فصل هفتم
طرح داستان
نمایشگاه و نگارش متن
رح داستان/حکایت/روایت نمایشگاه سند/دبیزه ای است مرکب
که با ارائه چارچوبی برای محتوی آموزشی نمایشگاه در خدمت طراحی و تولید و بسط آن
قرار می گیرد- نوعی نقشه مکتوب[2]
برای نمایشگاه. طرح داستان نمایشگاه را
طرحی خطی از جریان اطلاعاتِ نمایشگاه شمردن تلقی بسیار تنگ و تُرَش/محدود/مضیق
است. تدوین حکایت/روایت/قصه/داستان
نمایشگاه چند جزء را شامل می شود، هر یک مبتنی بر جزء پیش از خود. طرح داستان نمایشگاه تشکیل می شود از:
- حکایت/روایت/قصه
- طرح کلی نمایشگاه
- فهرست عناوین، عناوین فرعی و متن
- سیاهه اشیاء
کار تدوین طرح داستان نمایشگاه و نگارش متن در همان مرحله شکل گیری ایده
نمایشگاه آغاز می شود. شکل گیری یک ایده
این فرض را با خود دارد که صاحب ایده تصوری، هر چند احتمالا مبهم، از موضوع
نمایشگاه، و آنچه قرار است در آن گذارده شود، داشته و دارد. در برپائی نمایشگاه نیز، مثل بیشتر دیگر فعالیت
های موزه ای، اشیاء در بسط و پرورش ایده نقش محوری دارند. گرچه ممکن است ایده ای نه مبتنی بر اشیاء
مجموعه شکل گیرد احتمال نمی رود نکته ای که هدف برگزاری نمایشگاه است بکلی نادیده گرفته
شود.
در سرلوحه شکل گیری ایده نمایشگاه نیاز به تعین چگونگی رساندن پیام آن یا
راهبرد تبیین[3] پیش
می آید و همین است که آغاز کار تدوین طرح نمایشگاه می شود.
تدوین راهبردهای تبیین سفری است که بهتر است در معیت/صحابت/همراهی دیگران
آغاز شود. معدودند کسانی که بتوانند دست
تنها به تولید، ارائه و هماهنگ سازی تام و تمام اطلاعات و تصاویر بپردازند. بیشتر مردم از تبادل افکار و اطلاعات در فعالیت
های گروهی چون ذهن انگیزی[4]
بهره می گیرند.
برگزاری نشست های ذهن انگیزی کاری رسمی و مبادی آداب نیست. راست اینکه معمولا بهتر است این نشست ها تا
سرحد امکان دوستانه و خودمانی باشد. در
واقع تنها لوازم کارْ محلی مناسب برای دور هم جمع شدن/گعده گیری[5]،
موضوعی که کانون بحث شود، و کسی است که صورت جلسه نویسد. در اینجا ایده بنیادی تبادل نظر/گفت و شنود[6]
شرکت کنندگان درباره موضوعی نمایشگاهی است با این هدف که تداعی ها، پیشنهادات و
ارتباطات موضوع ها بتواند آزادانه طرح شده ردّ و بدل شود. بسیاری از آراء و عقاید عجیب و غیب و غیر عملی
بنظر می رسد اما همین ها می تواند موجب شکل گیری راههای تازه ای در اندیشیدن به
موضوع شود که می توان مفید باشد. مهم است
که ذهن انگیزی در حول و حوش موضوع بحث بماند، هر چند بحث و جدل و توافق جملگی مقتضی
است.
نشست ذهن انگیزی می تواند با شرکت اشخاصی بس متفاوت برگزار شود. از کارکنان موزه گرفته تا مشارکت کنندگانی از
میان جامعه استفاده کننده از موزه، تا متخصصان موضوعی، جملگی می توانند در خلق
افکار و ایده ها شرکت داشته باشند. در
پایانِ نشستی از این دست همه شرکت کنندگان نقش خود در بهسازی ایده نمایشگاه را
ایفا کرده اند و کار با گروهی کوچکتر که همان مجموعه/تیم برگزار کننده نمایشگاه
باشد پی گرفته می شود. در برخی موسسات این
مجموعه/تیم یک و دو نفره و در شماری پنج
یا شش نفره است. آنچه می خواهند از جلسات
ذهن انگیزی بدست آرند رسیدن به دریافتی در مورد تعین جهتی مناسب برای نمایشگاه و
توانش در توصیف است. در صورتیکه یک نشست ذهن
انگیزی کفاف نکند احتمالا به نشستی دیگر نیاز خواهد بود.
اغلبْ صورت جلسات نشست اشکال توضیح نمایشگاه را نشان خواهد داد یا موجب
یافتن راهبردهای مناسب آن می شود. گاه
اینها بس آشنایند و در مواردی راه حل های بدیع و استثنائی برای نقل ایده ها یافت
می شود. سپس مجموعه/تیم برگزاری نمایشگاه
می تواند با برگزاری جلساتی بمنظور تعین اهداف نمایشگاه وارد بخش بعدی بسط طرح شود. اینکار مسیر توضیح نمایشگاه را بهتر می
کند. افزون بر این می توان مخاطب یا
مخاطبان را تعین و نیازها و انتظاراتشان را شناسائی و روشهای انتقال اطلاعات را
بروشنی معین کرد. اگر قرار باشد کارآئی و
تأثیر اقدامات برگزاری و خود نمایشگاه صورت گیرد تمامی اینها واجب است (نک. فصل ششم،
صص 102-91 متن اصلی!).
اما گذشته از ارزیابی، تعین مخاطبان و اهداف و مقاصد نمایشگاه برای تعین
چگونگی پرداخت به موضوع نمایشگاه واجب است.
در حلقه توضیح نشان داده شده در شکل 7.1 (مقتبس/برگرفته از ویدئوی
"برنامه ریزی توضیح موفقیت آمیز" کار کندس متلیک)[7]
باید درباره پیام و مجرای انتقال آن تصمیم گرفت و آزمونهای تعین تناسب آنها را
برنامه ریزی کرد.
لازم است با ادامه کار توأم با برگزاری جلسات مجموعه/تیم برگزار کننده
نمایشگاه، پژوهش نیز ادامه داشته باشد. موزه
دار یا کارشناس موضوعی بر پایه دانش خود و اشیاء مجموعه و دیگر منابع ْسند حکایت
نمایشگاه را می نویسد. نخست سیاهه ای
مقدماتی از اشیاء بدست می آید که معمولا شامل اقلامی بیش از حد نیاز است. کار تعاملی/متفاعل برگزاری جلسات، پژوهش و
پالایش، تا پایان نگارش حکایتی که نمایشگاه در پی نقل آن است ادامه می یابد.
با سرانجام گرفتن حکایت/روایت نمایشگاه، کارشناس آموزش، موزه آرا و موزه دار
می توانند به سره سازی اطلاعات برای تقسیمات موضوعی و روشهای نقل/انتقال معلومات
بنشینند. کارشناس/مسئول آموزش محتوی حکایت/روایت
را با هدف برگرداندن آن اطلاعات به قطعات فهم پذیر بررسی می کند. موزه آرا عناصر بصری را که برای جلب و حفظ توجه
بیننده و انتقال پیام نمایشگاه لازم است مهیا خواهد کرد. موزه دار کار با دیگر اعضای تیم/مجموعه برگزاری
را بمنظور حصول اطمینان از دقت اطلاعات و عرضه داشت تخصص خویش از نظر حفاظت از
مجموعه ادامه خواهد داد.
پس از بدست آوردن شکل اجمالی و طرح نمایشگاه می توان به تنظیم سیاهه نهائی
اشیاء، عناوین و عناوین فرعی، مهیا کردن نسخه ای از متن و تهیه زیرنویس/برچسب ها پرداخت.
این عناصر است که سند طرح نمایشگاه را تشکیل می دهد. با این طرح جامع می توان به تولید و برگزاری
نمایشگاه پرداخت.
ش. 7.1 حلقه توضیح
مراحل تکمیل طرح و
متن نمایشگاه
- شکل گیری ایده نمایشگاه
- نشست های ذهن انگیزی
- جلسات مجموعه/تیم برگزاری
نمایشگاه: (1) تعین اهداف و مقاصد و (2) تعین مخاطبان
- ادامه پژوهش برای تهیه سند حکایت
نمایشگاه
- ادامه پژوهش برای رسیدگی به مسائل
مدیریت مجموعه
- تولید طرح اجمالی نمایشگاه با
همکاری کارشناس آموزش و موزه دار
- تنظیم فهرست مقدماتی اشیائی که در
اختیار گذارده شده
- برگزاری جلسات مجموعه/تیم برگزار
کننده نمایشگاه: (1) پالایش/تهذیب نمایشگاه و (2) تعین رویکردها و (3) و
تصحیح فهرست اشیا
- بسط طرح اجمالی با تهیه و نصب
تابلوی نمایانگر حکایت نمایشگاه و/یا نمودار اطلاعات
- تهیه فهرست مقدماتی تصاویر/ترسیمه
ها
- گماردن اشیاء مجموعه در خدمت
بخشهای بازگو کننده حکایت نمایشگاه
- گماردن تصاویر و ترسیمه ها در
خدمت طرح نمایشگاه و آثار
- تعین عناوین و عناوین فرعی،
زیرنویس/برچسب ها و بررسی آنها
- طراحی نمایشگاه
- تعین اشیاء و آثار کلیدی،
ساختارها، شکل ها، اشکال حرکت در موزه و جز آن
- آزمایش اجزاء مورد استفاده در طرح
نمایشگاه در جهت تعین کارآئی و دوام
- نوشتن متن، زیرنویس/برچسب ها و
دیگر متون
- وارسی متن، زیرنویس/برچسب ها و
دیگر نسخه ها برای حصول اطمینان از فهم پذیری، واژگان و جز آن.
- تولید/برگزاری نمایشگاه
- فعالیت نمایشگاه
- خاتمه نمایشگاه
- ارزیابی کارهای طراحی و آرایش
نمایشگاه و ارزش توضیحات ارائه شده
عناصر طرح داستان
سند حکایت/روایت نمایشگاه
حکایت/روایت دستنویس نمایشگاه است. پژوهش
و نگارش آن بدست موزه دار عضو مجموعه/تیم برگزاری نمایشگاه صورت می گیرد و حاوی
اطلاعاتی است درباره موضوع نمایشگاه، برگرفته از اطلاعات موزه دار از مجموعه ها، منشاء/خاستگاه
اشیاء، خبرگی شخصی و هرگونه منابع شناخته شده ای که احتمالا در اختیار دارد. حکایت نمایشگاه معمولا رساله ای است پژوهشی
درباره نمایشگاه یا چیزی در قد و قواره آن، با واژگانی به مراتب بیشتر از آن که
مناسب گنجاندن در تابلو نوشته هائی[8]
باشد که همیشه بخشها یا تقسیمات مباحث درون موضوع را به وضوح روشن نمی کند. به یک معنا حکایت/روایت نمایشگاه تمام آن
چیزهائی است که موزه دار فکر می کند مردم باید بدانند.
معمولا آمادن حکایت/روایت بخاطر طبیعت پژوهش وقت گیر است. موزه دار در جریان تکمیل حکایت با کشف اطلاعات
تازه و ایجاد ارتباطهایی که پیشتر به آنها بر نخورده بود دانش خود را صیقل می
زند. باید این یافته ها را در صورت ارتباط
با موضوع نمایشگاه در دستنویس گنجاند. تکمیل
حکایت نمایشگاه می تواند در عین حال پژوهشگر را به مسیرهای تازه پژوهش کشانده به
انتشار تألیفاتی عالمانه منجر شود. باید
تألیف حکایت نمایشگاه را کاری فکری، همتراز با فعالیت های مشابه در دانشگاهها
دید.
