۱۴۰۱ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

آشانتی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

 آشانتی[۱] \āšāntī\، یا آسانته‌‌[۲]، عنوان قوم و امپراتوری‌ای در آفریقای باختری:

قوم آشانتی

مردمی در جنوب غنا و نقاط مجاور توگو و ساحل عاج که اغلب در ناحیۀ آشانتی غنا زندگی می‌کنند و به زبان توی[۳] از شاخۀ کـوایِ‌[۴] خانـوادۀ زبـانهـای آفـریقـایی نیجر ـ کنگو سخن می‌‌گویند و بخشی از قوم آکان[۵] را تشکیل می‌دهند. با اینکه ‌‌امروزه برخی از آشانتیها در مراکز شهری کار و زندگی می‌کنند، هنوز عمدتاً مردمی روستایی‌اند.

شالودۀ سازمان اجتماعی آشانتی مادرتباری است و آشانتیها مدعی داشتن جدۀ مشترک‌اند. این مردم یکدیگر را در کارهایی از قبیل خانه‌سازی، کشاورزی، ایجاد معابر و مراسم تدفین یاری می‌کنند. چون آشانتیها معتقدند هرکس از دو عنصر ــ خون مادر و روح پدر ــ تشکیل شده است، پدرمیراثی هم بر روابط برون‌همسری حاکم، و هم با برخی تکالیف دینی و اخلاقی همراه است. رئیس دودمان را مردان و زنان سال‌خورده انتخاب می‌کنند. زنان به سبب حرمتِ تماس زن حائض با اشیاء مقدس حق ریاست ندارند. سرکردۀ دودمانْ مسئول حفظ آرامش و روابط با دودمانهای دیگر، رابط میان اعضای زنده و مردۀ دودمان، و نگهبان کرسیهای دودمان است. در حکومت سنتی آشانتی، روستاها بر حسب قلمرو گروه‌بندی می‌شد و رئیس روستای مرکزی، رئیس کل آن قلمرو به شمار می‌رفت و شورای روستایی او در حکم شورای کل قلمرو بود. بالاترین مقام کوماسی[۷] (پایتخت)، رئیس اتحادیۀ روستاها بود. مظهر وحدت آشانتی «کرسی زرین» بود که بنا بر قول مشهور از آسمان نازل شده بود و همۀ رئیسان نسبت به آن اظهار سرسپردگی می‌کردند. ملکۀ مادر ــ که اغلب خواهر رئیس بود ــ رئیس را برای اتخاذ رفتار مناسب راهنمایی می‌کرد و از لحاظ رابطه‌های خویشاوندی دودمان مرجعیت داشت و نامزد احراز کرسیِ خالی ریاست را تعیین می‌کرد. وظایف اصلی رئیس که جنبۀ دینی و نظامی داشت، در دوره‌های اخیر، به طور روزافزونی جنبۀ غیردینی پیدا کرده، و ادارۀ امور اقتصادی و تأمین خدمات اجتماعی و رفاهی دودمان را شامل شده است. با اینکه در میان آشانتیها مسیحی و مسلمان هم وجود دارد، دین سنتی بر وجودی متعالی و دوردست، مجموعه‌ای از خدایان و ارواح کم‌اهمیت‌تر، و نیز بر ارواح همیشه حاضر نیاکان مبتنی است و شالودۀ دریافت آشانتیها را از کائنات تشکیل می‌دهد.

امپراتوری آشانتی

عنوان حکومتی در سده‌های ۱۸ و ۱۹ م در آفریقای باختری و در بخش جنوب غنای امروز. نام این حکومت برگرفته از نام منطقۀ آشانتی در جنوب غنا و سرزمین مجاور توگو و ساحل عاج است که ساکنان آن را هم آشانتی یا آسانته می‌نامند.
قوم آشانتی تا میانۀ سدۀ ۱۷ م زیر حکومت دِنکی‌یرا می‌زیستند، تا یکی از آنها، به نام اُسئی توتو، در دهۀ ۱۶۷۰ م بر ضد آن حکومت قیام کرد و پس از رشته ‌جنگهایی، منطقۀ آشانتی را مستقل، و کوماسی را تختگاه خود کرد و به حکومت نشست. مظهر قدرت و حکومت اُسئی توتو تختی زرین بود که جانشینانش همه بر آن می‌نشستند و تاج‌گذاری می‌کردند.
از آغاز سدۀ ۱۸ م، آشانتی برای تاجران هلندی و انگلیسی برده فراهم می‌کرد و در عوض، برای گسترش قلمرو خود، از آنان سلاحهای گرم می‌گرفت.

در ۱۸۰۷ م اسئی بُنسو، شاه آشانتی، قلمرو فانتیِ جنوبی را ــ که در محاصرۀ مرکز فرماندهی بریتانیا در ساحل کیپ قرار داشت ــ تصرف کرد. در همان سال، بریتانیا تجارت برده را غیرقانونی خواند. کاهش روابط بازرگانی و اختلاف بر سر ناحیۀ فانتی، موجب برخوردهایی میان امپراتوری آشانتی و انگلیسیان شد و سرانجام در دهۀ ۱۸۲۰ م، کار به جنگ کشید. در ۱۸۲۴ م، آشانتی نیروهای بریتانیایی را شکست داد. در ۱۸۳۱ م، میان دو طرف، صلح برقرار شد و این آرامش تا ۳۰ سال پس از آن دوام یافت. در ۱۸۶۳ م کواکودوآ، شاه آشانتی (سل‍‍ ۱۸۳۴-۱۸۶۷ م) بار دیگر با سلطۀ بریتانیا به مبارزه برخاست و به اشغال ایالتهای ساحلی دست زد. در ۱۸۶۹ م، بریتانیا المینا را ــ که آشانتی مدعی مالکیت آن بود ــ تصرف کرد و کوماسی، پایتخت آشانتی را مورد حمله قرار داد. مقارن این احوال، شورشهایی نیز در ایالات شمالی آشانتی رخ داد. در ۱۸۷۴ م، ایالتهای جنوب آشانتی به مستعمرات بریتانیایی ساحل طلا پیوست. در نیمۀ دوم سدۀ ۱۹ م، مغسا نبسو (سل‍ ۱۸۷۴- ۱۸۸۳ م) دست به اصلاحاتی زد، ارتش را بازسازی کرد و بعضی اروپاییان را به مناصب مهم گماشت؛ ولی بریتانیاییها، با حمایت از سران جدایی‌خواه، شاه را از احیای قدرت حکومت آشانتی باز داشتند. به روزگار پادشاهی پرمیۀ  اول امپراتوری بیش از پیش دچار اضمحلال، و از ژانویۀ ۱۹۰۲ رسماً مستعمرۀ بریتانیا شد. در دهۀ ۱۹۳۰ م، شورای کنفدراسیون آشانتی زیر نظر حکومت انگلیسی تشکیل، و شاه آشانتی رسماً فرمانروای آن منطقه شناخته شد.

مآخذ

The Africaguide, www.africaguide.com (acc. Aug. 6, 2014); Americana, 2006; Britannica, 1986; Encarta, 2008.

بخش تاریخ