شاهنامه از کی به دلها راه یافت؟
دو تن از دوستان در فیس بوک سخنان کسانی رانقل کرده اند که دعوی کسانی را که شاهنامه را اثری تا یک قرن پیش گمنام دانسته بودند رد کرده اند. و من هم یاد داشت زیر را به اظهارات نادرست مدعیان نوشتم و در اینجا آن را باز نشر میکنم. در این مقدمه لازم است این نکته را هم اضافه کنم که این نوع اظهار نظر ها مستلزم مطالعه و تحقیق و تخصص است و کسانی که( مانند آن خانم) به هر دلیل در اینترنت پستهای مضحک و عوام پسند میگذا رند حق ندارند در باره موضوعات تاریخی ،- فرهنگی که تخصصی است برای خوشمزگی و خود شیرینی حرفهایی بزنند که باعث رنجش یک ملت شود. من خودم وقتی میخواستم راجع به تاثیر فصوص الحکم این عربی در ایران مقاله ای بنویسم مدتها مطالعه کردم تا بعد بتوانم حدود تاریخی را که این اثر در شیراز شناخته شده است معین کنم. و این تازه یک شهر بود. در باره معرفی کتاب مثنوی و معروف شدن آنها نیز همین حکم صادق است . همچنین در مورد کتابهای قدیمی دیگر مانند آثار سنایی و غزالی و نظامی و دیگران.
جناب آقایان فروزنده تبریزی و راستان
شاهنامه در همان زمان فردوسی همهمه ای به پا کرد، چون این اثر شگرف و عظیم حاصل چند قرن تلاش ایرانیان برای حفظ فرهنگ خودشان در عین مسلمانی بود و در واقع سرودن شاهنامه در کنار چندین کار فرهنگی دیگری بود که شعوبیان انجام دادند. یکی دیگر از این کا رها ترجمه قرآن به فارسی بود. نوشتن کتابهای دینی به فارسی مانند آثار ناصر خسرو یکی دیگر بود. نوشتن سوانح به دست احمد غزالی یکی دیگر بود. همین احمد غزالی که در موعظه کردن در زمان حیاتش کم نظیر بود یک بار در بالای منبر گفت همه آنچه را که سالها سعی کردم بالای منبر بگویم حضرت فردوسی در این یک بیت فرموده است
پرستیدن دادگر پیشه کن ز روز گذر کردن اندیشه کن
کتابها معمولا در قدیم بعد از یک قرن معروف میشدند ولی شاهنامه در زمان خود فرهنگ دینی و ملی ایرانیان را فتح کرد. در قرن ششم مهمترین اثر ادبی و فرهنگی در سرتاسر آسیای صغیر و اطراف آن که در دست سلاجقه بود شاهنامه بود. در باره اهمیت و جایگاه شاهنامه حرف زیاد است و شما نگران این نباشید که یکی دو نفر از همه جا بیخبر به طرف خورشید گل پرتاب کنند تا جلوی درخشش خورشید را بگیرند.
