۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه

بیست و ششم




مشهد، مسجد شاه


محل
حدود نیم کیلومتری غرب حرم، چسبیده به مسیرپیشین بازار بزرگ.
نقشه کف
(ش 26.1) گنبدخانه مربع محاط در دالان ها و اطاقهای کوچک تر، با نمای ایوان، مناره های کنج ها در جلو و طاقچه های میانی.
نقشه نما

الف) فضای بیرونی: طی پانزده سال گذشته نمای ورودی را با برداشتن کتیبه ای که بعدها به جدار درگاه مزین ایوان افزوده شده بود و نیم گنبدهای گچ کاری شده عقب ایوان و طاقچه ها به حالت مفروض اولیه برگردانده اند ( ش26.5). خوشبختانه تزئینات کاشی معّرقی که بیشتر درگاه مزین ورودی را پوشش داده زیر اندود گچ سالم مانده و مبنای مرمت های بعدی شد.
ایوان ورودی از نوع طاق گهواره ای است که طرفین، عقب و جدار درگاه مزین آن با تزئینات کاشی معرق پوشانده شده بوده است. تنها آغاز و پایان کتیبه اصلی روی جدار درگاه مزیّن سالم مانده است؛ کتیبه صفوی که بر تارک جدار درگاه مزیّن قرار داشت بر داشته شده تا معلوم شود کتیبه اولیه چگونه آن را در میان گرفته بوده است.
دو طاقچه در هر یک از طرفین ایوان وجود دارد. آنها که در مجاورت بلافصل آن قرار گرفته اند با دهانه ای کوچک و گنبد دار بدان متصل شده اند. با نگاه به نقشه کف این دهانه ها بخشی از غلام گردشی به نظر می رسد که مربع چهار گوش گنبد دار را درمیان گرفته است. با این حال تزئینات کاشی کاری عقب ایوان تأئید می کند ایوان نیز همچون دهانه های طرفین آن همواره بخشی از فضای بیرونی بوده است، زیرا در حال حاضر تنها شبّاک های امروزی با دری منبّت نمایانگر انتقال درون ـ بیرون است. معمولا" ورودی های تیموری چهار گوش بوده و غالبا" پنجره ای مشبک بالای نعل درگاه داشته و در نبود آن دشوار بتوان گفت که آیا شبّاک های امروزی نمایانگر شکل و محل ورودی های اصیل اند یا خیر.
دو دهانه کنار مناره ها به دالان های پشتی باز می شده ولی در حال حاضر آنها را نیز با شبّاک های چوبی کور کرده اند.
مناره ها روی پایه هائی چند پهلو قرار گرفته اند که آنها نیز همچون بقیه بنا اخیرا" پوششی از سنگ سیاه یافته اند. آن طور که مناره دست راست نشان می دهد بر بلندایِ میله یِ ستونی که روی پایه بر افراشته اند مأذنه ای قرار داشته است با آشکوبِ کوچکِ مدورِ چوبی.
گنبد پیازی افراخته بر گریوی بلند از قفای ایوان به وضوح دیده می شود؛ یکی از نادر مواردِ ترکیب این دوقالب در معماری ایرانی که رابطه میان این دو در آن توازنی عالی دارد. پوپ به حق شکل آن را بی نقص دانسته واین که آن را بر شکل مسجد گوهرشاد ترجیح داده با افزایش ارتفاع گریو گنبد مسجد شاه که باعث می شود تحدب گنبد کمتر توی چشم بخورد توجیه پذیر می شود.[i]
در پایه گریو هفت پنجره با قاب بند های تزئینی دارای کوفی بنائی یک در میان شده اند. در بالا نوار کتیبه دار و افریزی به چشم می خورد که در اصل کلاهی از مقرنسِ منتهی به پایه گنبد داشته است. کاشی هائی که در حال حاضر گنبد را پوشانده در واقع حاصل مرمتی است که از روی عکس ها صورت گرفته است،[ii] هرچند تنها معدودی کاشی در پایه گنبد سالم مانده بود. باید به یک غرابت ایوان و گنبد اشاره کرد: پشت ایوان تا حدودی پنجره ای هم محورو نیز بخشی از خط بنائی دو طرف را محو می کند (ش 26.3، لوحه 26.6)
واضح است که این پنجره را بعدا" افزوده اند. این که این عمل کی صورت گرفته مسئله ای است که بعدا" بحث خواهیم کرد.
نماهای جانبی و پشتی از آجر ساده است. به ویژه نمای پشتی نشانه های تعمیرات گسترده در ادوار گوناگون را بر خود دارد.
