۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

وغ وغ ساهاب: پرهیز از نوع و ادغام انواع ادبی

محمد بهارلو

از زمان انتشار " کتاب مستطاب وغ‌وغ ساهاب" نوشته صادق هدایت و مسعود فرزاد هفتادوچهار سال می‌گذرد؛ کتابی که در ادب فارسی ، چه گذشته و چه معاصر، نظیری برای آن نمی‌توان یافت. " وغ‌وغ ساهاب" شامل سی‌وپنج " قضیه" است که یازده‌ تای آن به وسیله هدایت و یازده تای دیگر به وسیله فرزاد و بقیه اثر دست مشترک آن‌ها است، و چنان که فرزاد به تأکید گفته است" قضیه" از اختراعات و ابتکارات هدایت بوده است.
" قضیه" را در ادبیات معاصر می‌توان ناب‌ترین نوع صورت ادبی به حساب آورد که" واقعیت " و " معنا" را از طریق متن ادبی عرضه و تشریح می‌کند. هر قضیه یک" ژانر" ادبی است به شعر آزاد و نثر که می‌شود آن را سریع یا حتی سرسری خواند و لذت برد. خواننده در هر قضیه احساس می‌کند که با یک منظره گسترده و افق بی‌انتها و فضایی که در آن محدودیت و توقفی نیست روبروست؛ زیر قضیه ژانری است که پایانش آغاز آن است. هیچ یک از قضیه‌ها، قطع نظر از ساختار و مایه‌ها و نشانه‌های معنا‌شناختی آن‌ها، به فرجام نهایی خود نمی‌رسد و نهایتاَ در متن هر کدام پرسش‌هایی باقی می‌ماند. نویسندگان با پاسخ ندادن به پرسش‌ها، رها کردن عمدی پرسش‌ها، متن را به صورت عرصه‌ای گشوده برای قیاس و پرسش و یک" پایان باز" باقی می‌گذارند. پایان هر قضیه به نحوی آغاز آن را واخوانی و تکرار می‌کند و دایره متن بسته نمی‌شود. بنابراین می‌توان قضیه‌ها را وارونه هم خواند؛ یعنی از پایان به آغاز، زیرا ما دوباره به آغاز بازمی‌گردیم.
اما قضیه یک" ژانر" شناخته شده و تمام کمال ادبی نیست؛ زیرا هیچ یک از محدودیت‌های " ژانر" شامل حال آن نمی‌شود. قضیه یک ژانر بی‌اعتبار است و ساختار " سربراهی" ندارد؛ متن متکثری است که در آن وحدت شخصیت و وحدت زمان و مکان و وحدت عّلی رعایت نمی‌شود. در واقع قضیه واکنشی است علیه ناکافی بودن ژانرها و تجربه‌های ادبی، واکنشی است بر ضد محدودیت‌های رسمی و رایج و پذیرفته شده، خواه از حیث ادبی و فرهنگی و خواه از حیث اجتماعی و تاریخی. در ساختار ترکیبی و چند وجهی قضیه‌ها، به رغم قطعه‌قطعه‌گی و کوتاهی و بریدگی‌ آن‌ها، ما با عناصری از قصه و حکایت و شعر و مقاله و گزارش و نقد ادبی روبه‌رو هستیم که رگه‌هایی از طنز و مطایبه و هزل و فکاهه و فولکلور و بحرطویل را در خود دارند. در واقع" وغ‌وغ ساهاب" با قضیه‌های گوناگون و تعارض‌آمیزش ترکیب شگفت و تقلید ناپذیری از انواع ادبی است که بر ضد همه چیز است و در ستایش هیچ چیز نیست.
هر قضیه با یک صدا یا تصویر آغاز می‌شود؛ صدا یا تصویری که نماینده یا نقیضه کسی یا چیزی است. اما قضیه وانمود صدا یا تصویر نیست؛ زیرا هدایت و فرزاد توجه خود را به خود وانمود معطوف می‌سازند، و این روند دیگر وانمود نیست، بلکه نوعی شگرد یا شوخی است؛ کیفیتی است که تمایز میان واقعیت و تخیل یا واقعیت و داستان را از میان برمی‌دارد. آن دو، چه در مقام نویسنده و چه در مقام راوی، حضور خود را در پس پشت روایت یا متن پنهان نمی‌سازند و با آشکار ساختن ترفند‌های داستان‌گویی یا روایت پردازی نشان می‌دهند که متن ساختگی است. از نظر آن‌ها قضیه صرفاَ نوعی بازی روایی نیست بلکه کاوشی است درباره روند ساختن یا ساخته شدن عوالم انسانی. قضیه داستانی است که داستان از آن حذف شده است. یک جور بازی کردن با غیرطبیعی‌ها و تصنع و مبالغه است. حساسیتی است که می‌خواهد هر چیزی را به چیز تصنعی و ترکیبی بدل کند. زیبایی‌شناسی ویژه‌ای است و نگرش به جهان از دیدگاه زیبایی‌شناختی آست، اما نه زیبایی‌شناسی متعارف بلکه آن نوع زیبایی‌شناسی که با رگه‌هایی از شوخی و طنز و مطایبه مبالغه‌آمیز شده است.
"وغ‌وغ ساهاب" ،صرف‌نظر از جنبه‌های انتقادی آن، اثری است زاده نگارش که توجه خواننده را به تألیف کلام و مقدورات و محدودیت‌‌های روند شکل‌گیری متن جلب می‌کند. حتی قیافه و سر و وضع کتاب نیز نظرگیر است، چه از حیث عنوان‌گذاری و چه از حیث عنوان‌نویسی. نام مؤلفان بر روی جلد کتاب " یأجوج و مأجوج" و" قومپانی، لیمیتد" است، که نام مستعار هدایت و فرزاد و اشاره به بقیه اعضای" گروه ربعه" است، و قیمت کتاب هم " دست‌کم سه رال ". در قضیه‌ها، که در چاپ اول در فهرست" غزیه" ثبت شده، نه فقط در وزن‌های عروضی و قوافی و ردیف مصراع‌ها بلکه در نحوه املای اغلب کلمات تعمداَ تغییراتی پدید آمده- مثلاَ همه جا واو معدوله حذف شده، یعنی " خواب" را " خاب" نوشته‌اند، یا آن جا که الف با تنوین می‌آید مثل" نسبتاَ" از حرف" ن" استفاده کرده‌اند و" نسبتن" نوشته‌اند- که یک جور دهن‌کجی به ادبای ملانُقطی است. در این قضیه‌ها کلمات را به همه جور املایی می‌توان نوشت؛ " قضیه" را " غزیه" و" عشق" را " ئشق" و " صاحاب" را" ساهاب" . حتی می‌توان لغزش‌های مطبعی ( حروف‌چین ) را عمداَ تصحیح نکرد، مثل " می‌نوشتشی" به جای" می‌نوشتش" و" می‌کردشی" به جای " می‌کردش". در واقع در این کتاب نویسندگان زیر همه چیز زده‌اند، به طوری که خواننده گاهی درنمی‌یابد که کجا شوخی است کجا جدی، کجا سهو است کجا عمد. از آن چه" ادبی" و " رسمی" و" قانونی" است با سازوکار شوخی و طنز آشنایی‌زدایی شده است؛ هم‌چنین از نظام عروضی و از غزل فارسی و از اسطوره زبان باستانی. در" وغ وغ ساهاب" هیچ چیز در امان نیست، حتی خود کتاب و مؤلفان و هواداران احتمالی آن‌ها.