کرویا. [
ک َ / ک
َ رَ / رُو ] (اِ) کراویا. قرنباد. زرنباد.
(یادداشت مؤلف ). کَرَویاء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). تخمی است که آن را
زیره ٔ رومی گویند و نانخواه همان است بر روی خمیر نان پاشند و خوردن آن به ناشتا
قوّت معده دهد و کروبه و زنیان هم می گویند.(برهان ) (از آنندراج ). نانخواه .
زنیان . (ناظم الاطباء). نوعی از زیره که مقوی معده است . (غیاث اللغات ). به
فارسی زیره ٔ رومی و شاه زیره و قرنباد گویند از زیره درازتر و بالیده تر و مایل
به زردی و با حدت و تلخی است . (تحفه ). || فراسیون . کراث جبلی . گندنای کوهی .
(یادداشت مؤلف ). گیاهی است بستانی او به قدر ذرعی و برگش مانند شبت و گلش سفید و
بیخش مثل زردک و پخته ٔ او مأکول است و بری او قردماناست و گلش سفید مایل به
کبودی می باشد و در سایر صفات مانند بستانی است . (تحفه ). ظاهراً لغتی در کرابیه
است که هم اکنون در جنوب خراسان متداول است و در تهران آن را زیره ٔ سبز نامند.
(از یادداشتهای لغت نامه
) : و از شهر بردع
ابریشم بسیار خیزد و استران نیک و روناس و شاه بلوط و کرویا. (حدود العالم ).
(عطارد دلالت دارد بر) ماش و باقلی و کرویا و گشنیز. (التفهیم ).
/////////////
کرویا: عرب «کرویا» را «تقرد» گوید و «تقده»
نیز گویند و جالینوس «قارو» نام کرده است و حمزه گوید «کرویا» «شاه زیره» است. (صیدنه
ص 591). معرب کراویای بطینی و یا کراوی سریانی است و به یونانی ازحسیون و به سریانی
کراوی و به رومی فادرونی و به عربی تقده و تقرد و کمون رومی و بعضی کرنفاد و به فارسی
کرویه و زیره رومی و شاه زیره نامند و دیسقوریدوس قاروا نامیده. (مخزن ص 744).
یادگار
////////
کرویا. کراویا نیز گویند و قرنیاد و قرنقاد گویند و بیونانی
اقارو و به لفظی دیگر تقرد و آن زیره رومی بود و بشیرازی کرویه خوانند و در قوت نزدیک
به انیسون بود و بمعده نیکوتر از زیره بود و طبیعت وی گرم و خشک بود در دویم و گویند
در سیوم و جالینوس گوید گرم و خشک بود در اول و نیکوترین آن بستانی تازه بود بادها
را بشکند و هضم طعام بکند و بول براند و کرم بکشد و حب القرع بیرون آورد و قوت معده
بدهد و شکم ببندد و خفقان که از اخلاط لزج بود سود دهد و مغص را بغایت نافع بود و شربتی
از وی دو درم بود و اگر هر روز بناشتا دو درم در دهن گیرند و رها کنند تا نرم گردد
و بخایند و فروبرند ضیق النفس را بغایت نافع بود و مفتح معده و امعا بود و مثانه را
سودمند بود و درد معده زایل کند چون بدان ادمان کنند بلغم که در معده بود بگدازاند
و جالینوس گوید سده امعا را نافع بود چون با غذا استعمال کنند مسمن بدن بود و مقوی
آن و گویند مضر بود به شش و مصلح وی صعتر بری بود و نیم وزن آن انیسون و ابن مؤلف گوید
بعضی آن را شاهزیره خوانند
در مخزن الادویه مینویسد:
کرویا بضم کاف و را و سکون واو و فتح یا و الف و نیز به فتح کاف و را و سکون واو نیز
آمده و معرب کراویا لاتینی یا کراوی سریانی است و بیونانی از حمیون و بسریانی کراوی
و برومی فاف درونی و بعربی تقده و تقرد و کمون رومی و بعضی کرنیا و کرنقاد و بفارسی
کرویه و زیره رومی و شاهزیره نامند و دیسقوریدوس قاروا نامیده است
______________________________
ابو ریحان مینویسد
که کرویا را جالینوس قارو نام کرده است
اختیارات بدیعی، ص:
375
//////////
کرویا، شاه زیره- زیره رومی
Cuminum cyminum
کراویا و به فارسی کرویه، زیرۀ رومی و شاهزیره نامند؛ تخم نباتی است بستانی آن به قدر یک زرع و برگ آن شبیه به شبت و چتر آن نیز شبیه به چتر آن و گل آن سفید رنگ و تخم آن شبیه به زیره سفید و از آن بلندتر و مایل به زردی و با حدت و تلخی و بیخ آن شبیه به بیخ زردک و ماکول آن را پخته میخورند و بری آن قردمانا است و گل آن سفید رنگ مایل به کبودی و در باقی صفات مانند بستانی است و قوت آن تا سه سال میماند.
طبیعت آن گرم و خشک در دوم و بعضی خشک در سوم گفتهاند
خواص: لطیف کننده و حل کننده نفخ و بادهای مفاصل و قابض طبع و مصلح غذاهای نفاخ است. سرمه کردن آن باعث تقویت بینایی می شود و از داروهای مخصوص چشم در طب سنتی می باشد. زیاده روی آن باعث ضعف بینایی است. در موارد تنگی نفس و خفقان سرد و سکسکه نافع و گرم کننده معده است. دارویی اشتهاآور و از ترش شدن غذا جلوگیری می نماید مسکن استفراغ و دل پیچه و حل کننده بلغم و مدر بول و رفع بادهای کلیه و مثانه و مقوی بدن و قاطع باء و کشنده کرم و خارج سازنده آن است. در ترکیب با داروهای مناسب برای استسقاء سودمند است. و ضماد تخم سوخته آن جهت رفع بواسیر نافع است. مقدار شربت آن 5 درم و برای ریه مضر و مصلح آن عسل و صعتر و برای کلیه مضر و مصلح آن کتیرا است
افعال و خواص دیگر آن: ضعیف تر از قرمادنا و ملطف و از بین برنده بادها و نفخ و قابض طبع و مصلح اغذیه نفاخه و مانع صعود بخار به دماغ و اکتحال[1] آن باعث سختی بصر و از جمله اجزای ادویه عین است و اکثار آن مضعف بصر. جهت تنگی نفس و خفقان[2] بارد و فواق[3] ریحی و گرم کننده معده محرک آروغ و اشتها و مانع تخمه و ترش شدن غذا در معده و استفراغ و مغص[4] و محلل بلغم و مدربول و دافع درد معده و مغص و بادهای کلیه و مثانه و مقوی بدن و فربه کننده آن و قاطع منی و قاتل دیدان[5] و کرم معده و مخرج آن و سه درم آن با یک اوقیه روغن زیتون تا یک هفته جهت استسقاء و در سرکه پرورده آن موافق محروروین و آشامیدن طبیخ نبات و تخم آن مسکن مغص و مدر بول و قاطع منی و قاتل دیدان و نشستن در طبیخ آن جهت امراض رحم و ضماد محرق[6] تخم آن جهت قلع بواسیر آویخته .
کراویا و به فارسی کرویه، زیرۀ رومی و شاهزیره نامند؛ تخم نباتی است بستانی آن به قدر یک زرع و برگ آن شبیه به شبت و چتر آن نیز شبیه به چتر آن و گل آن سفید رنگ و تخم آن شبیه به زیره سفید و از آن بلندتر و مایل به زردی و با حدت و تلخی و بیخ آن شبیه به بیخ زردک و ماکول آن را پخته میخورند و بری آن قردمانا است و گل آن سفید رنگ مایل به کبودی و در باقی صفات مانند بستانی است و قوت آن تا سه سال میماند.