حکایت، اولین سند و مبنای طرح داستان نمایشگاه است. کار تدوین برنامه های آموزشی، موزه آرائی
نمایشگاه و دیگر کارهای واجب از این دست حکایت نمایشگاه را سرمشق/اوسّای کار خود
ساخته در خدمت آن قرار می گیرند. با آماده
شدن و در اختیار قرار گرفتن این سند دیگر رویدادهای نمایشگاه امکان تحقق می یابند. برگزاری نمایشگاههای عمده بدون داشتن طرح
داستان، به معنای در گشودن بروی آشفتگی و ارائه توضیحی جسته گریخته است.
طرح اجمالی نمایشگاه
تنظیم این سند با موزه دار، کارشناس آموزش و موزه آرای مجموعه/تیم، با در
نظر گرفتن نمایشگاه و فهرست مقدماتی اشیائی که قرار است در آن گنجانده شود و نیز
اهداف آموزشی نمایشگاه است. اینان سندی
تولید می کنند که در شکل اجمالی خود فهرستی از مباحث عمده و فرعی موجود در مضمون
نمایشگاه را بدست می دهد. این سند تا حد
لزوم مفصل است تا نوع و سطح اطلاعات و جهت حرکت آن در آرایش نمایشگاه را بوضوح
نشان دهد.
به عنوان مثال نمایشگاهی درباره تاریخ قومی انسانهای نخستین/اولیه در برّ
جدید/دنیای نو[9] می
تواند شامل مضامینی چون مهاجرتهای مردم/انسان/بشر، فناوری ها، شیوه های زندگی،
نظامهای اعتقادی، منابع عمده ای که متکی به آن بودند و جز آن باشد.
مثال
عنوان: تاریخ قومی مردم قاره آفریقا
1- مهاجرتها
2- فناوری
3- شیوه
زندگی
4- اعتقادات
5- منابع
زیر این مبحث شماری مباحث فرعی می آید که می تواند به فنون تولید ظروف/حاویه،
آمادن خوراک، ابزارهای شکار، ابزارهای فرآوری/ادوات معالجه[10]
و اسباب بازی پردازد.
مثال
دوم- فناوری
الف. ابزار سازی
1. فناوری
ساخت ظروف
الف. شیوه های سفالگری
ب. فنون سبد بافی
ج. استفاده از منابع حیوانی
2- فناوری ساخت سلاح
الف. تولید نوک سلاح های پرتابی
ب. تولید میله
ج. فنون سخت سازی
دوم. آمادن خوراک
1- برنامه های گردآوری
الف. ادوار فصلی و
منابع
ب. انواع گیا و زیائی
که کار می گرفتند
2- ابزارها و روشهای
فرآوری
ابزارهای فرآوری مواد
گیاهی
ابزارهای فرآوری مواد
حیوانی
3- ابزار و لوازم پخت و
خورد
الف. پخت
ب. خورد
ج. آشامیدن
سوم. شکار
1- انواع
سلاح
2- روشهای
غیر تهاجمی
الف. پرتاب از صخره
ب. دامچاله
ج. دام دره
3- شیوه های تهاجمی
الف. نیزه
ب. تیر و کمان
طرح اجمالی در عین حال شامل پیشنهاداتی است در مورد مصنوعات و اشیائی که
باید کار گرفته شود تا آن بخش را روشن سازد، ترکیب بندی کلی آن از نظر جریان
اطلاعات، شیوه های ممکن پرداختن به موضوع چون استفاده از متن، وسائل دیداری
شنیداری/سمعی بصری، ترسیمه ها، رایانه و جز آن.
مثال
دوم فن آوری
الف. ابزار سازی
1- فناوری ساخت ظروف
الف. فنون سفالگری
(فیلم هولدن نمایانگر استفاده سفالگران سرخ پوست امروزین آمریکائی از فنون کهن، سبکهای گوناگون سفالهای تولید بومیان: شماره های بازیابی/شماره مسلسل[11] Accn #1975.25.1, #1942150, #19991.2.1i))
ب. فنون سبد بافی (اشکال مراحل گوناگون سبد بافی: شماره های بازیابی: Accn#1975.25.23, #1987.42.78)
1- فناوری ساخت ظروف
الف. فنون سفالگری
(فیلم هولدن نمایانگر استفاده سفالگران سرخ پوست امروزین آمریکائی از فنون کهن، سبکهای گوناگون سفالهای تولید بومیان: شماره های بازیابی/شماره مسلسل[11] Accn #1975.25.1, #1942150, #19991.2.1i))
ب. فنون سبد بافی (اشکال مراحل گوناگون سبد بافی: شماره های بازیابی: Accn#1975.25.23, #1987.42.78)
غرض از طرح اجمالی این نیست که مستقیما
به آرایش نمایشگاه یا زیبا سازی آن پردازد، هر چند چه بسا که نوع جریان اطلاعات استفاده
از چینش های خاص را ضروری سازد، یا کار گیری رنگ هائی که در زمینه موضوعی نمایشگاه
معنائی خاص دارند. مسئول آموزش هم نیاز به
گنجاندن ضروریات برنامه ریزی آموزشی دارد.
اگر بنا باشد نمایشگاه برای گشت های مدارس بکار رود لازم می شود مسئول
آموزش مشخص کند کجاها گروههای دانش آموزی نیاز دارند گرد آموزگار/معلم خویش جمع
شوند، گروهها چند نفره باشد و تعامل/تفاعل/اندرکنش دیگر گروهها با آنان چگونه
خواهد بود. چنانچه حضور راهنما[12] بخشی از
برنامه بازدید این قسم گروههاست تعین فضا/هائی برای ارائه توضیحات لازم می
شود. موزه آرا باید هنگام آغاز به چینش و
آرایش نمایشگاه راههای برآوردن اینگونه نیاز ها را در آستین داشته باشد. اینکه راه حل پس از وقوع امر یافته شود هیچ
فایده ای ندارد مگر برای برگزاری نمایشگاه بعدی.
برای کمک به تکمیل طرح اجمالی و تعین
چگونگی اطلاع رسانی به شیوه ای که بیننده را جلب کند دیگر اسناد فرعی چون لوح
عملیات[13] یا روند
نما/نمودار گردشی[14]می
تواند مفید باشد.
- لوح عملیات: در
برخی موارد می توان لوح عملیات را میان موزه دار، مسئول آموزش و موزه آرا
ترسیم کرد تا ارتباطات اینها بروشنی نشان داده شود. این گونه لوح ها می تواند متشکل از تعدادی
کارت یا اعلان[15]
بوده حتی شامل برخی طرح ها باشد.
اینها را طبق سیر توالی روی تابلوی اعلانات، دیوار یا هر سطح صاف
مناسب الصاق می کنند. لوح عملیات می
تواند در نهائی کردن محتوی نمایشگاه بسیار مفید باشد. با نظر خواهی از کسانی خارج از مجموعه
برگزار کننده نمایشگاه می توان موفقیت رویکرد آموزشی را به نوعی پیش آزمائی کرد. لوح عملیات مدلی از محتوی نمایشگاه را در
اختیار می گذارد که به آسانی قابل تغییر و اصلاح است و تا حدودی موجب روانی
کار ایجاد نمایشگاه می شود.
- روند نما/نمودار
گردشی اطلاعات: روند نما/نمودار گردشی به عنوان جایگزین یا مکمل لوح عملیات
عمل می کند. روند نما/نمودار گردشی
شکلی است که آرایش مطلوب اطلاعات و ارتباط آن با حرکت مخاطبان را نشان می
دهد. روند نما را می توان بصورت نقشه
کف خام یا صرفا بصورت نموداری خطی تنظیم کرد. چنانچه از نقشه کف استفاده شود باید
نقشه کش دقت کند تمرکزش بر جریان اطلاعات باشد نه طراحی شکل و شمایلی خاص
برای نمایشگاه. روند نما ابزار
برنامه ریزی است نه نمایش طرح نمایشگاه.
فهرست عناوین، عناوین فرعی و متن
این سند غالبا بخشی از طرح اجمالی
نمایشگاه است در حالی که باید زاده تلاش جمعی و برخی آزمایش ها باشد.
·
متن/نص عنوان: عنوان نمایشگاه قطعه
اطلاعات مهم بصری و مکتوب است. عنوان
لحن/حالت و متغیر های نمایشگاه را تعین می کند و بصورت بخش مهمی از
"قلاب" کنجکاوی عمل می کند که برای کشاندن بازدید کننده به گالری لازم
است. عنوان باید از زبانی تجسمی استفاده
کند اما بدور از روده درازی مبتذل، کلیشه ای یا پر اطناب/مُطَّنَب باشد.
·
متون/نصوص فرعی: عناوین فرعی بصورت
راهنماهای کلامی و بصری متشکل کننده نمایشگاه عمل می کند. اینها بصورت تیترهای روزنامه ها عمل کرده با واژگانی
اندک لب مطلب و جان کلام هر موضوع یا موضوع فرعی را بیان کی کند. عناوین فرعی به بازدید کننده کمک می کنند صرفنظر
از سطح توجه جریان اطلاعات و روابط میان
اشیاء را تعقیب کند. این دست عناوین به علائمی می مانند که بازدید کننده را از
میان موضوع نمایشگاه عبور می دهند. قاعدتا
بازدید کننده موزه باید تنها به کمک عناوین و عناوین فرعی ایده ای کلی از موضوع
نمایشگاه و اندیشه هائی که در آن ارائه می شود بدست آورد.
·
متن تابلو نوشته ها: در بیشتر
نمایشگاهها تابلو نوشته ها متونی هستند که از کمترین تفکر و توجه برخوردار می
شوند. این امکان هست که علیرغم برنامه
ریزی دقیق و اجرای کلیه عوامل دیگر، نمایشگاه از تابلو نوشته هائی که بد فهمیده یا
نگاشته شده آسیب بیند. برخی موارد صرفا به
خرد کردن حکایت نمایشگاه در تابلو نوشته ها قناعت شده و آنها را پر اطناب، و
ویرایش نشده عالمانه نوشته می نویسند، طوریکه اطلاعاتشان موجب خستگی یا هراس
بازدید کننده می شود. تابلو نوشته ها قلب
محتوی آموزشی نمایشگاهند. اینهاست که به
اشیاء مجموعه صدائی می دهند که از اهمیت و بی تائی خود گفته به بیان قصه خویش
پردازد، در حالی که بدون تابلو نوشته بسا قصه ها که ناگفته ماند. غرض این نیست که تابلو نوشته ها چون صفحات کتاب
باشند، بلکه لازم است بیشتر به زبانی ساده و موجز ارائه شوند تا جنبه های مهم یا
ذیربط بخشهائی از نمایشگاه یا شیئ را بیان دارند. آخرین کار در سلسله اقدامات
تدوین طرح داستان نمایشگاه تهیه برچسب های شناسنامه اشیاء، تنظیم و ویرایش متن و تقسیم
بندی است.
فهرست اشیاء نمایشگاه
فهرستی است از اشیاء نمایشگاه که موزه آرا می
تواند در تنظیم برنامه و نقشه گالری مورد استفاده قرار دهد. هنگامی که موزه دار قصه نمایشگاه را می نویسد
سیاهه ای مقدماتی از اشیائی که می بایست مورد استفاده قرار گیرد تهیه می شود. معمولا این فهرست شامل اشیائی است بیشتر از
آنکه در نهایت در نمایشگاه گنجانده می شود.
