| |||
| |||
|
| |||
| |||
|
| ||||
|
ج. اسلامی، درهایگفتگو با ترامپ را گشود! |
یک خبر و یک مانور سیاسی در ایران، در سه روز اخیر اهمیتی اتمی داشته است. نخست قطعنامه ای که به بهانه فعالیت های اتمی ایران در شورای حکام اتمی به تصویب اکثریت رسید و دوم نقطه نظراتی که علی لاریجانی رئیس سابق مجلس در باره فعالیت های اتمی ایران و بازکردن باب گفتگو بر سر فعالیت اتمی ایران، نه با زیر مجموعه های امریکا در اروپا و در آژانس و شورای حکام، بلکه با خود امریکا مطرح کرد. امریکائی که بزودی ترامپ سکاندار آن خواهد شد. در حقیقت لاریجانی چراغ سبز گفتگو را برای ترامپ روشن کرد تا اروپائی ها حساب کار دستشان بیاید. وقتی با مرشد زورخانه کباده می کشی، کباده کش و میل گیر زورخانه به چشم نمی آیند. اهمیت این اظهار نظر لاریجانی زمانی مهم تلقی شد که منبع انتشار آن سایت بیت رهبری بود. طبیعی است که چنین موضعی در بیت رهبری و در همآهنگی و مشورت شورای فرماندهان سپاه و اطلاع پزشکیان صورت گرفت و با یک شلیک دو هدف زده شد: ۱- خنثی کردن تلاش های اسرائیل برای کشیدن ایران به دام یک جنگ واکنشی و در پوست گردو گذاشتن دست ترامپ. مشابه همین سیاست و همین هدف را بایدن با صدور اجازه استفاده از موشک های دور بُرد برای زدن اهداف در داخل روسیه به کار برد. ۲- خنثی کردن قطعنامه شورای حکام علیه فعالیت های اتمی ایران و تلاش برای بردن دوباره پرونده اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل. در این میان، ترامپ می تواند از روی سر شورای حکام اتمی و نتانیاهو که بی وقفه خطر ایران اتمی را بزرگ می کند مبتکر طرحی نو برای تفاهم اتمی با ایران شود. باید دید در چنین مذاکراتی ایران چه می دهد و چه می گیرد. بموجب اظهار نظر لاریجانی، ایران از موقعیت کنونی اتمی خود عقب نشینی نمی کند و در باره فعالیت های موشکی خود نیز قرار نیست آن را به فعالیت اتمی وصل کرده و درباره آن گفتگو کند. علی لاریجانی گفته است: شنیدم دولت جدید ایالات متحده (ترامپ) گفته "ما برجام را اصلاً قبول نداریم چون ایرانیها سر ما را کلاه گذاشتند!" بسیار خب، برجام که وحی منزل نیست، بیایید گفتگو را دوباره آغاز کنیم. شما میگویید "ایران هستهای را ما قبول داریم؛ به این شرط که به سمت بمب نرود" بسیار خب. ما غنیسازی در این حد (60 در صد) را داریم، بیایید توافق کنیم. ما به سمت بمب نمیرویم، شما هم شروط ما را بپذیرید و باهم برویم بدنبال راه حل و توافق بعدی." |
ایلان ماسک: تلفن 299 دلاری تسلا پایان آیفون خواهد بود!
مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در نخستین سفر استانی دولت چهاردهم با شعار «اجرای عدالت» به سیستان و بلوچستان رفت واز جمله با عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان و یکی از چهرههای حامی معترضان در دو سال گذشته دیدار کرد.
آقای پزشکیان در سخنانی در زاهدان با اشاره بر ضرورت همکاری، وعده اعطای اختیار و امکانات به مقامات استانی داد و مولوی عبدالحمید هم از ضرورت وحدت برای تامین امنیت گفت و از آقای پزشکیان بهخاطر انتصاب زنان، چهرههای بومی و اقلیتهای مذهبی در پستهای دولتی تشکر کرد.