طبیعت آن گرم و خشک در دوم و بعضی خشک در سوم گفتهاند
خواص: لطیف کننده و حل کننده نفخ و بادهای مفاصل و قابض طبع و مصلح غذاهای نفاخ است. سرمه کردن آن باعث تقویت بینایی می شود و از داروهای مخصوص چشم در طب سنتی می باشد. زیاده روی آن باعث ضعف بینایی است. در موارد تنگی نفس و خفقان سرد و سکسکه نافع و گرم کننده معده است. دارویی اشتهاآور و از ترش شدن غذا جلوگیری می نماید مسکن استفراغ و دل پیچه و حل کننده بلغم و مدر بول و رفع بادهای کلیه و مثانه و مقوی بدن و قاطع باء و کشنده کرم و خارج سازنده آن است. در ترکیب با داروهای مناسب برای استسقاء سودمند است. و ضماد تخم سوخته آن جهت رفع بواسیر نافع است. مقدار شربت آن 5 درم و برای ریه مضر و مصلح آن عسل و صعتر و برای کلیه مضر و مصلح آن کتیرا است
افعال و خواص دیگر آن: ضعیف تر از قرمادنا و ملطف و از بین برنده بادها و نفخ و قابض طبع و مصلح اغذیه نفاخه و مانع صعود بخار به دماغ و اکتحال[1] آن باعث سختی بصر و از جمله اجزای ادویه عین است و اکثار آن مضعف بصر. جهت تنگی نفس و خفقان[2] بارد و فواق[3] ریحی و گرم کننده معده محرک آروغ و اشتها و مانع تخمه و ترش شدن غذا در معده و استفراغ و مغص[4] و محلل بلغم و مدربول و دافع درد معده و مغص و بادهای کلیه و مثانه و مقوی بدن و فربه کننده آن و قاطع منی و قاتل دیدان[5] و کرم معده و مخرج آن و سه درم آن با یک اوقیه روغن زیتون تا یک هفته جهت استسقاء و در سرکه پرورده آن موافق محروروین و آشامیدن طبیخ نبات و تخم آن مسکن مغص و مدر بول و قاطع منی و قاتل دیدان و نشستن در طبیخ آن جهت امراض رحم و ضماد محرق[6] تخم آن جهت قلع بواسیر آویخته .
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین
عقیلی علوی خراسانی شیرازی
///////
. برخلاف نظر نادرست واترز[1] و استوارت[1]، مراد چینیها از نام بیگانه
ši-lo ، *ži-la ، نه رازیانه (Foeniculum
vulgare)
بلکه زیره سبز (Cuminum cyminum) و زیره سیاه (Carum carui)
بوده است. سر نمون این واژه در فارسی میانه، زیره žīra یا zīra ، جیره jīra سنسکریت، خود
اساساً گفته بالا را تأیید میکند؛ نمونهای که (*ži-la)
ši-lo
آوانگاشت درست آن است. [1] در هند، نام
jīra هم بر زیره سبز دلالت دارد هم بر زیره سیاه.
[1] گرچه زیره
کمابیش در کلیه ایالات هند، جز بنگال و آسام، کشت میشود، به گفته وات دلایلی
کمابیش قاطع هست که نشان میدهد در هیچ
کجای هند بومی نیست؛ اما در سرزمین های پر
شمار چنان با محیط خو گرفته که حتی ناظران
خبره آن را "خودرو" دانستهاند. روشن است که این گیاه از ایران به هند رفته است.
چنان که از کتیبه کوروش بزرگ در تخت جمشید
برمیآید ایرانیان باستان زیره را میشناختند،[1] و این گیاه
در روزگاری دور از ایران وارد مصر و نیز هند شده است.[1]
ابن
سینا چهار رقم زیره (در عربی kammūn ) را برشمرده
است[1] — زیره
کرمان که سیاه است؛ زیره پارسی که زرد است و باخاصیتتر از ارقام دیگر؛ زیره
سوریه، و زیره نبطیه. [1] همه این
ارقام خودرو و بستانی یافت میشوند. ابومنصور زیره کرمان را از همه بهتر میداند.[1] به گفته
شلیمر، زیره کرمان نام دیگر زیره سیاه است،[1] حال آنکه cummin را در فارسی زیره سبز یا سفید مینامند. هرچنــــــد (Carum carui) caraway را معمولاً در زبان فارسی شاهزیره، زیره
شاهانه یا زیره رومی مینامند. [1]
گرچه
گواهان لغتشناسی تاریخی حکم به رفتن زیره از ایران به چین میدهند، با اسنادی که
در دست داریم چنین چیزی بروشنی تأیید نمیشود. چن تسان- کی (Č‛en Ts‛ań-k‛i) در نیمه نخست سده هشتم
نوشته است که ši-lo در فــــــــــو- شی (Fu-ši)
(بهوجا، سوماترا) میروید. لی سون (Li Sün) ، در کتاب خود، Hai yao pen ts‛ao ، به پیروی از کتاب
Kwań čou ki نوشته که این گیاه در سرزمین پو- سه (Po-se) میروید؛[1] و سو سون (Su Suń) از دوره سونگ گفته که در روزگار او این گیاه
در لین- نان (Liń-nan) (کوان-تون Kwań-tuń) و سرزمین های چسبیده آن یافت میشده است. با توجه به اینکه میگویند Kwan čou ki در فرمانروائی دودمان
تسین (420-265) نوشته شده،[1] و آنچه زین پس بروشنی نشان خواهیم
داد، مراد لی سون نه پو-سه ایران بلکه
پوسه مالایاست. همو بجای صورت ایرانیِ ši-lo = زیره، صورت سنسکریت
آن، jīraka ، را به کار میبرد که چه
بسا از راه پو- سه مالایا به چین رسیده باشد.
لی شن- چن زیر نام ši-lo واژه بیگانه دیگری با صورت
(*dži-mu-lak) ts‛e-mou-lo را آورده که از کتاب K‛ai pao pen ts‛ao گرفته و آن را مثل ši-lo واژهای بیگانه شمرده
است. این آوانگاشت هنوز شناسایی نشده،[1] زیرا فرونگاری آن نادرست بوده است. در Ceń lei pen ts‛ao [1] فرونگاشت درست آن به صورت
(*dži-mu-lak) (rak), ts‛e-lo آمده که همبرابر است با jīraka سنسکریت. کتاب Hai yao pen ts‛ao نوشته لی سون در سده هشتم این صورت را آورده
است. بدین ترتیب در یک سو صورت سنسکریتی داریم، jīraka ، که در دوره تانگ از پو- سه مالایا
به کوان تون رفته و در دیگر سو گونه ایرانی ši-lo = زیره را داریم که باز به دلایل آواشناختی
باید از دوره تانگ باشد و چه بسا از راه خشکی به چین رسیده باشد. این سخن اینک از گمان فراتر نرود و شاید اسناد
به دست آمده از ترکستان یاریگر روشن شدنش شوند.
ساینو-ایرانیکا
//////////////
زیره سبز
اشاره
که در کتب طب سنتی
و به عربی «کمون» و «سنوت» نام برده میشود. به فرانسویCumin و به انگلیسیCumin seed گفته میشود، تخم گیاهی است از
خانوادهUmbelliferae ، جنسCuminum که نام علمی آنCuminum cyminum L . میباشد.
مشخصات
زیره سبز گیاهی است
یکساله علفی که ارتفاع آن تا 60 سانتیمتر میرسد. برگهای آن مانند زیره سیاه بریده
شده به شکل نوارهای باریک نخیشکل و سبز میباشد.
گلهای آن کوچک سفید
یا صورتی و بهطور چتر مرکب در انتهای ساقه گلدهنده در ماههای اردیبهشت و خرداد ظاهر
میشود. میوه آن به طول 5 میلیمتر و باریک در دو انتها و بسیار معطر و نافذ با طعمی
گرم که در آلمان مرسوم است با نان و در هلند با پنیر مخلوط مینمایند و رنگ آن سبز
و خاکستری و در بعضی واریتهها حتی سفید و زرد است. ریشه آن دراز عمودی است. این گیاه
ابتدا در سواحل نیل میروییده ولی حالا بهطور وحشی در نواحی وسیعی با آب و هوای مدیترانهای
میروید. در ایران در تبریز و سایر نقاط کاشته میشود.
ترکیبات شیمیایی
میوه زیره سبز علاوه
بر رزین و تانن و روغن ثابت، دارای 4- 2 درصد اسانس
معارف گیاهی، ج2،
ص: 359
است. اسانس آن که
از تقطیر میوه لهشده با بخار آب گرفته میشود، مایعی است ابتدا بیرنگ و بعدا زردرنگ
و سرانجام قهوهای رنگ میشود. ماده اصلی اسانس زیره سبز یک آلدئید است به نام کومینول
593] و بوی اسانس مربوط به این آلدئید است. به علاوه در اسانس زیره سبز تعدادی ترپن
هست از جمله پی- سیمن، دی- پنتن و آلدئیدهایی نظیر کومین آلدئید[594] و کومینیل الکل
595] در آن مشخص شده است.
تکثیر زیره سبز از
طریق کاشت بذر آن است که در اسفند و یا اوایل بهار در زمین اصلی کاشته میشود، پس از
چند ماه یعنی در اواخر تابستان برداشت میشود. برداشت زیره سبز چون میوهها در یک زمان
نمیرسند کمی مشکل است و باید با دقت انجام گیرد تا هدر نرود.
خواص- کاربرد
طبق نظر حکمای طب
سنتی کمون از نظر طبیعت تقریبا مانند زیره سیاه است و خیلی گرم و خشک میباشد و خواص
نظیر زیره سیاه دارد. گرمکننده و محلل و خشککننده و قابض است. خیسانده آن در سرکه
و استشمام آن و یا ریختن آن در بینی برای جلوگیری از خونریزی بینی مفید است. از قطرههای
آن بتنهایی و یا با روغن زیتون برای خونریزی چشم و زخم چشم و ناخنک چشم استفاده میشود
که مانع چسبیدن چشم میگردد. مضمضه دمکرده آن برای تسکین درد دندان مفید است.