در جریان ویرایش قصه نمایشگاه و نگارش برنامه اجمالی، مجموعه/تیم برگزاری
نمایشگاه نگاهی به سیاهه مقدماتی می اندازد و در مشورت با موزه دار و مدیر فهرست
نهائی را انتخاب می کنند. وقتی طرح داستان
نمایشگاه تکمیل می شود اشیاء انتخاب شده و پیش نویس زیرنویس ها نگاشته شده
است.
اینجاست که مهم ترین کار موزه آرا آغاز
می شود، یا به عبارت بهتر به بار می نشیند.
موزه آرا باید قاعدتا بتواند با
برخورداری از اطلاعاتی که تا اینجای کار تولید و تدوین شده چنان ترکیب بندی به
نمایشگاه دهد که بیشترین اشیاء به نمایش در آید و رسالت نمایشگاه به نحو احسن ایفا
شود.
آمادن متن
متن متشکل است از اطلاعاتی مکتوب که در
توضیح نمایشگاه ارائه می شود، از جمله بصورت عناوین، تابلو نوشته ها، برچسب های
اشیاء و مطالبی که توزیع می شود. عناوین
حکم نشانه های راهنما را داشته بخشهای تمامی نمایشگاه را مشخص یا برجسته می
کند. تابلو نوشته ها مهم ترین منابع آموزش
عمیق برای نمایشگاهند. به شرح و تفصیل و کاوشِ
عمده وجوهِ نمایشگاه می پردازند. تابلو
نوشته ها مشخص کننده و متمایز کننده اند. بوضوح
نشان می دهند کدام شیئ یا اشیاء مورد تأکیدند.
مطالب توزیعی چون کتابچه و بروشور، یادداشتهای مربوط به گالری، جزوه های
آموزشی، برنامه ها و کاتالوگها وسایل ارائه اطلاعاتی است دور و دراز تر و پیچیده
تر از آنکه در خود نمایشگاه گنجانده شود.
مطالب تابلو نوشته ها بر گرفته از قصه
نمایشگاه، شرح اجمالی، لوح عملیات/روند نما و تفاعل مجموعه برگزار کننده نمایشگاه
با یکدیگر است. این مطالب از طریق
پالاینده های گزینشی: مسئول آموزش، موزه آرا، موزه دار و ناظرانی خارج از موزه به
وضوح، سادگی سهولت قرائت می رسد. حاصل کار
قاعدتا مجموعه ای است از پیش نویس قطعاتی معرف نکات برجسته موضوع نمایشگاه، بدون
فرو غلطیدن در دامگه های استفاده بیش از حد از زبان و مصطلحات موزه ای و استفاده عبارات
سطحی و تکراری. اغلب گفته می شود تجربه
نشان داده بهتر است کل واژه های هر تابلو نوشته از 5±75 بیشتر نباشد. آنچه اهمیتی بنیادی دارد در نظر داشتن دریافت
کننده (مخاطب هدف) است نه اینکه تابلو نوشته مجال و میدانی برای عرضه ذوق و
استعداد کلامی کارکنان موزه (البته به استثنای مواقعی که مخاطبان نمایشگاه خود
دانشمندند) بشود.
برای بسط هر یک از سطوح اطلاعات نوشتاری
یا کلامی (چرا که مطالب شنیداری و جز آن هم می تواند همچون ساز و کارهای "تابلو
نویسی" عمل کند) می توان متون را در شش سطح مجسم کرد:
- تابلوهای عناوین
- تابلوهای عناوین
فرعی
- متون مقدماتی
- متون معرف گروههای
اشیاء
- برچسب/زیرنویس
اشیاء
- مواد توزیعی
اینها بخشهای اساسی است که اطلاعات
کلامی بیشتر طرح های نمایشگاه را تشکیل می دهد.
نامهای این تقسیمات می تواند بسته به منبع فرق کند اما کارکردها را در اساس
تفاوتی نیست. برخی موارد می توان بجای
تفکیک واضح این سطوح ترکیباتی از این عناصر
را بکار برد.
سطوح اطلاعات نوشتاری
- تابلوهای عناوین.
- تابلوهای عناوین
فرعی- عنوان های هر بخش.
- متن مقدماتی-
بیانگر غرض از برگزاری نمایشگاه.
- متون معرف
گروههای اشیاء- تابلو نوشته های معرف گروههای اشیاء.
- برچسب های اشیا-
اتیکت های هر یک از اشیاء مجموعه.
- مطالب توزیعی- نکاتی در باره
گالری، بروشور و کاتالوگ.
تابلوهای عناوین
تابلوهای عناوین بعنوان عناصری بصری
برای بیان موضوع نمایشگاه اهمیت دارند. این
ها بصورت رساننده حد اقل اطلاعات و راهنما عمل می کنند. عناوین نوعا کوتاهند و معمولا بیش از ده کلمه
نداشته و اغلب از یکی دو واژه تشکیل می شوند.
معمولا در ورودی های گالری ها نصب می شوند تا بگویند چه چیز/هائی در معرض
نمایش قرار گرفته است. قاعدتا از حروف
بزرگ استفاده کرده به عمد چشم گیرشان ساخته برای جلب توجه جائی بالاتر از سطح دید
نصبشان می کنند.
محتوی اطلاعاتی عناوین بس به سر صفحه[16] روزنامه
ماند. کارشان هدایت بیننده به موضوع
نمایشگاه است بدون آنکه چیز زیادی درباره موضوع نمایشگاه بگویند. هدف تحریک تخیل و ایجاد حال و هوای تماشا در
بیننده است. طرح بسیار مهم تر از محتوی
است. نه اینکه نباید عناوین را سبک سنگین
کرد و اهمیتی ندارند. بر عکس، عناوین از
جهت جلب و حفظ توجه و معرفی بن مایه نمایشگاه به بازدید کننده بسیار اهمیت
دارند.
در تنظیم عناوین از قلبِ زیرکانه عبارت،
درج نقل قول یا نقل قولهای نصفه نیمه و دیگر تمهیداتی از این دست استفاده می
شود. باید مراقب زیاده روی در استفاده جملات
و عبارات تکراری و سطحی بود. اغلب برای
جلب توجه و بر انگیختن رغبت بازدید از رنگهای روشن استفاده می شود. همچنین عناوین اعلام می کنند چه رفتارهائی
مقبول است. عناوینی که به لحاظ کلامی رام
و آرام است و به رنگهایی خاموش[17]و در اشکال
منظم آماده شده نشانگر آن است که رفتار مقتضی بازدیدی آرام و بی سر و صداست. رنگهای روشن و انفجاری،[18] آرایش مفرط
حروف و تصاویر پر طراوت به بازدید کننده می گوید انتظار تجربه ای سرزنده و فعال
داشته باشد.
تابلوهای عنوان
- حروف بزرگ مناسب
تابلو با چاپ عالی.
- کوتاه، بین 10-1
کلمه.
- جالب توجه.
- نمایانگر بن
مایه نمایشگاه با تُنُک مایه اطلاعاتی.
- چربش اولویت طرح
بر محتوی.
- تعین کننده حال
(مضحک، جدی، بحث انگیز و جز آن).
تابلوهای عناوین فرعی
آمادن تابلوهای عناوین فرعی گام بعدی در
رساندن محتوی اطلاعاتی است. نوعا با حروف
کوچکتر نگاشته شده و طولانی تر (تا بیست کلمه) از تابلوهای عناوین اند، هرچند آنقدر
بزرگ هستند که بشود از دور خواند. اینها مشابه تیتر های روزنامه هاست. با نشان دادن موضوعی که در بخش معینی از گالری
نمایشگاه ارائه شده به محدود کردن کانون توجه می پردازند. قاعدتا باید بتوان با خواندن عناوین و عناوین
فرعی برداشتی کلی از موضوع و محتوی نمایشگاه بدست آورد.
معمولا در عناوین فرعی برای تحریک تخیل
بازدید کننده و آمادن فرد برای توجه به اطلاعات آن بخش از عباراتی آشنا استفاده می
شود. "صحرا: سرزمینی بی آب و آبادانی
...وفور زندگی،" یا "برق... الکترون های بر انگیزنده" نمونه هائی
است از عناوین فرعی برای بخشهائی از نمایشگاه. برای انگیزش کنجکاوی ذهنی از تضاد،استعاره و
ردیف کردن واژه هائی که با ی مشابه می آغازد استفاده می کنند. گرچه جذابیت بصری عناوین فرعی مهم است خوانائی
شان هم ضروری است. در حالیکه ممکن است
عناوین درجاتی از تعبیر و تفسیر بازدید کننده در جهت رمز گشائی را طلب کند، عناوین
فرعی باید روشن بوده با یک نگاه فهمیده شود.
تابلوهای عناوین فرعی (عنوانهای بخشهای
نمایشگاه)
- بلند تر از
عناوین – 20-10 کلمه.
- بزرگ. به سهولت از فاصله دور خوانده شود.
- محتوی اخص تر از
عنوان است و اطلاعات بیشتری ارائه می دهد.
- مضمون گراست.
- طرح و محتوی در
اهمیت همسنگ یکدیگرند.
متن مقدماتی
تابلو نوشته ها از نظر ارائه اطلاعات در
مرتبه ای بالاتر از تابلوهای عناوین و عناوین فرعی قرار می گیرند. متن تابلو نوشته مقدماتی که بیننده را با مبانی
نمایشگاه آشنا می کند نقشی دارد با اهمیتی ویژه.
همین تابلوست که نخستین بخش اطلاعات عمده را به بازدید کننده عرضه داشته
شکل ارائه متن مابقی نمایشگاه را تعین می کند.
متن مقدماتی واژگانی بیشتر داشته دریافتی سریع از عمده مفاهیم نمایشگاه را
ارزانی بیننده می کند. معمولا تابلو نوشته
مقدماتی را روی صفحه/قابی همراه عنوان یا نزدیک آن، یا دست کم در نزدیکی آغاز
نمایشگاه می گذارند. تابلو نوشته ی
مقدماتی اعلانی است توصیفگر و متشکل کننده که غرض از برگزاری نمایشگاه را بیان می
دارد.
تجربه نشان داده متن اینگونه تابلو
نوشته ها نباید بیش از 75 کلمه باشد زیرا بازدید کننده متوسط بیشتر از این را نمی
خواند. با این همه طول متن تا حدود زیاد
بستگی به این دارد که متن تا چه حد ساده و روشن نوشته شده باشد و چقدر خوانا بنظر
رسد. اگر اطلاعات به شیوه ای سرزنده با
گرایش به استفاده از تمهیدات بصری جالب توجه خواننده نوشته شده باشد استفاده از
واژگان بیشتر مجاز است. اگر متن به صورت بند/فقره/پاراگرافهای
کوتاه و فشرده باشد می توان تا 200 کلمه در تابلو نوشته درج کرد.