او در دیدار با جمعی از علما و سران طوایف سیستان و بلوچستان، گفت: «حقیقتا وضعیت فعلی سیستان و بلوچستان بهرغم وجود ظرفیتهای فراوان، زیبنده استان و مردم شریف وفادار آن نیست و بنای دولت رفع مشکلات استان، رفتار با مردم بر اساس حق و عدالت و جلب رضایتمندی آنهاست.»
آقای پزشکیان را در این سفر هیئتی متشکل از چند معاون ریاست جمهوری، وزرای راه و شهرسازی، آموزش و پرورش، صنعت و معدن و تجارت و وزیر نیرو همراهمی میکنند.
به گزارش ایسنا قرار است، ۳۳ مصوبه با هفت دستگاه ملی و تامین اعتباری به ارزش چهار هزار و۵۰۰ میلیارد تومان (۴/۵ همت) برای تکمیل برخی پروژههای مختلف آن استان در این سفر به اجرا گذاشته شود.
عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان در مراسم ویژه استقبال در فرودگاه آن شهر گفت: «آقای پزشکیان در اولین سفر استانی خودشان مردم رنجدیده و زحمتکشیده استان سیستانوبلوچستان را مورد تفقد قرار دادند که دیداری تاثیرگذار است.»
در مجموعه چهار قسمتی «اسطوره تختی» از زندگی شخصی، ورزشی و اجتماعی غلامرضا تختی میشنویم.
پادکست
پایان پادکست
آقای اسماعیلزهی اندکی بعد در دیدار «نخبگان و فرهیختگان» با رئیسجمهور نامهای به او داد و گفت: «درخواست ما این است که وحدت را تقویت کنید وقتی مردم کنار هم باشند هزینه امنیت کاهش مییابد.»
او همچنین افزود: «میدانیم آغوش رئیسجمهور برای گفتوگو باز است؛ درخواست میکنیم بازتر شود.»
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: «مشکلات به وجود آمده در کشور مانع شد تا به درستی از ظرفیتهای افراد شایسته و نخبگان کشورمان استفاده کنیم.»
«۱۰ میلیون نفر از نخبگان کشورمان مهاجرت کردند و با علمشان مشغول آبادانی دیگر کشورها هستند. این نخبگان سرمایههای کشورمان هستند که باید فکری برای برگشت آنها به کشورمان کنیم.»
در همین حال عبدالستار دوشوکی، مدیر مرکز مطالعات بلوچستان در لندن، این سفر را مانند سفر تمام روسای جمهور پیشین، عوامفریبانه و «وعده درمانی» خواند.
او در یادداشتی با عنوان «آمدند، نشستند، گفتند و برخاستند؛ پی مصلحت مجلس آراستند» عدم پیگیری دولت در محاکمه و مجازات مسئولان کشتار مردم زاهدان در جمعه خونین را نقض فاحش حقوق بشر و سرکوب اقلیت های قومی و مذهبی خواند.
مسعود پزشکیان، همچنین امروز محمود علوی، وزیر اطلاعات در دولت حسن روحانی را به عنوان «دستیار ویژه رئیس جمهور و رئیس شورای امور اقوام، ادیان و مذاهب» منصوب کرد.
در قسمتی از حکم انتصاب آقای علوی، پیشبینی شده که او شورایی را متشکل از نمایندگان اقوام، ادیان و مذاهب تشکیل دهد و در «جایگاه مشاور رئیس جمهور در پیشبرد مأموریتها و تحقق اهداف دولت» بکوشد.
«شورای راهبردی اقوام، مذاهب و ادیان ریاست جمهوری» در فروردین ۱۴۰۳ به دستور ابراهیم رئیسی با هدف «حفظ انسجام، وحدت ملی و هماهنگی تقویت بین اقوام، مذاهب اسلامی و ادیان توحیدی و ارتقا همکاری و تعاملات نهادهای ذیربط» تشکیل شد.
رفع تبعیضهای قومی و مذهبی از جمله شعارهای مسعود پزشکیان در جریان انتخابات سال ۱۴۰۳ بود.