آشامیدن آن با سرکه
مخلوط با آب برای سختی تنفس و خفقان سرد از نظر تقویت معده و امعاء و کبد و تحریک اشتها
و تحلیل باد و نفخ و رفع سکسکه رطوبی و ترشی غذا در معده مانند زیره سیاه مفید است،
خصوصا اگر زیره سیاه تفت داده شود و سرخ شود و خورده شود. در ازدیاد ادرار و رفع قطرهقطره
ادرار کردن مؤثر است و اگر با نمک جویده شود و بلع شود برای رفع رطوبتهای معده مفید
است و اگر خیس کرده و پرورده آن در سرکه مرتبا خورده شود قاطع شهوت و اگر سرخشده آن
با سرکه خیسانده شده و خورده شود قابض قوی است و در رفع رطوبتهای معده بسیار مؤثر.
اگر دمکرده آن تنقیه
شود برای تحلیل بادها و نفخ رودهها و معده و کلیه مفید است و
معارف گیاهی، ج2،
ص: 360
زیره سبز
1. گل 2. میوه
اگر با روغن زیتون
شیاف آن استعمال شود قاطع حیض میباشد و ترشح قاعده را بند میآورد. زیره سبز مضر ریه
است و برای رفع عوارض آن خوردن کتیرا (8 گرم) توصیه میشود.
تدبیر کمون: برای
آنکه کمون تأثیرش زیاده شود آن را تدبیر میکنند. روش تدبیر کمون آن است که زیره کرمانی
تازه یا زیره سبز تازه را گرفته خوب تمیز نموده در ظرف چینی یا سفال لعابدار مثل ظروف
آبی همدانی یا قمی میریزند و بعد سرکه انگوری کهنه روی آن میریزند آنقدر که 4 انگشت
روی آن را بگیرد و آن را 24 ساعت میگذارند و مرتبا زیر و رو مینمایند که خوب خیس
بخورد و سپس آن را روی پارچه کرباسی پهن میکنند که نم آن گرفته شود و خشک شود و بعد
آن را بریان میکنند یا به اصطلاح تفت میدهند به این ترتیب زیره تدبیر شده به دست
میآید که آماده مصرف است.
در شبهجزیره مالایا
از زیره سبز در اغلب موارد شبیه گشنیز استفاده میشود. اهالی
معارف گیاهی، ج2،
ص: 361
مالایا از این دارو
در استعمال خارجی و داخلی و یا هر دو باهم برای معالجه ناراحتیهای بدن استفاده میکنند
[برکیل*].
دانههای لهشده زیره
سبز را در آب برنج خام خیس کرده و از مایع به دست آمده یک لوسیون قطرهقطره روی زخم
چشم میریزند و این کار بسیار مفید است [گیملت* و برکیل*].
معارف گیاهی، ج2،
ص: 362
زیره سیاه
اشاره
به فارسی «زیره»،
«شاهزیره»، «زیره رومی» و «زیره کرمانی» گفته میشود. در کتب طب سنتی با نامهای «کرویا»
و یا عربی آن «تقده» و «کمون رومی» آمده است. میوه گیاهی است از خانوادهUmbelliferae که به فرانسویCarvi یاCarvi offcinal یاCumin des pres میگویند و به انگلیسیCaraway وCaraway seed مینامند. نام علمی گیاهCarum carvi L . و مترادفهای آنApium carvi Crantz . وBunium carvi M .B . از طرف گیاهشناسان مختلف نامگذاری
شده است.
مشخصات
زیره سیاه گیاهی است
دوساله مانند هویج (بعضی از ارقام آن یکساله است)، ساقه آن توخالی و برگهای آن سبز
با بریدگی و تقسیمات دومرتبهای به طوری که به صورت نوار نخیمانند شود درمیآید. گلهای
آن سفیدرنگ به صورت چتر مرکب در انتهای ساقههای گلدهنده که بلندی آنها به 90- 50
سانتیمتر میرسد ظاهر میشوند. ریشه آن دوکیشکل و میوه آن دراز باریک خمیده به طول
5 میلیمتر که در دو طرف باریک میشود.
ارقام دوساله زیره
احتیاج به یک دوره رویش دوم برای رسیدن میوه دارد. بذری که در بهار کاشته میشود پس
از 20- 15 روز جوانه میزند و به رشد خود ادامه میدهد و در تابستان سال بعد رشد گیاه
کامل شده و به دانه مینشیند. خاکهای رسی
معارف گیاهی، ج2،
ص: 363
کمی سبک که قابل نفوذ
و پرقوت و غنی از مواد آلی باشند، برای زیره مناسب است.
بذر زیره را در زراعتهای
خطی روی خطوطی به فاصله 30 سانتیمتر میکارند و به این ترتیب در حدود 15- 10 کیلوگرم
در هکتار بذر مصرف میشود. معمول است در زراعت دوساله زیره، برای اینکه حد اکثر استفاده
از زمین بشود گیاه زیره را با گیاه دیگری که در سال اول میرسد و برداشت میشود، نظیر
خشخاش، خردل، لوبیا، شبدر سفید یا گشنیز و امثالهم توأما میکارند. گیاه سال اول، قبل
از اینکه شاخههای گلدار زیره نمایان شود، برداشت میشود. گلهای زیره معمولا در اردیبهشت
سال دوم ظاهر میشود و 5/ 2- 2 ماه بعد میوه آن که زیره است، میرسد و همینکه تقریبا
تمام میوهها به رنگ قهوهای درآمد برداشت محصول باید با احتیاط آغاز شود. معمول است
اگر قدری زودتر برداشت آغاز شود، بهتر است تا دیرتر آغاز گردد زیرا در صورت دیر شدن
چترهای میوه خشک شده و در موقع برداشت میریزند که قسمتی از محصول هدر میرود و بهتر
است برداشت محصول صبح زود وقتی که هنوز شبنمها روی بوتهها هستند، انجام شود زیرا در
این صورت خیلی کمتر دانهها میریزد.
پس از برداشت، شاخههای
میوهدار را رویهم دسته کرده و 20- 15 روز در محل کوبیدن میگذارند تا رسیدن میوهها
کامل شود و پس از آن کوبیده و بوجاری مینمایند.
تخم زیره سیاه که
نیمهای از هر میوه است در حدود 5/ 0 سانتیمتر طول دارد.
دو طرف آن باریک است،
رنگ آن قهوهای سیر متمایل به سیاه و دارای 5 خط برآمده کمرنگ طولی در سطح میباشد.
مقدار محصول زیره
سیاه 2- 1 تن در هکتار میشود. کاه کلش آن پس از برداشت، علوفه خوبی برای گاو شیرده
میباشد. زیره در اغلب کشورهای جهان کاشته میشود و در حال حاضر بازار عمده صادرات
زیره سیاه در دست هلند است. از ایران نیز مقداری صادر میشود. زیره در ایران کرمان،
کوه لالهزار، نهاوند، دامنههای البرز و کندوان بهطور خودرو میروید.
گیاه زیره از گیاهان
قدیم است که از روزگاران کهن بشر آن را شناخته است و از اوایل قرون وسطی کشت آن در
اروپا ابتدا در سیسیل و جنوب جزایر اسکاندیناوی آغاز شده است. در کتابهای طب سنتی گیاهی
آلمانی که در قرن 12 میلادی منتشر شدهاند در همه آنها از این گیاه با نام(Cumich) یا(Kummich) نام برده شده است.
معارف گیاهی، ج2،
ص: 364
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در ترکیب زیره سیاه مقدار قابل ملاحظهای مواد پروتئینی موجود است و در حدود 5- 4 درصد
اسانس روغنی فرّار دارد که در ارقام مختلفه آن که در مناطق مختلف کاشته میشوند مقدار
آن متفاوت است.
اسانس زیره سیاه از
طریق تقطیر زیره لهشده با بخار آب گرفته میشود و تفاله زیره که پس از گرفتن اسانس
آن باقی میماند از نظر پروتئین خیلی غنی است و مصرف آن برای خوراک دام بخصوص دامهای
شیری خیلی ارزشمند است. معمولا اسانس زیره سیاه که کاشته میشود از اسانس زیره وحشی
مرغوبتر است، ولی در بازار اغلب اسانس مرغوب را مخلوط با اسانس نامرغوب گیاه وحشی و
همچنین مخلوط با اسانس زیره سبزCuminm cymium که کمی نامرغوبتر از اسانس زیره سیاه است، مخلوط میکنند.
دیوسکوریدس 596]،
حکیم و گیاهشناس معروف یونانی در قرن اول میلادی، برای اولین بار اسانس زیره سیاه
را به عنوان داروی تقویتکننده و تونیک برای تقویت دختران جوان ضعیف و رنگپریده تجویز
کرده است و امروز به عنوان داروی مفیدی در موارد متعددی مصرف دارد که ذکر خواهد شد.
