کیچه. (ا. فا.)
۱. محل؛ مکان.
۲. هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد.
۳. [مجاز] مقام؛ مرتبه.
۴. خانه؛ سرا؛ منزل.
امیر گنه: مه تنْرِهْ تِفاکَشی کَسْ
نشومَه اونْ کیچِهْ رِهْ که بُوردِهْ ناکَسْ
ناکَسْ رِهْ نصیحتْ هاکِنی هزارْ کَسْ
ناکسْ ناکسه، ناکِسِهْ ناکِس کَسْ
امیر پازواری
۵. لُژ.
۶. [قدیمی، مجاز] فرصت؛ مجال: ◻︎ اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نمانَد مرا جایگاهِ درنگ (فردوسی: ۲/۴۰۱).
۷. [قدیمی، مجاز] عوض؛ بدل.
مترادف
۱. جا، قرارگاه، ماوا، محل، مرکز، مسکن، مقر، مکان، منزل، موضع، موقف، موقعیت
۲. درجه، مرتبه، مقام
دیکشنری
house, locality, place, position, seat, situation, stand, station
پازوار. [ زَ ] (اِخ ) بلوکی به شهرستان بابل (بارفروش ) دارای هجده قریه و سه فرسنگ در یک فرسنگ و نیم مربع مساحت . و بندر بابلسر (مشهدسر) کرسی آن است . حدود آن از شمال ، بحر خزر و از مشرق بلوک با نصرکلا و از جنوب قصبه ٔ امیرکلا و حومه ٔ آن و از مغرب بلوک رودبست و دابر است . و بدانجا گردکان بسیار است .