محمد اتابک وزیر صنعت، معدن و تجارت که با هیئت همراه مسعود پزشکیان به سیستان و بلوچستان سفر کرده است در نشست فعلان اقتصادی این استان با رئیسجمهور گفت برای «ته لنجی و کولبران» مجوز تجارت صادر شده است.
آقای اتابک افزود: «چابهار جزو ته لنجیها نبود و اضافه شد.»
سهمیه مرز نشینی که به آن «ته لنجی» گفته میشود تخفیف عوارض گمرکی است که به کالای همراه ملوان تعلق میگیرد و برای بسیاری کمک درآمد محسوب میشود.
آقای اتابک اذعان کرد که مبادلات خرد میتواند بر زندگی مرزنشینان تاثیر بگذارد و گفت: «این تعرفهبرداری تجارت مرزی را افزایش میدهد.»
او همچنین گفت در سفر به پاکستان و دیدار با کمال خان، وزیر تجارت آن کشور تفاهمنامهای را به منظور افزایش تجارت بین مرزی امضا کرده است.
در آذرماه ۱۴۰۲ ستاد مبارزه با کالای قاچاق این امتیاز گمرکی را متوقف کرد که باعث اعتراض و اعتصاب مردم محلی به ویژه در گناوه و چابهار شد.
آقای اتابک کمی بعد از بازار میرجاوه دیدن کرد و گفت: «با وجود اینکه بسیاری از موانع صادرات و واردات در پایانههای مرزی استان در ۱۰۰ روز اول دولت چهاردهم مرتفع شده امیدواریم تا سه ماه آینده، مشکل واردات در مرز میرجاوه نیز حل شود.»
زاهدان_ وزیر نیرو، خواستار تلاش برای جلوگیری خروج آب از سیستان و بلوچستان شد.
به گزارش خبرنگار مهر، عباس علی آبادی شامگاه امروز پنج شنبه در شورای برنامه ریزی و توسعه سیستان و بلوچستان، افزود: این استان، پرپتانسیل و پر ظرفیت هست، اما مشکلات زیادی دارد، طرح های بسیار زیادی در این استان در دست اجرا بوده که بیشتر از آن باید در دست اجرا و مورد توجه قرار گیرد.
وی ادامه داد: مهمترین طرح زاهدان، انتقال آب تهلاب هست که طرحی بسیار بزرگ از زمان دولت رئیس جمهور شهید است و پیشرفت آن ۳۰ درصد بوده و در این دولت باید آن را کامل و به نتیجه برساند.
وزیر نیرو ادامه داد: ساخت جاده دسترسی به جاده تهلاب به طول ۱۰۰ کیلومتر، حفر ۴۰ حلقه چاه، لوله گذاری۹۰ کیلومتر سیستم جمع آوری آب از چاه های دشت تهلاب و مخازن مربوطه، ایجاد چهار عدد مخزن مکش و ایستگاه های پمپاژ، ایجاد ۱۶۴ کیلومتر خط انتقال اصلی از ایستگاه اصلی، انتقال چهار مجموعه پست برق و ۲۱۸ کیلومتر خط انتقال برق باید انجام شود و نیاز به سرمایه گذاری بزرگ دارد.
وی اظهار کرد: تاکنون حدود هفت همت در طرح تهلاب هزینه شده و ۱۳ هزار میلیارد تومان دیگر باقی مانده، خوشبختانه این پروژه ردیف دارد و آن را پیگیری خواهیم کرد تا این پروژه، به نتیجه برسد.
علی آبادی گفت: طرح مهم دیگر با کمک وزارت صمت از سال گذشته کلید خورده موضوع انتقال آب از دریای عمان به استان های شمالی بوده که از زاهدان گذر می کند، این پروژه در دولت چهاردهم آغاز شده و نهایتا تا سال آینده به زاهدان خواهد رسید.