طبق بررسیهای آزمایشگاهی
در ترکیب شیمیایی زیره سیاه مواد زیر موجود است:
در زیره سیاه 5-
4 درصد اسانس روغنی فرار وجود دارد که در آن 65- 45 درصد کاروون 597] یافت میشود،
به علاوه در اسانس زیره سیاه مخلوطی از کتون، کاروون، یک ترپن و مقدار کمی کارواکرول
وجود دارد]G .I .M .P[ .
در بررسیهای جدیدتری
آمده است که در زیره سیاه که در لهستان کاشته شده در حدود 3/ 10- 8/ 5 درصد اسانس وجود
داشته است (اثر اقلیم خاص کشت) و در ترکیب میوه گیاه بهطور کلی در حدود (49/ 7-
07/ 6) درصد خاکستر و (85/ 5- 10/ 4) درصد اسانس و (14/ 22- 95/ 9) درصد روغن چرب و
(3/ 21- 9/ 18) درصد مواد ازته پروتئینی مشخص شده و مقدار کاروون موجود در اسانس آن
9/ 58- 56 درصد است G .I .M .P .S[ .
توضیح: معمولا در
اسانس زیره سیاه کاروون یا کاروول 598] مخلوط با کاروون
معارف گیاهی، ج2،
ص: 365
زیره سیاه
1. گل 2. میوه
وجود دارد. کاروون
یک ستون ترپنیک 599] است که فرمول خام آنC 01 H 41 O میباشد و منشأ طعم خاص زیره است.
خواص- کاربرد
در نشریات طب سنتی
منتشره در مغرب زمین درباره خواص و کاربرد زیره سیاه در کشورهای خاور دور آمده است:
تخم زیره سیاه(C .carvi) بادشکن
است [لوئی**]. در شبهجزیره مالایا زیره سیاه یکی از 9 گیاهی است که همه را باهم کوبیده
و نرم کرده در یک جوشانده در فواصل و بتدریج به زائو در دوران پس از وضع حمل میدهند
[ریدلی . در اندونزی در شهر مالی برگهای گیاه را با سیر مخلوط کرده و له نموده و روی
پوست مبتلا به اکزما و ملتهب میاندازند خیلی مفید است [وک*].
در هندوستان تخم زیره
سیاه را به عنوان بادشکن، مقوی معده و برای افزایش ترشح شیر میخورند]G .I .M .P[ . طبق نظر حکمای طب سنتی زیره
سیاه یا زیره
معارف گیاهی، ج2،
ص: 366
کرمانی یا کرویا از
نظر طبیعت خیلی گرم و خشک است و یکی از بذور اربعه بادشکن (بذور حاره اربعه) میباشد
و برای این کار تخم انیسون، تخم زیره کرمانی، تخم گشنیز، تخم رازیانه را به نسبت مساوی
مخلوط میکنند و 20- 15 گرم از این مخلوط را در 1000 گرم آب جوش دم میکنند و صاف کرده
بتدریج میآشامند. زیره برای تحریک معده و دفع بادها بسیار نافع است و خواص آن نفخ
و گاز را تحلیل میبرد و لطیف میسازد. قابض است. برای تنگی نفس و خفقان سرد و سکسکه
نفخی مفید است، معده را گرم میکند و مقوی آن است و آروغ ایجاد میکند و اشتها را تحریک
مینماید. مانع ترش شدن غذا میشود و بادهای کلیه و مثانه را دفع میکند. مقوی بدن
و چاقکننده است. کرم تنیا را دفع میکند و قاطع اسپرم است. اگر 14 گرم آن با 35 گرم
روغن زیتون تا یک هفته خورده شود، برای استسقا مفید است و اگر در سرکه خیسانده و خورده
شود برای اشخاص گرممزاج نیز مفید است و ضرر نخواهد داشت.
زیرا زیره بتنهایی
برای اشخاص گرممزاج مضر است. اگر در دمکرده آن بنشینند برای تسکین دردهای رحم نافع
است. مقدار خوراک زیره سیاه تا 20 گرم است.
زیره سیاه برای ریه
مضر است و در این صورت باید با عسل و صعتر خورده شود.
برای کلیه نیز مضر
است. و برای رفع عوارض آن باید از کتیرا استفاده شود.
معارف گیاهی، ج2،
ص: 367
زیره کوهی
اشاره
در کتب طب سنتی با
نامهای «زیره کوهی»، «کاشم»، «کاشن»، «کاشم رومی» و «انجدان رومی» آمده است و در مصر
تخم آن را «کرفس جبلی» (مایرهوف) نامند. به فرانسویLevistique officinale وLiveche وAche وAche de montagne وLiveche officinale و به انگلیسیLovage گفته میشود. گیاهی است از خانوادهUmbelliferae ، نام علمی آنLevisticum officinale Koch . و مترادف
آنLigusticum
levisticum L . میباشد.
مشخصات
گیاهی است چندساله،
علفی دارای ساقهای ضخیم به قطر 3- 2 سانتیمتر، استوانهای به بلندی تا 2 متر است.
برگهای آن ضخیم، گوشتی دارای چند برگچه به رنگ سبز تیره و براق میباشد. گلهای آن کوچک
زردرنگ به صورت چتر مرکب است. میوه آن تخممرغی به طول کمتر از یک سانتیمتر به رنگ
زرد مایل به قهوهای بسیار معطر، بوی آن نظیر بوی گلپر میباشد و به طوری که در مخزن
آمده است تخم آن همان گلپر است در صورتی که گلپر نبات دیگری است که در این کتاب بهطور
جداگانه شرح آن آمده است.
این گیاه در مناطق
مختلف آسیا میروید و در بعضی منابع، ایران نیز به عنوان رویشگاه این گیاه ذکر شده
ولی تاکنون گزارشی از گیاهشناسان درباره تأیید وجود و
معارف گیاهی، ج2،
ص: 368
زیره کوهی
شناسایی این گیاه
در ایران دیده نشده است.
فقط یک گونه از این
گیاه به نام علمیLevisticum persicum
Fregn .et Bornm . در کرمان در کوه هزار بین کرمان و بندرعباس در 3400 متر ارتفاع شناسایی
شده است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در ریشه این گیاه رزین، اسانس و انواعی از قندها وMalic acid وجود دارد. در میوه و دانه این
گیاه اسانسی با ترکیب شیمیایی مانند اسانس ریشه یافت میشود. در طب سنتی ریشه و تخم
آن مورد استفاده است.
خواص- کاربرد
درباره خواص آن در
کتب طب سنتی قدیم ایرانی چنین آمده است که از نظر طبیعت خیلی گرم و خشک است و خوردن
آن موجب باز شدن گرفتگیهای کبد و ضد نفخ است. برای سرفه سرد و تنگی نفس مفید است،
مقوی معده میباشد و کمک
معارف گیاهی، ج2،
ص: 369
به هضم غذا میکند
و ترشح ادرار را زیاد کرده و مدر و قاعدهآور است. خوردن آن برای رفع اثر سموم سرد
و گزش جانوران سمی مفید است.
مالیدن آن به موضع
در استعمال خارجی برای فلج و درد پشت و سیاتیک و سایر بیماریهای سرد نافع میباشد
و چون مدر است در مورد استسقا نیز مفید میباشد.
مقدار خوراک آن در
دمکرده یا جوشانده 20- 15 گرم ریشه گیاه در هزار گرم آب است که به عنوان مدر و قاعدهآور
خورده میشود و اگر 15 گرم تخم آن را در 400 گرم آب دمکرده و بعد از هر غذا بخورند
بادشکن نافعی است.
در استعمال خارج به
عنوان ضد درد به صورت کمپرس از جوشانده 50 گرم ریشه در هزار گرم آب استفاده میشود.
این گیاه برای اشخاص
گرممزاج مضر است و این قبیل اشخاص میتوانند از خیسانده ریشه در سرکه استفاده کنند
و یا اینکه پس از خوردن دارو کمی سرکه روی آن بیاشامند. به علاوه برای مثانه مضر است
و در این قبیل موارد باید با رازیانه و تخم خیار خورده شود. قدرت دارویی ریشه حد اکثر
تا 3 سال میماند. در اروپا این گیاه را به علوفه دامهای شیری اضافه میکنند، عطر خوبی
به شیر میدهد.
معارف گیاهی، ج2،
ص: 370
/////////////
زیره سبز یک گیاه گلدار از خانواده چتریان و گیاه بومی شرق مدیترانه تا هند است. از دانههای
آن در غذاهای بسیاری استفاده میکنند. زیره عضوی از خانواده جعفری است. گیاه آن میتواند تا ۳۰-۵۰ سانتی متر رشد کند و گلهایی سفید و
صورتی دارد و طول برگهایش به ۵-۱۰ سانتی متر میرسد.
