۱۳۹۳ بهمن ۲۴, جمعه

جان ویلکس آزادی مطبوعات خون دل ها خورده اند

کافه تاریخ

مرجع تاریخ جهان

جشنواره وبلاگ نویسی
cafetarikh-ir-john-wilkes-1
اروپای امروز را با وجود محدودیت های پیدا و پنهانی که هست، باید یکی از بهترین مکان ها برای روزنامه نگاری و ژورنالیسمِ انتقادی دانست، اما اوضاه همیشه بر این منوال نبوده است.  اروپای قرن هجدهم مطبوعات فعال و توانایی نداشت. مطبوعات حق پوشش بسیاری جلسات و تمام جلسات پارلمان را نداشتند. در انگلستان وضع به همین منوال بود. جان ویلکِس را نمی توان پدر یا بنیانگذار روزنامه نگاری انتقادی دانست اما راهی که در پیش گرفت، اعتمادی که جلب کرد و شورش هایی که برانگیخت به توسعه گسترده مطبوعات در انگلستان و همینطور تغییر نحوه انتخابات مجلس عوام منجر شد.
سلسله هانوری مدتی بود که بر انگلستان حکم می راند.  اعضای حزبِ «توری» که از بازگشت سلطنتِ استوارتها بر انگلستان ناامید شده بوده اند به ناچار به شاهِ حاضر انگلستان پیوستند که «ژرژ سوم» نام داشت و از 1738 تا 1820 بر انگلستان حکم راند. ژرژ سوم به دنبال حکومتِ شخصی و تا حدود زیادی دیکتاتوری خودش بود. پارلمانِ انگلستان را می خرید!
می گویند مادرش همیشه از او میخواست تا پادشاهی قدرتمند و حکومتی مقتدر داشته باشد. به جهت همین نصایح بود که ژرژ سوم به عملِ وقیح ارتشا یا رشوه خواری روی آورد. شاه هر روز لیستِ وکلا و نمایندگانی که باید «تنبیه شده یا تشویق شوند» را به مامورانش می دادند تا هزینه مربوطه را پرداخت کنند. گاهی یک جلسه از پارلمان برای شاه 25 هزار لیره خرج بر میداشت. شاه این کار را پیروی نخست وزیران قبلی و سنتِ دیرینه ای که در انگلستان و بعضی کشورهای دیگر وجود داشت انجام می داد. والیپول، یکی از نخست وزیران پیشین که در این کار ماهر بود، نامش را «خرید وجدان» گذاشته بود.
با این شرایط عملا حضور در مسند وزارت ربطی به لیاقت و حضور در پارلمان ربطی به محبوبیت نداشت و روسای پارلمان و شاه هر شخصی را که صلاح می دیدند به این سمت می رساندند.
مردم از این موضوع ناراضی بودند و این نارضایتی را به وضوح در اعتصاباتشان که به ظاهر بخاطر ویلکِس و باطنا برای احقاق حقوقشان بود، می بینیم.

