•
هالیوود دلیلی است برای من تا فیلم بسازم، چون از آنجا متنفرم و هرگز به آنجا نمیروم و وقتم را به تماشای فیلمهای تحفهی این روزها هدر نمیدهم. شاید فیلم بد بسازم، ولی از آن مزخرفاتی که هالیوود هرروز درست میکند نمیسازم. عاشق هالیوود قدیمم ولی هالیوود جدید یک مار زنگی مرده است که حتی نمیداند مرده. من مثل سگم، همیشه به هالیوود پارس میکنم چون باقدرتی که دارد میتواند چند تا فیلم واقعاً خوب بسازد. بهجایش مردهای شصتساله دارند فیلمهای جوانک پسند و اکشن و کسالتبار میسازند؛ تجارت پیشگی احمقانه دارد سینما را نابود میکند. چرا مردم باید پا شوند، بروند بیرون و پول بدهند که چنین فیلمهای بدی را ببینند، درحالیکه میتوانند توی خانه بمانند و تلویزیون بد و مفت تماشا کنند؟ من بهشخصه هیچگونه احترامی برای فیلمهایی که در آنها مردم را با تفنگ (و خیلی چیزهای دیگر) قصابی میکنند و اسمش را هم میگذارند سرگرمی، قائل نیستم. ببینید هر فیلمی در سایزی طراحی میشود. اگر همینطور بدون برنامه خشونت پردازی کنید و با مواد انفجاری بازی کنید، کمی بعد دیگر هیچچیزی کافی نخواهد بود. قدیمها یکدانه قتل داشتی و همان بس بود. الان باید سیصد هزار نفر را بکشی تا بتوانی توجه مخاطب را جلب کنی؛ اما اگر یک فیلم در یک سطح مینیمال تنظیم شود حتی صدای سرفه هم دراماتیک خواهد بود. در چنین فیلمی اگر شخصیت اصلی سکندریخوران توی جوی بیفتد، بیننده به همین سرعت نگران میشود که چه بلایی قرار است سر شخصیت بیاید، بهرغم اینکه در فیلمهای دیگر آدمها از هواپیما میافتند پایین و زنده میمانند بدون آنکه حتی یک خراش برداشته باشند...من ترجیح میدهم تأثیری عمیق بر یک تماشاچی بگذارم تا تأثیری مصنوعی بر دو میلیون نفر...
آکی کوریسماکی