ب) فضای درونی: گنبدخانه مرکزی کاملا" متقارن است (لوحه 26.3). میان قوس های اصلی چهار سه کنج بادبادک شکل به گریو هشت گوش داخلی منتهی می گردد که هر یک از وجوه آن با پنجره ای سوراخ شده است. هر یک از پنجره ها روزنی شیب دار مرکب از شش گرده بینه است. از قوس های بالا سرِپنجره ها یک شبکه سه کنجی به پایه بیست وچهار پهلوی گنبد کم عمق درونی منتهی می گردد.
گرد سه ضلع گنبدخانه غلام گردشی است کم ارتفاع که در محور اصلی باز شده به درون "طاقچه ای مخارجه مانند" باز می گردد. این همان مطلبی است که دی یِزثبت کرده است ( هرچند صرفا" توانسته بود بنا را از خارج ببیند)، گرچه بایرون در مقاله خود در نظری به هنر ایران می گوید "... به نظر می رسد هیچ خروجی از این قسمت شبستان وجود نداشته و نه مشاهده عکس ها، نه معاینه محل چنین چیزی را نشان نداده است."[iii] با در نظر گرفتن وضع این بخش از بنا پیش از تعمیرات می توان تا حدودی این تعارض شواهد را برطرف کرد. عکس های موجود دردفتر مشهدِ سازمان حفاظت نشان می دهد بخشی از دالان و مخارجه گرد شبستان ویران شده سقف و چند دیوار در چند جا فرو ریخته بود. وجود همین وضعیت خطرناک نشان می دهد چرا در زمان بازدید بایرون هیچ گونه دسترسی به این محل از گنبد خانه اصلی وجود نداشت. ظاهرا" بر مبنای پی هایِ به جا مانده غلام گردش را احیاء کرده اند، هرچند نمی توان مطمئن بود تمامی گنبدهای متکی بر شبکه های سه کنجی این بخش اصیل اند. یکی از گنبد هائی که شواهد مستند آن موجود است[iv] همان است که در میانه دالان جنوبی قرار گرفته، غیر عادی ترین نمونه که در آن شبکه سه کنجی به پایه ی چهارده پهلوی گنبد منتهی می گردد.
درجهت جنوب و شمال غلام گردش اطاق ها و دالان های گنبد دار کوچک تر وجود دارد، هرچند در طرفین قرینه نیستند.
درجهت جنوب اطاقی گنبد دار وجود دارد. عکسی که پیش از مرمت گرفته شده[v] نشان می دهد در اینجا پایه گنبد به جای دوازده پهلوی فعلی هشت پهلو بوده است.
درجهت شمال اطاقی است گنبد دار با تو نشستگی های عمیق در سه ضلع. تو نشستگی های شرقی و غربی اطاق های کوچک آشکوب فوقانی را نگاه داشته اند که دسترسی به اطاق غربی از طریق پلکانی روی دیوار خارجی غربی صورت می گیرد و دسترسی به اطاق شرقی از طریق پلکان واقع درکنج شمال شرق بنا.
سردابها
( ش26.2، لوحه 26.5) سازمان حفاظت در جریان مرمت گنبد خانه شمالی به پلکانی بر خورد که به یک هشتی کوچک و در پی آن به سردابی مربع درزیر گنبد می رسید. هر دو آکنده از خاک بود که بر داشته شد. برخلاف بسیاری از دیگر سرداب های تیموری نظیر گور میر، آرامگاه بی بی خانم، یا مدرسه دو در دیوارها و سه کنج ها پرداخت ظریفی ندارد و گچ سطح آجرِ گری (فشاری) را پوشانده است، عکسِ آجرِ بنائیِ نمونه های پیشین. عکسی متعلق به سازمان حفاظت بنا را بی گنبد نشان می دهد و به همین علت آنچه فعلا" دیده می شود زاده مرمت است. همانطور که از اولین ردیف ها بر می آیدگنبد اولیه به نسبت دیگر سرداب های فوق الذکرمقطعی پر شیب تر دارد، اما حتی این هم مانع فروریزی آن نشده است- احتمالا" بخشی از آواری که از د اخل سرداب بر داشته شد مربوط به همین گنبد فرو ریخته بوده است.
اخیرا" زیر گنبدخانه جنوبی سردابی آفتابی شده که ورودی به آن از طریق دالانی است با چندین زاویه قائمه که سر آن نزدیک کنج شمال غربی بنا آغاز می گردد. این سرداب شبیه آنی است که زیر گنبدخانه اصلی قرار گرفته، جز این که کمی کوچک تر است. سرداب بزرگ تر یک مقبره خالی از آجر گچ اندود در میان سه تای دیگر گرد دیوار ها دارد، در حالی که سرداب کوچک تر تنها یک مقبره نما در میان دارد.

