نودمین سالروز اخطار رضاشاه به دولتهای خارجی: «نام کشور ما ایران است»
- خشایار جنیدی
- بیبیسی
در سال ۱۹۴۱ هنگامی که آتش جنگ جهانی دوم رو به گسترش بود، یک سوال مهم ذهن وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا را به خود مشغول کرده بود.
چرچیل در نامهای به سر آنتونی ایدن، وزیر امور خارجه بریتانیا پرسید که چرا دیگر از نام پرشیا برای اشاره به ایران استفاده نمیشود؟
مردمان مغرب زمین، از ۲۵۰۰ سال پیش که یونانیها با ارتش قدرتمند هخامنشی مواجه شده بودند، برای اشاره به سرزمینی که حاکمانش این سربازان را به مرزهایشان گسیل داشته بودند، از نام پرسیس استفاده میکردند که اشاره به سرزمین پارس داشت.
پرسیس در زبان لاتین به پرشیا تبدیل شد و سالهای سال کشورهای اروپایی برای اشاره به ایران از این نام استفاده کردند.
یونانیها از این جهت از نام پرسیس برای اشاره به پادشاهی هخامنشی استفاده میکردند که پادشاهان این خاندان در پارس که شامل استانهای فارس و خوزستان امروزی بود، مستقر بودند.
این در حالی بود که هخامنشیها بر یک امپراتوری گسترده حکمرانی میکردند که مرزهایش فراتر از پارس بود.
پیریزی ایران نوین
هشت سال پس از آغاز سلطنت رضاشاه، نظام جدید که در پی ارتقای وضعیت بینالمللی ایران بود، در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، ۱۹۳۴ میلادی، از دولتهای غربی خواست به کاربرد نام پرشیا برای اشاره به این کشور پایان دهند.
در یادداشتی که وزارت امور خارجه ایران در ششم دی ۱۳۱۳، ۲۷ دسامبر ۱۹۳۴ به سفارتخانههای خارجی در تهران فرستاد، از آنها خواست به دولتهایشان ابلاغ کنند که از ابتدای سال جدید خورشیدی باید به جای پرشیا از نام ایران استفاده کنند.
وزارت خارجه ایران به کارگیری نام پرشیا یا انواع دیگر نام پارس را «خطای تاریخی» نامید و علتش را ترجمه اشتباه مورخان یونانی عنوان کرد.
حسین علا، وزیر مختار ایران در لندن هم در نامهای به سردبیر روزنامه تایمز نوشت: «ما صرفا از دیگران میخواهیم که ما را به اسم واقعیمان خطاب کنند و نامی را به کار ببرند که ما همیشه از آن استفاده کردهایم... در حالی که نام کشور ما ایران است، میخواهیم به این وضع غیرطبیعی که بیگانگان برای اشاره به آن از نام پرشیا استفاده میکنند، پایان دهیم.»
این درخواست در ابتدا مورد استقبال دولتهای اروپایی قرار نگرفت.
سر هیو ناچبول هوگسن، وزیر مختار بریتانیا در تهران در یادداشتی به وزارت خارجه این کشور این درخواست را «بیمعنی» عنوان کرد.
او به طعنه نوشت: «من میفهمم که مسئول این موضوع هرودوت تاریخنگار یونانی است که با توجه به حساسیت غیرقابل پیشبینی ایرانیان امروزی، در ارجاعات خود به این کشور به اندازه کافی مودب نبوده است.»
دولت بریتانیا نگران بود که با تغییر نام رسمی ایران، تهران از دولتهای خارجی بخواهد خلیج فارس را هم خلیج ایران خطاب کنند و بدینگونه حاکمیت لندن بر سواحل جنوبی این آبراه مهم به خطر بیفتد.
یک نگرانی دیگر دولت بریتانیا ابهام در نامگذاری شرکت نفت ایران و انگلیس و همین طور ضرورت تغییر نقشههای نظامی و اسناد دولتی بود.
ناچبول هوگسن همچنین به اطلاع لندن رساند که همتای آلمانیاش در تهران نیز درباره این تصمیم خوشبین نیست.
این در حالی بود که بعضی از شایعات از آن حکایت داشت که رضاشاه به درخواست هیتلر برای نامیدن کشورش به ایران تاکید دارد، «چون میخواهد بر آریایی بودن آن همانند آلمان تاکید داشته باشد.»
اما واقعیت چیز دیگری بود.
فاصله گرفتن از عقبافتادگی گذشته
در بخشنامهای که وزارت امور خارجه ایران به نمایندگیهای سیاسی این کشور ارسال کرد، دو علت برای تاکید بر کاربرد نام ایران عنوان شده بود.
به نوشته این بخشنامه «نام پرشیا به یادآورنده ضعف، عقبافتادگی، فقدان استقلال و بی نظمی امور مملکت» در دوران سلطنت قاجار است و حال که هشت سال از سلطنت رضاشاه گذشته بود، مناسبتی با پیشرفتهای کشور نداشت.
وزارت امور خارجه ایران همچنین این سرزمین را گهواره نژاد آریایی دانست و تاکید کرد در حالی که کشورهای قدرتمند در اروپا در حال بهره گرفتن از نام نژاد آریایی برای شکوهمند جلوه دادن خود هستند، ایران هم باید بر این نام تاکید داشته باشد.
در بعضی از متون تاریخی، از سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر که از مشاوران نزدیک رضاشاه بود به عنوان طراح تغییر نام بینالمللی ایران نام برده شده است.
