۱۴۰۴ آذر ۱۴, جمعه

 

از حجره تا هشتگ؛ مناظره‌ای که «ناموسی» شد

مناظره اردستانی و کاشانی

منبع تصویر،@azadsocial

توضیح تصویر،برخی هشدار داده‌اند که بحث‌های فقهی باید در محیط‌های علمی و محدود مطرح شود چون می‌تواند «ایمان عوام را متزلزل کند»
    • نویسنده,رضا سپهری
    • شغل,روزنامه‌نگار

مناظره عبدالرحیم سلیمانی اردستانی و حامد کاشانی،‌ دو روحانی شیعه، درباره واقعه درگذشت فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام، از بحثی حوزوی و تاریخی فراتر رفت و به سرعت به جنجالی رسانه‌ای، سیاسی و «ناموسی» تبدیل شد که لایه‌های پنهان‌تری از نسبت دین، رسانه و افکار عمومی را در حکومت و جامعه امروز ایران آشکار کرد.

این گفت‌وگو روز ۹ آذر ۱۴۰۴ به صورت زنده از کانال رسانه اینترنتی «مدرسه آزاد» در یوتیوب پخش شد و با بازنشر گسترده در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها، پای نهادهای حوزوی، روحانیون مشهور، گروه‌های سیاسی و چهره‌های تاثیرگذار اجتماعی را به ماجرا باز کرد.

نقطه شروع این ماجرا به اظهارنظرهای پیشین عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، نویسنده و پژوهشگر دینی و عضو سابق هیئت علمی دانشگاه مفید برمی‌گردد که درباره روایات مشهور شیعه، از جمله جزئیات روایات مربوط به حمله به خانه فاطمه زهرا، پرسش‌ها و تردیدهایی مطرح کرده بود.

هر چند که او تاکید می‌کرد به «مقام حضرت زهرا» ایمان دارد، اما می‌گفت که از دیدگاه یک پژوهشگر، روایت بخشی از روضه‌های رایج را مستند نمی‌داند و آن را «داستان مداحان» توصیف می‌کرد؛ ادعایی که از نظر بخش بزرگی از مخاطبان مذهبی، عبور از خطوط قرمز تلقی می‌شود.

در روایات مشهور و سنتی شیعه آمده است که فاطمه زهرا، همسر علی ابن ابی‌طالب،‌ امام اول شیعیان، پس از حمله به او در خانه‌شان و آسیبی که بر اثر فشار در به او وارد شد، در حالی که باردار بود، پس از تحمل دوره‌ای از بیماری درگذشت و شبانه به خاک سپرده شد.

پس از بالا گرفتن انتقادها از تشکیک آقای سلیمانی اردستانی در این روایت، شماری از روحانیون برای مناظره با او ابراز آمادگی کردند. یکی از این افراد حامد کاشانی، واعظ و روحانی ۴۰ ساله و اصولگرایی بود که حضور فعالی در برنامه‌ها و گفت‌وگوهای تلویزیونی دارد.

تصویر پوستر مناظره

منبع تصویر،@azadsocial

مناظره‌ای بر سر یک روایت؛ از «ناموسی بودن» تا اتهام «بازی در زمین وهابیت»

در مناظره این دو روحانی، دو رویکرد کاملا متفاوت رودرروی هم قرار گرفت. آقای کاشانی با استناد به منابع روایی و تاریخی - عمدتا از متون شیعی و نیز برخی منابع سنی - کوشید نشان دهد روایت «شهادت» فاطمه زهرا محصول یک قرائت احساسی و متاخر نیست، بلکه بر پایه سلسله‌ای از روایات قدیمی استوار است.

در مقابل، آقای سلیمانی اردستانی با تکیه بر شیوه‌ای انتقادی و «عقل‌گرا»، بر دشواری اثبات جزئیات وقایع پس از درگذشت پیامبر اسلام تاکید می‌کرد و هشدار می‌داد «روایت‌سازی افراطی» می‌تواند ایمان نسل جدید را در برابر پرسش‌های تاریخی متزلزل کند.

یکی از نقاط عطف مناظره، جمله‌ای بود که به سرعت به یکی از پربازدیدترین کلیپ‌های شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد. حامد کاشانی در لحظات پایانی با لحنی احساسی گفت: «شهادت حضرت فاطمه برای من ناموسی است».