درون گنبد دو پوشه
هشت پشت بند آجری که چهارتای آنها بزرگ و چهار تای دیگر اندکی کوچک تر است پوسته را نگاه داشته اند. چهار پشت بند بزرگ تر روی جفتی قوس های متقاطع مستقر شده اند که از پایه گریو بر می خیزند و به تقویت پشت گنبد داخلی می پردازند. ترتیبی مشابه در مسجد گنبد در زیارتگاه به چشم می خورد.[vi]
عکسی قدیمی تر تیری چوبی درمرکز را نشان می دهد که درچند نقطه با وادار های چوبی یه پشت بند متصل شده است؛[vii] ولی امروزه جای خود را به داربست فلزی داده است.

تزئینات

الف) کاشی کاری: انواع کاشی کاری در لباس های گوناگون در پوشش نمای ورودی، پوسته بیرونی گنبد و بیشتر فضای درونی گنبد خانه اصلی به کار رفته است. بیش از همه کاشی معرق به کار رفته، گاه همراهِ لوحه های آجری تزئینی بهر اجرای شیوه اندر گذاری ( روی جناحین ایوان و طاقچه های میانی)، گاه در سطح مناره ها در چهارچوبی از آجرِ بنّائی. غنای طرح ها چشم گیر است، هرچند همانطور که گلمبک اشاره کرده است سرمشق بسیاری از آنها را می توان در مسجد گوهرشاد و حتی مسجد تومان آغا در شاهِ زنده دید. به عنوان مثال طرح دور قلاب زیر و روی درهم بافت روی سینه سنتوریِ دومی،[viii] تقریبا" برابر است با آنِ قاب بند تزئینیِ طاق دارِ کنار درگاه اصلیِ مسجد شاه (لوحه 26.2). هرچند پشت بغلهای این بخش نقشمایه ای را نشان می دهد که ظهور آن در کاشیکاری جدید به نظر می رسد: طوماری از نوار ابرِ چینی که در این جا با گل صد تومنی درشتی در وسط پشت بغل ترکیب شده است. نوار های ابرِ چینی منفرد نیز در شماری از قاب کتیبه های کاشی معرق مناره ها به کار رفته است. همین نقشمایه بعد ها درمعماری تیموری در حرم آزادان به کار رفته، هرچند تا دوره صفوی رایج نشد.
در فاصله میان پنجره ِهای پایه بزرگ گنبد از خط کوفی استفاده شده است. حروف آبی فیروزه ای روی کاشی هائی به رنگ آبی سیر تر، در طیفی بسیار متنوع، از متوسط گرفته تا کبود، موکّد شده است. حالت خال خالی آن خالی از لطف نیست، هرچند این پرسش پیش می آید که احتمالا" نتیجه تولید محلی است که به نسبت پایتخت سطح نازل تری از نظارت بر کیفیت داشت.
افریز بالای گریو گنبد به تعدادی قاب بند تزئینی تقسیم شده است. وام این افریز به مدرسه دودر به مراتب بیشتر است تا به هر یک از بخش های به جا مانده از مسجد گوهرشاد.
به هر روی طرّاح مبتکرانه ترین استفاده خود از کاشیکاری را برای فضای درون گنبد خانه اصلی نگاه داشته است. ازاره مرکب است از کاشی های آبی زمردی شش گوش با کتیبه ای از کاشی معرق به رنگ سبزِ مشابه در بالای آن. تا اینجای کار گنبد خانه بی شباهت به بسیاری از دیگر نمونه های قرن پانزدهمی نیست- از جمله دیگر بناهای دارای کاشی های سبز هشت گوش عبارتند از: مجتمع تومان آغا در شاهِ زنده، خانقاه شاهرخ در دامغان، مسجد سبز در بورسه ( که کاشیکاران تبریزی را به کار گرفته است) و کوشک باغی در افوشته. اما کاشی های سبز شش گوش به شکلی نبوغ آمیز رو به بالا و درون سینه سنتوریِ چهار قوس اصلی امتداد یافته گستره ای پرطراوت از رنگ ایجاد می کند.[ix] پشت بغلهای کم عمق قوس های درگاه با طوماری به رنگ زرد کهربائی پر شده و هرچند این نیزبر زمینه ای سبز قرار گرفته موجب گسست توجه از تأثیر تکرنگ کلّی نمی شود. هیچگاه این تکرنگی باعث یکنواخت نمی گردد زیرا جزئی تغییرات در فام لعاب کاشی ظاهری لطیف بهره کاشی ها می کند، مثل شیوه بنائی گریو گنبد. هرچند امروزه شکل ظاهری کاشی ها اندکی گمراه کننده است زیرا در اصل طرح هائی از گرته زرین فام کوره نرفته داشته است. اینک این طرح ها رنگ باخته و تنها سایه ای برجاست. ترنج اسلیمی میانی با ترنج های شیوه ای مشابه در مسجد سبز بورسه مقایسه پذیراست.[x]
ب) نقاشی: در اصل چهار قوس گنبد خانه اصلی و ناحیه بالای آن رنگ آمیزی شده بوده است. امروزه چندان اثری از این همه باقی نیست ، اما از روی قطعات به جای مانده، چون ترنج زرین سه برگی در مرکز سه کنج ها، ترسیم شده در تعدادی از ترنج های کوچک تر، یا سه برگی های بزرگ متقابل در پایه گنبد معلوم می شود که وقتی بیننده چشمان خود را به سمت بالا می کشاند آذرخشی از رنگ ها که مکمل استحاله انسجام قوس ها و سه کنج های زیرین به نماسازی پیچیده شبکه سه کنجی فوقانی است چشم را خیره می کند.
کتیبه ها
از آنجا که یکی از عمده مشکلات این بنا تعین کارکرد آن بوده در این جا کتیبه هائی را که به لحاظ تاریخی پس از تأسیس آن در دوره تیموری اضافه شده است می آوریم. صنیع الدوله، دی یِز، سایکس، مولوی و هاناوی این کتیبه ها را منتشر کرده اند.
ایوان ورودی. سمت راستِ جدار درگاه مزین، بالای قاب بند تزئینی گلدان پرگل، ثلثِ سفید روی زمینه کبود:
1) عمل (خ)واجگی (؟) شمس الدین محمد بنّا التبریزی
معمولا" جای این گونه مطالب سمت چپ و انتهای کتیبه بود.[xi] دور نیست که آن را در تاریخی نا معلوم برداشته و بازپیاده کرده باشند.[xii] کتیبه اصلی جدارِ درگاه مزین با حروف سفید بزرگ روی زمینه کبود بالای کتیبه فوق آغاز می شود. کوفی موّشحِ کبود، به سیاقی مشابه آنچه در ایوان شرقی مدرسه پریزاد به چشم می خورد ربع بالائی این فضا را اشغال کرده است. در جانب راست تنها شروع بسم الله به جای مانده است؛ پایان کتیبه جناح چپ بدین قرار است:
2) ... یل الامیر ملکشاه عرج الله معارج دولته
فی رجب سنه خمس و خمسین و ثمانمائه الهجریه
گرچه ناگفته پیداست که تالی این کتیبه هیچ کجا یافت نمی شود،[xiii] کیفیتی والا دارد و خوشنویس نهایت بهره را از مجاورت اشکال مکرّرخمس و خمسین و حروف قائم انتهای تاریخ گرفته است. تخت شدگی ملایم چندین حرفِ تاریخ، خط را بیشتر شبیه قلم ریحان می سازد تا ثلث.
گرد این کتیبه را نواری ممتد ازقاب کتیبه حاوی اشعارِ فارسی به قلم ثلث به رنگ زرد کهربائی روی زمینه ای کبود گرفته است. اشعار از قاسم انوار، سعدی و حافظ است و گرچه سازمان حفاظت تعدادی از اشعار را احیا کرده است فقط اشعارِ اصیلِ اولیه را در این جا می آوریم.[xiv] بیتی از سعدی روی جرز پائینی سمت راست:
3) خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست
بس اعتماد بر این جهانِ فانی نیست