اما به نوشته بخشنامه وزارت خارجه ایران، نخستین بار سفارت ایران در برلین چنین موضوعی را پیشنهاد کرد که پس از پذیرش آن از سوی این وزارتخانه مورد تایید مقامات عالی قرار گرفت.
«سرزمین مردمان نجیب»
ایران را سرزمین مردمان آریایی و مردمان نجیب نامیدهاند.
آن چه که امروز سرزمین ایران نامیده میشود، قدمتی بیش از هزار سال (بخوانید سه هزار سال) دارد و مرزهایش علاوه بر کشور ایران شامل بخشهایی از افغانستان، آسیای مرکزی، قفقاز، شرق آناتولی و قسمتهایی از عراق است.
در متون علمی هم واژه مردمان ایرانی و زبانهای ایرانی به گستره جغرافیایی وسیعتری نسبت به جغرافیایی سیاسی امروزی کشور ایران تعلق دارد.
خداداد رضاخانی، تاریخنگار و مدرس مهمان در دانشگاه لایدن هلند میگوید نام ایران برگرفته از واژه «ایر» و پسوند صفت نسبی است و به معنی «سرزمین مردمان ایر» است.
به گفته آقای رضاخانی اطلاق نام پرشیا به ایران امروزی در قرنهای اخیر ناشی از ترجمه اشتباه غربیها بوده چرا که «پادشاهی پارسی» مورد اشاره مورخان یونانی را «پادشاهی پارس» ترجمه کردند.
به گفته آقای رضاخانی، ارجاع مشخصی درباره نام مورد استفاده برای این پادشاهی در دوران هخامنشی و اشکانی نداریم ولی نخستین بار بر روی کتیبهها و سکههای دوران پادشاهی اردشیر بابکان، موسس سلسله ساسانی از او به عنوان «شاهنشاه ایران» نام برده می شود.
همچنین به گفته آقای رضاخانی در دوران ساسانی برای نخستین بار از واژه ایرانشهر استفاده شده که به معنی «سرزمین ایرها یا مردم ایر» است.
بعضی از پادشاهان بعدی سلسله ساسانی هم خود را شاهنشاه ایران و انیران مینامیدند.
درباره ریشه و معنی کلمه ایر، نظرات مختلفی بیان شده است.
بعضی از محققان ایر را به معنی آریایی دانستهاند.
اما به گفته گروهی دیگر از محققان واژه ایر اشارهای به نژاد مردمان این سرزمین ندارد.
خداداد رضاخانی میگوید: «بعضی از محققان میگویند که واژه ایر به افرادی تعلق میگرفته که در این سرزمین پیرو دین زرتشتی بودند و به کسانی انیر میگفتند که پیرو این دین نبودند.»
او همچنین به نظریه دیگری اشاره میکند که در آن واژه ایر به مردمانی اطلاق میشود که حافظه تاریخی مشترکشان بر اساس سنت روایت تاریخی ایرانی و برگرفته از اوستا است که نمونه این روایتگری را میتوان در شاهنامه فردوسی دید.
اما قدمت کاربرد واژه ایر، برای اشاره به خصوصیات مردم این سرزمین قدیمیتر از ضرب نام ایران بر روی سکههای اردشیر بابکان است.
به گفته خداداد رضاخانی، داریوش خود را «یک هخامنشی، یک پارسی و یک ایر» معرفی کرده و در کتیبه بیستون هم برای اشاره به زبان مردم سرزمینش، واژه ایر را به کار برده است.
بعد از اسلام هم مردمان این سرزمین از واژه ایران و ایرانی برای معرفی خود استفاده کردند.
از سلسلههای سامانی و آلبویه گرفته تا ترکان غزنوی، حاکمان و شاهان خود را میراثدار دوران پرشکوه ساسانی میدانستند و شاعران مختلف همچون فردوسی در بلند آوازه نگه داشتن نام ایران تلاش کردند.
با تاسیس سلسله عثمانی در آناتولی، سلاطین این سلسله هم از مردمان همسایه خود به عنوان ایرانی نام میبردند.
سلطان محمد دوم در نامهاش به اوزون حسن، پادشاه سلسله آققویونلو که از ترکمانان ایل بایندر در نواحی شمال غربی ایران امروز، قفقاز و آناتولی بودند، او را «شاهنشاه ایران» نامید.
با تشکیل سلسله صفوی و بازگشت یکپارچگی سرزمینی مشابه با دوران ساسانی، شاهان این سلسله مانند شاه عباس خود را پادشاه ایران می نامیدند.
نادرشاه افشار هم خود را شاه ایران میدانست و با استقرار سلسله قاجار نام ایران به عنوان نام این کشور قوام و دوام یافت.
اما دولتهای اروپایی کماکان برای نام بردن از ایران، از نام پرسیس یا پرشیا استفاده میکردند.
پرشیا بنویسید، ایران بخوانید
زمانی که چرچیل درباره علت تغییر نام پرشیا به ایران پرسید، یک نگرانی داشت.
او می ترسید در جنگ جهانی دوم، ایران و عراق به خاطر شباهت نامشان در زبان انگلیسی با هم اشتباه گرفته شوند.
بنابراین او به وزارت خارجه بریتانیا دستور داد که در مکاتبات داخلی و اسناد دولت بریتانیا از نام پرشیا استفاده شود ولی در مکاتبات با دولت ایران نام مورد نظر آن به کار گرفته شود.
سه هفته بعد از این دستور، نظامیان شوروی و بریتانیا در سوم شهریور ۱۳۲۰ از شمال و جنوب به ایران حمله کردند و این کشور به اشغال متفقین درآمد.