۱۴۰۴ خرداد ۱۰, شنبه

کیچه. (ا. فا.) 

۱. محل؛ مکان.

۲. هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد.

۳. [مجاز] مقام؛ مرتبه.

۴. خانه؛ سرا؛ منزل.

امیر گنه: مه تنْ‌رِهْ تِفاکَشی کَسْ


نشومَه اونْ کیچِهْ رِهْ که بُوردِهْ ناکَسْ


ناکَسْ رِهْ نصیحتْ هاکِنی هزارْ کَسْ


ناکسْ ناکسه، ناکِسِهْ ناکِس کَسْ

امیر پازواری


۵. لُژ.

۶. [قدیمی، مجاز] فرصت؛ مجال: ◻︎ اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نمانَد مرا جایگاهِ درنگ (فردوسی: ۲/۴۰۱).

۷. [قدیمی، مجاز] عوض؛ بدل.


مترادف

۱. جا، قرارگاه، ماوا، محل، مرکز، مسکن، مقر، مکان، منزل، موضع، موقف، موقعیت

۲. درجه، مرتبه، مقام


دیکشنری

house, locality, place, position, seat, situation, stand, station


پازوار. [ زَ ] (اِخ ) بلوکی به شهرستان بابل (بارفروش ) دارای هجده قریه و سه فرسنگ در یک فرسنگ و نیم مربع مساحت . و بندر بابلسر (مشهدسر) کرسی آن است . حدود آن از شمال ، بحر خزر و از مشرق بلوک با نصرکلا و از جنوب قصبه ٔ امیرکلا و حومه ٔ آن و از مغرب بلوک رودبست و دابر است . و بدانجا گردکان بسیار است .