در طرف چپ جانب راست، بیتی از قاسم انوار:
4) که به اوصاف خداوند سخن چون رانم
من و توحید تو هیهات دلم می لرزد
در طرف راست جانب چپ بیتی از قاسم انوار:
5) مصحف رو ترا از همه رو می خانم
چند روزیست که قاسم از تو ماندست جدا
بس عجب مانده ام ای دوست عجب می مانم
در طرف راست و پایه جانب چپ، بیتی از حافظ:
6) بر این رواق زبرجد نوشته اند بزر
بجز نکوئی اهل کرم نخواهد ماند
روی پخی جدار درگاه مزین ایوان چند قاب کتیبه عربی است در منقبت پیامبر و امامان. تنها یکی از آنها در جانب راست بر جای مانده است:
7) اللهم صل علی محمد مصطفی
آنچه در جانب چپ باقی مانده از این قرار است:
( اللهم صل علی) محمد التقی
اللهم صل علی علی النقی
و حسن العسکری و محمد المهدی الهادی
8) کتیبه یِ تارک ایوان که بعدها بر داشته شده به رنگ سفید بوده وخطی سفید آنرا به دو ردیف تقسیم می کرده که خود خصیصه ای است نوعا" صفوی (لوحه 26.1). متن آیه 144 سوره دوم (بقره) است:
قد تری تقلُّب وجهک فی السماء فلنولینک قبلة ترضيها فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولو وجوهکم شطره و انّ الذین اوتوالکتاب لیعلمون انه الحق من ربهم و ما الله بغافل عمّا یعملون.
مناره ها: بزرگ ترین کتیبه هایِ کاشی معرقِ بنا روی قاب بندهای تزئینی نیم مدوری یافت می شود، درست بالای پایه مناره ها. ربع بالائی کتیبه از کوفی موشّح است به رنگ زرد کهربائی، درست مثل کتیبه اصلی روی جدار درگاه مزین، در حالی که پائین دست آن با قلم ثلث سفید روی زمینه کهربائی آمده است:
9) آیه 33 از سوره فصّلت:
و من احسن قولا" ممن دعا الی الله و عمل صالحا" و قال انّنی من المسلمین.
در بالای این افریز، تزئین به تعدادی قاب کتیبه در اندازه های متفاوت تقسیم می شود. بسیاری از آنها حاوی زوج هائی از اسماء الحسنی و کلمات قصار پارسایانه پند آموزند (همچون سبحان الله والحمدلله). قاب بندهای تزئینی بزرگ و چند پرِ نزدیک پایه پذیرای حدیث زیر به قلم ثلث سفید روی زمینه ای کبودند:
10) قال رسول الله صلی الله علیه وسلّم الموذنون اطول اعناقا یوم القیامة و قال علیه السلام اذا اسمعتم الموذن فقولوا امثل ما یقول. قال النبی علیه السلام من اذن سبع سنین مجتسبا کتب له برات من النار صدق نبی الله.
روی گریو گنبد: به قلم کوفی بناّئی جلی، به رنگ آبی فیروزه ای که میان پنجره ها در زمینه کبود برجسته شده است:
11) البقا لله
در بالای این کتیبه قاب بندی از اشعار قرار دارد. ثلث بالائی این بخش را تکرارعبارت الملک لله به قلم کوفی زرد کهربائی پوشانده و کتیبه زیر آن به قلم ثلث سفید روی زمینه کبود است:
12) سجده گاه اصفیا
از صفا و مروه آن کعبه گر دارد شرف
از مروه وز صفا این کعبه دارد صد بها
از وجود مصطفی گر گشت آن کعبه عزیز
... (ما) ه برج سلطنة
آفتاب اوج عزت شاه فوج اولیا
در بخش دیگری از کتیبه قطعه ای به جا مانده که تنها دو سه کلمه آن خواناست:
علی ابن حسین[xv]

