باسْمه (نیز: باصْمه ، بَسْمه ، بَصْمه )، واژة مأخوذ از ترکی برای طرحی که به وسیلة قلم یا قالب و موادی چون ورقه های نازک طلا یا نقره یا رنگ و نظایر آنها با فشار روی کاغذ یا پارچه و مواد دیگری از این قبیل ، منتقل می شد. این طرز کار شبیه شیوه ای است که برای تهیة پارچه های قلمکار اصفهان یا چیتهای ساده (چاپی ) به کار می رود. ظاهراً اصطلاح «باسمه » و «باسمه کاری »، پس از حملة مغول ، جایگزین مُهر و مُهرکردن شد؛ و اصطلاح «باسمه چی » یا «باسمه گر» نیز به کسانی اطلاق می شد که طرح را روی پارچه یا کاغذ منتقل می کردند. از این رو در تذکرة الملوک (ظاهراً تألیفِ 1137ـ1142)، باسمه چی ، به این معنی ، در کنار زرکوب و مُذَهِّب و کاغذگر به کار رفته است (1368 ش ، ص 71). در عهد شاهرخ (حک : 807ـ850) در گزارش سفر هیئتی که به چین رفته بودند، از نقش چهار اژدهای حمله ور که روی پرده ای از اطلس زرد باسمه زده شده و بالای سرِ شاه قرار داشته ، یاد شده است . این اصطلاح در شعر شاعرانی چون امیرعلیشیر نوایی (844 ـ 906)، وحید قزوینی (متوفی 1112) و ملاطغرا (متوفی 1078) هم به کار رفته است .
تغییر معنی باسمه ، از نقش روی جامه یا کاغذ، به چاپ و طبع ، به دورة صفویه بازمی گردد. ظاهراً اصطلاح «باسمه خانه » (بصمه خانه )، به معنی چاپخانه نیز نخستین بار، در ایرانِ همین عهد به کار رفته است . چنانکه در فرهنگ سه زبانة گازوفیلاکیوم لینگو پرساروم (ذیل «باصمه خانه ») که یکی از کشیشان کَرْمَلی در ایران ، به نام آنژلوسِ سن ژوزف ، در 1670 تألیف آن را به پایان رسانده و در 1684 به چاپ رسیده است ، «باصمه خانه »، «کارخانة بصمه جی » و «مطبع » معنی شده است . به نوشتة او (همانجا)، ارامنه در جلفا بصمه خانة ارمنی داشتند و کشیشان کرملی نیز در عبادتخانة خود، در اصفهان ، بصمه خانة عربی و فارسی دایر کرده بودند. از قراین مضبوط در کتاب ، و نیز از این که کرملیها در 1016 به اصفهان آمده بودند، چنین برمی آید که آن مطبعه ، در اوایل قرن 11 و احتمالاً در فاصلة 1020 تا 1030 دایر شده باشد. مطبعة ارمنیها نیز حدود سی سال پس از کوچانده شدن آنان از جلفای آذربایجان به اصفهان (در 1013) به فرمان شاه عباس اول (حک : 996 ـ 1038)، دایر شد و به چاپ کتب پرداخت ؛ اما این باسمه خانه ها در زمینة کتابهای ادبی فارسی و عربی کاری نکردند.
اصطلاحات باسمه و باسمه خانه ، بترتیب به معنای چاپ و چاپخانه ، بار دیگر از طریق آذربایجان و تبریز، از 1233 با تأسیس مطبعة سربی رواج یافت . باسمه خانة تبریز تا مرگ عباس میرزا (1249) و مطبعة حروفی تهران تا 1261 دایر بود تا اینکه چاپ سنگی جای هر دو را گرفت .
برخی آغاز باسمه و چاپ را قبل از تبریز و تهران ، در شیراز دانسته اند، که نکته ای قابل تأمل است و اگر درست باشد، احتمالاً از طریق هند به آن شهر راه یافته است . آنچه مسلم است ، پس از تبریز و تهران ، در شیراز و اصفهان و اورمیه و قزوین نیز باسمه خانه دایر شده است . در عثمانی نیز در دهة چهارم قرن دوازدهم ، باسمه خانه با حروف عربی تأسیس شده بود و پس از تحصیل فتاوی از مفتیانِ زمان ، نخستین کتابی که با حروف سربی در باسمه خانة استانبول به چاپ رسید (1139ـ1141)، ترجمة ترکی صحاح اللغة جوهری بود.
باسمه به مناسبت ثبت نقش ونگار بر پارچه و کاغذ، بر نقش و تصویر آدمی و غیره نیز اطلاق شده است ؛ منتهی نقش و تصویری که از طریق چاپ تکثیر شده باشد و تصویر یا نقاشی قلمی نباشد؛ از این رو توسعاً در معنی غیراصلی یا قلاّ بی هم به کار رفته است .
نیز رجوع کنید به چاپ و چاپخانه * .