Cumin seeds
|
|
مواد مغذی در هر ۱۰۰ گرم (۳٫۵ اونس)
|
|
۱٬۵۶۷ کیلوژول (۳۷۵ کیلوکالری)
|
|
۴۴٫۲۴ g
|
|
قندها
|
۲٫۲۵ g
|
۱۰٫۵ g
|
|
۲۲٫۲۷ g
|
|
۱٫۵۳۵ g
|
|
۱۷٫۸۱ g
|
|
۸٫۰۶ g
|
|
۶۴ میکروگرم (۷٪)
|
|
۰٫۳۲۷ میلیگرم (۲۲٪)
|
|
۴٫۵۷۹ میلیگرم (۳۱٪)
|
|
۰٫۴۳۵ میلیگرم (۳۳٪)
|
|
۱۰ میکروگرم (۳٪)
|
|
۰ میکروگرم (۰٪)
|
|
۷٫۷ میلیگرم (۱۳٪)
|
|
۳٫۳۳ میلیگرم (۲۲٪)
|
|
۵٫۴ میکروگرم (۵٪)
|
|
۹۳۱ میلیگرم (۹۳٪)
|
|
۶۶٫۳۶ میلیگرم (۵۳۱٪)
|
|
۳۶۶ میلیگرم (۹۹٪)
|
|
۴۹۹ میلیگرم (۷۱٪)
|
|
۱٬۷۸۸ میلیگرم (۳۸٪)
|
|
۱۶۸ میلیگرم (۷٪)
|
|
۴٫۸ میلیگرم (۴۸٪)
|
|
تاریخچه[ویرایش]
زیره از زمانهای قدیم مورد استفاده بوده و
در کاوشهای سوریه اثاری از هزاره دوم قبل از میلاد پیدا شده و همچنین در سایتهایباستان شناسی مصر باستان نیز مواردی استفاده از ان نیز پیدا شدهاست.[۲]
برای نخستین بار در ایران و سرزمینهای مدیترانهای کشت شدهاست. در روم باستان و مراکش نیز به عنوان ادویه وخوراکی در غذاها استفاده میشدهاست. در اروپا و در قرون وسطی در اسپانیا و مالت کشت میشدهاست
و توسط استعمارگران اسپانیایی و پرتغالی به آمریکا معرفی شد. زیره انواع مختلفی
داره که معروف ترین انها زیره سبز و زیره سیاه است که هر دو در آشپزی ایرانیاستفاده میشود.
امروزه بیشترین کشت به ترتیب در کشورهای هند، ایران٬ ازبکستان ٬تاجیکستان ٬ترکیه، مراکش، مصر٬ سوریه، مکزیک، شیلی وچین است.
نگارخانه[ویرایش]
دانههای خشک
بسته بندیهای تجاری
منابع[ویرایش]
1.
پرش به بالا↑ "Cuminum
cyminum information from NPGS/GRIN". www.ars-grin.gov. Retrieved
2008-03-13.
2.
پرش به بالا↑ Daniel Zohary and Maria
Hopf, Domestication of plants in the Old World, third edition
(Oxford: University Press, 2000), p. 206
/////////////
به عربی کمون:
محتويات
[أظهر]
نبات عشبي حولي محدود النمو يصل ارتفاعه إلى 30-40 سم. أوراقه مركبة رفيعة
لونها أخضر داكن ويحمل النبات أزهاراً صغيرة بيضاء - أرجوانية في نورات خيمية
والثمار بيضاوية مستطيلة تنشق كل منها بسرعة عند جفافها إلى ثميرتين منحنيتين.
ولون الثميرة أخضر زيتوني، ويبلغ طولها من 0.4 – 0.7 سم وقطرها 2 - 3 مم ورائحتها
عطرية وطعمها مر قليلا.
المعلومات الغذائية[عدل]
يحتوي كل 100غ من الكمون، بحسب وزارة
الزراعة الأميركية على المعلومات الغذائية التالية :
·
السعرات
الحرارية: 375
·
الدهون:
22.27
·
الدهون
المشبعة: 1.53
·
الكاربوهيدرات:
44.24
·
الألياف:
10.5
·
البروتينات:
17.81
·
الكولسترول:
0
الأهمية الاقتصادية والاستعمالات[عدل]
كأحد التوابل وفاتح للشهية - صناعة بعض
أنواع الخبز والفطائر - علاج عسر الهضم ومضاد للتعفنات - علاج المغص - كطارد
للغازات - لأدرار الحليب - كمدر للبول وكمطهر للمجاري البولية والكلى- مضاد
للأحتقان والتشنجات المعوية- لطرد الدودة الشريطية والديدان المعوية - تفتيت حصوات
الكلى وو الحالب - علاج ضيق التنفس والربو والسعال - تحضير الحساء والكارى - كمعرق
- إيقاف نزيف الأنف (الرعاف) -تحسين لون البشرة - علاج التبول
اللاإرادى - كضمادات لأحتقان الثدي والخصية -
يسكن ألآم الأسنان - صناعة الجبن والسجق - مضاد للأكسدة - منشط ومقوى جنسى - يساعد
في إذابة الكولستيرول- علاج الروماتيزم - صناعة المشروبات الروحية.
الاستعمال من الخارج[عدل]
لعلاج المغص لدى الأطفال بأن يملأ كيس صغير
من القماش بالثمار ويسخن ويوضع فوق البطن، ويدلك جدار البطن بالزيت لتسكين المغص
المعوى ولطرد الغازات ولتسكين آلام أسفل البطن، كما يفيد الزيت في التدليك الموضعي
لعلاج الالآم الروماتيزمية للقلب ويتم تحضير الزيت بأخذ كمية من البذور وضعفها من
زيت الزيتون وجزء معادل لها من النبيذ أو الكحول الأبيض ثم يغلى المزيج إلى أن
يتبخر النبيذ أو الكحول ويدلك موضع الألم بهذا الزيت ويغطى بضماد صوفي دافئ. لعلاج
الرعاف مغلي الكمون مع الخل ووضع قطعة قماش أو قطن مشبعة بهذا المزيج داخل فتحة
الأنف توقف النزيف.
الاستعمال من الداخل[عدل]
بتناول مستحلب الكمون لإدرار الحليب لدى
المرضعات ولأوجاع المعدة وحصوات الكلى والمثانة وأنتفاخات المعدة كمخلوط وكمقوى
جنسى. أيضا كمخلوط تخلط ملعقة صغيرة من ثمار كل من الكمون والخلة وبذور اللفت
ويضاف لها فنجان ماء ساخن ثم تحلى بالعسل ويشرب كوب كبير ثلاث مرات يوميا. الجزء
المستخدم الأقتصادى : الثمار الجافة المنشقة.
الكمون الحلو[عدل]
يستعمل الكمون الحلو للتخسيس للسيطرة على
الشهية وضبط شهوة الطعام
مشروب الكمون والليمون[عدل]
يتم غليه في سوريا وخصوصا في مقاهي دمشق اما
ناعما او خشنا ويقدم بعد إضافة عصير الليمون والملح
صور الأستخدام[عدل]
- تحضير المستحلب:
بإضافة فنجان من الماء الساخن إلى مقدار ملعقة صغيرة من الثمار بعد جرشها ويحلى
بالسكر أو العسل ويغطى ثم يشرب دافئا قبل الأكل بنصف ساعة.
كمخلوط[عدل]
تخلط كميات متساوية من بذور الكمون والفلفل
واللبان الذكر العسل لملئ 1 - 2 ملعقة شاى ثم يضاف لها فنجان من الماء الساخن
وتترك 5 - 10 دقائق. الأستنشاق بمسحوق الكمون والخل يوقف الرعاف - يستخدم الكمون
في صورة عجين مع عصير البصل لعلاج لدغ العقرب.
الجرعة المستخدمة: مقدار 3 فنجان في اليوم
قبل الأكل بنصف ساعة ثلاث مرات يوميا ولمدة أسبوعين
تحضير الحساء: بطبخ كمية من الثمار مع قليل
من الدقيق المحمص بالماء وتصفى بعد النضج بواسطة منخل وتقدم ساخنة - كما تضاف
الثمار إلى بعض الفطائر والحلوى.
الزيت[عدل]
لعلاج الروماتيزم بالتدليك
أشكال أخرى[عدل]
·
صبغة.
·
مسحوق
بذورجاف
·
مرهم أو
دهان (لإلتأم الجروح).
أسماء[عدل]
الشمر، السنوت، الرازيانج، الشمار، البسباس،
الشمرة، الشمر المر، الشمر الحلو، الحلوة، الحبة الحلوة، حبة الحلاوة العربية،
الشمر الكبير، شمر الحدائق، الشمر الوحشي، السنوت، الشمر الزهري
المواد الفعالة[عدل]
- زيت عطرى نسبته 2-5%
أهم مكوناته (ألدهيد الكيومين 25 - 35% - الأنيثول - بينين- فيللاندرين- تربينين -
ميرسين - كاريوفيللين - السيامين - الليمونين) - فلافونيدات (أبيجينين).
