هنری لایارد در بختیاری
هنری در سال ۱۸۳۴م در سن هفده سالگی پدر خویش را از دست داد و رسماً سرپرست خانواده گردید.وی جهت پیدا کردن کارتصمیم عزیمت به سیلان گرفت. لذا در ژوئیه ی ۱۸۳۹ همراه با یک مسافر ماجراجوبنام «متیفورد» انگلستان را به قصد مشرق زمین ترک گفت.
آنها پس از رسیدن به بغداد در ماه مه ۱۸۴۰م به مدت دو ماه در آنجا توقف کردند و در همان جا بود که باشاهزادگانفراری ایران که مدعیان سلطنت محمدشاه بودند دیدار نمودند.
لایارد و همسفرش از بغداد راهی ایران شدند. آن دو پس از ملاقات با حاج میرزا آقاسی صدراعظم وقت تقاضا نمودندکه با اجازه ی دولت ایران از طریق یزد، کرمان و سیستان به به افغانستان و هندوستان مسافرت نمایند.
اما صدراعظم به ظاهر که به علت عدم امنیت راهها و در باطن به خاطر شورش آقاخان محلاتی به تحریک انگلیسی ها
در کرمان صورت گرفت، با مسافرت این دو انگلیسی از آن راه مخالفت ورزید.
لذا متیفورد با اجازه ی دولت ایران از طریق مشهد به هرات رفته و لایارد نیز به عنوان بازدید از آثارباستانی به خوزستان (قشلاق ایل بختیاری) مسافرت نمود. لایارد در طی سالهای ۱۸۴۲- ۱۸۴۰م/ ۱۲۵۸- ۱۲۵۶هـ.ق در جنوب ایران مشغول یک سلسله فعالیت های سیاسی بود و چندین بار از خوزستان به بغداد رفته و بازگشت.
وی به هنگام حرکت محمدتقی خان بختیاری برضد دولت مرکزی در نزد وی حضور داشت. به علاوه او اولین کسی بود که طرح کشتیرانی در رود کارون را به دولت انگلیس پیشنهاد کرد و برای رسیدن به این مقصود، خود دو بار با کشتی از بغداد به خرمشهر و از آنجا تا شوشتر مسافرت نمود و اطلاعات مورد نیاز راجع به نحوه ی کشتیرانی در کارون را در اختیار کلنل«تایلور» کنسول انگلیس در بغداد قرار داد. لایاردبعدها از سفیر انگلیس در عثمانی مأموریت یافت تا به خاطر آشنایی دقیق با مرزهای ایران و عثمانی طرحی در مورد حل
اختلافات مرزی دو کشور تهیه نماید.
اما طرحی که وی تهیه کرده بود به سود عثمانی و به زیان ایران بود و حتی مورد پذیرش وزیر خارجه ی انگلیس نیز قرار نگرفت. لایارد در سال ۱۸۴۵م در شهر موصل شروع به حفاری کرد و در سن ۳۵سالگی به خاطر کشف نینوا از شهرهای آشور، شهرت جهانی یافت.
در سال ۱۸۵۲م معاون وزارت خارجه ی انگلیس شد و مدتی بعد ازطرف حزب لیبرال نماینده ی پارلمان شد.
از سال ۱۸۶۹م تا۱۸۷۷م سفیر انگلیس در اسپانیا و درسال ۱۸۷۷م به سمت سفیر انگلیس در عثمانی منصوب گردید. او سرانجام در پنجم ژوئیه ی ۱۸۹۴م در ۷۷ سالگی در لندن درگذشت.
از وی سه اثر کلاسیک به نام های«ماجراهای اولیه در ایران» «نینوا و باقیمانده هایش» و «نینوا و بابلیون» بجا مانده است لایارد درسال۱۸۴۰م/۱۲۵۶هـ.ق به سرزمین گرمسیر بختیاری(خوزستان) وارد و به حضور محمدتقی خان، خان مقتدر و متنفذ ایل بختیاری از شاخه ی چهارلنگ و طایفه ی کیان ارثی رسید.
زمان حضور لایارد در میان بختیاری ها جالب توجه است این زمانی است که محمدشاه قاجار به هرات لشکر کشیده و لذا انگلیسی ها که نتوانستند او را از محاصره ی هرات بازدارند، با وی دشمن گردیده و برای تهدید و ارعاب او و منصرف کردنش از تصرف هرات به عملیاتی چند روی آوردند.