در متونی که از چندین بند/فقره/پاراگراف
تشکیل شده طول پاراگراف ها تابع قاعده 75 کلمه است. فاصله ای که میان پاراگراف/بند/فقرات گذارده می
شود باید آن قدر باشد که ظاهری باز و مرتب
و منظم به نوشته دهد. این کار بر جاذبه
بصری اش فزاید. همچنین در قطعات متن، که
طولی هم سنگ تابلو نوشته های مقدماتی دارد، لازم است حروف آنقدر بزرگ باشد که براحتی
خوانده شده و مفهوم باشد. حروفِ قلم/نمط[19]های [لاتین]
بی زائده/سان سریف،[20]چون
هلوتیکا، فوتورا و آوانگارد، همانند حروف زائده دار/سریف دار، چون تایمز-رومن و
گراموند،[21]
این نیازها را بر می آورد. عموما استفاده
از حروف 36-18 پونتی[22] بجا/مقتضی
است. نوشته پوزیتیو- حروف سیاه روی زمینه
سفید- برای تابلو نوشته های دور و دراز مناسب تر است زیرا کمتر چشم را خسته می
کند.
متن مقدماتی
- طولانی تر است –
بین 200-50 کلمه که به بندهائی موجز و فشرده تقسیم می شود، هر یک به طول 75
کلمه.
- معمولا نزدیک
ورودی نمایشگاه جای داده می شود.
- توضیحی است – اعلانی
است متشکل کننده که غرض از برگزاری نمایشگاه را بیان می دارد.
- اهتمامات اصلی
نمایشگاه را بیان می دارد.
متون معرف گروههای اشیاء
این دست متون نیز چون متون مقدماتی،
سطوح تکمیلی اطلاع رسانی اند. وجه
تمایزشان در این است که متون معرف گروهها برای معرفی و شرح و تفسیر بخش هائی از
نمایشگاه بکار می رود نه تمام آن. باز هم
قاعده 75 کلمه بقوت خود باقی است اما در صورت تقسیم متن به چند بند و این که
اندازه و نمط/سبک متن تا چه پایه موجب تسهیل خوانش شود استفاده از 150 کلمه هم
عملی است.
غرض از نوشتن متون معرف گروههای اشیاء متشکل
ساختن گروهی از اشیاء یا معلومات به لحاظ مفهومی است. اغلب متون معرف گروهها همراه با عنوانی فرعی
است، یا با عنوانی کوتاه که گهگاه "محرک "[23] نامیده می
شود. محرک عنوانی است کوتاه برای متن معرف
گروه اشیاء که با علاقمند کردن موجب جلب توجه می شود، همان کاری که عنوان فرعی
با معرفی و مطرح کردن آن بخش بخصوص از نمایشگاه
انجام می دهد.
نوعا تابلو نوشته های معرف گروهها متضمن
بیشترین تلاش خوانش است زیرا حاوی بخش عمده پیام کلامی توصیفی است. از همینروست که لازم است سنجیده و موجز باشد
مبادا توجه بازدید کننده از دست برود.
متون معرف گروههای اشیاء
- طول 150-75 کلمه.
- مرتبط با دسته
های اشیاء یا در خدمت معرفی بخش های نمایشگاه.
- گاه با "محرک"
یا عنوان آغاز می شود.
- گروههای اشیاء
را به لحاظ مفهومی متشکل می سازد.
- توضیحی است و
آگاهی بخش.
زیرنویس/برچسب های اشیاء
زیرنویس/برچسب ها در جریان اطلاعات توضیحی اهمیتی حیاتی
دارند. این هاست که جزئیات مربوط به هر یک
از اقلام در معرض نمایش را ارزانی بازدید کننده می دارد. زیرنویس/برچسب به پرسش بنیادی از "چیستی"
شیئ پاسخ می دهد. گرچه می توان
زیرنویس/برچسب را به طرق بسیار و اشکالی متفاوت تنظیم کرد، اساسا بر دو نوعند: برچسب
هویت،[24] و شرح.[25]
شرح عبارت است از متنی کوتاه درباره
شیئی خاص (یا گروهی از اشیاء واجد ارتباطی تنگاتنگ). شرح معمولا حاوی اطلاعات دقیق درباره شیئ بوده توصیفی
عمیق از آن ارائه می کند. معمولا قاعده 75
کلمه نافذ است و نوع حروف را بخاطر خوانائی، معتدل و بدور از نو آوری و به ارتفاع
14-12 پونت/پُنط می گیرند تا به سهولت
خوانده شود. بیشترین اهتمام در این است که
متن خوانا بوده و در عین حال به لحاظ بصری رقیب خود شیئ نشود.
برچسب هویت،[26] مجموعه ای
است از اطلاعات توصیفی درباره یک شیئ. این
برچسب تنها حقایق اساسی چون نام یا عنوان شیئ، مشخصه یا خاستگاه، جنس مصالح بکار
رفته در آن، تاریخ های مرتبط، شماره ثبت یا شماره شیئ در مجموعه و دیگر اطلاعات
ذیربط را بدست می دهد. احتمالا برچسب هویت
آشنا ترین و ساده ترین مواد نوشتاری نمایشگاهها ست. در بسیاری از موزه ها، گذشته از تابلو نوشته ی
عنوان و مطالب مقدماتی که بهر آشنائی بازدید کننده در قابی گذارده می شود، برچسب
هویت، تنها اطلاعاتی است که همراه اشیاء ارائه می گردد. مهم است که زیرنویس/برچسب های اشیاء نیز بهمان
اندازه دیگر نوشته هائی که در گالری بکار گرفته می شود سنجیده باشد. اغلب این وسوسه وجود دارد که زیر نویس ها و
برچسب های هویت را تا سرحد امکان سریع و به عنوان آخرین مرحله در تولید نمایشگاه
تهیه کنند. این در حالی است که همین قطعات
کوچک اطلاعات بشدت بر دریافت بازدید کننده از کل نمایشگاه تأثیر می گذارد. برچسب های که کارشناسانه و خوب نوشته شده باشد
به نمایشگاه حال و هوای کمال و اعتبار می دهد.
امساک در صرف وقت یا مصالح در تولید برچسب های اشیاء خطاست.
برچسب های اشیاء
- شرح اشیاء:
توضیح دهنده و آگاهی بخش. مختص به یک
شیئی یا گروهی اشیاء مرتبط. حد اکثر
75 کلمه.
- برچسب های هویت:
حاوی اطلاعات بنیادی و معرف نام شیئ.
مواد توزیعی
مواد توزیعی می تواند هریک از انواع
انتشارات باشد. از کاتالوگ نمایشگاه یا
یاداشتهای گالری گرفته تا نسخه های چاپی رایانه ای،[27]
نمایشگاههای تفاعلی/تعاملی.[28] دلائل وجودِ مطالب چاپیِ کمکی هم متفاوت و
متنوع است. می توانند تنها برای ثبت
نمایشگاه بعنوان یک رویداد تولید شوند، یا برای عرضه اطلاعات بیشتر درباره موضوع
نمایشگاه، ایجاد و تقویت علاقه نسبت به یاد گیری بیشتر درباره آنچه از نمایشگاه
آموخته شده و ارائه "ارمغانی" ملموس نمایانگر بازدید شخص از موزه و یا، بنا
به بسیاری اغراض و دلائل متنوع دیگر.
اغلب محتوی اطلاعاتی نمایشگاه (قصه/حکایت/داستان)[29]یا بیش از
حد بلند و بیش از حد غریب است و یا برای گنجاندن در طرح نمایشگاه، رویهم رفته مناسب
نیست. مواد توزیعی روزنی مناسب برای نشر
اینگونه اطلاعات می گشایند. در برخی موارد
بخاطر محدودیت مدتِ تمرکز توجه مخاطبان، بزرگی شمار بازدید کنندگان، نبود فضا یا
دیگر عوامل محدود کننده، ملاحظات/یادداشت ها یا بروشورهای گالری، اطلاعات مکمل
دقیقی را که گرچه مهم اند وجوبی از جهت درج در طرح داستان نمایشگاه ندارند، ارزانی
بازدیدکنندگان می دارند. مطالب چاپی، در
عین حال مجاری بسیار خوبی برای انتقال اطلاعات راجع به موضوع نمایشگاه در اختیار
می گذارد.
معمولا مطالب توزیعی چون ملاحظات/یاداشت
های گالری و بروشورها را بیشتر بخاطر جاذبه فکری مد نظر قرار می دهند تا کشش
بصری. غرض اینکه گرچه ممکن است بروشوری
طرحی زیبا داشته بلحاظ بصری خوشایند/ظریف باشد معمولا تأکیدش بیشتر بر اطلاعات است
تا تصاویر. همین تأکید است که به این دست
انتشارات اجازه می دهد به ژرفکاوی برخی وجوه موضوع نمایشگاه پردازند. رابطه های فلسفی که انتقالشان در محیط اساسا
بصری و تصویر گرای گالری دشوار است با جزوه
قابل بحث و فحص می شود. این امر میدان
بزرگی از امکانات آموزشی را می گشاید.
مواد توزیعی را به طول و پیچیدگی بس
متنوع تولید می کنند. در مورد آنها که
قرار است بصورت جزوه در گالری ها توزیع شود، تک ورق یا جزوه های تا خورده مناسب
است. نکته مهم این است که به راحتی حمل
شده و در جیب جا گیرد. اگر جزوه ها حجیم و
زمخت باشد در داخل خود موزه، معمولا در یک گالری دیگر دور انداخته می شود. از آنجا که غرض اصلی در دسترس قرار دادن مطالب
چاپی ایجاد علاقه بلند مدت نسبت به موزه و نمایشگاههای آن است، باید به طراحی مواد
و مطالبی بسیار سنجیده که بدست کارشناسانی خبره تدوین شده باشد توجه دقیق کرد.
رویکرد دیگر به مواد و مطالب توزیعی
دادن آنها به بازدیدکننده برای استفاده در طول بازدید و پس گرفتن برای استفاده
دیگرانی است که بعدا به موزه می آیند. در
نمایشگاههائی که اقلام به نمایش در آمده زیاد است اغلب از نوعی نظام شماره گذاری
برای شناسائی تک تک اشیاء استفاده می شود. کارت یا جزوه ای با پوششِ با دوامِ چند لایه
(لمینیت) پس آوردنی، می تواند جانشین تابلو نوشته های طویل و زمخت گردد. از آنجا که در نبود اشیاء که بتوان بدانها نگاه
کرد اطلاعات چندان فایده ای ندارد این رویکرد بسیار موثر است. همین اصل در مورد وسائل صوتی دستی که در گالری
ها مورد استفاده قرار می گیرد صادق است. می توان نسخه هائی از این اطلاعات یا نوارهای صوتی
را در فروشگاه موزه بفروش گذارد.
مطالب توزیعی
- اختیاری – مواد
و مطالب توزیعی حاوی اطلاعاتی است که هرچند خیلی برای نمایشگاه ضروری نیست ارزشمند
است.
- هدفمند– بازدید
کننده علاقمند را هدف می گیرد.
- سرشار از
اطلاعات– محتوی بر سبک/نمط ترجیح دارد؛ مفاهیم فلسفی را کاود.
- طویل تر است –
متن نا محدود.
- قابل حمل – سهولت در حمل؛ جیب
گذاردنی
راهنمای نگارش متون موثر
نگارش متن برای نمایشگاه به این سادگی نیست
که هرآنچه درباره موضوع نمایشگاه می دانید به بازدید کننده بگوئید. باید دقت کرد از تشخیص آنچه برایشان آشنا یا
جالب است همچون "قلاب" یا مبنائی برای منضم کردن اطلاعات تازه استفاده
شود. نویسندگی خلاقانه یا روزنامه نگارانه
خود موضوعاتی جداگانه اند که تسلط بر آنها
مستلزم سالها توجه و تجربه است و راقم این سطور، نه در پی گنجاندن آن همه زیر و بم
در حوصله تنگ این مقال و مجال. با این همه
ارائه برخی راهکارهای کلی می تواند در نگارش متون موثر برای نمایشگاه های موزه ای
سودمند افتد.