حامیان او، این تعبیر را جلوه‌ای از «غیرت دینی» خواندند و دفاع حیثیتی او از باورهای شیعی را ستایش کردند. اما گروهی از منتقدان، آن را نمونه‌ای از رویکردی توصیف کردند که با «ناموسی کردن» یک موضوع تاریخی، هرگونه نگاه متفاوت را به سرعت در معرض اتهام «هتک حرمت» قرار می‌دهد و فضای بحث «آرام و عقلانی» را تنگ می‌کند.

در جایی دیگر، آقای کاشانی مدعی شباهت‌ واژگان به کار رفته در استدلال‌های عبدالرحیم سلیمانی اردستانی با ادبیات «شبکه‌های وهابی» شد و طرف دیگر مناظره را متهم کرد که «به احتمال خیلی زیاد ناخواسته در زمین وهابیت بازی کرده است». این جمله‌ نیز بارها در رسانه‌های نزدیک به حکومت و منبر خطیبان منتقد آقای اردستانی تکرار شد و به نوعی برچسب «هم‌سویی با دشمنان تشیع» علیه او تبدیل شد.

در نهایت آنچه قرار بود مناظره‌ای علمی درباره اختلاف روایت‌ها بر سر یکی از رویدادهای تاریخ اسلام باشد، به تقابلی تبدیل شد که فارغ از صحت و سقم استدلال‌ها، تاریخ و هویت شیعی در قرائت رسمی، سنتی و غالب آن را در معرض پرسش و تردید قرار داد؛ اتفاقی کم‌سابقه در این مقیاس، که از دید مخالفان می‌توانست به سست شدن پایه‌های باور عمومی بینجامد.

در همین چارچوب، خبرگزاری تسنیم این مناظره را «تقابل هویت شیعی با عقلانیت انتزاعی» توصیف کرد؛ تقابلی که از محدوده حوزه‌ها و حجره‌های طلاب خارج شده و به صورت زنده در معرض قضاوت مستقیم افکار عمومی قرار گرفته است.

موج واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی و صف‌بندی در رسانه‌ها

چند ساعت پس از پایان مناظره، رسانه‌های اجتماعی پر شد از بریده‌های کوتاه سخنان دو روحانی و واکنش‌ها به آن.

در ایکس و اینستاگرام کارزارهای حمایتی گسترده‌ای از حامد کاشانی شکل گرفت که نقل‌قول‌هایی از استدلال‌های او و جمله «ناموسی بودن شهادت حضرت زهرا» را بازنشر می‌کردند.

یکی از کاربران ایکس، با برجسته کردن نقش «مادرانه» فاطمه زهرا در فرهنگ شیعه، نوشت:‌ «این حامد کاشانی را یک زن تربیت کرده. یک زن که به خاطر حقوق و حق‌بیمه و استقلال مالی نرفته سرکار. نشسته پای بچه‌هایش. نوکر صدیقه طاهره سلام الله علیها ساخته است».

در مقابل، عبدالرحیم اردستانی عموما در معرض موجی از انتقادها بود؛ از نقد محتوایی استدلال‌ها تا حمله به ظاهر، نوع نشستن و حتی واکس نزدن کفش‌هایش. در ایکس، کاربران متعددی - که محدود به طرفداران حکومت نبودند - می‌پرسیدند اگر او بدیهیات مذهب شیعه را قبول ندارد، چرا لباس روحانیت بر تن دارد؟

زهرا شکیب‌مهر که در اینستاگرام، خودش را «مادر ایرانی و معلم» معرفی کرده و بیش از ۱۸هزار دنبال‌کننده دارد، گفت که به روحانیت اعتراض دارد، چون به گفته او این نهاد برای برقراری ارتباط با عموم مردم، یا «آخوند شاد و دی‌جی عمامه و آخوند سینمایی» تحویل جامعه می‌دهد، «یا مثل آقای اردستانی، پدیدارشناس ضد تاریخ». او با سوگیری به نفع حامد کاشانی نوشت که «ما به عنوان شیعه باید به لحاظ مدل فکری-رفتاری شبیه مدل مناظره حامد کاشانی می‌شدیم، اما نود و نه درصد کاملا اردستانی هستیم».

تلگرام هم به بستر اصلی گردش ویدیوهای حاشیه‌ای تبدیل شد و کانال‌های خبری و مذهبی، فایل کامل مناظره و ده‌ها کلیپ کوتاه از نقاط حساس آن را منتشر کردند.