از جمله اینکه راولینسون را مأمور تحریک آقاخان محلاتی به شورش نمودند. مسافرت لایارد به سرزمین بختیاری اگر چه تحت عنوان«بازدید از آثار باستانی خوزستان» قرار داشت اما می توانست مأموریتی سیاسی نظامی در پوشش اکتشافات باستان شناسی باشد.
زیرا که دولت انگلیس قصد داشت با تحریک ایلات و عشایر به شورش بر ضد دولت مرکزی، محمد شاه قاجار را از هرات بازگرداند. دولت انگلیس، شاهزادگان قاجاری مدعی سلطنت(پسران فرمانفرما) را به بغداد برده و برای تهدید و ارعاب محمدشاه مورد حمایت مالی و سیاسی قرار داده بود.
تشویق و تحریک محمدتقی خان، خان مقتدر بختیاری نیز یکی دیگر از اقدامات دولت انگلیس برضد محمدشاه بود. به نظر می رسد که لایارد از جانب دولت انگلیس این مأموریت مهم را عهده دار شد.
او می خواست ابتدا خود را به نزد خان بختیاری رسانده و بین او، شاهزادگان فراری و «کلنل هنل» فرمانده ی ناوگان انگلیس در جزیره ی خارک ارتباط برقرار نماید، سپس از راه اصفهان، یزد، کرمان و سیستان خود را به قندهار رسانده و راولینسون را که این زمان در قندهار اقامت داشت در طغیان آقا خان محلاتی کمک نماید.
لایارد به هنگام رسیدن به قلعه تل مقر محمدتقی خان، از سوی خان، برادران و سایر اعضای خانواده اش به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و به ویژه پس از آنکه پسر بیمار خان را که اطبای محلی از معالجه اش عاجز مانده بودند درمان نمود بسیار مورد تکریم خان و همسرش قرار گرفت.
وی از آن زمان تا هنگام گرفتاری و بدبختی خان و خانواده اش در کنار آنها باقی ماند. لایارد در طی مدتی که در کنار بختیاری ها بود به لباسبختیاری ها ملبس گردید و به زبان فارسی لهجه ی بختیاری صحبت نموده و به حدی به بختیاری ها علاقه نشان داد که در دسته جات آنها برای شکار شیر، جمع آوری اطلاعات و حتی تهاجمات محلی شرکت می نمود. وی با استفاده از سعه ی صدر خان بختیاری و با حمایت وسیع وی، به بازدید از آثار باستانی خوزستان همچون اشکفت سلمان، کول فرح و … پرداخت.
اما بی شک مهمترین اقدام لایارد به هنگام حضور در سرزمین بختیاری، عزیمت وی به جزیره ی خارک از جانب خان بختیاری بود. به گفته ی لایارد قبول این مسئله برای خان بختیاری دشوار بود که من فقط از روی کنجکاوی و به منظور کشف آثار باستانی این سفر پرخطر را پذیرفته ام.
خان بختیاری می پنداشت که لایارد مأمور ویژه یا نماینده ای سیاسی است که برای نقشه برداری جهت تهاجم نظامی انگلیس به ایران به این منطقه اعزام گردیده است. خان ازداستان محاصره ی هرات، قطع روابط دو کشور و تصرف جزیره ی خارک توسط قوای انگلیس آگاهی داشت وامیدوار بود
چنانچه جنگی میان ایران و انگلیس اتفاق بیفتد تا او از فرصت استفاده کرده و استقلال سرزمین خود را اعلام نماید. محمدتقی خان معتقد بود چنانچه دولت انگلیس از لحاظ مالی و تجهیزات نظامی به وی کمک نماید او می تواند با جمع آوری تفنگچیان بسیار، قیامی عمومی را برضد دولت مرکزی تدارک نماید.
خان بختیاری مایل بود که با فرمانده ی قوای انگلیس در خارک تماس برقرار نماید تا بداند آیا در صورت بروز جنگ، انگلیسی ها به او کمک خواهند کرد؟ و آیا با عقد یک قرارداد در مقابل شاه از وی حمایت می نمایند؟ و آیا پس از پایان جنگ او را به عنوان حکمران مستقل خوزستان به رسمیت می شناسند یا خیر؟ بدین ترتیب بود که خان بختیاری برای کسب اطلاعات از این موضوعات از لایارد تقاضا نمودکه به جزیره ی خارک مسافرت نماید. اهداف و انگیزه های لایارد از این مسافرت را می توان این چنین برشمرد
۱- برقراری تماس با فرمانده ی انگلیسی جزیره ی خارک جهت کسب حمایت رسمی وی از خان بختیاری در مقابل دولت ایران.