وی اضافه کرد: طرح آبرسانی ثابت به روستاها تاکنون ۷۰۰ روستا به صورت ثابت و ۹۰۰ روستا به صورت سیار آبرسانی می شود، باید برای آنها سرمایه گذاری کرد که در دستور کار قرار دارد و آب آشامیدنی در اولویت اول است.
وزیر نیرو گفت: ساخت نیروگاه بادی و خورشیدی نیز در سطح استان سیستان وبلوچستان در دست اجرا است، در این حوزه امسال نیروگاه ۱۰۰مگاوات به بهره برداری می رسد، ۷۰۰ مگاوات با شرکت های مختلف قرارداد بسته شده، امید که این طرح بزرگ بتواند گام بزرگی در راستای حل مشکلات کشور و حل رفع ناترازی های سوخت باشد.
وی اظهار کرد: تعیین تکلیف ۵۰۰ مگاوات نیروگاه سیکل ترکیبی موضوع دیگری هست که در این زمینه از استاندار سیستان و بلوچستان تقاضا می شود با توجه به اینکه زمین نیروگاه اختصاص و کار بر روی آن انجام شده، در مجاورت نیروگاه زمین ها واگذار و ساخت و ساز در حال انجام هست تدابیری اندیشیده و حریم رعایت شود که مشکلی در اجرای این طرح بزرگ رخ ندهد.
علی آبادی ادامه داد: پیگیری و تسریع در پست خط سراوان به ایرانشهر موضوع دیگری هست که باید هرچه سریعتر انجام شود، اجرای آن تا سال آینده عملی خواهد شد، همچنین خط نصرت آباد باید به کمک استان انجام و با جدیت دنبال شود، در مجموع شش پروژه خط و انتقال پست دیگر وجود دارد که آنها هم انجام می شود.
وی افزود: ظرفیت فعلی نیروگاه ها هزار و ۷۰۰ مگاوات است که با اجرای این طرح ها دو برابر افزایش می باید و تحولی بزرگ رخ خواهد داد.
وزیر نیرو بیان کرد:دو موضوع بسیارمهم که مسوولان سیستان و بلوچستان باید اهتمام ویژه به آن داشته باشند، وضعیت توپوگرافی منطقه هست، آب و نزولات جوی از این استان خارج می شود، باید تلاش کرد مانع خروج آب شد.
وی تاکید کرد: باید احداث سازهای ساحلی در دستور کار باشد، همچنین موضوع دیگر تشکیل کارگروهی با افغانستان هست که در هفته آینده در دستور کار قرار دارد.
کمتر از دو ماه به آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، حکومت ایران با پرسشی بزرگ روبهروست: در مواجهه با آنچه که در راه است، چه راهی را انتخاب کند؟ آغاز دوره جدیدی از مذاکره با آمریکا؟ یا ادامه مخاصمه و تنش و گام گذاشتن در مسیری که به گفته برخی میتواند به جنگی ویرانگر منجر شود؟
بر اساس موضعگیریهای رسمی، تکلیف ترامپ روشن است: او میآید که با تصویب تحریمهای بیشتر و نسخهای جدیدتر و سختگیرانهتر از کارزار «فشار حداکثری»، جمهوری اسلامی ایران را در مسائلی مانند برنامه هستهای، توسعه تسلیحات مدرن مانند موشک و پهپاد یا حمایت از گروههای اسلامگرای شبهنظامی در منطقه به عقبنشینی وادارد. در مقابل، در تبلیغات رسمی حکومت ایران نیز همان رجزخوانیهای همیشگی تکرار میشوند و تاکید میشود که جامعه و نظام سیاسی حاکم، آمادهاند که در برابر دور جدید فشارها «مقاومت حداکثری» کنند.
اما پشت پرده این حرفهای به ظاهر تکراری، تحولات مهمی در جریان است که میتوانند بنیانهای روابط دو کشور را در چهار سال پیش رو پیریزی کنند؛ از دیدارها و پیامهای مخفیانه که گاهی خبرهایشان به رسانهها درز میکند، تا طراحی و اجرای استراتژیهای تبلیغاتی برای اثرگذاری بر افکار عمومی و زمینهسازی برای اقدامات بعدی.
