۱۴۰۴ شهریور ۵, چهارشنبه

 کورش کبیر؛ فرمانروای قلب‌ها

به‌مناسبت زادروز کورش کبیر 


علیرضا حسن‌زاده – انسان‌شناس


وقتی شاهکار ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، را می‌خوانیم و اعتراض او را به ویران‌سازی معابد در هند به‌دست محمود غزنوی مرور می‌کنیم؛

وقتی از قرن چهارم و دودمان غزنوی قرن‌ها پیش می‌آییم تا به عصر قاجار می‌رسیم و ناصرالدین‌شاه و قصه امیرارسلان نامدار را به یاد می‌آوریم، جایی که فاتح، ویران‌سازی معابد شهرهای تسخیرشده را حق طبیعی و مسلم خود می‌داند، به‌ویژه اگر آن را «جهاد بر ضد کفر» بنامد؛

وقتی بار دیگر یادمان می‌آید تیمور لنگ و حتی نادرشاه نابغه و بی‌نظیر  پس از فتح سرزمین‌های هند چه کردند؛

وقتی قتل‌عام‌های مکرر مردم ایران را به‌دست اعراب، مغولان، غلجایی‌ها و یونانیان مرور می‌کنیم و سپس به یاد می‌آوریم آقامحمدخان قاجار را ــ خون‌آشامی که از سرها مناره می‌ساخت و از کور کردن مردمان شهرها لذت می‌برد؛


آنگاه اگر به چند قرن پیش‌تر بازگردیم، به دوران کورش کبیر، پیام‌آور صلح، به فرمانروایی می‌رسیم که نه معبدی را ویران کرد و نه مردمان را به بهانه‌ی فتح به خاک و خون کشید؛ بلکه یهودیان دربند را آزاد نمود.


در این لحظه می‌توان گفت: کورش کبیر یگانه مرد و پادشاه تاریخ است که نه تنها به فاتحان، بلکه به همه انسان‌ها آیین بردباری، صبر و مدارا را آموخت.


کورش کبیر در کنار سه بزرگ‌مرد دیگر، طلایه‌داران هتروگلیسای ایرانی و گفت‌وگو هستند: زرتشت، حافظ و ابوریحان بیرونی. این‌چهار تن میراث گفت‌وگو در ایران را بنیان نهاده‌اند.


در خجسته زادروز کورش کبیر، شایسته است به بازخوانی تاریخ مدارا و گفت‌وگو در ایران دست یازیم و درباره‌ی میراث گرانسنگ و بی‌مانند او، یعنی میراث بردباری و گفت‌وگو، بیندیشیم.