النواحى الزراعية[عدل]
موعد الزراعة[عدل]
النبات يزرع كحولى شتوى أى من أول أكتوبر
وحتى أخر نوفمبر. ويفضل التبكير في الزراعة. لأن الكمون بطئ في النمو في مراحله
الأولى والنبات يقاوم البرودة إلى حد ما وكذلك الجفاف.
كمية التقاوى[عدل]
تتم الزراعة في الأرض المستديمة يدويا أو
بالسطارة ويحتاج الفدان في الحالة الأولى 4-5 كجم بذرة أما في الحالة الثانية
فيحتاج إلى 2-3 كجم بذرة.
الأرض المناسبة[عدل]
الأراضى الصفراء الخفيفة جيدة الصرف.
والخالية من مسببات الأمراض (فطريات الذبول) والحشائش (البلإنتاجو).
مسافات الزراعة[عدل]
·
في حالة
الزراعة على خطوط: يتم التخطيط بمعدل 14 خط في القصبتين وتكون المسافة بين الجور
25 سم ويفضل الزراعة على ريشتين.
·
في الزراعة
تحت ظروف الرى بالتنقيط : يتم الزراعة على مسافة 30 سم بين النباتات و0.75 -
1متر بين الصفوف.
·
في حالة الزراعة
بالسطارة: تكون المسافة بين السطور 30 - 45 سم
الترقيع والخف[عدل]
يتم الترقيع والخف بعد تكامل الأنبات إلى حد
ما حيث يلاحظ وجود مشكلة عدم تجانس الإنبات في معظم نباتات العائلة الخيمية وتجرى
عمليتى الترقيع والخف بعد 10-15 يوم من الزراعة حيث تخف النباتات مرة أو مرتين
ليترك من2-4 نباتات بكل جورة وتكون المسافة بين الجور 15- 20سم.
الرى[عدل]
·
في حالة
الرى بالغمر (يروى رية الزراعة ثم بعد 8-10 أيام (رية المحاياه)- ثم كل 30 -40 يوم
خلال أشهر الشتاء ثم كل ثلاثة أسابيع خلال الصيف ويتم الرى تجرية خلال فترة النضج
ثم يمنع قبل الحصاد بأسبوعين.
·
في حالة
الرى بالرش (يروى بسرعة 75 متر/ساعة يوميا بعد الزراعة ولمدة أسبوعين وبعد نمو
البدرات يروى بنفس المعدل كل 4-5 أيام) ثم يقلل عند بداية النضج أو يمنع نهائيا.
·
في حالة
الرى بالتنقيط (يروى لمدة نصف ساعة كل 2-3 أيام في فصل الشتاء أو لمدة ساعة كل
يومين صيفا باستخدام نقاط ذو تصرف 4لتر/ساعة).
و يلاحظ أن طبيعة الأرض ونوعها تتحكم في
موعد وكمية ومدة الرى وفى هذه الحالة يكون للمزارع حرية أتخاذ قرار الرى من حيث
التبكير أو التأخير فيه وكذلك مدة الرى.
التسميد[عدل]
قبل الزراعة[عدل]
يضاف السماد العضوى والسماد الفوسفاتى إذا
كان سيضاف في صورة صلبة. 20 متر مكعب سماد بلدى + 150 - 200 كجم سوبر فوسفات
الكالسيوم الأحادى أى 3 - 4 شيكارة سماد.
بعد الزراعة[عدل]
40 - 60 وحدة أزوت على
صورة سلفات نشادر أى 200 - 300كجم أو 4 - 6شيكارة سماد + 50 - 100 كجم سلفات
بوتاسيوم أى 1 - 2 شيكارة سماد. وتتم الأضافة على 2-3 دفعات على طول موسم النمو
(بعد الخف وعند بداية التزهير) أو (بعد شهر من النبات أو على طول 10-15 سم - عند
بدأ التزهير - عند بدء العقد).
الآفات ومقاومتها[عدل]
المن – البياض الدقيقى – عفن الجذور –
الذبول – تبقات الأوراق – لفحات الأزهار – الهالوك والحامول)
بالأضافة إلى ما سبق ذكره يجب التنيه إلى
أحد أخطر أنواع الحشائش على نبات الكمون والتي نعنى بها نبات البلإنتاجو (الكمون
الدكر أو حشيشة الكمون - كما يسمى عادة) حيث أن هذا النوع من الحشائش يؤدى إلى
تدهور المحصول الناتج لذا وجب التعريف به والتفرقة بينه وبين نبات الكمون العادى
لتسهيل عملية مقاومته في الحقل :
البلإنتاجو (الكمون الدكر):(ذو تفريع متقابل
ونورة غير خيمية تشبه نورة البرسيم) الكمون:(ذو تفريع متبادل ونورة خيمية)
المحصول[عدل]
300 - 500 كجم وقد يصل
إلى 750 كجم في حالات نادرة حبوب ونسبة الزيت حوالى4-6 % أى 3 - 4 كجم زيت
طيار.
الجوانب الأقتصادية[عدل]
الدول المنتجة: سوريا - شيلى - الصين - قبرص
- الهند - إيران - اليابان - مصر - المكسيك - المغرب - تركيا.
مواصفات الجودة للمحصول[عدل]
طبقا للقرار الوزارى رقم 89 لسنة 1979 في
مصر بالرقابة على تصدير الكمون الصادر من وزارة التجارة مادة (1) : تعدل
تسمية البند (و) إلى النباتات الطبية والعطرية ويضاف الكمون تحت هذا البند برقم 11
في المرفق رقم(10)الملحق بالقرار الوزارى رقم 1036 لسنة 1978 المشار اليه. مادة
(2) المواصفات : يجب أن تكون ثمار الكمون : - سليمة ونظيفة ذات رائحة
طبيعية. - خالية من الأصابة بالحشرات والأمراض. - ألا تقل نسبة الزيت الطيار
عن5,2 %. - ألا تزيد نسبة الرماد الكلى عن 8 %. - ألا تزيد نسبة الرماد
غير الذائب في الحمض عن 5,1 %. - ألا تزيد نسبة الرطوبة عن بها عن 8 %.
على أن تجرى هذه التقديرات بالطرق الرسمية. ويسمح بالتجاوز عن وجود : أ) حبوب
غريبة ومواد غريبة بنسبة 5 % بالوزن. ب) حشرات ميتة بشرط تقديم ما يثبت قبول
المستورد لها وتدخل ضمن نسبة المواد الغريبة. و المواد الغريبة : هي الطمى
والحصى والشوائب وبذورالحشائش والحبوب المخالفة للكمون. مادة (3) التجانس والتعبئة :
أولا التجانس : يجب أن تكون محتويات كل رسالة متجانسة. ثانيا التعبئة :
يعبأ الكمون في عبوات سليمة ومتينة وجافة ونظيفة وخالية من الرائحة الغريبة،
متماثلة في النوع والمواصفات التي تقرها الهيئة العامة للرقابة على الصادرات
والواردات ويجب أن تكون العبوات مغلقة بإحكام ومختومة بخاتم فرع الهيئة المختص.
مادة (4) البيانات الخارجية : يوضع على كل عبوة البيانات التالية : (أ)
كلمة " كمون ". (ب) الوزن القائم والصافى.(ج) الرقم المسلسل للرسالة.
وتكتب هذه البيانات باللغة العربية أو بلغة أجنبية (د) إنتاج مصر. (ه) اسم
المصدر.(و) العلامة التجارية (إن وجدت). وتكتب هذه البيانات باللغة العربية ويجوز
إضافتها بلغة أجنبية. وتكتب البيانات جميعها بحروف ظاهرة تتناسب مع حجم العبوة
وبمادة ثابتة اللون. يتم فحص الرسالة بعد سداد رسوم الفحص في ميعاد لايتجاوز سبعة
أيام من تاريخ تقديم طلب الأذن بالتصدير وتكون المهلة المحددة لشحن الرسالة 30
يوما خلاف يوم الأذن بالتصدير.