مشخصا در گفتمان جدیدی که در داخل کشور در حال شکلگیری است، دونالد ترامپ یک «معاملهگر» و «تاجر» توصیف میشود که میتوان با او چانه زد و به توافقی دست یافت؛ رویکردی متضاد با دورانی که او با صفاتی مانند «قمارباز» یا «شارلاتان» از سوی عالیترین مقامهای این کشور تحقیر میشد.
گزارشهای تاییدنشده درباره دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل، گزارشها درباره ارسال تعهد کتبی دولت ایران به دولت آمریکا مبنی بر اینکه دونالد ترامپ را ترور نخواهد کرد، یا مصاحبههای پی در پی رسانههای داخل کشور با موافقان مذاکره با ترامپ، نشانههایی هستند از اینکه تا چه حد کنترل تنش احتمالی به شکل دیپلماتیک، برای طرف ایرانی جدی است.
نشانههایی از این دست به قدری زیاد بوده که محمد سراج، نماینده تهران، در جلسه علنی روز ۲۷ آبان در مجلس، خطاب به دولت گفت: «ترامپ برای ملت ایران ناشناخته نیست، پس مبادا در دام سیاسیون غربگرا قرار گرفته و مذاکره با آمریکا را در دستور قرار دهید.»
مذاکره به عنوان ابزار وقتکشی، مذاکره جدی و آمیخته با اراده سیاسی برای عقبنشینی و رسیدن به توافق، یا ادامه سیاست خارجی تهاجمی و حمایت از گروههای اسلامگرای منطقه، همه گزینههای پیش روی جمهوری اسلامی ایران در هفتهها و ماههای سرنوشتساز پیش رو هستند.
نگاهی به کلیت اظهارنظرهای مقامها و نخبگان جمهوری اسلامی نشان میدهد که آنها، در چرخشی (دستکم ظاهری) در تلاشند تا به زمینههای ضروری برای دو گزینه نخست یعنی مذاکره با آمریکا، آسیبی وارد نشود؛ اقدامی که برایشان چندان بیهزینه و ساده هم نیست.
در مجموعه چهار قسمتی «اسطوره تختی» از زندگی شخصی، ورزشی و اجتماعی غلامرضا تختی میشنویم.
پادکست
پایان پادکست
سیاست خارجی ترامپ در برابر جمهوری اسلامی ایران تابعی است از اولویتهای کلیتری که در سیاست خارجی بسیاری از کشورهای «غربی» در قبال ایران بازتاب دارد:
ترامپ مدعی است که میتواند از طریق تحریمهای بیشتر و نسخه به روز شده کمپین «فشار حداکثری»، جمهوری اسلامی ایران را مجبور کند به این خواستهها تن بدهد.
در حال حاضر فعالیت دیپلماتیک تیم ترامپ محدودیتهای قابل ملاحظهای دارد. در آمریکا مذاکره با کشورهایی که با این کشور مخاصمه دارند، بدون اجازه دولت ممنوع است. علاوه بر آن، یک عرف قدیمی ساختار سیاسی آمریکا با عنوان «یک کشور، یک رئیسجمهور» تأکید میکند که تا زمان انتقال قدرت، رئیسجمهور فعلی نماینده واشنگتن در روابط بینالملل است.
اما در قرن بیستم این اصل چندین بار از سوی تعدادی از سیاستمداران جنجالی حزب جمهوریخواه زیر پا گذاشته شد. از آنجمله مذاکرات تیم نیکسون با ویتنامیها در سال ۱۹۶۸یا مذاکرات تیم ریگان با ایرانیها درباره گروگانهای آمریکایی در سال ۱۹۸۰، هر دو بعد از پیروزی در انتخابات و قبل از ادای سوگند ریاستجمهوری رخ دادند. خود ترامپ هم بعد از پیروزی در انتخابات سال ۲۰۱۶، با تسای اینگ-ونگ رئیسجمهور تایوان تلفنی صحبت کرد تا پیام تبریک او را بشنود.
