بزن بچاک. دور شو، گم شو. بگریز، جیم شو.
اصطلاح -به چاک زدن؛
به چاک جعده زدن ( عامیانه)
بی سروصدا / پنهانی فرار کردن؛ گم وگور شدن
مثال:
اگه دیدی هوا پسه، بزن به چاک و پشت سرتم نگاه نکن.
بچاک زدن ؛ در اصطلاح عامه ، رفتن . بشتاب رفتن . فرار کردن . گریختن
مؤلف فرهنگ نظام نویسد: «چون زبان ری قدیم و مازندران نزدیک بهم بوده از این لفظ (لفظ چاک که بنا بنوشته ٔ مؤلف در زبان ولایتی مازندران دو طرف رودخانه معنی میدهد) در فارسی طهران یک مثل مانده [ زد بچاک ] یعنی خود را بچاک رودخانه زد و غایب شد» دهخدا.
