News Feed posts
دل نوشتهای با استاد عزیزم دکتر ملاصالحی
بی شک هیچ باستانشناسی به اندازه اینجانب تحت تأثیر دانش علمی و معنوی استاد دکتر ملاصالحی نبوده و نخواهد بود. استاد ملا صالحی بیش از همه در شکلگیری دانش باستانشناسی و روحیات علمی اینجانب اثرگذار بوده و لذا در همه عمرم خود را مدیون وی میدانم؛ روح و جانم استاد ملاصالحی است؛ لذا وقتی این دل نوشته را به دست گرفتم، یک نوع احساس گناه و شرمندگی را در خود احساس کردم و از خدا میخواهم اگر قصوری در این نوشتار هست؛ بر اینجانب ببخشاید. جان کلام این که نوشته های سالهای اخیر استاد ملاصالحی در باب موضوعات مختلف را نپسندیدم و به ذهنم اینطور میآید که این یادداشتها تأثیر بسزایی در بهبود حال عمومی میراثفرهنگی نداشته و در بسیاری از موارد به عکس عمل کرده است. به همین منظور در طی دو سال اخیر و طی تماسهای تلفنی بارها از ایشان خواهش کردم که مثل دکتر شفیعی کدکنی خود را قربانی افراد نکند و اگر هم یادداشتی مینویسد، بیشتر متمرکز بر مسائل کلی میراث باشد و نه جنبههای مصداقی آن.
آنچه را که بیش از همه تنم را لرزاند و آن خصیصه را در حکمت ندیدم، برجسته بودن روح بدگویی به این و آن در نوشتههای دو سال اخیر ایشان است. بیانیه های استاد سرتاسر پر از نگاه چپگرایانه و تنفر از زمین و زمان هست. شاید مشکل عمده نوشتارهای اخیر ایشان در حوزه استحفاظی باستانشناسی، تقسیم باستانشناسان به دو گروه و جبهه خیر و شر است. عدهای صد پهلوان هستند و عدهای دیگر، صورت دیگر دارند؛ در نتیجه ایجاد این دو دستگی نه تنها کمکی به حال و روز باستانشناسی نکرد، بلکه به اختلاف بین باستان شناسان دامن زد و خود شخصاً بسیار از این موضوع دلخور گردیدم.
اخیراً هم یادداشتی در ارتباط به جابهجایی آقای دکتر ده پهلوان و آمدن دکتر ابراهیم زارعی نوشتید که این متن ظاهراً حماسی مثل نوشتارهای گذشته موجبات دو دستگی در بین باستانشناسی را فراهم کرده است. دکتر ده پهلوان هم مانند دیگر همکاران گرامی دیگر ما منشأ خدماتی بودند و رفتند و اصلاً چه ضرورتی دارد که از ایشان به عنوان کسی یاد کنیم که بهخاطر خدماتش آن را جابهجا کردهاند، مگر قرار است هر مدیری که مستقر شد، همیشه بر مسند خویش باید باقی بماند؟ هر چند بنده نیز با تغییر سریع مدیران موافق نیستم؛ ولی باید به وزیر جدید فرصت داد که از نیروهای مورد اعتماد خویش بهره ببرد.
خود شخصاً در کارنامه ده پهلوان هیچ عملکرد مثبتی ندیدم که لایق این جملات استاد ملاصالحی بوده باشد. در زمان تصدی ایشان در نقاط مختلف کشور، کاوشهای غیرمجاز دولتی صورت گرفت. از گرمدره و نیاوران گرفته تا کاوش غیرمجاز در مازندران که نیروهای میراثفرهنگی را با کلاشینکف دنبال میکردند. در آن زمان دریغ از یک اعتراض رسمی از پژوهشگاه. در این مدتی که ایشان در پژوهشگاه بودند هرچقدر بودجه در حوزه باستانشناسی بود در فرایندی غیرشفاف و محفلی یا به خود ایشان تعلق گرفت و یا بین دوستان خود (مهاجرین و انصار) تقسیم کردند و باستانشناسان پژوهشکده نیز از بیکاری منچ و مارپله بازی میکردند. در سفرهای مکرر و متعدد استانی خویش قولهای زیادی در خصوص از سرگیری کاوشهای هدفمند باستانشناسی در سراسر کشور داده شد، وعده ایجاد پایگاههای پژوهشی در استانهای مختلف داده شد؛ ولی متأسفانه تنها دستاورد سفرهای استانی ایشان که هزینههای هنگفتی برای پژوهشگاه در پی داشت، تهیه خوراک برای استوری اینستاگرام ایشان بوده است.
