45. از شباهت غلاف سنا به غلاف
خرنوب یاد شده و دور نیست که چینیها نام ’’لیلكی ایرانی‘‘ را شامل خرنوب نیز
دانسته باشند. درخت خرنوب، Ceratonia siliqua، به بلندای نه متر، نیز جنسی از تیره Leguminósae ]پروانهواران[ است و نوعاً درمنطقه مدیترانه كشت میشود. در غلافهای آن، كه غلاف
خرنوب یا لوبیای خرنوب یا گاه غلاف شكر نامیده میشوند، مقدار زیادی ماده قندی
چسبناك هست كه معمولاً در جنوب اروپا خوراک چهار پایان میشود و گاه در كمبود
خوراک، مردم را نیـــز آن کار آید. نامهـــــای عامــــــــــــــیانه locust-pods
]غلافهای
اقاقیا/ ملخ[ یا
’’نانِ قدیس جانِ ‘‘ بر این برداشت استوار است كه غلافها در بادیه خوراك جانِ قدیس
بوده است (لوقا، باب پانزدهم، آیه شانزدهم)؛ اما دلایلی قانعكنندهتر نشان می دهد
Locust های قدیس جان ملخ
بوده و نه گیاه، و هنوز هم در خاور زمین این ملخها خوراك شوند. نام سامی رایج برای این درخت و میوه آن xarūbu آشوری، xārūbā آرامی، xarrūb و xarnub عربی است1
واژه xurnūb یا xarnūb ،
و نیز xarrūb
فارسی امروز كه واژه تركی عثمانی xarúp،2 واژه
یونانی نو، carrobo یا carrubo ایتالیایی، algarrobo اسپانیایی، caroube یا carouge فرانسوی از آن گرفته شدهاند) بر
پایه نام سامی است. به گفته شلمیر،3 Leleki ]للكی[
نام فارسی دیگر این درخت تنها در سرزمینهای گیلان است.
اعراب سه نوع خرنوب میشناسند
كه دو نوع آنها saidalāni و šābuni نام دارند. 4 روشن
است اعراب كه در انتقال این درخت به باختر دست داشتند آن را به ایران نیز منتقل
كردهاند. دوكاندول از وجود خرنوب در ایران
سخنی نمی گوید. به هر روی نویسندگان
مسلمان كه در مورد ایران نوشتهاند از آن یاد كردهاند. مقدسی5 و یاقوت6 به كشت
آن در ولایت Sābūr ]سابور[*
اشاره كردهاند. ابومنصور در دارونامه خویش
از خواص دارویی میوه این درخت گفته و از خرنوب سوری و نبطی سخن می راند. 7
شلمیر8 می گوید این درخت در جنگل گیلان فراوان است؛ غلاف آن خوراك گاوهاست
و نیز شربتی شیرین و دلچسب از آن سازند. این درخت هیچ نام سنسكریتی ندارد و در در
هند باستان نبوده است. 1
از نظر گیاهشناسی یك مسئله
در مورد Cassia fistula حلناشده
باقیمانده است. دوهالد2 از وجود درختان كاسیا (Cassia fistula) در
ولایت یونـ نان در جانب قلمرو آوا (Ava) یاد میكند: این درختان کمابیش بلندند و غلافهای دراز میآورند
و از همین رو چینیها آن را Chang-ko-tse-shu
، درختِ میوه دراز (
) مینامند؛ غلافهای آن از آنچه در اروپا میبینیم
درازتر است و همچون حبوبات رسمی از دو
پوسته کاو ساخته نشده بلكه به صورت چند لوله میانتهی است كه تیغههایی آنها را
به خانههایی تقسیم كرده و داخل این خانهها مادهای چون مغز میوه قرار دارد كه از
هر لحاظ شبیه به فلوسی است كه ما بکار می گیریم. ویلیامز3 چنین نوشته است:’’ Cassia fistula
hwai hwa ts‛in، نام
غلافهای دراز و استوانهای درخت سنا (Cathartocarpus) است كه چینیها آن را
به نام č‛an
kwo- tse šu، یا درخت میوه دراز، میشناسند.
در كوانـ سی (Kwan-si) این میوهها را برای گوشت و دانهشان كه
خواص دارویی دارند گرد می آورند. گوشت
میوه سرخرنگ و شیرین است اما به اندازه نوع امریكایی مؤثر نیست؛ چنانچه پیش از رسیدن
دانهها آن را بچینند، مزه کمابیش تندی دارد. میزان صدور آن در باختر دماغه چندان زیاد نیست."
اسمیت4 در برابر این گفته
ویلیامز تصریح میكند كه این دارو را در مركز چین نمیشناسند و در صفحات گیاهنامهها
یافت نشده است. استوارت5 نیز
درباره آنچه دوهالد و ویلیامز گفتهاند میگوید: ’’هیچ منبع دیگری بهوجود این
گیاه در چین اشاره نكرده و در گیاهنامهها هم نامی از آن نیست. در سیاهه گمركات نیز؛ پس ، چنانچهبرپایه ادعای
ویلیامز صادر میشده از راه زمین بوده است. موضوع شایان تحقیق است." در كتاب
فوربز و همزلی نامی از Cassia fistula
برده نشده است.
|
1. džarudž، garuta، darruga، مصری؛ garate قبطی، واژههای وامگرفته از واژه
یونانی
اند. (این درخت چنانکه
پلینی هم پیشتر تصریح كرده [xlll, 16]
، هرگز در مصر نبوده است).
2. نیز ketšibujnuzu (’’شاخ بز‘‘).
3. Terminologie, p. 120. غلافها را نیز tarmiš مینامند .
4. L. leclerc, Traité
des simples, Vol. I, p. 16.
5. P. Schwarz, Iran, p. 32.
6. Terminologie,
p. 119.
* «معرب
شاپور؛ شاپور كه در قدیم كرسی ولایت شاپورخُره بوده درخاور كازرون کنونی است.
مقدسی در نیمه دوم ق چهارم هجری قمری گوید انواع میوهها و گلها از قبیل انجیر و
یاسمن و خرنوب آن فراوان بود» (لغتنامه دهخدا). [هنوز هم پرتقال شاپور كم مانند
است. م.].
7. آخوندوف،
ابومنصور، ص 59. ] «خرنوب سامی گرم است اندر درجهی اول... و خرنوب نبطی سرد و خشك
است اندر درجهی دوم» الابنیه...، ص 126.[
8. Terminologie, p. 119.
1
.
واژه ادعایی كه در فرهنگ انگلیسیـ سنسكریت بوروا (A.Borooah) در برابر خرنوب ارائه شده، یعنی çimbibheda، در دوران
مدرن از روی çimbi یا çimba (’’غلاف‘‘) جعل شده است. به
گفته وات، این درخت در حال حاضر در منطقه كوههای نمك و دیگربخشهای پنجاب تقریباً
بومی شده است.
2. DuHalde, Description of the
Empire of China, Vol. I, p. 14 (or French ed. , Vol. I, p. 26).
3. S. W.
Williams, Chinese Commercial Guide, p. 114 (5th ed., 1863).
4. F. P. Smith, Contributions towards
the Materia Medica of China, p. 53.
5. Chinese Materia Medica, p. 96.
2. متن درست نقل شده است (نک به نسخه مندرج در p.24 Či. pu tsu čai ts‛un šu’).
3. ) Matsumura,
No. 3076در ژاپنی: .(čōsen-modoma-rabōši
4. Watt, Commercial Products of
India, p. 1067.