مراجع[عدل]
·
Daniel Zohary
and Maria Hopf, Domestication of plants in the Old World, third edition
(Oxford: University Press, 2000), p. 206
///////////
به دیودهی
(مالدیوی):
ދިރި(ސައިންޓިފިކް ނަން: Cuminum cyminum)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Cumin)އަކީ ހަވާދުގެ ބާވަތެކެވެ. މިހުންނަނީ ދަވިއްގަނދަށްވުރެ ތަންކޮޅެއް ކުދިކޮށް ހިމަކޮށެވެ. ދިރި އަކީ
ހަވާދުގެ ބާވަތެއް ކަމުން އާންމު ގޮތެއްގައި ދިރި ދިވެހި ރާއްޖޭގައި ބޭނުންކޮށް އުޅެނީ ތަފާތު ވައްތަރުގެ ހަވާދު ތައްޔާރު ކުރުމަށެވެ. އާންމު ގޮތެއްގައި ދިރި
ބޭނުންކުރަނީ މުގުރައިގެން ފުށަށް ހަދައިގެންނެވެ. އިންޑިޔާ، މެކްސިކޯ، ތުރުކީ ފަދަ ގައުމުތަކުގެ ކެއުމުގައި ދިރި ވަރަށް ގިނައިން ބޭނުންކުރާ ކަމަށް ވެއެވެ. މިހާރު ދުނިޔޭގައި އެންމެ ގިނަ އަދަދަކަށް ދިރި ހައްދަނީ އިންޑިޔާ، ސްރީލަންކާ،ސީރިޔާ، ޕާކިސްތާން އަދި ތުރުކީގައެވެ. ކުރިން އެންމެ ގިނައިން ދިރި ހައްދާފައިވަނީ އިރާން ގައެވެ. އެންމެ ފުރަތަމަ ދިރި ހައްދާފައިވަނީ ވެސް އިރާން ގައެވެ.
///////////
به عبری:
כמון (שם מדעי: Cuminum
cyminum) הוא צמח תבלין חד-שנתי ממשפחת הסוככיים. תפוצתו הטבעית ממזרח הים
התיכון ועד מזרחהודו, אך לפי
מקורות שונים מקורו בסרי לנקה, פקיסטן, סוריה וטורקיה. פירות הצמח משמשים להפקת תבלין הכמון (בכל פרי יש
זרע אחד).
//////////////////
به اردو زیره:
زیرہ (Cumin) ایک پھولدار پودا ہے۔ یہ بھارت اور مشرقی
بحیرہ روم کا مقامی پودا ہے۔ اس کا بیج بہت سی مختلف ثقافتوں کے باورچی خانوں میں
بطور مصالحہ استعمال کیا جاتا۔
/////////////
به کردی رشکه،
زیره:
Reşke, zîre, kemyon (cuminum
cyminum), riwekek ji famîleya bexdenûsan (apiaceae) e.
Bejna wê 40-60 cm bilind dibe. Riwekeke salane ye, Rojhilata Navîn belav bûye. Di pêjgeha
kurd de kêm be jî tê bikaranîn.
Biharbêhna (biharat) wê ji dendikên hişkkirî tê
çêkirin. Dendikan dihêrînin. Vê biharbêhnê di xwarinên bigoşt û hevîrê,kebab, vexwarinan de
bikartînin. Li Kurdistanê, ji ber ku şer aborî û çandinî serobino kiriye,
çandiniya wê pirr kêm e. LiHindistan, Meksîk, Şîle, Misir, Îran, Tirkiye û
gelek welatan tê çandin.
/////////////////
به آذری عادی
چیره:
Adi cirə (xanus, qanuş) (Pimpinella anisum L.) kərəviz
(Apiaceae) fəsiləsinə daxil olan birillik ot bitkisidir. Zəif budaqlanan mil
kök sisteminə malikdir. Gövdəsi düz, dairəvi, uzununa qırışlı qısa tükcüklü,
budaqlanan 25-60 sm hündürlükdədir. Aşağıdakı yarpaqları üzün
saplaqlı, bütöv və ya bölünmüş, dairəvi və ya tumurcuq şəkilli, kənarları
dişli, orta yarpaqları qısa saplaqlı, üç pazşəkilli dilimli dişli, yuxarı
yarpaqları isə oturaq, üç və ya beş bölümlü, xətti bölünmələrə güclü
ayrılmışdır. Gövdəsinin zirvəsində çətir şəklində yerləşən ağ rəngli çiçəkləri
vardır. Çiçək qrupu və çiçəyin hissələri keşniş bitkisində
olduğu kimidir. Meyvəsi qabırğalı, zəif tükcüklü, iki toxumlu, dimdikli yumurta
formalıdır. [1]
//////////////
به ترکی کمون:
Kimyon (Cuminum cyminum), maydanozgiller (Apiaceae)
familyasından Mayıs-Haziran ayları arasında, beyaz ve pembemsi renkli çiçekleri açan,
40–60 cm boyunda, bir yıllık otsu bir bitki türü.
Anavatanı Doğu Akdeniz veOrta Doğu'dur.
///////////////////
Cumin
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Geerah"
redirects here. For a unit of measurement, see girah.
Not to
be confused with curcumin.
For
Irish saints of this name, see Cumméne.
Cumin
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. cyminum
|
This article contains special characters.Without
proper rendering support, you may see question marks, boxes, or other symbols.
|
Cumin (/ˈkjuːmᵻn/ or UK /ˈkʌmᵻn/, US /ˈkuːmᵻn/), sometimes spelled cummin,
(Cuminum cyminum) is aflowering
plant in the family Apiaceae,
native from the east Mediterranean to India.
Its seeds
(each one contained within a fruit, which is dried) are used in the cuisines of
many different cultures, in both whole and ground form. It also has many uses
as a traditional medicinal plant.[2]
Contents
[show]
Etymology[edit]
The English
"cumin" is derived from the Old
English, from Latin cuminum,[3] which
is the Latinisationof the Greek κύμινον (kyminon),[4] cognate
with Hebrew כמון (kammon) and
Arabic كمون (kammūn).[5]The
earliest attested form of the word in Greek is the Mycenaean 𐀓𐀖𐀜, ku-mi-no,
written in Linear Bsyllabic script.[6] Forms
of this word are attested in several ancient Semitic languages, includingkamūnu in Akkadian.[7] The
ultimate source is thought to be the Sumerian word gamun.[8]
Description[edit]
Cumin is
the dried seed of the herb Cuminum cyminum, a member of the parsley family.
The cumin plant grows to 30–50 cm (12–20 in) tall and is harvested by
hand. It is an annual herbaceous
plant, with a slender, glabrous, branched stem that
is 20–30 cm (8–12 in) tall and has a diameter of 3–5 cm (1 1⁄4–2 in).[9] Each
branch has two to three sub-branches. All the branches attain the same height,
therefore the plant has a uniform canopy.[9] The
stem is coloured grey or dark green. Theleaves are
5–10 cm (2–4 in) long, pinnate or
bipinnate, with thread-like leaflets. The flowers are
small, white or pink, and borne in umbels. Each umbel
has five to seven umbellts.[9] The fruit is a
lateral fusiform or ovoid achene 4–5 mm (1⁄6–1⁄5 in)
long, containing two mericarps with
a singleseed.[9] Cumin
seeds have eight ridges with oil canals.[9] They
resemble caraway seeds,
being oblong in shape, longitudinally ridged, and yellow-brown in colour, like
other members of theUmbelliferae family such as caraway, parsley,
and dill.
History[edit]
Cumin seeds
Cumin has
been in use since ancient times. Seeds excavated at the Syrian site Tell
ed-Derhave been dated to the second millennium BC. They have also been
reported from severalNew Kingdom levels of ancient
Egyptian archaeological sites.[10] In
the ancient Egyptian civilization, cumin was used as spice and as preservative
in mummification.[9]
Originally
cultivated in Iran and
the Mediterranean region,[citation needed] cumin is
mentioned in theBible in
both the Old Testament (Isaiah 28:27)
and the New Testament (Matthew 23:23).
The ancient Greeks kept cumin at the dining table in its own container (much as
pepper is frequently kept today), and this practice continues in Morocco. Cumin
was also used heavily in ancient Roman cuisine. In India, it has been used for
millennia as a traditional ingredient of innumerable kormas,masalas,
and soups, and forms the basis of many other spice blends.
Cuminum
cyminum Linn
Cumin was
introduced to the Americas by Spanish and Portuguese colonists. Several different
types of cumin are known, but the most famous ones are black and green cumin,
both of which are used in Persian
cuisine.
Today, the
plant is mostly grown in India, Uzbekistan, Tajikistan, Iran, Turkey, Morocco, Egypt, Syria,Mexico, Chile, and China. Since cumin
is often used as part of birdseed and exported to many countries, the plant can
occur as an introduced species in many territories.[11] Cumin
occurs rarely as an introduced species in the British
Isles, mainly in Southern
England, but the frequency of its occurrence has declined greatly.
According to the Botanical Society of the British Isles' most recent atlas,
only one record has been confirmed since 2000.
Cultivation
and production[edit]
Cultivation
areas[edit]
The main
producer and consumer of cumin is India. It produces 70% of the world supply
and consumes 90% of that (which means that India consumes 63% of the world's
cumin). Other producers are Syria (7%), Iran (6%), and Turkey (6%). The
remaining 11% comes from other countries. In total, around 300,000 tons of
cumin per year are produced worldwide. In 2007, India produced around 175,000
tons of cumin on an area of about 410,000 ha., i.e. the average yield was
0.43 tons per hectare.[9] The
Maltese island of Comino is named for the plant that grows wild there.
