۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

چاپ سیلک، سیلک اسکرین یا سری گرافی (ابریشم نگاری) silk screen

چاپ سیلک‌اسکرین، چاپ اسکرین یا سری‌گرافی، اسلوبی كه بر روش تكثیر با استِنسیل مبتنی است. در این اسلوب از پارچه توری ظریف (اغلب ابریشم)، چون سطح تكیه‌گاهی برای ورقه استنسیل استفاده می‌شود. ورقه استنسیل را روی پارچه - كه بر روی كلافی (چهارچوب) محكم شده - می‌چسبانند. مركب غلیظ را با ابزاری تیغه مانند (اسكویی‌جی) بر سطح استنسیل می‌گسترانند، كه از بخش‌های نفوذپذیر توری به سطح دیگری در زیر كلاف می‌رسد. بدین ترتیب، نقش مورد نظر را می‌توان با رنگ‌های مختلف بر روی سطوح مستوی یا غیر مستوی چاپ كرد. تصویر چاپ شده با این اسلوب اغلب دارای لبه‌های تیز است، گویی كاغذی رنگی را بریده و چسبانده‌ایم. از این خاصیت توسط هنرمندان برای خلق آثار بدیع بكار رفته است. سیلک‌اسکرین و سری‌گراف به اثری اطلاق می‌شود که با این اسلوب تکثیر شده است.

این اسلوب توسط سَمیوئل سیمُن ابداع شد (1907) و نخست موارد استفاده تجاری و تبلیغاتی داشت. امروزه هم بصورت صنعتی و هم بصورت تکثیر هنری بکار می‌رود. در چاپ سیلک‌اسکرین صنعتی این تکنیک بیشتر برای چاپ روی پارچه و البسه، اجسام و بسته‌های پلاستیکی (پلی پروپیلن و پلی اتیلین)، CD و DVD، کاغذ و مقوا، سرامیک، شیشه، چوب، فلز و نظایر آن بکار می‌رود. در چاپ سیلک اسکرین هنری این روش بیشتر برای نوع بیان بصری خاص ناشی از اسلوب آن از سوی هنرمندان جهت تکثیر محدود و شماره‌دار یک اثر هنری بکار گرفته شده و در نهایت همهٔ نسخه‌ها به امضاء هنرمند می‌رسد.

Stencil:با الگو و نقشه رو انداختن،schablon(شابلون) این واژه در ارتباط نزدیک با واژه Mimeograph به معنی تکثیر کردن و ماشین تکثیر است. و اما Silk Screening که نامی قدیمتر است برای Serigraphy که امروزه متداول می‌باشد.آن نام قدیم تر برای زمانی است که واقعا از ابریشم استفاده می‌کردند.حالا از موادی چون Polyester یا Nylon بهره می‌برند.هر چند Seri که ریشه لاتین دارد یعنی ابریشم. این روش به کار گیری ابریشم 25 سده پیش ازمیلاد در یونان و مصر نیز سابقه داشته است و Samuel Simon در آغاز سده بیستم در منچستر در چاپ آنگونه که نوشته شده است،از آن بهره بردو حتی پس از وی در سنفرانسیسکو John Pilsworth این روش را گسترش داد و به گونه تمام رنگی درآوردو آن screen printing خوانده شد. خمیر مایه اصلی تکنیک Silk Screening که از تکنیک های Graphic Design است از تکنیک عکاسی گرفته شده است. عکاسی و گرافیک با هم ارتباط تنگاتنگی دارند.

اندی وارهول/ Andy Warhol از جمله هنرمندان شاخصی است که از این روش برای خلق آثارش به وفور استفاده کرده است. "مشهورترین و جنجالی ترین هنرمند پاپ در امریکا اندی وارهول (1928-87) است که تجربیات هنری اش بسیار فراتر از مرزهای رایج و متعارف هنر نقاشی می رود. طرز تلقی اندی وارهول نسبت به مفهوم شخصیت بسیار مبهم به نظر می رسد. او از سویی هنرپیشه های فیلم خود را فوق ستاره می نامید و از سویی دیگر معتقد بود که وی تنها یک ماشین بوده و آنچه را که ساخته نه یک تابلوی نقاشی، بلکه صرفا یک محصول صنعتی است."1 "او با توجه به ابژه‌گشته‌گی ِجدید که براساس ِارزش ِبازار اقامه می‌شود و جامعه‌ی مبتذل ِسوداگر سرمایه‌داری را به تهدیدی خطیر برای هنر مبدل می‌سازد، درعوض ِدفاع از وضع ِسنتی ِاثر هنری، ابژه‌گشته‌گی ِمطلق را به پیش می‌کشد. از آن جا که ارزش زیبایی‌شناختی به جای آن طفره‌رفتن از بیگانگی، بیگانگی از کالا را به خطر می‌اندازد، هنر باید در چنین بیگانگی‌ای پیش رود و جنگ با کالا و کالایی‌شدن را با بهره‌گیری از همان سازوبرگی که خود کالا به آن واگذار می‌کند سامان دهد. هنر باید مسیر ِگریزناپذیر ِبی‌تفاوتی و بی‌اثری و هم‌ترازی ِکالایی را پی گیرد واز این طریق اثر ِهنری را چونان کالایی مطلق برسازد. در مواجهه با چالش ِمدرن ِکالایی‌شدن، هنر نباید رستگاری ِخود را در آشیانه‌ی نفی ِانتقادی بجوید (چراکه آن وقت هنر به هنر-برای-هنر تبدیل می‌شود، به آینه‌ی مضحک و بی‌توش‌وتوان ِسرمایه‌داری که بی‌درنگ کیفیت ِچاره‌ناپذیر ِکالا را به خود می‌پذیرد)، هنر باید در انتزاع فرمال و بت‌واره، در فانتزی ِارزش ِمبادله غرق شود تا کالاگشته‌گی‌اش را در مرزهایی ورای کالاها و ارزش مصرفی محقق سازد و با رادیکال‌کردن ِارزش مبادله‌ای از آن بگریزد.
منبع: سایت جی دی او