درِ ورودی گنبد خانه اصلی: در میان نعل درگاه قاب کتیبه ای است با بسم الله و تاریخ 3-1742/1155. روی خودِ در چهار قاب کتیبه دارای مطالبی به قلم نستعلیق است، یکی از آنها این حدیث را میزبان است:
13) من بنی مسجد الله بنی الله له بیتا فی جنة
درون گنبد خانه اصلی: روی کاشی های سبز مستطیل که کتیبه ازاره را در میان گرفته شَبَحی از کتیبه هائی است که در اصل گرته زرین کوره نرفته داشته است؛ روی هریک، یک لوزی چهار علی و قاب کتیبه ای بزرگ تر با کوتاه پند پارسایانه، احتمالا" الحکم لله قرار داشت.
کتیبه اصلی روی ازاره تشکیل می شود ازتک بیتی هائی از علی ابن ابیطالب که در اصل بیست ودو تک بیت داشته است.[xvi] در بخش بالائی این پهنه الحکم لله و الملک لله دیده می شود که با قلم کوفی مکّرر شده است، در حالی که اشعار به قلم ثلث به رنگ زرد کهربائی است و تمامی این ها همچون ازاره زمینه ای سبز دارند. خطابِ اشعار ذات احدیت است، وبن مایه مداوم آنها بخشش خواهی از گناهان. به ویژه این بیت جالب است:
14) الهی آنسنی بتلقین حجتی اذا کان فی القبر مثوی و مضجع
بقایای کتیبه رنگ آمیزی شده یِ گردِ چهار قوس اصلی ناچیز تر از آن است که بتوان خواند. با این حال کتیبه رنگ آمیزی شده در پایه منطقه انتقال هنوز واضح است. کتیبه به قلم ثلث سفید روی زمینه ای بلوطی:
15) بسم الله، آیات 6-161 سوره بقره و در پی آن تاریخ 1119 به حروف، که برابر است با8-1707.
آیات قرآنیِ گواه یکتائی پروردگار و پندِ پرهیز به کسانی است که خدایانی دروغین بر می گزینند. تاریخ این کتیبه نظیر آنی است که خانیکف برای کتیبه بالای ایوان ( شماره 8)[xvii] آورده هرچند آیاتی (کذا در متن) که بدان نسبت داده ( بقره، آیه 39) در آنجا یافت نمی شود. بسا که تاریخ در پایان کتیبه وجود داشته ولی بعد ها از میان رفته، یا به خطا تاریخ کتیبه داخل بنا را بدان داده باشد.
مصالح ساخت
ملاط سخت و سفید. آجرها در ابعاد 5*4-23*4-23 سانتیمتر ( روی گریو گنبد، بر تارک طاقِ ایوانِ پشتِ جدار درگاه مزین ورودی و داخل مناره)، 4.5*26*26 ( روی جرزها وسفت کاری درون پوشه گنبد).
در ستون مدور مرکزی هر یک از مناره ها از آجرهائی که با استفاده از قالبی مخصوص گرد شده استفاده کرده اند.

تاریخ
تا اینجایِ کار شواهد ما را با وضعیتی جالب روبر می سازد: گنبدخانه ای مرکزی با کتیبه ای به تارخ 8-1707/1119بر آن که ایوانی بدان اضافه شده که تاریخ 1451/851 بدان داده اند. با این همه سوایِ کتیبه نقاشی شده شکل و تزئینات گنبدخانه مرکزی هر دو به وضوح تیموری اند. اگر بتوان بر اساس شواهد ساختمانی( پوشش با ایوانی پنجره دارو استفاده از خط بنائی) قضاوت کرد تاریخ بنا را باید قبل از 1451/855 دانست این پرسش به ذهن می آید که چقدر جلوتر؟ با این حال به جای پیشنهاد وجود یک گنبدخانه مستقل قدیمی تر، توضیح محتمل تر می تواند تغییر نقشه در جریان ساخت باشد، از جمله تصمیم به افزایش ارتفاع ایوان. دلائلی چند برای این احتمال وجود دارد: یکسانی ابعاد آجرهای ایوان و گریو گنبد. تزئینات کاشی کاری گنبدخانه، به ویژه روی گریو گنبد با آنچه روی نما به کار رفته خصایصی مشابه دارد. شکل گنبدخانه ، با شبکه سه کنجیِ فرازِ گریوی پنجره دار نیز کاملا" با تاریخی در میانه قرن پانزدهم سازگاری دارد. مخالفت جدی تراین که تصور ساخت چنین گنبدخانه مسقل و کاملا" متقارن در قرن پانزدهم دشوار است. حتی بنائی که قاعدتا" بیشترین شباهت را بدان می داشت، مزار سنگورِ بی تزئین در نزدیکی مشهد، ورودی ای دارد که با استفاده از ایوانی کم عمق موکد شده است. گر چه تعجب آور است که کار روی گنبدخانه مرکزی تا بدان جا پیش رود که گریو گنبد را قبل از ساخت ایوان در مقابل آن بپوشانند، تغییر نقشه ای که این عمل باعث می شد همتاهائی دارد، مثل تغییراتی که در آرامگاه طرق داده شد و آنچه در جریان ساخت انجام گرفت از این هم بنیادی تربود.
می توان در اینجا به یک ایراد سَنَویِ دیگر اشاره کرد: به گفته مولوی مناره ها در دوره صفوی به بقیه بنا اضافه شد.[xviii] با این همه پوشش آن با دیگر بخش های نما هماهنگی کامل دارد. گرچه درست است که ته مناره جنوبی بخشی از شیوه اندر گذاری جناحین طاقچه مجاور را می پوشاند، اندکی خارج از محور است و بسا که شتابزده ساخته شده باشد؛ اتصال مناره شمالی هیچ نشانه ای از گسست در این نقطه نشان نمی دهد.