هم‌زمان ویدیویی از ورود گروهی از معترضان به دفتر آقای اردستانی در هنگام پخش یک برنامه لایو اینترنتی منتشر شد. یکی از این افراد با فریاد و الفاظ توهین‌آمیز او را تهدید کرد که «به والله اگر یک کلیپ دیگر از شما درباره مادرم حضرت زهرا بیاید، اگر ۸۰۰ نفر هم اینجا باشند دیگر این‌طور برخورد نمی‌کنم». این ویدیو به سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد و بسیاری آن را یادآور رفتار «گروه‌های فشار» یا «کفن‌پوشان» در سال‌ها و دهه‌های گذشته دانستند.

اردستانی

منبع تصویر،@azadsocial

توضیح تصویر،عبدالرحیم سلیمانی اردستانی با موجی از انتقادها روبه‌رو شد؛ از نقد محتوایی استدلال‌ها تا حمله به ظاهر، نوع نشستن و حتی واکس نزدن کفش‌هایش

در سطح رسانه‌های دولتی یا حکومتی، خبرگزاری‌هایی مثل فارس و تسنیم رویکردی آشکارا جانب‌دارانه در پیش گرفتند. فارس عبدالرحیم اردستانی را به «شبهه‌افکنی» متهم کرد و تحلیل‌های او را «سطحی و گمراه‌کننده» خواند. در مقابل، از «پیروزی استدلالی» حامد کاشانی به عنوان دفاعی موفق از تاریخ تشیع یاد کرد.

تسنیم با تیتر «مناظره‌ای که در چند دقیقه تعیین تکلیف شد» یادداشتی از سردبیر این رسانه اصولگرا منتشر کرد که در آن از حامد کاشانی به این دلیل ستایش کرد که گفته بود «علی‌رغم اینکه موضوع برایمان ناموسی بود،‌ اما سعی کردیم با احترام کامل به شبهه پاسخ دهیم». این خبرگزاری اما به عبدالرحیم اردستانی تاخت چون به باور نویسنده «این که چیزی ناموسی باشد یا خیر، آن چیزی نبود که آقای اردستانی می‌فهمید».

روزنامه کیهان در سرمقاله‌ای با تیتر «مناظره‌ای که تحسین همگان را برانگیخت»، با ستایش «ادب و اخلاق علمی» آقای کاشانی، این برنامه را «پیروزی گفتمان حقانیت شیعه» خواند و این روایت را تقویت کرد که تقابل اصلی نه بر سر یک روایت تاریخی، که «بر سر اصل هویت شیعی» است.

در سطح نهادهای مذهبی و حوزوی نیز سخنان آقای سلیمانی اردستانی طبعا با انتقاد روبه‌رو شد هر چند که شدت این واکنش‌ها متفاوت بود.

یکی از موضع‌گیری‌های خبرساز به علیرضا سنجری اراکی، روحانی سنتی شیعه و از منتقدان روحانیون حاکم در جمهوری اسلامی، مربوط می‌شد که گفت اگر کسی «به وضوح و با علم» منکر «شهادت حضرت فاطمه زهرا» شود، «از اصول مذهب شیعه خارج شده و حکم به کفر یا خروج از دین بر او صادق است». این اظهار نظر، حتی در میان طرفداران حکومت نیز با واکنش‌های متفاوت روبه‌رو شد. برخی آن را تایید نهایی بر «انحراف‌آمیز» بودن مواضع آقای اردستانی خواندند و گروهی دیگر از آن به عنوان «فتوایی عجیب» یاد کردند.

محمدعلی امانی، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی نیز، بدون نام بردن از عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، خواهان «خلع لباس و محکومیت شدید» او از سوی قوه قضاییه و دادگاه ویژه روحانیت شد.

از سوی دیگر، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در بیانیه‌ای تاکید کرد اظهارات عبدالرحیم اردستانی به عنوان عضوی از این مجمع، «صرفا دیدگاه‌های شخصی بوده و بیانگر نظر مجمع و اعضای آن نیست»، اما هم‌زمان هشدار داد «حربه طرد و تکفیر هرگز کارگر نبوده» و جامعه از «بستن دهان‌ها بیشتر زیان می‌بیند تا از بیان مطالب نادرست یا نابجا».