به همین دلیل وقتی گزارشها درباره دیدار ایلان ماسک (به عنوان مشاور ترامپ) با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، منتشر شد، کمتر کسی به ابعاد حقوقی یا کمسابقه بودن چنین دیداری توجه کرد. پرسش بزرگتر این بود که اگر چنین دیداری رخ داده، در جریانش چه گفته شده و دو طرف در این گفتوگو چه هدفی را دنبال میکردند.
از زمان قطع روابط ایران و آمریکا، دو کشور بارها از دیپلماسی غیرمتعارف برای انتقال پیامهایشان استفاده کردهاند و این بار نیز، ورود احتمالی ایلان ماسک به مساله روابط دو کشور را میتوان گونهای جدید از همین سبک از فعالیتهای دیپلماتیک طبقهبندی کرد.
آقای ماسک اگرچه هرگز سمتی رسمی در تشکیلات سیاست خارجی آمریکا یا زادگاهش آفریقای جنوبی نداشته، اما در سیاست خارجی بیتجربه نیست. اصولا تحولات گسترده فناوری در آمریکا در سه دهه اخیر به حدی اهمیت پیدا کرده که نه تنها برخی از چهرههای مهم مانند آقای ماسک ناچارند که هرازگاهی نقش سفرای فناوری کشورشان را بازی کنند، بلکه از سال ۲۰۱۷ به این سو، برخی کشورهای جهان نیز مشخصا یک دیپلمات مخصوص را برای ارتباط با نخبگان دنیای فناوری در آمریکا تعیین کردهاند؛ مقامی که این روزها با عنوان غیررسمی «سفیرِ سیلیکون ولی» شناخته میشود و دفتر کارش، کنسولگری کشورش در شهر سانفرانسیسکو است.
اما تجربه سیاست خارجی آقای ماسک به همین حوزه نوظهور محدود است که این روزها با نام «دیپلماسی فناوری» (تک دیپلماسی) رو به گسترش است. او در ارتباط با تنشهای نظامی، تحولات خاورمیانه و جنگهای اسرائیل، هرگز تجربه مستقیمی در دنیای سیاست نداشته است. دونالد ترامپ در گذشته نیز از دامادش جرد کوشنر برای مذاکرات رده بالای خاورمیانه استفاده میکرد که هیچگونه سابقهای در دیپلماسی و سیاست بینالملل نداشت.
ضمن اینکه دونالد ترامپ اگرچه به عنوان دوست نزدیک بنیامین نتانیاهو، از افزایش فشار بر ایران هیچ ابایی ندارد، اما او نیز برای فشارآوردن بر جمهوری اسلامی ایران با محدودیتهایی روبهروست؛ محدودیتهایی که در نتیجه نقش چین و روسیه در منطقه و همچنین مواضع متحدان عرب آمریکا در خلیج فارس برای او ایجاد خواهد شد و ترامپ را مجبور میکند تا همه تخممرغهایش را در سبد سیاست خارجی تهاجمی قرار ندهد.
چه بسا به همین دلیل، به رغم این سابقه تیره در روابط ترامپ با ایران، او در جریان کارزار انتخاباتیاش، به ویژه در روزهای آخر، مواضعی نسبتا ملایمتر در قبال ایران اتخاذ کرد. از آن جمله او گفت که به دنبال براندازی نظام سیاسی ایران نیست و برعکس، معتقد است که اگر توافقی جدید بین تهران و واشنگتن امضا شود، منافع ایران نیز در آن تامین خواهد شد.
اما در نهایت این رقص به دو بازیگر نیاز دارد. وگرنه آقای ترامپ در دوران قبلی ریاستجمهوریاش نیز بارها به مذاکره با تهران ابراز علاقه کرد. ولی درخواستهای او برای مذاکره مستقیم با ایران و رسیدن به توافقی جدید، هرگز از سوی تهران جواب نگرفت. او به شکل یکجانبه آمریکا را از برجام خارج کرد و در تمامی چهار سال حضورش در قدرت، خواسته یا ناخواسته در مسیری گام برداشت که مشاورشان معتقد بودند به تضعیف حکومت جمهوری اسلامی ایران منجر خواهد شد.
