جاندار: محافظت کننده. نگاهبان. (برهان). نگاهبان. (بهار عجم). نگاهبان جان سلاطین که همیشه با شمشیر در خدمت سلطان حاضر و متوجه است. (آنندراج ). حافظ. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گارد مخصوص شاه. پاسبان. شُرطه. ولی ما بادی گارد و گارد و محافظ شخصی را را بیشتر دهان پُرکُن تر می یابیم.