***

جان ویلکِس در 17 اکتبر 1725 در لندن متولد شد. در ابتدا به آکادمی هرتفورد و سپس برای ادامه تحصیل به جمهوری هلند رفت. در هلند با «اندرو باکستر»، روحانی پروتستانی آشنا شد که تاثیر بسیاری بر ویلکس و دیدگاه دینی او گذاشت. او حس وطن پرستی بسیاری هم داشت، در جریان «شورش جاکوبیت ها» که طرفداران سلطنت «استوارتها» و جاک سوم، برادر «آن» ملکه انگلستان بودند، به انگلستان بازگشت و پس از مدتی حضور فعال در شورش ها و قیام ها دوباره برای ادامه تحصیلات به هلند بازگشت.
cafetarikh-ir-john-wilkes-2
ویلکس، بسیار زشت بود! او به زشت ترین فرد زمان خودش شناخته شده بود و در مقابل از نظر اخلاق با بسیاری نمی ساخت. اخلاقِ تندی داشت و پاسخ های طعنه آمیزش زبان زد خاص و عام بود.
ویلکِس در سال 1762، روزنامه رادیکالِ «نورث برایتون» را تاسیس کرد. این همان روزنامه ای بود، که یکی از مقاله های انتقادی اش نسبت به سخنرانی پادشاه، مسبب زندانی شدن او و آغاز جریانِ «ماجرای ویلکِس» شد!
ماجرای ویلکِس
در آوریل 1763، ویلکِس سخنرانی پادشاه را مورد انتقاد شدید قرار داد و مطلبش را تحت عنوان «45» در روزنامه خود چاپ کرد. 45 عددی خاص برای طرفداران جاکوبیت ها بود، زیرا این قیام در تاریخ 1745 رخ داد. با این انتقاد شدید به پادشاه، هیئت وزرا به سرعت دست به کار شده و وی را به زندان انداختند. اما به دلیل اینکه این زندانی کردن بدون محاکمه رایج و بر خلاف رویه عادیِ کشور انجام شد، قضات لندن، ویلکس را آزاد کردند و وزرا را به پرداخت جریمه نقدی سنگینی وا داشتند.
ویلکِس به فرانسه گریخت. محاکمه وی صورت گرفت و دادگاه به طور غیابی برای او حکم صادر کرد؛ او «یاغی» بود و دیگر توانایی ورود به کشور را نداشت.
پیش از انتخابات 1768، پس از تحت فشار قرار گرفتن از سوی طلبکارانش در پاریس، به انگلستان بازگشت. پس از بازگشت محاکمه شد و به دو سال زندان و پرداخت مبلغی جریمه محکوم شد. طرفدارانش شورش کردند و با شعار های مختلف آزادی وی را خواستار شدند؛ جان ویلکِس به قهرمان آنان در بدست آوردن حقوقشان تبدیل شده بود.
cafetarikh-ir-john-wilkes-3
در انتخابات مجلس عوام شرکت کرد و از استان مهم  «میدل اسِکس» به عضویت در پارلمان درآمد. شاه دستور داد تا وی را برکنار کنند و مجلس نیز همین کار را کرد؛ از سمتش خلع شد، و در حالی که تلاش داشت از اتهامات قبلی اش تبرئه شود دوباره به زندانش انداختند. اینجا بود که شورش های معترضین به حبسِ ویلکِس بالا گرفت.
در طی سه ماه، ویلکس سه بار از عضویت در پارلمان محروم شد و هر بار در انتخابات با رایی بیش از پیش انتخاب می شد. در آوریل 1769، مجلس در اقدامی زیرکانه رقیب وی در این ایالت را به عضویت پارلمان درآورد.
مردم این رویداد ها را به شدت دنبال می کردند. نخستین بار آن ها برای دفاع از آزادی مطبوعات دست به شورش زدند و با آزادی ویلکس، آ شهر را چراغان کردند. این بار اما بحث، بر سر حقوق اصلی آن ها یعنی انتخاب نماینده خود در مجلس عوام بود که پارلمان می خواست آن را سلب کند.
ویلکس توانست در طی چند سال با حمایت های مردم به بالاترین مقام در شهرداری رسیده و سپس وراد مجلس عوام شود و این گونه ملت بر پادشاه پیروز شدند، اما «ماجرای ویلکس» دو نتیجه عمده داشت :

1. توسعه مطبوعات : هیجانی که در ماجرای ویلکِس در انگلستان رخ داد، سبب تقویت و گسترش مطبوعات شد که مهمترین آن پس از رونقِ روزنامه نگاری و مطبوعات، «حق انتشار مذاکرات و صورت جلسه پارلمان» بود که تا آن زمان حتی منجر به دستگیری می شد. در آخرین بار که پارلمان انگلستان از حدود خود تجاوز کرد، و روزنامه نگاری را که مشروح رویدادهای جلسه پارلمان را چاپ کرده بود، دستگیر و محبوس کرد، قضات لندن وارد عمل شده متهم را آزاد و مامور پارلمان را زندانی کردند.
مجلس که شور و شوق مردم و مطبوعات را در نتیجه این عمل می دید، سکوت کرد و در نتیجه آن، از تاریخ 1771، روزنامه ها کم کم جلسات پارلمان را پوشش دادند و شوق بسیار مردم به گسترش مطبوعات کمک کرد.
روزنامه های مهمی در این دوران منتشر شدند؛ «نورث برایتون» و «پابلیک ادورتایزر» از این دسته اند که در دومی، فردی با نامی مستعار اقدام به چاپ متون انتقادی آتشینی بر علیه دولت و شاه می کرد و هنوز کسی از هویت نویسنده اطلاعی ندارد. روزنامه های مشهور این زمان، مانند تایمز، مورنینگ پست و مورنینگ هرالد، در همین زمان به وجود آمدند.

2. کاهشِ دخالت ها و تقلب های مجلس و تغییر در روند انتخابات : لزوم تغییرات حس می شد. اول این مطلب را با مقدمه ای از وضعیت وحشتناکِ مجلس و «وجدان خریدن» های شاه آغاز کردم، به این علت که قصد داشتم به این قسمت بپردازم که عملا قضیه ویلکس و رویداد های بعد از آن، مجلس را در مخالفت با مردم محتاط تر کرد. شاه و مجلس دیگر کمتر در تصمیمات مردم، بخصوص مجلس عوام دخالت می کردند و باید این موضوع را مرهونِ قضیه ویلکس دانست.

منبع و تاریخ قرن هجدهم/ آلبرماله - ژول ایزاک


نوشته شده در وبلاگ http://ww.cafetarikh.ir