بانی
به گفته مولوی،[xix] بنا آرامگاه میر غیاث الدین ملکشاه، امیر بلند آوازه تیموری است که در 1426/829 درگذشت و در مشهد در جوار امام رضا آرام گرفت.[xx]
دو مخالفت قاطع با این نگرش وجود دارد. گرچه مولوی می گوید نام انی امیر در تواریخ به هر دو صورت ملک شاه و شاه ملک ضبط شده،[xxi] اصلا" چنین نیست – همواره از شاه ملک استفاده می شود نه ملک شاه که در کتیبه ایوان آمده است. این اسامی نمی توانند به جای یکدیکر به کار روند، همانطور که نمی توان سلطان ملک شاه سلجوقی را شاه ملک نامید. می توان از یک نمونه دیگراز امکان پذیر نبودن چنین جایگزینی در همان عصر یاد کرد: خواجه یوسف از امیران تیموربود و یوسف خواجه در زی امرای شاهرخ قرار داشت و نام این دو هیچگاه در تواریخ خلط نشده است.[xxii]
مخالفت دوم بر می گردد به تاریخ مرگ شاه ملک که ربع قرنی پیش از ساخت بنا بوده است. با این حال سیاق دعائی که پس از نام ملک شاه در کتیبه ایوان آمده ( شماره 2) " خدا بر علوّ ملکش بیفزاید" تنها در خور شخصی زنده است. متاسفانه نتوانسته ام در منابع این دوره هیچ نشانی از امیر ملک شاه بیابم.
وقتی مسجد شاه ساخته شد ابوالقاسم بابُر برخراسان حکم می راند و مشهد را اقامتگاهش ساخته بود. ظاهرا" ملک شاه یکی از امیران پر شمار وی بود که آن مایه دستاوردهای نظامی به یاد ماندنی نداشت که عبد الرزاق سمرقندی و مورخان پس از وی نام او را ذکر کنند.