درک طبیعت خواننده لازمه درست آمائی متن
است. برخی قواعد کلی هست که می تواند
راهنماهائی مفید باشد هر چند نباید بچشم قواعد سفت و سخت نگریسته شوند. گرچه نگارش متن بستگی زیادی به جامعه بازدید
کننده دارد، میانگین توانائی خواندن در سطح دانش آموزان 14-13 ساله است. چنانچه میانگین بالا تر و پائین تر از این سطح
باشد باید توانائی خواندن واقعی مخاطبان را در نظر گرفت.
مردم تنها همت می کنند آن متونی را که
جالب است و به سهولت فهمیده می شود بخوانند.
اشیاء درون نمایشگاه مهم ترین کانون توجهند. متنی که ملازم و توضیح دهنده این اشیاء است
باید پاسخگوی پرسش هائی باشد که بازدید کنندگان مطرح می کنند. بیشتر مردم خوش مشربند و بدور از شکایت و خرده
گیری، و قدردان هر آنچه به سودشان ارزانی گردد.
اینها آنچه را می خوانند باور می کنند. از آنجا که بیشترشان چندان اطلاعی
از موضوع نمایشگاه ندارند مشتاق آگاه شدن اند و در ارائه اطلاعات درست و دقیق به
موزه اعتماد می کنند.
برای برقراری ارتباط موثر در محیط
نمایشگاه لازم است متن سرراست و مرتبط با موضوع باشد. اینجا میدان چندان فراخی برای بکار بردن شیوه
های نگارش شخصی و هنری نیست. محتوی مطالب
نوشتاری می بایست پاسخگوی پرسش ها بوده یا پرسش هائی نو طرح کند. باید از زبانی استفاده شود که برای بیننده آشنا
باشد. کارگیری زبان خاص حرفه موزه و موزه
داری و اصطلاحات فنی عموما مانع خواندن موثر می شود.
مطالب نوشتاری باید در نگاه اول جلب
توجه کند. یک روش متداول نیل به این مهم
بزرگ تر گرفتن حرف اول مطلب به نسبت بقیه حروف است که به انگلیسی حرف بزرگ افتاده[30] می گویند. از روش های دیگر گذاردن شکلی در آغاز نخستین
سطر نوشته یا در آوردن سطر اول به حالت ایرانیک/ایتالیک یا به حروف سیاه است. ایجاد جاذبه بصری برای متن، امری مربوط به طراحی
و تزئین است که راهکارهای خوبی دارد.
تأثیر متن از دید آگاهی بخشی هم از دغدغه
های مهم است. صرفنظر از اینکه حروف به
لحاظ شکل و شمایل چقدر جذاب باشد این معنا و محتوی است که موجب توجه ماندگار می
شود. نخستین جمله نوشته باید واژگانی
داشته باشد که توجه را جلب و حفظ کند. اگر
خواننده با جمله ای وسوسه انگیز پای بند شود احتمالا به خواندن بقیه اطلاعات ادامه
می دهد. همچنین در صورت بر انگیختن علاقه
درک معنا بیشتر خواهد شد.
یک راه علاقمند کردن بینندگان به مواد و
مطالب مکتوب توسل به کل فرآیند تفکر نزد
انسانهاست. از آنجا که نیمکره چپ کانون
تحلیل و نیمکره راست پردازشگر تصاویر است توسل به هر دوی آنها بیشترین تأثیر را
دارد (نک فصل دوم، ص. 30). تخصص نیمکره
راست ساخت تصویری کامل از اجزاء و قطعات متشکله پازل ( رسیدن از اجزاء به کل)[31]است. تلقینات و تداعی ها[32] قادرند بسیار
بیشتر از مواقعی که صرفا نگاشته شوند رابطه برقرار کرده و اطلاعات را منتقل
کنند. چنانچه این توانائی مغز بدرستی و
دقت کاویده شود می تواند بسی سریعتر از ارائه حقایق عریان مطلب را برساند.
بعنوان مثال، بدست دادن آن توصیف/تصویری
کلامی که جریان برق در سیم مسی را با جریان آب در شلنگ باغبانی مقایسه می کند می
تواند در رساندن اطلاعات بنیادی درباره برق بسیار موفق تر از ارائه اطلاعات واقعی
درباره حرکت الکترون ها عمل کند. علت این
است که بیشتر مردم با آب و شلنگ آشنایند در حالی که برق نیروئی است مرموز و
نامرئی. تجانس، حکایات و امثال، استعاره و
تشبیه و دیگر صناعات/آرایه های ادبی از این دست می توانند در صورتیکه با بصیرت
بکار گرفته شوند قوه اطلاع رسانی متن را بشدت افزایش دهند. امکان زیاده روی در استفاده از همین آرایه ها
هم هست. بسا که اطلاعات نادرست ر ا نیز به اندازه درست منتقل کنند، مگر اینکه
بسیار بدقت و با اندیشه فراوان درباره تصاویر کلامی که ارائه می کنند بکار گرفته
شوند.
افزایش جذابیت متن
- پرسش کنید. تخیل و کنجکاوی را بر انگیزید. حتما در
جائی از نمایشگاه به این پرسش ها پاسخ دهید.
- از زبانی آشنا
استفاده کنید.
- در تأیید ایده
ها از نقل قولهائی که بسادگی تشخیص داده می شود استفاده کنید.
- چیزهای آشنا را
با چیزهای نا آشنا مقایسه کنید؛ استفاده از قیاس.
- به تجربیات
معمول انسانی اشاره کنید.
- تفاعل/تعامل. دستور العمل هائی بدهید. به خواننده بگوئید یا از او بخواهید کاری
کند یا دنبال چیزی بگردد. مردم ترجیح
می دهند دخالت داده شوند.
- از تصاویر جالب ساخته شده با واژه[33]
استفاده کنید.
- به پارودی/نقیضه[34]
سازی عبارات و جملات چون تبلیغات مردم پسند پردازید.
مخلص کلام اینکه برخی دستور العملهای موثر نویسی از این
قرارند:[35]
- از زبان تصویر پردازانه
دارای توضیحات قابل مشاهده استفاده کنید.
به فرآیند تفکر تصویری (تفکر متمایل به استفاده از نیمکره راست مغز)
متوسل شوید.
- از فعل های پویا/حرکتی[36]
و واژه های جالب استفاده کنید. نسخه
اولیه را به صدای بلند بخوانید تا ببینید چطور به گوش می رسد.
- جملات را کوتاه
و فشرده نگاه دارید. کمتر از 25
کلمه.
- تنوع را حفظ
کرده از استفاده بیش از حد از فعل "بودن" پرهیز کنید.
- سر اصل مطلب
بروید. جمله سرخط[37]
را برجسته سازید.
- از زبان محاوره
استفاده کرده از زبان متخصصان موزه ای و اصطلاحات نا مأنوس بپرهیزید.
- جملاتی موجز
بسازید. اسلوبی قوی بکار برید؛ از
واژه های بی معنا چون "نسبتا"، "بسیار" و
"کمی" بپرهیزید.
- جزئیات غیر
ضروری را حذف کنید. از قیود و صفات
بسیار استفاده نکنید.
- از تجرید/انتزاع
دوری کنید. به رویداد ها و روابط
بچسبید نه ایده ها و حقایق خشک؛ تصاویر کلامی ترسیم کنید.
معیارهای ارزیابی متن
خوب
- پیام مورد نظر
را به شکلی مختصر و مفید می رساند.
- خواندنی است –
از زبانی تجسمی استفاده می کند.
- مفهوم است. بسادگی فهمیده می شود.
- جالب توجه است،
به لحاظ بصری و کلامی.
- دلچسب است – اطلاعاتی
ارائه می کند که بازدید کننده مایل است یاد گیرد.
اینطور نیست که همه شرایط مناسب متون مکتوب باشد و استفاده
از آنها توصیه شود. هر موزه باید به سنجش
مخاطبان خود پرداخته معلوم دارد رابطه متن پایه با آنان را چگونه برقرار کند. اتکا بر متن بعنوان تنها وسیله توضیح و تفسیر
می تواند به ارتباطی بی اثر انجامد. گرایش
برخی نمایشگاه ها بیشتر بسوی انجام کارهائی با اشیاء است تا خود اشیاء. اغلب در موزه های تاریخ زنده[38] توضیحاتی
که راهنما از زبان اول شخص یا سوم شخص ارائه می کند موثر تر از تابلو نوشته
هاست. در موزه های هنر، در صورت برگزاری
گشت ها به سرپرستی راهنما، می توان استفاده از تابلو نوشته ها را به کمترین حد
رساند. اغلب پیام شفاهی پیام را بهتر از
مطالب نوشتاری می رساند.
کودکان فاقد مهارتهای تحلیلی پیشرفته اند. فعالیت مغز به کمال نرسیده و یاد گیری مشارکتی[39] موثر تر از
رسانش/بلاغت پیام مکتوب است. باز هم
توضیحات راهنمای گشت یا آموزگار توأم با لمس اشیاء بسیار موثر تر از تابلو نوشته
هاست. در بسیاری از موزه های کودکان مطالب
مکتوب بیشتر برای بزرگسالان همراه است تا خود کودک. معمولا بزرگسالان میل دارند اطلاعات مکتوب را
بعنوان مبنای آموزش به کسانی که در حوزه مسئولیت خود دارند بکار گیرند. پس لازم است زبان نگرش کودکانه را هدف قرار
داده در سطحی ابتدائی باشد.[40]
حروف نگاری/نوشته
نگاری[41] و روش های تولید
مطالب نوشتاری/حروفی/متنی/نصی[42] نمایشگاه
را باید همچون هر یک از دیگر عناصر نمایشگاه "آراست". اما این آراستن در اشاره به متن دست کم دو
معنای متمایز دارد. یکی نمایانگر تلاشی
آگاهانه برای "ایجاد" متنی است جالب/ممتع، آگاهی بخش و خوردِ موضوع
نمایشگاه. "آرایش" بدین معنا، به
محتوی اسلوب/سبک/نمط نگارش، دستور زبان و دیگر امور مربوط که پیشتر یاد شد بر می
گردد.
دیگر معنای آرایش در متن به ظاهر بصری و
مادی[43] و آرایش
عناصر نگاره ای[44]
چون حروف، جملات، بند/پاراگرافها و دیگر کیفیات مختص به حروف بر می گردد. آرایش در این معنا به کاری متداول اشاره دارد
که همانا حروف نگاری/نوشته نگاری است.
وبستر نیو ورلد دیکشنری
تایپوگرافی/حروف نگاری را چنین
تعریف کرده است: " آرایش، شیوه یا ظاهر کلی چیزی
که با حروف چاپ شده است."[45]
شکل ظاهری متن اهمیت دارد. قطعه نوشته
پیچیده و دور و دراز احتمالا نادیده/ناخوانده می ماند. علاقه و توجه مردم به اشیاء به مراتب بیش از
واژگان است. خوانائی متن اهمیتی حیاتی
دارد. حروف باید از نوع و اندازه ای باشد
که پیر و برنا براحتی بخوانند.
ملاحظاتی چند وجود دارد که طراح حروف
بیش از همه دغدغه آنها را دارد. این ملاحظات عبارتند از خوانائی، تضاد/کنتراست،
ساختار و روش. تضاد به روشنی یا تیرگی چاپ، اندازه نسبی حروف و سبک و نوع قلم بر
می گردد. ساختار به آرایش، ترتیب و تغییر
و اطلاح متن اشاره دارد. روش، ناظر به تولید
عملی متن برای ارائه بر می گردد. در هر
یک از این چهار جنبه، احکامی تجربی،[46] هشدار ها
یا نیازهائی هست که باید مورد توجه قرار گیرد.
