قرآنیان قزوین/ ۱۳
قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بيشتر بخوانيد:
- از نویسنده «تفسیر کبیر» تا «شیخالشیوخ» مصر
- «ابوسلیمان قزوینی»؛ محدث نامدار و مؤلف کتاب «کفایهالانوار»
- دانشوران علوم قرآنی قزوین از «شیخ القرّا» تا «ابومنصور»
قاضی ابوالمعالی عمربن عبدالرحمان قزوینی
«قاضی ابوالمعالی عمربن عبدالرحمان قزوینی» یکی از فقیهان، خطیبان، قاضیان و قرآنپژوهان برجسته سده هشتم هجری است. ابوالمعالی عمربن عبدالرحمان که لقب «امامالدین» را هم همانند نیای بزرگ خودش داشته در خاندانی به دنیا آمد و پرورش پیدا کرد که همگی عالمان دین، حافظان قرآن و قاضیان برجسته و نامداری بودند.
پدر او قاضی سعدالدین و جد او قاضی امامالدین بود. برادرش نیز قاضیالقضات «جلالالدین خطیب قزوینی» است که در همه سرزمینهای عربی شهرتی بسزا دارد و این دو برادر، هر دو لقب «قاضیالقضات» داشتند.
خاندان ابوالمعالی پس از حمله مغول به ایران و سقوط تدریجی شهرها و بهویژه بعد از تسلط مغول بر قزوین و بیرسمیها و حرمتشکنیها و قتل و غارتهایی که صورت میدهند، احساس ناامنی میکنند؛ مخصوصاً زمانی که در اثر این نابهسامانی اسماعیلیان الموت هم احساس قدرت بیشتری میکنند و چون دیگر آن پایبندیهای مذهبی آغازین را هم نداشتند، دست به تاراج و غارت اموال مردم قزوین میزنند و این خانواده در جستجوی سرزمین امنی که از این وقایع دور باشد، تصمیم میگیرند به آذربایجان مهاجرت کنند و پدر او قاضی سعدالدین در تبریز به منصب قضاوت دست پیدا میکند.
عبدالرحمان قزوینی در سال ۶۵۳ یک سال پیش از حمله هلاکو به قزوین به دنیا میآید. نخست در خانواده و با اشراف علمی پدر علوم متداول را فرا میگیرد و زمانی که هلاکو بر آذربایجان هم تسلط پیدا میکند به همراه پدر و برادرش به سرزمین آسیای صغیر که در آن روزگار روم گفته میشد، مهاجرت میکنند و در آنجا به تحصیل و تدریس میپردازند.
کسانی که معاصر ابوالمعالی و برادرش قاضی جلالالدین خطیب قزوینی بوده اند مثل «ابن شهبه» و «سبکی» اشاره میکنند که این خانواده به روم مهاجرت کرده و پس از آن به دمشق میرسند و در مدارس دمشق ابتدا به تدریس میپردازند و به قضاوت هم میرسند.
ابن شهبه از استقبال گسترده مردم شام هنگامی که ابوالمعالی به همراه برادرش به دمشق وارد میشود، گزارش نسبتاً مستوفایی داده و کسانی مثل «اسنوی» و «سبکی» هم اشاراتی داشتهاند.
ابوالمعالی و چشمپوشی از عيوب مردم
ابوالمعالی شخصیتی بسیار اخلاقی، فروتن، بخشنده، واجد حُسن خَلق و خُلق، که چهره زیبایی داشته و دارای خرد، هوش و کیاست بسیار بالایی به شمار میآمده است. سبکی در گزارشش تأکید میکند که فروتنی او با خرد و کیاستش آمیخته بود و در برخورد با مردم از عیبهای آنها چشمپوشی میکرد و اشتباهات و گناهانشان را نادیده میگرفت.
«ابن طولون» هم گفته که سیاست ابوالمعالی و تدبیرش به گونهای بود که دلهای مردم را شیدا و واله خودش میساخت و امنیت زندگی مردم در دوره قاضیالقضاتی او فراهم شده بود و در عین حال به قدری فروتن بود که هر کس که از وضیع و شریف بر او وارد میشد از جای خود برمیخاست، به او احترام میکرد و به کارهای آنان رسیدگی میکرد.
این قاضی برجسته در حوزه قرآنپژوهی کتابی را با عنوان «الکشف عن مشکلاتالکشاف» تالیف کرده است. میدانیم کتاب «کشّاف» جارالله زمخشری یکی از کتابهای بسیار مهم در حوزه بلاغت قرآن است و در عین حال دارای غموض و پیچیدگیها و مشکلاتی بوده که قاضی ابوالمعالی عمربن عبدالرحمان قزوینی شرحی بر آن نوشته، در صدد کشف کشّاف زمخشری برآمده و تلاش کرده که مشکلات این کتاب را با شرح خودش آسان کند تا امکان استفاده همگان از ظرایف و لطیفههای ادبی تفسیر کشاف آشکار شود و همه بتوانند از آن بهرهمند شوند.
اشاره حافظ به کتاب «کشاف»
ممکن است حضرت حافظ که همواره به مطالعه کتاب «کشاف» زمخشری علاقه داشته در بیت: «بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر/ چه وقت مدرسه و بحثِ «کشف کشّاف» است» به کتاب ابوالمعالی قزوینی یعنی «الکشف عن مشکلات الکشاف» که کتابی درسی در قلمرو علوم بلاغی قرآن به شمار می آمده اشاره کرده باشد.
این قاضی برجسته و خوشنام هنگامی که از پیشروی سپاهیان مغول به سمت شام اطلاع یافت سعی کرد که به سمت مصر برود و این مسیر را چون با شتاب طی میکرده در راه آسیب میبیند و زمانی که به قاهره میرسد بیش از هفتهای زنده نمیماند و در ماه ربیعالآخر از سال ۶۹۹ جهان را ترک میکند.
این قاضی فاضل صاحب تالیفات و تصنیفاتی در حوزه اصول، منطق و ادب هم بوده و شروحی را هم بر کتب فقهی تالیف کرده است.
يادداشت از محمدعلی حضرتی