembly of the Republic of Dagestan. Law #16 of April 10,
2002 On the
Administrative-Territorial Structure of the Republic of Dagestan, as amended by the Law #23 of April 4, 2006 On Amending Several Legislative Acts of the Republic of Dagestan Due
to the Termination of Powers of the State Council of the Republic of Dagestan. Effective as of the day of the official publication.).
§
Народное
Собрание Республики Дагестан. Закон №6 от 13 января 2005
г. «О статусе и границах муниципальных образований Республики Дагестан», в
ред. Закона №13 от 12 марта 2012 г «Об утверждении границ
муниципальных образований Республики Дагестан и о внесении изменений в Закон
Республики Дагестан "О статусе и границах муниципальных образований
Республики Дагестан"». Вступил в силу со дня официального
опубликования. Опубликован: "Дагестанская правда", №8, 15 февраля
2005 г. (People's Assembly of the Republic of Dagestan. Law #6 of January 13,
2005 On the Status
and Borders of the Municipal Formations of the Republic of Dagestan, as amended by the Law #13 of March 12, 2012 On Establishing the Borders of the Municipal Formations of the
Republic of Dagestan and on Amending the Law of the Republic of Dagestan
"On the Status and Borders of the Municipal Formations of the Republic
of Dagestan". Effective as of the day
of the official publication.).
§
This
article incorporates text from a publication now in the public
domain: Chisholm,
Hugh, ed. (1911). Encyclopædia
Britannica (11th ed.). Cambridge University Press.
External links [edit]
|
رده: