۱۴۰۴ آذر ۲۷, پنجشنبه

بسامد استفاده از «هرکه» (هر + که) در سروده های مولوی

 استفاده از ترکیب «هرکه» (هر + که) در آثار مولانا، به‌ویژه در مثنوی معنوی  و  دیوان شمس بسامد بسیار بالایی دارد و یکی از کلیدی‌ترین ابزارهای زبانی او برای بیان گزاره‌های حِکمی، اخلاقی و عرفانی است. 

در ادامه تحلیل بسامد و نحوه کاربرد این ترکیب آورده شده است:

۱. آمار تقریبی تکرار

اگرچه آمار دقیقی برای مجموع آثار در منابع در دسترس نیست، اما بررسی متون نشان می‌دهد:

در 

مثنوی معنوی

 این ترکیب صدها بار تکرار شده است. مولانا معمولاً ابیات یا بخش‌های مهم پندآموز خود را با «هرکه» آغاز می‌کند تا قاعده‌ای کلی و فراگیر را بیان کند (مانند: «هرکه او بیدارتر، پردردتر»).

در 

دیوان شمس

 در غزلیات نیز به دلیل ماهیت خطابی و وعظ‌گونه بسیاری از غزل‌ها، این ترکیب بسامد بالایی دارد (مانند: «هرکه ز حور پرسدت، رخ بنما که چنین»). 

۲. کارکردهای اصلی «هرکه» در اشعار مولانا

مولانا از این ترکیب برای اهداف ساختاری و محتوایی زیر استفاده می‌کند:

تبیین قواعد کلی (Universal Rules): مولانا برای بیان سنت‌های الهی یا حقایق روان‌شناختی از این ساختار استفاده می‌کند؛ مانند: «هرکه در حس ماند او معتزلیست».

شرط و جزا: بسیاری از ابیات مولانا که در حکم ضرب‌المثل درآمده‌اند، با این ترکیب شروع می‌شوند تا رابطه‌ی علت و معلولی را نشان دهند؛ مانند: «هرکه عاشق دیدی‌اش معشوق دان».

تأکید بر عاقبت‌بینی: در تحلیل‌های سبک‌شناختی، کاربرد «هرکه» در تقابل‌هایی مانند «هرکه آخِربین‌تر او مسعودتر / هرکه آخُربین‌تر او مطرودتر» به عنوان یکی از ویژگی‌های زبانی او برای آموزش بصیرت ذکر شده است. 

۳. نمونه‌های مشهور

«هرکه او از هم‌زبانی شد جدا / بی‌زبان شد گرچه دارد صد نوا» (نی‌نامه)

«هرکه در ره بی‌قلاووزی رود / هر دو روزه راه، صدساله شود»

«هرکه را هست از هوس‌ها تن پاک / زود بیند هفت گردون را شکاف» 

آیا مایلید تحلیل دقیق‌تری از بسامد واژگان مشابه (مانند «هرکه را» یا «هرچند») در یک دفتر خاص از مثنوی برایتان استخراج کنم؟