خوانائی
فاصله دید برای خواندن عادی چیزی چون
کتاب 15-12 اینچ برابر با 30.5-38.1 سانتیمتر است. در محیط نمایشگاه بیننده معمولا در فاصله ای
دور تر، 48-24 اینچ، برابر با 121.9-60.9 سانتیمتر قرار می گیرد. این افزایش فاصله خواندن متن را دشوار تر می
کند. افزایش اندازه متن باعث می شود فاصله مناسب خواندن هم افزایش یافته از دور تر
هم خوانده شود. همین امر تبدیل به اندازه
ای استانده بای تابلو نوشته هائی می گردد که از فاصله 3-2 پائی (90-60 سانتیمتری) نگریسته
می شوند: برای گروههای اشیاء، حروف بین 36-24 پونت/پُنطی و برای زیر نویس های تکی،
حروف 24-14 پونتی بکار می رود.
جنبه دیگر خوانائی گرد سرعت خواندن
بزرگسالان می گردد که حدود 300-250 کلمه در دقیقه است.[47] بازه زمانی توجه بازدید کننده در اولین نگاه تنها
چند، و در بهترین حالت 20 ثانیه است. اگر
متن پیچیده یا دور و دراز باشد بازدید کننده برای خواندن نمی ایستد. اگر متن روشن و خوانا نباشد سرعت خواندن کاهش
می یابد، حواس پرت می شود و علاقه بسرعت از دست می رود.
از نظر سبک یا قلم حروف باید گفت هر چه
حروف از شکل سیاه ساده اصلی دور شوند خواندنشان دشوار تر می شود. از همین رو خواندن حروف زائده/سریف دار دشوار
تر از حروف ساده بی زائده/سریف است. قلمهای
دارای زائده های پر تکلف یا تزئین بسیار و حروف کشیده یا درهم فشرده دشوار تر
است.
در صورتی که متن بدرستی مرتب شده خوانا
و جالب باشد قاعده 150-70 کلمه معقول است.
بهتر است بپذیریم متنی که دشوار است یا درک آن دشوار بنظر می رسد، هر چقدر
هم که هنرمندانه مرتب شده باشد نادیده گرفته خواهد شد. اگر پیامتان مهم است مختصر و مفیدش کنید.
کنتراست/تضاد
در عرصه کنتراست/تضاد خواندن نوشته سیاه
روی زمینه ای روشن آسان تر از همه برای عصب بینائی بوده ملایم تر از نوشته سفید
روی زمینه سیاه است. در استفاده های
محدود، از قبیل عنوان، عنوان فرعی،استفاده از حروف سفید روی زمینه سیاه مفید است و
جالب توجه و محرک بینائی. اما در قطعات
بزرگتر متن چشم را خسته کرده موجب تیرگی دید می شود. تجربه حکم می کند بهتر است استفاده از حروف
سفید روی زمینه سیاه به قطعاتی حدود 20 کلمه محدود شود.
استفاده از صفحات فرانما/ترانسپارنت که
از پشت روشن می شود از شیوه های متداول نمایش متن است که بویژه در محیط های کم نور
متداول است. با این همه نورپردازی از پشت
هم تأثیری مشابه چاپ با حروف سفید بر زمینه مشکی را داشته ضمن دشوار کردن خواندن موجب
خستگی چشم می شود. در این مورد هم استفاده
محدود از متنی که از پشت روشن می شود در موارد چون موکد سازی، مثل عناوین فرعی و
تابلوهای جهت نما ارزشمند است. در این
مورد هم قاعده حد اکثر 20 کلمه صادق است.
یکی دیگر از تضادهای متداول استفاده از قلم
های متفاوت است. اینکار موجب جلب توجه شده
راهی است مفید برای تفکیک و تاکید بر بخش هائی از قطعات متن. با این حال استفاده بیش از حد از قلمهای متفاوت
در یک متن موجب اغتشاش بصری می شود. در
مورد شیوه های متفاوت متن بیشتر خواهیم گفت اما تجربه می گوید بهتر است از قلمهائی
که تفاوت بارز دارند استفاده شود، آنهم نه بیشتر از دو تا سه قلم در یک متن.
یک جنبه از انتخاب نوع قلم که تا این حد
عینی نیست حالت یا تأثیر عاطفی است که بر جای می گذارد. قلمهای پیچیده/معقد دارای زوائد و تزئین های پر تکلف به لحاظ بصری گیج کننده اند
و درکشان دشوار. قلمهای ساده/بی زائده
تزئینی آرام، غیر عاطفی یا فارغ بال خوانده می شود. این گونه قلمها بکار ارائه اطلاعات دقیق و قطعی
می آید. قلمهای زائده دار و شکسته دوستانه
ترند و آشنا. قلمهای دارای زائده ساده،
نظیر آنها که در روزنامه کتابها بکار می رود موجب واکنش عاطفی و احساس آشنائی می
گردند.
تضاد
·
کمترین استفاده از حروف سفید را داشته
باشید. برای عناوین و عناوین فرعی استفاده
شود، آنهم با حروف بزرگ. قاعده استفاده از
بیست کلمه بر قرار است.
·
کمترین استفاده از نوشته هائی را که از
پشت روشن می شود داشته باشد. برای موکد
هائی چون عنوانهای فرعی و جهت نما بکار برید.
قاعده استفاده از بیست کلمه صادق است.
·
ترکیبی از قلمهای ساده و دارای زائده
های تزئینی بکار برید اما این کار را به استفاده از یکی دو قلم متفاوت محدود
کنید. قلمهای مشابه را با هم مخلوط
نکنید.
ساختار
ساختار مبحثی است پیچیده که به امر آرایش/چینش
متن یا صفحه آرائی می پردازد. تصمیم گیری
درباره حاشیه، اشبون،[48] شکل قطعات
متن و آرایش های ویژه در این مبحث می گنجد.
حاشیه اساسا ساده است. متن را یا از راست مرتب می کنند، یا از چپ، یا
از هر دو سو، یا از هیچکدام. وقتی مرتب
سازی از چپ باشد آنرا مرتب شده از چپ و نامرتب در راست گویند. اگر از سمت راست مرتب شده باشد، واژگان از راست
مرتب شده و در سمت چپ نا مرتب اند. اگر
حروف چینی به شکلی صورت گیرد که متن در چپ و راست مرتب باشد آنرا متن مرتب
گویند. وقتی هامش/حاشیه نا مرتب و دارای
تو رفتگی و برون آمدگی است ولی متن را به گونه ای چیده اند که یکایک سطرها در مرکز
صفحه باشد آن را متن واقع د مکز/متمرکز[49]گویند. بطور کلی برای سطور کوتاه (انگلیسی) متن مرتب
شده از چپ، با سمت راست نا مرتب، بهترین است.
متونی که به شکل ستونی چیده شده اغلب بصورت مرتب شده بهترین عملکرد را دارد
هرچند اگر امکان تنظیم نباشد متون مرتب شده دارای فاصله های نا برابر می شود.
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش 7.2 متنی که از راست مرتب شده و در چپ
نامرتب است.
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش 7.3 متنی که در چپ مرتب شده و در راست
نا مرتب است.
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش 7.4 متنی کاملا مرتب.
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش 7.5 متن متمرکز/مرتب شده در مرکز.
طول هر خط/اشبون/اشپون متن هم از
ملاحظاتِ مرتبط با متن است. متن را می
توان به صورتی سازمان داد که شاکله کلی آن عمودی، چهارگوش، گرد، افقی یا به دیگر
اشکال گوناگون باشد. پس شکل متن هم بستگی به
محل نسب و نوع استفاده از آن در نمایشگاه دارد.
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش
7.6 قطعه نوشته ای در جهت افقی
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکارادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش 7.7 قطعه نوشته ای در جهت عمودی
ایتالیک/ایرانیک سازی، سیاه کردن و خط
کشیدن زیر حروف و، قبض و بسط متن نیز از دیگر گزینه های موجود در حروف نگاری
است. معمولا از این راهکارها به دلائل
دستوری/گرامری و بنا به شیوه نگارش استفاده می شود. هر چند تأثیر بصری نیز می
تواند مهم باشد. اغلب بهنگام قبض و بسط
متن به اصطلاحات "فاصله گذاری بین حروف"[50] و " فاصله
گذاری بین سطور"[51] بر می
خوریم که دومی را در انگلیسی "لیدینگ" گویند و بر گرفته از نام فلز
سرب/لید در آن زبان است.
حدود 1200 میلادی مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو)
به مهاجرت های گسترده و پیچیده
پرداختند. تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر
از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد
رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ پوش زندگی می کردند و به کشت و برز
می پرداختند. در حالی که در صفحات جنوبی
تر، مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها داده نشده به شیوه خود در شکار
ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها ادامه می دادند.
ش 7.8 متن ایرانیک/ایتالیک شده
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ
پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند.
در حالی که در صفحات جنوبی تر مردمانی شکارچی-گرد آورنده، که نامی بدانها
داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها
ادامه می دادند.
ش. 7.9 متن سیاه/برجسته
شده
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به
مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند.
تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی
به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای
جنوبی، مردمان آنتلوپ کریک، در امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های
سنگ پوش زندگی می کردند و به کشت و برز می پرداختند. در حالی که در صفحات جنوبی تر، مردمانی
شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها داده نشده، به شیوه خود در شکار ادواری
بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها ادامه می دادند.
ش. 7.10 متن دارای خط کشی
زیر حروف
حدود 1200 میلادی مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به مهاجرت های گسترده و پیچیده پرداختند. تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر از آن، مردمان
آتاپاسکان از رشته کوههای راکی به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای جنوبی، مردمان آنتلوپ کریک، در
امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ پوش زندگی می کردند و به کشت
و برز می پرداختند. در حالی که در صفحات
جنوبی تر، مردمانی شکارچی-گرد آورنده، که نامی بدانها داده نشده به شیوه خود در
شکارادواری بایسن/گاومیش کوهاندار آمریکائی در دشت ها ادامه می دادند.
ش. 7.11 متن بسط یافته
حدود 1200 میلادی
مردمان آناسازی (اجداد سرخ پوستان پوئبلو) به مهاجرت های گسترده و پیچیده
پرداختند. تا 1400 میلادی، اگر نه پیشتر
از آن، مردمان آتاپاسکان از رشته کوههای راکی به دشتهای غربی روان شدند. در دشتهای جنوبی، مردمان آنتلوپ کریک، در
امتداد رودخانه کاندین/کاندین ریور، در خانه های سنگ پوش زندگی می کردند و به کشت
و برز می پرداختند. در حالی که در صفحات
جنوبی تر، مردمانی شکارچی-گرد آورنده که نامی بدانها داده نشده، به شیوه خود در
شکار ادواری بایسن/گاومیش کوهاندار
آمریکائی در دشت ها ادامه می دادند.