دلخوری و بیاعتمادی آیتالله خامنهای از آمریکا در این دوران به حدی چشمگیر بود که او بارها در سخنرانیهایش، به شکلی نامتعارف و غیر دیپلماتیک به ترامپ و دیگر مقامهای سیاست خارجی این کشور در آن روزها توهین کرد. او حتی اجازه نداد که دیپلماتهای ایرانی به شکل مستقیم با نمایندگان دولت آمریکا در دوران جو بایدن مذاکره کنند.
تا این لحظه هنوز روشن نیست که رهبر جمهوری اسلامی ایران، برای چهار سال پیش رو نیز تا همان اندازه سختگیری خواهد کرد یا نه. اما همزمان، انتقادهایی – هر قدر ملایم و کمخطر – که از سیاست خارجی تهاجمی و ضدآمریکایی ایران در رسانههای داخلی منتشر میشوند، نشان میدهند که دستکم در میان بخشی از نخبگان جمهوری اسلامی، برای مذاکره آمادگی وجود دارد.
نشانههای رقیقشدن مایههای آمریکاستیزی سیاست خارجی ایران و زمینهسازی برای مذاکره احتمالی با آمریکا، به گزارشهای تاییدنشده درباره دیدار احتمالی ماسک و ایروانی محدود نیست. روز جمعه هفته قبل، روزنامه والاستریت ژورنال در گزارشی نوشت که ایران به شکل کتبی به آمریکا تعهد داده که دونالد ترامپ را ترور نخواهد کرد.
به نوشته این روزنامه، دولت آمریکا در ماه سپتامبر در پیامی به ایران اعلام کرده بود که اگر دونالد ترامپ ترور شود، واشنگتن این اقدام را اعلان جنگ تلقی خواهد کرد. مقامهای آمریکایی که با این روزنامه مصاحبه کردهاند، گفتهاند که باور دارند پیامشان به دست عالیترین سطوح رهبری ایران رسیده است.
این گزارش میافزاید که دولت ایران نیز در پاسخ به این پیام، در نامهای کتبی که در تاریخ ۱۴ اکتبر (۲۳ مهر) برای دولت آمریکا ارسال کرده، تاکید کرده که دونالد ترامپ دستور کشتن قاسم سلیمانی را صادر کرده و با این کار مرتکب «جرم» شده است.
والاستریت ژورنال نوشته که نامه ایران امضا ندارد. اما فارغ از اینکه نویسنده نامه کیست، اگر چنین متنی واقعا ارسال شده باشد، میتوان آن را یکی از مهمترین عقبنشینیهای رسمی ایران در سالهای اخیر توصیف کرد که اطلاعاتش در اختیار افکار عمومی قرار گرفته است. تبلیغات جمهوری اسلامی ایران علیه دونالد ترامپ، به دلیل نقش او در ترور سلیمانی به حدی گسترده بوده که حتی در تهران، دادگاهی برای محاکمه دونالد ترامپ برگزار شد.
در سطح مقامهای رسمی نیز مهمترین واکنشها از سوی عباس عراقچی، وزیر خارجه و معاونش، مجید تختروانچی بیان شده است. آقای عراقچی در جمع خبرنگاران گفت که ایران هرگز میز مذاکره را ترک نکرده و آقای تختروانچی هم در مصاحبهای به روزنامه آمریکایی فایننشال تایمز گفت که «باب مذاکره» با آمریکا باز است.