بگذارید در این مقال صرفاً به دو موضوع نگرانکننده که در زمان تصدی ایشان، انجام شد، اشاره کنم؛ شاید جنابعالی از آن بیخبر باشید:
حتماً شما با واژه «سنجش از دور» در باستانشناسی، آشنا هستید؛ ولی تاکنون کسی با واژه «کاوش از دور» مواجه نشده بود! کاوش در یکی از مهمترین بناهای دوران تاریخی کشور، معبد آناهیتای کنگاور به مدت دو ماه، آن هم حضور احتمالاً فقط هفتهای یک روز را چگونه توجیه میکنید؟ ایشان تنها مدیر پژوهشگاهی است که تا کنون خود به خود مجوز کاوش داده است! درصورتیکه در همان برگه مجوز کاوش در بند 4 ذکر شده که حضور دائمی سرپرست کاوش در محل حفاری، الزامی است. چگونه رئیس پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری که خود صادر کننده مجوز کاوش در ایران است، به قوانین میراثفرهنگی پایبند نیست؟ چگونه است که علیرغم اشتیاق وافر ایشان به اطلاعرسانی در اینستاگرام، هیچ پست یا تصویری از یکی از مهمترین کاوشهای باستانشناسی در یکی از مهمترین محوطههای دوره تاریخی که از قضا خود مسئول کاوش آن بود، منتشر نشد؟
موضوع دوم که بسیار بنده و همکاران باستانشناس در داخل و خارج از پژوهشگاه را نگران کرده، خروج حجم زیادی از فایلهای گزارشهای موجود در کتابخانه پژوهشکده باستانشناسی به بهانه ارزیابی مجدد آنها است؟ چگونه میتوان گزارشهای ارزیابی شده را دوباره ارزیابی کرد؟ اصلاً دلیل این کار چیست؟ در صورتی که همگی خوب میدانیم که استفاده از گزارشهای منتشر نشدهای که در کتابخانه پژوهشکده باستانشناسی نگهداری میشود، صرفاً با مجوز کتبی سرپرست کاوش امکانپذیر است! آقای محسن زینی وند از دانشجویان ما در دوره دکتری بودهاند که شهریورماه جاری فارغالتحصیل شدند. ایشان چه صلاحیتی داشتند که یک چنین مسئولیت مهمی را به ایشان محول کردند. نه شخصیتی حقوقی هست و نه صاحب صلاحیت علمی، به نظرم بزرگترین سرقت علمی میراث فرهنگی همین دادن اطلاعات ریز باستانشناسی ایران به یک شخص غیر حقوقی است که ارزش مادی آن دهها میلیارد است و هر موسسه خارجی به راحتی آن را خریدار خواهد کرد. اگر فردایی در روبروی دانشگاه تهران گزارش کاوش را فروختند اصلا تعجب نکنید.
در نامهای که اخیرا توسط تعداد زیادی از همکاران باستانشناس عضو هیات علمی دانشگاههای مختلف در حمایت از آقای دکتر ده پهلوان امضاء شد، نکته بسیار جالبی نهفته است و آن اینکه حتی امضاء یک نفر از اعضاء هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و پژوهشکده باستانشناسی که در نزدیک دو سال ریاست ایشان در پژوهشگاه، هر روز شاهد فعالیتهای این گروه مدیریتی جدید بودهاند، دیده نمیشود! جناب آقای دکتر ملاصالحی آیا برای شما سوال پیش نیامد که چرا هیچ کس از پژوهشگاه این نامه را امضاء نکرده است؟ واقعا آقای دکتر ملاصالحی عزیز لطفا بفرمایید که کارنامه ایشان در این مدت چه بوده که هیچ کس خبر ندارد!!
استاد بزرگوار همه به خوبی میدانیم که استفاده از جوانان در پستهای مدیریتی و مشاورهای و بهرهبری از توانایی آنان بسیار حیاتی است، ولی جوانانی کارآزموده و با تجربه به دور از نگاه قومگرایانه و تعصبات قومی و قبیلهای. متأسفانه در این دوره شاهد حضور مدیرانی بودیم که تا قبل از آن حتی یک روز تجربه کار اداری و اجرایی نداشتند و هزینههای هنگفتی را بر پیکر نحیف پژوهشگاه، تحمیل نمودند.
نکته پایانی این که استاد عزیزم شما به خیلی از قوانین میراثفرهنگی مسلط نیستید و وقتی بیانیهای را میدهید؛ کاملاً مشخص است که گرچه از سر دلسوزی است؛ ولی اصلاً مفید به حال میراثفرهنگی نیست و حال میراث را خوب نمیکند. نمونهای از آن داستان واگذاری کاروانسرای سنگی آهوان ستاد فرمان حضرت امام در سال گذشته بود. این بنا ثبت جهانی شد و در سال گذشته ستاد اجرایی فرمان امام آن را در آگهی به مناقصه گذاشت. این بنا را من در هفته گذشته از نزدیک دیدم، کلاً رو به ویرانی است. از لحاظ حقوقی این بنا متعلق به وزارت میراثفرهنگی نیست که بتواند آن را تملک کند، ولی شما بهجای حمله به ستاد اجرایی 100 امام وزیر وقت را به توپ بستید. خوب در این مناقصه فرد خیری پیدا شد تا بر اساس ضوابط میراثفرهنگی آن را تملک کرده و قرار بود که زیر نظر کارشناسان وزارت میراثفرهنگی مرمت و احیا نموده و با تغییر کاربری از آن را استفاده کند. اما، بیانیههای شما که مستقیماً وزارت میراثفرهنگی را نشانه رفت، نهتنها موجب مرمت بنا نشد، بلکه این بنایی که 80 درصد آن تخریب شده، به امان خدا رها گردیده است.
سخن در زمینه بسیار است؛ ولی به عنوان برادر کوچکتر، از استاد عزیزم درخواست دارم همانند پدری مهربان سایه رافت ایشان بر سر همه باشد و قلم ایشان هم موجبات گلهمندی صنف باستانشناسی نگردد.
الحقیر
حسن فاضلی نشلی
All reactions:
10Samira Arab, Massoud and 8 others