سرمقاله 978 بیانیه اصلاح طلبان و همسوئی عملی اصولگرایان از آن |
هفته گذشته بیانیه ای بنام "جبهه اصلاحات ایران" منتشر شد که نه نام نویسندگان آن مشخص است و نه احزاب امضا کننده آن. این بیانیه می توانست مانند دیگر نظرات و بیانیه های این جبهه، فراموش شده و کم خاصیت باقی بماند اگر بخشی از به اصطلاح اصولگرایان در حول و حوش آن جنجال نمی کرد و آن را بر سر زبانها نمی انداخت. واقعیت آن است که جبهه اصلاحات از مدتها پیش وزن خود را در جامعه از دست داده است و حتی چهره های رادیکال آن نیز بدلیل برخی مواضع تکراری و نامعقول، دیگر اعتبار چندانی در میان مردم ندارند. جنگ ۱۲ روزه نیز به اعتبار اصلاح طلبان ضربه ای سنگین تر وارد کرد زیرا مردم احساس کردند که سیاست مخرب جبهه اصلاحات در تحمیل انزوا به ایران و جلوگیری از همکاری با شرق به بهایی سنگین برای کشور تمام شد. هم ایران از ظرفیت های توسعه اقتصادی در همکاری با چین محروم شد و هم از ظرفیت های توسعه همکاری های نظامی با روسیه. همه اینها هم در سفره مردم و هم در قرار گرفتن کشور در زیر بمباران و ضربه به تاسیاست نظامی و غیرنظامی در جنگ 12 روزه خود را نشان داد. در واقع سیاست همکاری با شرق منافاتی با مذاکره و گفتگو و همکاری با غرب ندارد. ولی اصلاح طلبان مسئله را به شکل "یا شرق یا غرب" دیدند و مطرح می کنند. از نظر آنان هرگونه همکاری با روسیه و چین به زیان "منافع ملی" است و ایران فقط باید به پیدا کردن راه مذاکره و ارتباط با غرب فکر کند. سوال اینجاست که مشکل اینکه با شرق مناسبات اقتصادی و نظامی داشت و همزمان با غرب نیز مذاکره کرد چیست و چرا اصلاح طلبان با آن مخالف بودند و هستند؟ همه مسئله در همینجاست. مسئله اینست که اصلاح طلبان خود را نامزد پیروزی غرب در ایران میدانند و یکی از درخواست های بنیادین و خط قرمز غرب هم اینست که ایران با شرق همکاری نکند. بنابراین چین و روسیه ستیزی اصلاح طلبان ربطی به منافع ملی کشور نداشت و ندارد، بلکه برخاسته از این محاسبه بود و هست که غرب و آمریکا آنها را بجای سلطنت طلبان، یا حداقل در کنار آنها، به عنوان نامزد و نماینده خود در ایران بپذیرد. باز گردیم به بیانیه اصلاح طلبان. نکته اصلی این بیانیه که در انواع حاشیه ها پنهان شده عبارت از این است که: «در شرایط کنونی، تهدید فعالسازی "مکانیسم ماشه" از سوی تروئیکای اروپایی بسیار واقعی و در شرف عملی شدن است. بازگشت پرونده هسته ای ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریم های سازمان ملل را بازمیگرداند و رکودی عمیق تر از پیامدهای جنگ اخیر را به بار خواهد آورد. این بازگشت نیز، مشروعیت جنگ آینده علیه ایران را با برچسب "تهدید کننده صلح" تأمین می کند. بنابراین پیشگیری از این سناریو، فوریت امنیت ملی است، نه موضوع جناحی یا انتخاباتی.» در بهترین و خوش بینانه ترین حالت، این تفکر نشان می دهد که جبهه اصلاحات هیچ درکی از دیپلماسی و منافع ملی و قدرت و مذاکره ندارد. بجای آنکه بکوشد موضع ایران را در مذاکرات تقویت کند در حال تضعیف آن است. نه فقط با بیانیه، بلکه با ادامه حمله رسانه ای بیسابقه علیه چین و روسیه. هر مذاکره ای با پشتوانه انجام می شود. پشتوانه داخلی که مردم و افکار عمومی است و پشتوانه جهانی هم در حال حاضر برای ایران کشورهای چین و روسیه و بلاروس و جبهه شرق و بریکس و شانگهای است. اما جبهه اصلاحات هم پشتوانه داخلی را تضعیف می کند و هم علیه پشتوانه خارجی تبلیغ. یعنی پیشنهادی که می دهد بیش از آنکه به حل مشکل کمک کند، آن را پیچیده تر و موضع ایران را ضعیف تر می کند. در واقع اصلاح طلبان وقتی سخن از جهان می گویند منظورشان غرب است و وقتی از انزوای ایران سخن می گویند منظور انزوا از آمریکا و اروپاست. از نظر آنها اگر ایران با همه جهان بهترین رابطه را داشته باشد همین که با غرب رابطه نداشته باشد یعنی در انزواست. در حالیکه درست همین نگاه بدترین نوع انزوا را به کشور ما تحمیل کرده و اجازه نداده که ما از ظرفیت های غیر از آمریکا و اروپا برای توسعه خود بهره گیری کنیم. ما البته در اینجا فقط به نقش اصلاح طلبان اشاره کردیم در حالیکه آنها تنها نیستند. بخش مهمی از اصولگرایان و به ویژه روحانیون قشری قم و مشهد نیز با سیاست چین و روسیه ستیزی همسو هستند و از این نظر متحد اصلاح طلبان تهیه کننده اطلاعیه مورد بحث. منتهی اصلاح طلبان در سطح رسانه ای و بخش های میانی مدیریت عمل می کنند و اصولگرایان روحانی و غیر روحانی از عمق و در پشت صحنه و در صدا و سیما. هیاهویی نیز که برای این بیانیه به راه افتاد از جانب همین گروه بود تا برای آن تبلیغ و توجه مردم را به آن جلب کنند، هیاهویی که بی نتیجه ماند. امروز اکثریت مردم ایران خواهان همکاری با هر کشوری هستند که بتواند و بخواهد با ایران رابطه دوستانه برقرار کند و خواهان ایستادگی در برابر هر کشوری هستند که دنبال دست درازی و زیاده خواهی باشد. چین و روسیه ستیزی اصلاح طلبان که ایران را در جنگ 12 روزه بی پشتوانه گذاشت به پایان خط خود رسیده است زیرا مردم نتیجه آن را در جنگ 12 روزه دیدند. نتیجه آنکه، آنها دیگر پایگاهی در جامعه و در میان همان قشر متوسطی که آنان بدنبال جلب نظرشان هستند ندارند. انتشار ناامیدانه بیانیه اصلاح طلبان را باید در این چارچوب دید. |