کارکرد
مولوی دلائلی چند می آورد در اثبات این که چرا باید این بنا را بیشترمقبره دانست تا مسجد،[xxiii] و خلاصه آنها به قرار زیر است:
1) جهت قبله نادرست است. طبق اندازه گیری های من جهت بنا 255° است در حالی که مدارس پریزاد، دودر، و بالاسر به ترتیب در جهت 222، 235 و 238° قرار دارند.
2) هیچ محرابی در بنا وجود ندارد؛ در عوض دالانی گنبدخانه اصلی را در میان گرفته است و این خلاف نقشهِ دیگر مدارس تیموری است.
3) بنا سردابی دارد با تعدادی قبر ( در هنگامی که مولوی این مطالب را می نگاشت سرداب زیر گنبدخانه جنوبی یافت نشده بود).
4) چند کتیبه بیشتر مناسب مزار است. از جمله:
الف) کوفی چارگوش گرد گنبد ( شماره 11): البقاء لله
ب) اشعار سعدی در ایوان ( شماره 3): خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست بس اعتماد بر این جهانِ فانی نیست.
ج) لحن ملتمسانه و شفاعت جویانه سخنانِ علی در گنبدخانه (شماره 14)، یه ویژه آنکه در بالا آمد:
الهی آنسنی بتلقین حجتی اذا کان فی القبر مثوی و مضجع
گرچه قوت برخی از این استدلالها تردید ناپذیراست باید به مسائل دیگر نیز توجه کرد.
یقینا" جهت این بنا با دیگر بناهای تیموری در مشهد متفاوت است، اما همانطور که در بالا مشاهده شد خود آنها نیز مختصر تفاوتهائی در جهت دارند. بنا بر این جهت دقیق قبله موضوعی همیشه ثابت نبود، بلکه موضوعی بود که محاسبات دقیق نجومی امکان اصلاح آن را داشت. معمولا" مقابر رو به قبله اند زیرا می بایست جسد را طوری دفن می کردند که شانه راست رو به مکه باشد. بنا بر این می شود حدس زد که این بنا، صرف نظر از این که مقبره بوده باشد یا مسجد، یا هردو، رو به قبله بود ولی در پی اصلاح محاسبات نجومی معمار به این نتیجه رسید که جهت بناهای پیشین نادرست بوده و بر همین اساس به اصلاح آن پرداخته است.[xxiv]
گرچه بنا در حال حاضر محرابی ندارد، در قرن نوزدهم یکی داشته زیرا صنیع الدوله در توصیف خود از فضای درونی به آن اشاره دارد.[xxv] ظاهرا" این محراب در محل پس نشستگی مخارجه قرار داشته است. همانطور که مولوی اشاره کرده است نقشه کف یقینا" از نوع نقشه های رایج در دوره تیموری نبود، هرچند قبلا" به شباهت نقشه آن با مسجد کبود تبریز اشاره شد.[xxvi] ممکن است مسجد مهم دیگری به فکر احداث تو نشستگی مخارجه کمک کرده باشد: مسجد جامع گوهرشاد در مشهد. این مسجد شبستان گنبد دار کوچک تری در پشت شبستان اصلی داشت.[xxvii] نقشه ای مرتبط با این در چندین مسجد عثمانی در بورسه به کار گرفته شده است.
شاهدی دیگر وجود دارد بر این که مسجد شاه را بهرِ عبادت، یا به عبارت دقیق تر به عنوان مسجد محله ساخته بودند. شکل برج های طرفین نما، برخلاف گونه های خِپِل ترِ گازرگاه و خرگرد، بدون هرگونه ابهام و ایهام مناره بودن آن ها را بانگ می زند. شکل بلند و ظریف، همراه با پلکانی داخلی نه به مأذنه می رود این نکته را آشکار می سازد. هر نوع تردید احتمالی را کتیبه هایشان ( شماره های 10-9) راجع به نماز و اذان بر طرف می سازد.
دو تا از کتیبه های صفوی که بعدا" اضافه شده موید استفاده از بنا به عنوان مسجد در قرون بعدی است. کتیبه روی در که تاریخ 3-21742/1155 را دارد نقل حدیثی است در ستایش مسجد سازان (شماره 13) در حالی که کتیبه روی ایوان که احتمالا" از تاریخ 8-1707/1119 ( شماره 8) است عبارتی قرآنی دارد:
"فَلَنُوَلِیَنّکَ قِبلَة" تَرضیهَا".
بنا بر این یا کارکردی دوگانه دارد: مسجد و مقبره. "مسجدی تدفینی" در زبان انگلیسی نامی است مناسب، هرچند این پرسش را بی پاسخ می گذارد که در کتیبه تأسیس چه نامی برای آن در نظر می گرفتند، یا کارکرد بخش های مختلف آن در عمل چگونه بوده است. امّا قبل از این که بتوان پاسخی به این پرسش داد می بایست پاسخ پرسشی دیگر را یافت: چه کس یا کسانی در این سرداب ها آرام گرفته بود/ند؟ آیا سرداب ها را بهرِامیر شاه ملک و خانوداه اش در نظر گرفته بودند یا یکی از از اولیاءِ محل یا هر دو؟
باز هم کتیبه ها اطلاعاتی ارزشمند در اختیار می گذارند. شعر علی ابن ابیطالب درون گنبدخانه وشعر مدح دوازده امام روی پخی ایوان، قطعا" نمایانگر عشق به علویان است و انتظار نمی رود در آرامگاه دنیوی محض از چنین اشعاری استفاده شود، در حالی که مناسب حال آرامگاهی است که بهر یکی از نوادگان علی ساخته شده باشد. آن تکه از کتیبه ی به جای مانده بر گریو گنبد با نام علی ابن حسین می تواند اشاره به نام صاحب قبر باشد. اشعار قاسم انوار روی گریو گنبد که اشاره به "صفا و صلابت" (کعبه) دارد نیز بیشتر مناسب مدفن شخصیتی است مذهبی تا دنیوی. البته این مغایر این احتمال نیست که امیر ملک شاه یا دیگر اعضای خاندان وی در سرداب دفن شده باشند – وجود دو سردابه حتی این احتمال را قوی تر می سازد. اما این نکته مهم به جای خود باقی می ماند که مقبره به احتمال فراوان پذیرای جسد یکی از اولیاء علوی بوده است.
بدین ترتیب پیشنهاد کارکردهای احتمالی برای فضاهای داخلی بنا آسان تر می گردد. گنبد خانه مرکزی، که احتمالا" مقبره داشته می توانسته نقش مزار ایفا کند در حال که گنبد خانه های طرفین آن می تواند زاویه هائی بوده باشد.
احتمالا" بی تقارنی مشهودِ بنا نمایانگر مشکلاتی است که ملک شاه در تهیه زمین ساختمانی داشته است. بسا که تهیه زمینی چنین نزدیک به قلب تجاری شهر، گذر اصلی بازار، دشوار بوده و باز هم بسا که بخش هائی از آن قبلا" وقف حرم امام رضا شده بوده است. همین می تواند توضیحی باشد بر این که چرا تنها یک نمای بنا تزئین شده است. اما شکلی که بنا روی چنین نقشه قناسی به خود گرفت- مربعی مرکزی با دالان ها و اطاق هائی گرد آن- می تواند به احتمال فراوان از مزارِ اصلی شهر، حرم امام رضا- باشد که از مناره مسجد شاه و ازبالا سرِ سقف های بازار دیده می شود. شکل دقیق مجتمع امام رضا در میانه قرن پانزدهم هنوزمحل حدس و گمان است، اماّ قطعا" با تعدادی اطاق های میانی در اندازه های متفاوت، چون دارالسیاده و دارالحفاظ، به مسجدی متصل بوده که همانا مسجد گوهرشاد است.
اثری متاّخر تر در نزدیکی هرات همین ترکیب مسجد ومزار در یک مجتمع را نشان می دهد. این بنا همان حرمِ آزادان ( شماره 36 فهرست) است که در آن گنبد خانه چلیپائی به جماعت خانه ای منتهی می شد که حکم مسجد جامع را داشت. هر چهار شنبه شیخ و ملازمانش زائران را خرج می دادند.
تصور کارکردهائی مشابه برای مسجد شاه دشوار نیست. حجره هایِ کوچکِ آشکوب فوقانیِ کنج ها می توانسته پذیرای شیخی مقیم یا خُدّامِ مسجد بوده باشد. در حالی که هنوز هم کارکرد دقیق تمامی محل های بنا بیشتر حدسی است از متیبه و شکل بنا چنین بر می آید که مزاری بوده که بهر عبادت سکنه محل و زائران به کار می رفته است.