ش. 7.12 متن قبض یافته
روشهای تولید
شیوه های تولید موجود تعین می کند انجام
چه کارهائی از نظر خوانائی، ایجاد تضاد و ساختار بخشی میسر است. می توان حروف را به طرق بسیار تولید کرد. چاپ بصورت سیلک اسکرین، سیستمهای چاپ رایانه
ای، چاپ افست، لتراست که می توان از بازار خرید، لیتوگرافی[52]
و چاپ کلاقه ای/باتیک[53]
و استفاده از حروف پلاستیکی و سفالین/سرامیک، معدودی از بسیار شیوه های متداول
است. روشها و فنون چاپ و تولید تصویر از
لحاظ وضوح تصاویر، نیازهای سطح، مقدار ماشین آلات مورد نیاز، و مراحل اجرا بسیار
متفاوتند. بعضی روشها پرهزینه تر از آن
است که بتوان در موزه اجرا کرد و برخی دیگر مستلزم داشتن وقت فراوان و سالها
ممارست جهت کسب تسلط است.
رایانه یکی از ابداعات مهم در زمینه
حروف چینی بوده است. سرعت تایپ و انعطاف
پذیری در پیش نمائی بسیاری از قلمها و اندازه های حروف در انواعی از پرداخت ها به
طراح اجازه می دهد آن آرایشی را بر گزیند که بیش از همه وافی به مقصود است. طراح می تواند در صورت تمایل قلمهای خاص خود را
برای استفاده های معین ابداع کند. همچنین
می توان انواع حروف موجود در بازار را با بسیاری برنامه های رایانه ای، و ایجاد
ظاهری متفاوت برای حروف استانده، تغییر شکل داد، کشید یا زیبا کرد.
سیستم های رایانه ای که چاپ در حد تجاری
را میسر می سازند روز بروز ارزان تر می شوند.
این سیستم ها قادرند با حروف "دایکات" در اندازه ها و قلم های بس
متفاوت چاپ کنند. همچنین قادرند تصاویر و
ترسیم ها را نیز به همین سادگی به چاپ زنند.
وسائل چاپ لیزری و جوهر افشان[54]
نیز در دسترس موزه ها و دیگر موسسات قرار دارد که در وضوح تصاویر چاپی رقیب ماشین
های تجاری است. در حالی که هنوز هم برخی
فناوری های سنتی چاپ موجود است رایانه در حال به سازی یا جایگزینی بسیاری از
آنهاست. برخی از روش های آشنا تر تولید گرافیکی
با افزودن توانائی های رایانه بهتر می شود. هنوز هم چاپ به شیوه سیلک اسکرین برای تولید
تابلوی عنوان، قطعات بزرگ متن و تصاویر نمایانگر جزئیات چون نقشه و نمودار بکار
گرفته می شود. می توان از رایانه در تولید
تصاویر نگاتیو و پوزتیوی که استنسیل ابریشمی از روی آن ساخته می شود یاری
گرفت. هنوز هم چاپ افست در تولید بروشور،
راهنمای گالری ها و دیگر مواد و مطالب توزیعی از این دست استفاده گسترده دارد،
هرچند برای تولید کارهای هنری آماده عکس برداری که چاپ از روی آن صورت می گیرد
از رایانه استفاده می شود. در بسیار موزه ها رایانه دخالت های مهمی در
عرصه آمادن مطالب تابلو های معرف تک شیئ و گروههای اشیاء داشته و در برخی موسسات
یکسره جایگزین روش های دیگر شده است. روند
خودکار سازی تولید متن به احتمال بسیار ادامه یافته به افزایش توانائی های کارکنان
تولید می انجامد.
مشخصات/ممیزات حروف
در بحث از حروف و مطلع کردن چاپخانه ها
از سبک هائی که ترجیح داده می شود برخی اصطلاحات رایج است. واژه هائی چون قلم/فونت، زائده ی تزئینی/سریف،
فاصله گذاری میان سطور، بسط متن/افزایش فاصله میان حروف، بزرگنمائی، ترتیب نزولی،
ترتیب سعودی، پونت/پُنط ، سیاه و ایتالیک/ایرانیک، بخشی از واژگان تخصصی حروفچینی
است. گرچه بخش بزرگی از حروف چینی آتی
بدست کارکنان موزه صورت می گیرد احتمالا نیاز به استفاده از خدمات شرکت های تجاری
برای برخی خدمات چاپ وجود خواهد داشت. پس
آشنائی با برخی از واژگان تخصصی این کار حکمتی دارد.
"فونت" چیست؟ آیا فونت متفاوت از "سبک حروف"[55]
یا "رُخِ حروف"[56]
است؟ سبک حروف و رخ حروف مشابه یکدیگرند و اشاره به سبک یا طرح خاص مجموعه ای از
حروف دارند. اغلب به منظور تسهیل شناسائی، انواع سبکهای حروف را اسامی بس
ابداعی/خلاقانه می دهند. آوانگارد،
گراموند، سنچری، بوکمن، تایمز، رومن، پلاتینو، فوتورا، کولوس، تینکر و یونیورس55،
تنها چند نمونه از هزاران سبک حروف موجود [لاتین] است.[57] برخی سبکها نام از طراحان خود دارند یا اینکه
وجه تسمیه شان [58]
استفاده رایج و سنت است.
در حالی که فونت یا قلم به مجموعه کاملی
از حروف (بزرگ و کوچک)، اندازه ها، اعداد، پرداخت ها (ایتالیک/ایرانیک، سیاه و جز
آن) و نمادها و نشانه ها (&، %، !، ؟ و جز آن) در سبکی خاص اشاره دارد. با این که سبک حروف و فونت/قلم بجای یکدیگر
بکار می رود ولی تفاوت واقعی میان آنها هست.
به هر حال وقتی نرم افزار فونت/قلمی خریداری می شود بایست تمام اقلام پیش
گفته را داشته باشد.
سریف و سان سریف/تزئین دار و ساده نیز
از اصطلاحات رایج است. سریف زائده تزئینی
است که در حروف زائده دار به کناره های حروف می چسبانند. بسیاری از آشنا ترین رُخ های حروف از نوع
سریف/زائده دار است. تایمز-رومن، سنچری،
گراموند، نیویورک و پلاتینو در شمار حروف سریف/زائده دارِ متداول اند. این حروف "خودمانی" است و در چاپ
اخبار، کتاب و دیگر اشکال مطالبی که همه روزه چاپ می شود بکار می رود.
واژه کوچک سان "sans"معنای "بی/بدون" می دهد. رخ حروف سان سریف یعنی بدون زوائد تزئینی. نمونه های متداول این قلم عبارتند از هلوتیکا[59] و فوتورا.[60] گاه ایندو را دارای حروف هندسی گویند. ایندو قلم را علمی و فنی و غیر عاطفی شمرده اند. امتیاز بزرگشان در خوانائی بسیار برخاسته از
سطوری است شسته رفته و بی تزئین.
ش. 7.13 قلم
تایمز-رومن
ش. 7.14 قلم هلوتیکا
قلم رایج دیگر پیوسته یا روان[61] است،
همانکه در فارسی شکسته و در عربی جار/متصله/نسخ گویند. حروفی که ظاهری روان/سیال داشته توسط دنباله یا
تزئین هائی به تقلید دست نویس به هم متصل شده اند چنین نامیده می شوند. در قلم شکسته واقعی حروف براستی بهم چسبیده اند
اما برخی از قلمهای رایانه ای "شبه شکسته/نیم شکسته" اند، بدین معنا که
گرچه حروف ظاهری سیال/روان دارند در عمل از یکدیگر جدا و متمایزند. این دست قلمها خودمانی، غیر رسمی بوده اغلب
زیبا بنظر می رسند. قلم زپف چانسری[62] یک نمونه
از این دست است.
ش. 7.15 قلم زپف
چانسری
بسیاری از قلمها فونت هائی است
احتصاصی/ویژه، با کاربرد محدود که به سادگی در هیچ مقوله ای جای نمی گیرند. عوامل
زمان و اولویت تنها معدودی از قلمها را بر جای گذارده که برای مقاصد عام به اندازه
کافی خواناست، هر چند همین ها هم در طرح خود تنوع فراوان دارند.
ش. 7.16 قلم انگلیسی
کهن
پونت/پُنط [63] یا اندازه پونت/پُنط
اصطلاحات رایج در حروف نگاری/تایپوگرافی
اند. پونت/پُنط واحد اندازه گیری است برابر
با ۰٫۰۱۳۸۳ اینچ، یا
۰٫۳۵۲۵ میلیمتر. در هر اینچ (2.54
سانتیمتر) 72 پونت/پُنط وجود دارد. پیکا،
مقیاسی است دیگر برابر با 12 پونت/پُنط یا
یک ششم اینچ. معمولا اندازه حروف را با پونت/پُنط
نشان می دهند. در طول تاریخ حروف چینی بسیاری از
نظامها/دستگاهها/سیستمهای اندازه گیری ابداع شده است. هنوز هم عده ای از اصطلاحاتی چون پیکا و اگیت[64] (حرفی به
اندازه تقریبی 2/1 .5 پونت/پُنط ) استفاده می کنند، اما بدون ورود به جنگل مولای
گیج کننده اصطلاحات تخصصی چاپ و حروفچینی همین بس که بدانیم در بیشتر بحث های
اندازه حروف و برنامه های رایانه ای که در حروفچینی بکار می رود پونت/پُنط مبدل به اندازه استانده/استاندارد شده است.
اندازه حروف از یک خط خیالی زمینه/کرسی/پایه/مبنا،
که حروف بر روی آن می نشینند و شامل حروف صاعد/بالا رونده ( حروف بزرگ و بلند) و
حروف نازل/پائین رونده (حروف دارای دنباله یا زینت زیر خط مبنا چون g و y در انگلیسی و میم
(م) فارسی است، محاسبه می شود. سرجمع ارتفاع صاعدها و نازل ها اندازه حرف بر حسب پونت/پُنط
است.
اندازه "H" عبارت است از اندازه
حروف بزرگ که از خط مبنا/کرسی محاسبه می شود.
ارتفاع/بلندای "x" عبارت است اندازه متوسط حروف کوچک بدون ارتفاع صاعد ها و نازل
ها.
فاصله گذاری/فسحة/ مباعدة به فاصله/بُعدِ
میان حروف متن اشاره دارد. در ماشین های تحریر دستی به همه حروف فاصله ای برابر
داده شده و به همین شکل روی صفحه نقش می شوند.
نتیجه این وضع فشردگی آشنای جای "w" و تک افتادگی حرف "I" است. اما در حروفچینی مناسب، فواصل تنظیم می شود تا
مطلب تایپ شده سر و وضعی شایسته و یکنواخت بیابد.
حروف منحنی/منقوس[65] چون "o" و "p" کمتر از "l" و "I" جا می
گیرند. برای لحاظ کردن این تفاوتها
تنظیماتی صورت می گیرد. فواصل را نسبی یا
متناسب با خود حروف می سازند. یک وجه دیگر
از فاصله گذاری فاصله میان کلمات است.
معمولا این فاصله برابر است با پهنای حرف "e"
انگلیسی در قلمهای لاتین که پهنایِ ائی[66] نامیده می
شود. بطور معمول فاصله میان کلمات در تمام
متن یکسان است. فاصله بیش از حد به متن
ظاهری گسسته می دهد و فاصله ناچیز آنرا شلوغ و گیج کننده می سازد. در بسیاری از سیستمهای حروفچینی رایانه ای فاصله
گذاری خودکار انجام می شود، هرچند بیشتر آنها این امکان را می دهند که فاصله گذاری
میان واژه ها به انتخاب کاربر باشد.