اما در این اظهارنظرها هیچ نشانهای از آمادگی ایران برای مصالحه دیده نمیشود و از جزییات مهمی که میتوانند سرنوشت نهایی را تعیین کنند، خبری نیست. از آنجمله مثلا روشن نیست که آیا دیپلماتهای ایرانی، این بار اجازه دارند به شکل مستقیم با آمریکاییها مذاکره کنند یا نه. و مهمتر، آیا چون گذشته ایران اصرار دارد که فقط درباره برنامه هستهای مذاکره کند؟ یا اینکه این بار حاضر خواهد شد درباره دیگر «نگرانیهای» غرب نیز چانهزنی کند؟
اصولا در اظهارنظر آقای عراقچی، شرطی نیز تعیین شده که همانند دوران پیش، به شدت قابل تفسیر است و همواره میتواند به عنوان عذر عدم شرکت در مذاکره (شبیه به دوران قبلی) مطرح شود. او گفت «اگر منافع کشور تامین شود» مذاکره انجام خواهد شد؛ شرطی که پیش از این نیز همین قدر مبهم، مانع از گفتوگوی مستقیم نمایندگان ایران و آمریکا شد.
مواضعی مشابه آنچه از سوی وزارت خارجه ایران گفته شد، از طرف برخی سیاستمدارن رده پایینتر نیز مطرح شده است. در یکی از آخرین نمونهها، بهنام سعیدی، دبیر دوم کمیسیون امنیت ملی مجلس و نماینده جیرفت در مقالهای که در وبسایت «خبرآنلاین» منتشر شد، درباره «شرط مذاکره با ترامپ» نوشت: «در بحث مذاکره، عقل حکم میکند که بر اساس احترام متقابل، حفظ منافع ملی کشور و مصلحت مردم با تمامی کشورها به جز کشورهایی که خط قرمز ما هستند تعامل برقرار کرده و رابطهای دوطرفه ایجاد کنیم.»
حتی برخی از چهرههای با سابقه حکومت، پا را از این هم فراتر گذاشتهاند؛ از آن جمله عباس آخوندی از وزرای سابق نزدیک به اصلاحطلبان که انتخاب دونالد ترامپ را یک «فرصت» برای جمهوری اسلامی در ایران توصیف کرد. او در مصاحبهای با «اکو ایران» با اشاره به منافع اقتصادی کشورهای حوزه خلیجفارس و روابط نزدیک آنها با آمریکا، گفت که امکان یک مصالحه همهجانبه با ایالات متحده و همسایگان ایران در جنوب خلیج فارس وجود دارد.
علی شکوریراد، یکی دیگر از شخصیتهای این جریان سیاسی نیز در مصاحبهای با خبرآنلاین پیشبینی کرد که اگر ایران به مذاکره تن ندهد، «جنگ خواهد شد». او گفت که سیاست ترامپ، «یا جنگ، یا صلح» است و افزود که همین مساله موجب خواهد شد تا ایران بتواند در مذاکره، منافعش را تامین کند.
آقای شکوری راد گفت: «به نظر من در صورت گفت و گو و مذاکره، بهتر میشود با ترامپ کار کرد. ما در دوره قبل، سیاست نه مذاکره می کنیم و نه جنگ می شود را در دستور کار داشتیم. اما حال و با حضور ترامپ شاید ادامه این سیاست امکانپذیر نباشد. یعنی اگر مذاکره نشود، طبیعتا باید به استقبال جنگ برویم. اگر بخواهیم منافع ملی ایران را حفظ کنیم، با مذاکره بیشتر می توانیم به آن دست یافت.»
در عین حال جناح اصولگرا منتقد این تمایل جدی برای مذاکره با ترامپ هستند. این گروه که در آمریکاستیزی یا حمایت از فعالیتهای فرامرزی سپاه همواره چند قدم از رقبای اصلاحطلب جلوتر است، این بار نیز ساکت ننشسته است.
علاوه بر صحبتهای محمد سراج در مجلس، عباس سلیمینمین به عنوان یکی از چهرههای شناختهشده اصولگرایان، درباره مذاکره احتمالی ایران و آمریکا گفت: «علی القاعده مذاکره اختصاصی با آمریکا نداریم و در دوران ترامپ قطعا نخواهیم داشت.»