۱۳۹۵ اسفند ۱۲, پنجشنبه

آرام آرام هویت خود به چه وا می گذاریم؟! موبایل، اینترنت یا چه!

 نوروزنامه خوان ها
 تنگ امروز هفتم اسفند ماه است . یعنی یک هفته  از « نَوروزَ ما» ماه نوروز ، گذشته است . اما در خانه ها ، کوچه پس کوچه ها و روستاهای ما  نشانی از حال و هوای نوروز نیست ، از شور و شوق جوانان و نوجوانان در « آگلَ جنگ » بازی تخم مرغ ، خبری نیست . انگار کسی میل نو کردن سیمای خانه و کاشانه خود در پیشباز از نوروز و سال نو را ندارد . شب ها پر از سکوت و انتظارند ، پر از دلتنگی . زیرا هنوز نغمه های دل انگیز نوروزنامه خوان ها در سرا و حیاطی پژواک نینداخته است . گویی کسی رمق فالگوش ایستادن و دستمال رنگین اندازی را ندارد . کوسه گردانی کلاَ ازیاد ها رفته است .
راستی بر ما چه می گذرد ؟ . بر آداب و آیین های نوروزی ما چه رفته است ؟ . مگر دریا بی رودخانه و رودخانه بی چشمه و جویبار می شود ؟ . مگر بهار بی آداب نوروز ماه ، بی چهارشنبه سوری و جشن نوروز می شود ؟ .
اگر طبیعت و جان زمین با بهار نو می شود ، رنگین و عطرگین می شود و زندگی از رخوت ، خستگی ، ملال تکرار و حشونت زمستان فراغت می یابد ، انسان بی آداب و آیین های بهاری ، نغمه و نوید و دلخوشی های انسانی خود، چگونه نو می شود . چگونه از دلتنگی ها و خستگی ها و ملال زندگی حتی برای زمانی کوتاه فراغت می یابد ؟ .
چه تکان دهنده بود برایم گلایه ی خشم آلود آن نوشت افزار فروش محله مان که می گفت : « آفا من هر سال نزدیک نوروز ۵۰۰ تا کارت تبریک نوروز می فروختم ولی حالا یکی هم نمی خرند . به نظرم یا خودمان را گم کرده ایم یااصالتمان را ….»
ما که خیلی می دانیم . ما که خیلی می فهمیم . ما که می دانیم بریدن از ریشه و کیان خویش یعنی چه . ما که می دانیم درد بی هویتی چیست . ما که خود را وارث یکی از شکوهمند ترین تمدن ها می دانیم . ما که ایرانی هستیم ایرانی … و به هنرو فرهنگ شگرف و کم نظیر خود می بالیم . جرا ازدرک اعتراض آن نوشت افزار فروش ناتوانیم . ما چگونه در نوروز ماه بدون گوش جان فرا دادن به نغمه های نوروزی سر بر بالین خواب می گذاریم .
http://taleshen.ir/%D8%B4%D8%A8%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B4%DB%8C-talesh-clover/?print=pdf