ش. 7.17 نمونه هائی
از قلمهای ویژه
ش. 7.18 اصطلاحات حروف نگاری/تایپوگرافی
اصطلاحات حروف
نگاری/تایپوگرافی
لیدینگ/فاصله گذاری میان کرسی خط
هاست. روزگاری که حروف چینی با دست انجام
می شد فاصله میان سطور را با گذاردن نواری از سرب ایجاد می کردند. امروز هم در انگلیسی فاصله گذاری میان سطور را
لیدینگ گویند. مقدار متعارف
"سرب"/فاصله میان سطورِ حروف، 2 پونت بیشتر از اندازه حروف بر حسب پونت
است. [بدین ترتیب فاصله مناسب برای سطور
متنی که با حروف 12 پونتی چیده شده چهارده پونت می شود.] اینکار به سطور فضای کافی می دهد تا متمایز از
یکدیگر براحتی خوانده شود.
سبک/قلم/نمد در عین حال به پرداخت های
متن بصورت ایتالیک، زیرخط دار و سیاه اشاره دارد.
سیاه و نیم سیاه[67] برای نشان دادن قدرت یا ضخامت حرف بکار می
رود. سیاه از همه ضخیم تر است و نیم سیاه
چیزی میان سیاه و ساده.
در تایپ/حروفچینی مسئله بزرگ و کوچک
نمائی هم پیش می آید. اصطلاحات بلو آپ[68]/بردن تصویر
به قابی بزرگتر، و بلو داون[69]/بردن به
قابی کوچکتر، در اشاره به بزرگ و کوچک نمائی به کار می رود. بطور کلی برای حروف در پونتی مفروض 300% بزرگ
نمائی حداکثری است که وضوح تصویر در آن قابل قبول است. درست است که کوچک نمائی به میزان 50% وضوح تصویر را بالا می رود اما در عین حال
از خوانائی آن می کاهد. برای محاسبه درصد
تغیرات در اندازه حروف در نبود وسیله تعین درصد/مقیاس، قاعده ساده زیر بکار می
آید.
ش. 7.19 قاعده/فرمول بزرگ/کوچک نمائی که
در آن A برابر است با اندازه واقعی و D برابر است با
اندازه مطلوب.
نتایج
هم طرح متون نمایشگاه، هم شکل ظاهری حروف و نمادهای مورد استفاده در آن
بر رسانش موثر پیام و ارتباط با مخاطب تأثیر دارد.
طرحِ داستانِ نمایشگاه چارچوبی برای
ساخت پیام نمایشگاه در اختیار می گذارد. طرح داستان نقشی دارد چون داستان نامه نقاشی های
متحرک که مواد خام محصول پایانی را فراهم می کند. نمی توان طرح داستان نمایشگاه را حذف کرد و
نادیده گرفت، به همان علت و اندازه که نمی
توان طرح کتابی را نادیده گرفت و حذف کرد.
بدون طرح داستان نمایشگاه برنامه ریزی دچار هرج و مرج و بی تأثیر می
شود.
از طریق همکاری کارشناس موضوعی،
طراح/موزه آرا و کارشناس آموزش است که پیامهای درست و مجاری صحیح آموزش و روشن
کردن مردم که انتظار و استحقاق بهترین ها را دارند فراهم می گردد.
نوشته هائی که بازدید کننده در محیط نمایشگاه
می بیند باید بر آورنده نیازهای هر مرد و زن باشد. موزه میدان نمایش فضل کلامی نبوده جائی است که اشخاص
فاقد سواد و تجربه بتوانند بدان رفته بکوشند باخبر شوند. نوشته ها را باید متناسب با درک و فهم مخاطبان
نوشت. گرچه این احتمال است که مطالبی برای
عرضه به علما وجود داشته باشد باید اولویت طراحی نمایشگاه و جهت گیری آن با عنایت
به عموم مردم باشد.
به موازات نوشته های خوب نیاز به طراحی
خوب هم هست. هر چقدر هم که متنی خوب نوشته
شده باشد اگر بخوبی ارائه نشود پیام را به شکلی موثر نخواهد رساند. تنها می توان گفت نوشته در طراحی نمایشگاه نقش
درجه دو ندارد. واجب است که مواد نوشتاری طرح
و اجرای خوبی داشته باشد، با همان درجه از دقت به جزئیات و کیفیت اجرا که معطوف
دیگر عناصر طراحی می شود. بمنهوکرمه.
[1] - Storyline.
[2] - Written blueprint.
[3] - Interpretive strategy.
[4] - Brain storming.
[5] - گعده در
اصل قعده و
واژهای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است. در فرهنگ
عربی به دور هم نشستن و گپ زدن، قعده، میگویند. این واژه در فارسی نیز مخصوصا
توسط روحانیون و کهنسالان استفاده میشود. گعده معمولاً از گروههای همسالان تشکیل می شود. در فرهنگ عربی (مخصوصا
در مناطقی همچون عراق، مصر و خلیج فارس) گعده گرفتن در قهوهخانهها (در عربی مقهی) بسیار رایج است. ویکی
پدیا.
[6] - Bandy around.
[7] - Matelic, Candace T. (1984) "Successful Interpretive Planning," video, Nashville, TN: American Association for State and Local History.
[8] - Text labels.
[9] - New World.
[10] - Processing tools.
[11]-
Accession number.
[12] - Demonstrator.
[13] - Storyboard.
[14] - Flowchart.
[15]-
Placard.
[16] - Masthead.
[17] - Muted color.
[18] - Explosive colors.
[19] - Typestyle.
[20] - Sans serif.
[21] - در سال 914 قلم گراموندِ سُنتی به وسیلهی کلود گراموند
ساخته شد. طراح قلمِ گراموند خود مهرساز بود و در سالهای 859 تا 940 در پاریس
زندگی میکرد. این قلم بعدها توسط روبرت گرنجان و کریستوف وندیک بررسی شد و
پیشرفتهایی نیز در آن دادند.
قلم گراموند که خود به خالص و ناب بودن مشهور و مطرح است بر روی بسیاری از
حروف تاثیر زیادی داشته و قابلیتهای بسیاری در نتیجه پهن یا
سِمی بولد شدن دارد. این قلم از روی سنگنوشتههای رومی ابداع
و ارایه شده است. همچنین شکل مورب یا ایتالیک آن بسیار خوانا و زیبا نوشته شده
است. کلود گراموند اولین کسی بود که قلمهای رومن و ایتالیک یا مورب به صورت بخشهای سازندهی یک قلم استفاده کرد.
با دقت به تصویر می توان زاویهی چرخش حرف O را با باقی قلمها مقایسه
نمود. حرف O بیشترین چرخش را نسبت به قلمهای دیگر دارد. همانطور که میدانیم حرف O به دلیل اینکه پایه و مبنای بسیاری
از حروف دیگری چون d یا p و... است اهمیت زیادی در طراحی
دیگر حروف دارد. همچنین زائده/سریفِ این فونت بسیار نازک و کشیدهتر از دیگر قلمهاست.
تنها قلمی که چنین کشیدهگیهایی را داراست قلم بمبو است.
[22]- پونت/پُنط ) به انگلیسی:( Point با سرواژه " pt " یکای اندازه گیری استاندارد در حروفچینی و کوچکترین زیرمجموعهٔ فرعی واحد طول پیکا می
باشد. پونت/پُنط فراگیرترین و
پرکاربردترین واحد اندازهگیری برای اندازهٔ حروف
چاپی و نرمافزارهای نشررومیزی است.
هر پونت/پُنط برابر با ۰٫۳۵۲۵ میلیمتر و یا معادل ۰٫۰۱۳۸۳ اینچ است. به عبارتی هر ۱۲ پونت/پُنط معادل ۱ پیکا و هر ۷۲ پونت/پُنط معادل ۱ اینچ مییاشد و تقریباً هر ۳ پونت/پُنط معادل ۱ میلیمتر میشود. این اندازهها برای پونت/پُنط
آمریکایی-انگلیسی است که از سال ۱۸۸۶ در آمریکا و از سال ۱۸۹۸ در بریتانیا متداول شد .
[23] - Kicker.
[24] - Identity tag.
[25] - Caption.
[26] - Identity tag or ID label.
[27] - Computer print outs.
[28] - Interactive exhibitions
[29] - Narrative.
[30] - حرف بزرگ افتاده (dropcap). حرف بزرگی که جهت جلب توجه در آغاز نوشته بکار می گیرند و از بزرگی به سطر زیرین می ساید.
[31]- Pars
pro toto.
[32]
Suggestions and associations.
[33] - Word picture.
[34] - نقیضه که پارودی» نیز گفته میشود و برخی" نظیره طنزآمیز" گفته
اند، تقلید طنزگونه از آثار دیگر است. نقیضه در مواردی بعنوان طنز و نقد اثر ساخته
میشود و گاه جز خنداندن هدفی ندارد.
طبق پهن فلک
دیدم و کاس مه نو
گفتم ای عقل به
ظرف تهی از راه مرو
اگرم گندم بغرا
نبود بفروشم
خرمن مه به
جوئی خوشه پروین به دو جو
دست بر دنبه
بریان زن و یخنی بگذار
سخن پخته همین است نصیحت بشنو
بسحق اطعمه
یا نمونه امروزی ، "با جاروی
نپتن اصلاح کن صورت زیبا و شیک و قشنگ و
راحت و هم ارزونه! نپتن نپتن نپتن"!
[36] - Active verbs.
[37] - Lead sentence.
[38]-
Living history museums.
[39] - Participatory learning.
[40] - چونکه با کودک سر و کارت
فتاد پس زبان کودکی باید گشاد!
[41] - Typography.
[42] - Textual material.
[43] - Physical.
[45] - "The arrangement, style, or general
appearance of matter printed from type.", Webster's New World Dictionary
[46] - Rule of thumb.
Labels: A S t e p – by-step Guide, Nashville, TN:
American Association for State and Local
History, p. 65.
[48] - Line length/length of line.
[49] - Centered text.
[50] - Kerning.
[51] - Leading.
[52] - Projection print.
[53] - Hand printing.
[54] - Bubble-jet printer.
[55] - Typestyle.
[56] - Typeface.
57- برخی از قلمهای متداول
فارسی هم اینهاست: لوتوس، میترا، نازنین، ترافیک، یاقوت، زر، تیتر، تاهوما و تایمز
اند رومن. قلم آموزه هم در حروفچینی
کتابهای درسی بکار گرفته می شود . البته
صدها قلم دیگر هم صاحبدلان خوش ذوق ابداع کرده اند که ورای حوصله این مقال و مجال است.
[58] - Appellation.
[59] - Helvetica.
[60] - Futura.
[61] - Cursive.
[62] - Zapf Chancery
typestyle.
[63] - پونت/پُنط /نقطه، مقیاسی
است نمایانگر اندازه حروف. تک تک حروف، اعداد و کاراکترهای دیگری که بر ماشین های
چاپ سوار می شوند یا به طرق دیگ مورد استفاده قرار می گیرند حسب پونت/پُنط سنجیده می شوند. یکی دیگر از مقیاس های سنتی
پیکا است. هر پونت/پُنط برابر با ۰٫۳۵۲۵ میلیمتر و
یا معادل ۰٫۰۱۳۸۳ اینچ است.
به عبارتی هر ۱۲ پونت/پُنط معادل ۱ پیکا و هر ۷۲ پونت/پُنط برابر با ۱ اینچ است.
هر ۳ پونت/پُنط تقریباً معادل ۱ میلیمتر میشود . این اندازهها برای پونت/پُنط آمریکایی-انگلیسی است که از سال ۱۸۸۶ در آمریکا و
از سال ۱۸۹۸ در بریتانیا متداول
گشت.
[65] - Cured letters.
[66] - "e" width.
[67]-
Demi.
[68] - Blow up.
[69] - Blow down.