منابع : محمد مهدی بن محمدنصیر استرآبادی ، سنگلاخ ، چاپ کلاوزن ، لندن 1960؛ محمد دبیرسیاقی «نکتة شنیدنی از آغاز صنعت چاپ در عثمانی »، سخن ، دورة 26، ش 4 (اسفند 1356)، ص 449ـ454؛ علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیر نظر محمد معین ، تهران 1325ـ1361 ش ، ذیل «باسمه »؛ میرزا سمیعا، تذکره الملوک ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1368 ش ؛ همان ، چاپ مینورسکی ، ص 100؛ مجتبی مینوی «اولین کاروان معرفت »، یغما ، سال 6، ش 5ـ9 (بویژه ش 8) (1332 ش )؛
Angإlus de St. Joseph, Gozophylacium linguae Persarum, Amsterdam 1684.
/ محمد دبیرسیاقی /
تغییر معنی باسمه ، از نقش روی جامه یا کاغذ، به چاپ و طبع ، به دورة صفویه بازمی گردد. ظاهراً اصطلاح «باسمه خانه » (بصمه خانه )، به معنی چاپخانه نیز نخستین بار، در ایرانِ همین عهد به کار رفته است . چنانکه در فرهنگ سه زبانة گازوفیلاکیوم لینگو پرساروم (ذیل «باصمه خانه ») که یکی از کشیشان کَرْمَلی در ایران ، به نام آنژلوسِ سن ژوزف ، در 1670 تألیف آن را به پایان رسانده و در 1684 به چاپ رسیده است ، «باصمه خانه »، «کارخانة بصمه جی » و «مطبع » معنی شده است . به نوشتة او (همانجا)، ارامنه در جلفا بصمه خانة ارمنی داشتند و کشیشان کرملی نیز در عبادتخانة خود، در اصفهان ، بصمه خانة عربی و فارسی دایر کرده بودند. از قراین مضبوط در کتاب ، و نیز از این که کرملیها در 1016 به اصفهان آمده بودند، چنین برمی آید که آن مطبعه ، در اوایل قرن 11 و احتمالاً در فاصلة 1020 تا 1030 دایر شده باشد. مطبعة ارمنیها نیز حدود سی سال پس از کوچانده شدن آنان از جلفای آذربایجان به اصفهان (در 1013) به فرمان شاه عباس اول (حک : 996 ـ 1038)، دایر شد و به چاپ کتب پرداخت ؛ اما این باسمه خانه ها در زمینة کتابهای ادبی فارسی و عربی کاری نکردند.
اصطلاحات باسمه و باسمه خانه ، بترتیب به معنای چاپ و چاپخانه ، بار دیگر از طریق آذربایجان و تبریز، از 1233 با تأسیس مطبعة سربی رواج یافت . باسمه خانة تبریز تا مرگ عباس میرزا (1249) و مطبعة حروفی تهران تا 1261 دایر بود تا اینکه چاپ سنگی جای هر دو را گرفت .
برخی آغاز باسمه و چاپ را قبل از تبریز و تهران ، در شیراز دانسته اند، که نکته ای قابل تأمل است و اگر درست باشد، احتمالاً از طریق هند به آن شهر راه یافته است . آنچه مسلم است ، پس از تبریز و تهران ، در شیراز و اصفهان و اورمیه و قزوین نیز باسمه خانه دایر شده است . در عثمانی نیز در دهة چهارم قرن دوازدهم ، باسمه خانه با حروف عربی تأسیس شده بود و پس از تحصیل فتاوی از مفتیانِ زمان ، نخستین کتابی که با حروف سربی در باسمه خانة استانبول به چاپ رسید (1139ـ1141)، ترجمة ترکی صحاح اللغة جوهری بود.
باسمه به مناسبت ثبت نقش ونگار بر پارچه و کاغذ، بر نقش و تصویر آدمی و غیره نیز اطلاق شده است ؛ منتهی نقش و تصویری که از طریق چاپ تکثیر شده باشد و تصویر یا نقاشی قلمی نباشد؛ از این رو توسعاً در معنی غیراصلی یا قلاّ بی هم به کار رفته است .
نیز رجوع کنید به چاپ و چاپخانه * .
منابع : محمد مهدی بن محمدنصیر استرآبادی ، سنگلاخ ، چاپ کلاوزن ، لندن 1960؛ محمد دبیرسیاقی «نکتة شنیدنی از آغاز صنعت چاپ در عثمانی »، سخن ، دورة 26، ش 4 (اسفند 1356)، ص 449ـ454؛ علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیر نظر محمد معین ، تهران 1325ـ1361 ش ، ذیل «باسمه »؛ میرزا سمیعا، تذکره الملوک ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1368 ش ؛ همان ، چاپ مینورسکی ، ص 100؛ مجتبی مینوی «اولین کاروان معرفت »، یغما ، سال 6، ش 5ـ9 (بویژه ش 8) (1332 ش )؛
Angإlus de St. Joseph, Gozophylacium linguae Persarum, Amsterdam 1684.
/ محمد دبیرسیاقی /