وضعیت
عالی، پس از مرمت اخیر.
تاریخ نگارش
دسامبر 1974، فوریه 1977.
تاریخ ترجمه
چهار شنبه پانزدهم آبان ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- معماری ایران، ص 203. هرچند گنبد شبستان مسجد گوهرشاد یک پوشه است که بیش از یک بار یکسره باز سازی شده ورضایت همه را جلب نمی کند. بایرون در مورد مسجد شاه چنین می نویسد: "خارج گنبد در بالا پهن شده، غرابتی بدان می دهد که هیچ تالی در مکتب معماری مرکز ایرانِ آن دوران ندارد" (نظری به هنر ایران، ص1136).
2- در عکس های دیگر مرمتی متفاوت نشان داده شده است، به عنوان مثال در هات. بعدها آن را بر داشتند.
3- ص 1130، شماره 3.
4- عکسی در سازمان حفاظت.
5- سازمان حفاظت.
6- شماره 45 فهرست.
7- آرشیوِ شرودر، موزه هنرِ فاگ (Fog Art Museum).
8- هیل و گرابر، معماری اسلامی، ش 73.
9- در مورد این شیوه نیز نگ. فصل سوم، ص 126.
10- لین، راهنما، ص 12، لوحه 13الف.
11- به عنوان مثال در مقبره تومان آغا در شاهِ زنده، و در تایباد و خرگرد.
12- عکسی که پوپ بر داشته و تحت عنوان نگاتیو شماره 3405 در موئسسه آسیائیِ شیراز نگاهداری می شود کاشی هائی را نشان می دهد که در جناح چپ در پایان کتیبه اصلی مجددا" به کار گرفته شده است.
13- مولوی،صص. 2-81.
14- نگارنده شعری را که مولوی آورده به آن چه هاناوی منتشر کرده افزوده ام که با قضاوت از روی رنگ های کاشی کاری می توان آن را نیز اصیل دانست. غزل قاسم انوار که ابیات چهار و پنج از آن گرفته شده در کلیات نفیسی منتشر شده است.
15- هاناوی، لوحه هجدهم. مورتُن آن را ابوالحسن علی ابن الحسین خوانده است.
16- برای مشاهده روایتی از شعر اصلی نگ. دیوانِ امام علی، به سعی عبد العریز الکرام، بی جا ( قاهره)، بی تا.، صص. 5-83.
17- پارتی (Partie)، ص 105.
18- ص88.
19- صص. 90-89.
20- خواند میر، تاریخ حبیب السیر،سوم، ص614.
21- ص 75.
22- نگ. اَ کین،"تزئینات گچبری تیموری،" صص .2-71.
23- صص. 90-89.
24- بابُر به نا همخوانی قبله مسجد و مدرسه الغ بیگ در سمرقند اشاره کرده تعین دقیق تر قبله مسجد شاه را ناشی از تنجیم صحیح تر می داند. بابُر نامه، ترجمه بِوِریج (Beveridge)، ص 79.
25- ص 245.
26- گلمبک، گازرگاه، ص 75، شماره 26.
27- نگ. فهرست، شماره 14.


کتابشناسی



- هاناوی، مجموعه کتیبه های ایرانی، صص. 7-1، لوحه های 23-13.
- سایکس، :" یادداشت های تاریخی،" صص. 1-1130.
- مورتُن، نقد هاناوی، مجموعه کتیبه های ایرانی، س 191.
- مشکاتی، فهرست، ص 103.
- د آلمانی، سفرنامه خراسان، سوم، ص 94.
- اُ دونوان، مرو، ص 497.
- گدار، هنر ایران، لوحه 144،( تشخیص نا درست).
- پوپ، معماری ایران، ص 203، لوحه 144،( تشخیص نا درست).
- پوگاچنکوا، زودچستوُ، صص 25، 28، 61، 67.
- همو، آثارِ مهم، صص. 5-44،78،( باز هم تشخیص نا درست).
- صنیع الدوله، مطلع، دوم، صص. 6-244.
- گلمبک، گازرگاه، صص. 59، 65، 75، شش.7-156.
- دیِ یز، خراسانی، صص. 8-77، لوحه 1/38.
- خانیکف، پارتی (Partie)، 6-105.
- ییت، خراسان، ص329.
- بایرون، نظری به هنر ایران، صص. 1130، 1136.
- هیل و گرابر، ش. 326 ( باز هم تشخیص نا درست).
- مولوی، مسجد شاه، صص. 93-75.