دفاع عبدالرحیم سلیمانی اردستانی: صرفا یک بحث علمی بود

در این میان برخی چهره‌های مذهبی و سیاسی تلاش کردند از زاویه‌ای دیگر ماجرا را بررسی کنند. محمدعلی آهنگران، روحانی و فعال سیاسی نوگرا، در اینستاگرام نوشت که مسئله فراتر از اختلاف نظر تاریخی است: «آنچه در برابر چشم میلیون‌ها نفر اتفاق افتاد، برشی کوچک از یک بحران بزرگ‌تر بود: گره خوردن مباحث عمیقا تخصصی و حساس پیرامون شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به میدان رسانه‌ای بی‌ضابطه و هیجانی».

او هشدار داد که چنین بحث‌هایی باید در محیط‌های علمی و محدود مطرح شود چون می‌تواند «ایمان عوام را متزلزل کند». او در صفحه عمومی اینستاگرام خود مدعی شد که این مناظره در برابر «دیدگانی» قرار گرفته که «آمادگی فهم عمق» چنین مسائلی را ندارد و مسئولیتی هم در قبال پیامدهایش احساس نمی‌کنند.

خود آقای اردستانی نیز کوشید از مواضعش دفاع کند و لحن خود را تعدیل کند. او در کانال تلگرامی‌اش نوشت: «چه پهلوی زهرا شکسته باشد و چه نباشد ما دل او را نشکنیم!» او گفت از این که «به نام زهرا و آرمان او لطمه‌» وارد شود، غمگین است. عبدالرحیم اردستانی گفت: «صرفا یک داستانی را که مداحان و روضه‌خوانان می‌گویند» مورد تردید قرار داده و آن را «صرفا یک بحث علمی» خواند که احتمال خطا در آن وجود دارد.

برخی از مداحانی که آقای اردستانی به آن‌ها اشاره کرده با لحن و زبانی بسیار تند و توهین‌آمیز، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی را خطاب قرار داده‌اند و در جریان مداحی‌های خود او را «لعن و نفرین» کرده‌اند.

حامد کاشانی

منبع تصویر،@azadsocial

توضیح تصویر،در ایکس و اینستاگرام کارزارهای حمایتی گسترده‌ای از حامد کاشانی شکل گرفت

اختلاف نظر درباره تاریخ وفات و تعطیلی در تقویم

در محافل شیعی، اختلاف نظر درباره فاطمه زهرا تنها به شیوه درگذشت او محدود نیست بلکه حتی تاریخ وفات او نیز در روایات مورخان و علما یکسان نبوده است. دست‌کم دو تاریخ متفاوت برای این واقعه وجود داشته و همین تعدد روایت‌ها سبب شده مناسبت‌های مرتبط با آن در دوره‌های مختلف با عنوان فاطمیه اول و فاطمیه دوم یا «ایام فاطمیه» برگزار شود. بازخوانی همین پیشینه موجب شد در جریان واکنش‌ها به مناظره اخیر، برخی ماجرای چگونگی ثبت روز درگذشت فاطمه زهرا به عنوان تعطیل رسمی در تقویم را یادآوری کنند.

نخستین تلاش‌ها برای افزودن این روز به فهرست تعطیلات رسمی، به اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی بازمی‌گردد، زمانی که دولت وقت پیشنهاد وارد کردن آن به تقویم رسمی را مطرح کرد، اما طرح با مخالفت شورای نگهبان روبه‌رو شد. چندین سال این موضوع میان نهادهای دولتی، شورای فرهنگ عمومی و دیگر مراجع تصمیم‌گیری در رفت‌وآمد بود، بی‌آنکه به تصویب نهایی برسد.

بر اساس روایت محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران، نقطه عطف این ماجرا در سال ۱۳۷۸ و زمانی رخ داد که محمد خاتمی در دیداری با آیت‌الله حسین وحید خراسانی، مرجع تقلید شیعه، با درخواست مصرانه او برای ثبت رسمی این روز روبه‌رو شد.

ابطحی نقل می‌کند که این دیدار خصوصی چنان تاثیری داشت که رئیس‌جمهور وقت پس از خروج از جلسه دستور داد مسیر قانونی تصویب این تعطیلی پیگیری شود. در نهایت این مناسبت در سال ۱۳۷۹ به عنوان تعطیلی رسمی در تقویم ایران ثبت شد.

از آن پس، تعبیر «شهادت» نیز در اسناد رسمی تثبیت شد، درحالی که تا پیش از سال ۱۳۷۱ این روز با عنوان «وفات» ثبت شده بود و تا زمان ثبت رسمی تعطیلی هم،‌ از هر دو کلمه «وفات» و «شهادت» استفاده می‌شد.