۲- مذاکره با مقامات انگلیسی درخارک وآگاه ساختن آنها ازاینکه خان بختیاری حاضراست جهت حمل و نقل محمولات تجاری خارجی، جاده ای در منطقه ی تحت نفوذش احداث وامنیت آن را تضمین نماید.
۳- تشویق تجار و بازرگانان انگلیسی به تجارت با بختیاری ها و حوزه ی حکمرانی محمدتقی خان بنا به درخواست وی.
۴- تهیه ی دارو از درمانگاه انگلیسی ها در خارک جهت معالجه ی سخت برادرخان بختیاری.
لایارد بدون درنگ درخواست محمدتقی خان را پذیرفت و روانه ی خارک گردید. او با رسیدن به خارک مذاکرات خود را با کلنل هنل فرمانده ی نیروی انگلیسی مستقر در خارک آغاز نمود.
وی بجز هدف اصلی مأموریتش، تقریباً به سایر اهداف کم اهمیت تر خود نائل گردید. فرمانده ی انگلیسی به او یادآور شد که جنگ ایران و انگلیس برسر هرات پایان یافته است و دولت بریتانیا دیگر نمی تواند از نظر سیاسی خان بختیاری را حمایت نماید، اما او می تواند برنامه های اقتصادی اش را اجرا کرده و با تجارت انگلیسی وارد معامله شود.
لایارد پس از تهیه ی مقداری دارو به قلعه ی تل مقر خان بازگشته و او را از پاسخ منفی انگلیسی ها به درخواستش آگاه نمود. محمدتقی خان مردد بود چه تصمیمی را اتخاذ نماید. زیرا که منوچهرخان معتمدالدوله حاکم اصفهان او را به بهانه هایی چون عدم پرداخت مالیات و ارتباط با شاهزادگان فراری بغداد، نزد شاه به عدم اطاعت از دولت مرکزی متهم کرده و سپس به دستور محمدشاه برای سرکوبی خان بختیاری لشکرکشی نمود.
لایارد می نویسد:«چنانچه محمدتقی خان در همان موقع تصمیم حمله به قشون معتمدالدوله را می گرفت می توانست به آسانی لشکریان او را در ارتفاعات بختیاری تارومار نماید ولی تردید و دودلی او مانع این کار شد.» اما«گردون واترفیلد» نویسنده ی زندگینامه ی لایارد می نویسد:«محمدتقی خان می توانست با استفاده از موقعیت کوهستانی، قشون معتمد را تارومار نموده و از ورود او به سرزمین بختیاری جلوگیری نماید
ولی او منتظر بازگشت لایارد و نتیجه ی مذاکرات او بامقامات انگلیسی در خارک بود و همین تردید و انتظار باعث شد تا او فرصت گرانبهایی را از دست بدهد و بعدها موجبات بدبختی خود و خانواده اش را فراهم نماید محمدتقی خان بختیاری سرانجام پس از سوگندهای مکرر معنمدالدوله مبنی بر آزار نرساندن به وی خود را تسلیم نمود اما معتمد الدوله تمام قول و قرارها و سوگندهای خود را یزر پا گذاشته و او رازندانی نمود.
لایارد که قبلاً از کرامت و سخاوت خان بختیاری بهره مند گردیده بود، تلاش کرد شاید بتواند کمکی به او بنماید. او حتی تا آنجا پیش رفت که شخصاً در شبیخون بختیاری ها و اعراب به اردوگاه معتمدالدوله برای نجات خان بختیاری شخصاً شرکت نمود اما این عمل نیز به آزادی محمدتقی خان منجر نگردید.
لایارد تا مدتی همراه خانواده ی خان بختیاری بسر برده و در چند مورد در سیاهچال معتمد از خان، پسر و برادرانش دیدار بعمل آورد. این اعمال وی چنان تکرار شد که موجبات خشم معتمدالدوله را برانگیخته، به حدی که حکم توقیف لایارد را صادر نمود. او سپس بازدیدهای خود را از آثا باستانی خوزستان که از زمان آزادی میزبان خود آغاز کرده بود، ادامه داد. به علاوه او چندین بار از خوزستان به عراق عرب مسافرت نموده و بازگشت، که انگیزه ی این رفت و آمدها نیز چه بسا نه تنها اکتشافات جغرافیایی و تاریخی نبوده بلکه مأموریتی سیاسی و یا حتی ایجاد تنش در روابط ایران و عثمانی باشد.