۱۳۹۸ دی ۲۵, چهارشنبه

شاه پری، عنبر

نام فارسی دیگر برای کهربا شاه­پری šahbarī است.  برتولد لوفر، ساینو-ایرانیکا
*
شاه پری . [ پ َ ] (اِ مرکب ) پری . (از بهار عجم ) (از آنندراج ) :
کنی دمی که چو طاوس ساز جلوه گری
نظر گدای تو کی افکند به شاه پری .
میرزاعبدالغنی (از بهار عجم ).

|| عنبر. (شعوری ج 2 ورق 139:
صبا چو کرد پریشان دو زلف دلجویش
ببوی شاهپری گشت بر دماغ سحر.
ابوالمعانی (از شعوری ).