Climatic
requirements[edit]
Cumin is a
drought-tolerant, tropical, or subtropical crop. It has a growth season of 100
– 120 days.[12] The
optimum growth temperature ranges are between 25 and 30° C.[9] The
Mediterranean climate is most suitable for its growth. Cultivation of cumin
requires a long, hot summer of three to four months. At low temperatures, leaf
colour changes from green to purple. High temperature might reduce growth
period and induce early ripening. In India, cumin is sown from October until the
begin of December, and harvesting starts in February.[9] In
Syria and Iran, cumin is sown from mid-November until mid-December (extensions
up to mid-January are possible) and harvested in June/July.[9]
Cultivation
parameters[edit]
Cumin is
grown from seeds. The seeds need 2 to 5 °C (36 to 41 °F) for
emergence, an optimum of 20–30 °C (68–86 °F) is suggested. Cumin is
vulnerable to frost damage, especially at flowering and early seed formation
stages.[9] Methods
to reduce frost damage are spraying with sulfuric
acid (0.1%), irrigating the crop prior to frost incidence, setting
up windbreaks,
or creating an early morning smoke cover.[9] The
seedlings of cumin are rather small and their vigor is low. Soaking the seeds
for 8 hours before sowing enhances germination.[9] For
an optimal plant population a sowing density of 12–15 kilograms per hectare
(11–13 lb/acre) is recommended.[9] Fertile,
sandy, loamy soils with good aeration, proper drainage and high oxygen
availability are preferred. The pH optimum of the soil ranges from 6.8 to 8.3.[9] Cumin
seedlings are sensitive to salinity [12] and
emergence from heavy soils is rather difficult. Therefore, a proper seedbed
preparation (smooth bed) is crucial for optimal establishment of cumin.
Two sowing
methods are used for cumin, broadcasting and line sowing.[9] For
broadcast sowing, the field is divided into beds and the seeds are uniformly
broadcast in this bed. Afterwards, they are covered with soil using a rake. For
line sowing, shallow furrows are prepared with hooks at a distance of 20 to
25 cm (8 to 10 in). The seeds are then placed in these furrows and
covered with soil. Line sowing offers advantages for intercultural operations
such as weeding, hoeing, or spraying.[9] The
recommended sowing depth is 1–2 cm and the recommended sowing density is
around 120 plants per square metre. The water requirements of cumin are lower
than those of many other species.[9] Despite
this, cumin is often irrigated after sowing to be sure that enough moisture is
available for seedling development. The amount and frequency of irrigation
depends on the climate conditions.[9]
Cultivation
management[edit]
The
relative humidity in the center of origin of cumin is rather low. High relative
humidity (i.e. wet years) favours fungal diseases. Cumin is especially
sensitive to Alternaria blight and Fusarium wilt.
Early-sown crops exhibit stronger disease effects than late sown crops. The
most important disease is Fusarium wilt, resulting in yield
losses up to 80%.[9] Fusarium is
seed- or soil-borne and it requires distinct soil temperatures for development
of epidemics.[9] Inadequate
fertilization might favour Fusarium epidemics.[9] Cumin
blight (Alternaria) appears in the form of dark brown spots on leaves
and stems.[9] When
the weather is cloudy after flowering, the incidence of the disease is
increased.[9] Another,
but less important, disease is powdery mildew. Incidence of powdery mildew in
early development can cause drastic yield losses because no seeds are formed.[9] Later
in development, powdery mildew causes discoloured, small seeds.[9]
Pathogens
can lead to high reductions in crop yield. Cumin can be attacked by aphids (Myzus
persicae) at the flowering stage. They suck the sap of the plant from
tender parts and flowers. The plant becomes yellow, the seed formation is
reduced (yield reduction), and the quality of the harvested product decreases.
Heavily infested plant parts should be removed. Other important pests are the
mites (Petrobia latens) which frequently attack the crop. Since the
mites mostly feed on young leaves, the infestation is more severe on young
inflorescences.
The open
canopy of cumin is another problem. Only a low proportion of the incoming light
is absorbed. The leaf area index (LAI) of cumin is low (about
1.5). This might be a problem because weeds can compete with cumin for
essential resources such as water and light and thereby lower yield. The slow
growth and a short stature of cumin favours weed competition additionally.[9] Two
hoeing and weeding sessions (30 and 60 days after sowing) are needed for the
control of weeds. During the first weeding session (30 days after sowing),
thinning should be done, as well, to remove excess plants. The use of preplant
or pre-emergence herbicides is very effective in India,[9] but
this kind of herbicide application requires soil moisture for a successful weed
control.
Breeding of
cumin[edit]
Cumin is a
diploid species with 14 chromosomes (i.e. 2n = 14). The chromosomes of the
different varieties have morphological similarities with no distinct variation
in length and volume. Most of the varieties available today are selections.[9] The
variabilities of yield and yield components are high. Varieties are developed
by sib mating in enclosed chambers[9] or
by biotechnology. Cumin is a cross-pollinator, i.e. the breeds are already
hybrids. Therefore, methods used for breeding are in vitro regenerations,
DNA technologies, and gene transfers. The in vitro cultivation
of cumin allows the production of genetically identical plants. The main
sources for the explants used in vitroregenerations are embryos,
hypocotyl, shoot internodes, leaves, and cotyledons. One goal of cumin breeding
is to improve its resistance to biotic (fungal diseases) and abiotic (cold,
drought, salinity) stresses. The potential genetic variability for conventional
breeding of cumin is limited and research about cumin genetics is scarce.[13]
Uses[edit]
Ground
cumin on display at the market in Ortigia, Syracuse (Italy)
Cumin seed
is used as a spice for its distinctive flavour and aroma. It is globally
popular and an essential flavouring in many cuisines, particularly South Asian
(where it is called jeera[citation needed]), Northern
African, and Latin American cuisines. Cumin can be found in some cheeses, such
asLeyden
cheese, and in some traditional breads from France. It is commonly used in
traditional Brazilian cuisine. Cumin can be an ingredient in chili
powder (often Tex-Mex or Mexican-style), and is found in achiote blends, adobos, sofrito, garam
masala, curry powder, and bahaarat.
In Myanmar, cumin is known as " ဇီရာ" ( zi yar ) and used as a spice. In South Asian cooking, it
is often combined with coriander seeds in a powdered mixture called dhana jeera. [1]
Cumin can
be used ground or as whole seeds. It helps to add an
earthy and warming feeling to food, making it a staple in certain stews and
soups, as well as spiced gravies such as chili. It is also used as an
ingredient in some pickles and pastries.[14]
Medicinal
uses[edit]
This section needs more medical references for verification or relies too heavily
on primary sources. Please review the contents of the section
and add
the appropriate references if you can. Unsourced or poorly sourced
material may be challenged andremoved. (June 2015)
|
In
Sanskrit, cumin is known as jira “that which helps
digestion" and is called zira in Persian.
In the Ayurvedic system, dried cumin seeds are used for medicinal purposes.
These seeds are powdered and used in different forms like kashaya (decoction), arishta (fermented
decoction), vati (tablet/pills), and processed with ghee (a
semifluid clarified butter). It is used internally and sometimes for external
applications also.
In southern
India, popular drinks such as Kerala and Tamil Nadu are
called jira water, which is made by boiling cumin seeds.[15] It
is believed that cumin is beneficial for heart disease, swellings,
tastelessness, vomiting, poor digestion and chronic fever.[16][unreliable medical
source?]Cumin (Cuminum cyminum L.) has been reported to
have antiglycative effects
in vitro and in vivo. Especially such its components as thecuminoids C–E[17]
Secondary
metabolites[edit]
Cuminaldehyde, cymene and terpenoids are
the major volatile components of cumin. Results of a study conducted in India
showed that cumin can be used as an antioxidant.[18] The
antioxidative potential is correlated with the phenol content of cumin.[18] Cuminaldehyde
has also antimicrobial and antifungal properties which could be shown e.g.
with Escherichia coli and Penicillium
chrysogenum.[19]
Nutritional
value[edit]
Cumin seed
|
|
Nutritional value per 100 g
|
|
1,567 kJ (375 kcal)
|
|
44.24 g
|
|
2.25 g
|
|
10.5 g
|
|
22.27 g
|
|
1.535 g
|
|
14.04 g
|
|
3.279 g
|
|
17.81 g
|
|
(8%)
64 μg
(7%)
762 μg
|
|
1270 IU
|
|
(55%)
0.628 mg
|
|
(27%)
0.327 mg
|
|
(31%)
4.579 mg
|
|
(33%)
0.435 mg
|
|
(3%)
10 μg
|
|
(0%)
0 μg
|
|
(5%)
24.7 mg
|
|
(9%)
7.7 mg
|
|
(0%)
0 μg
|
|
(0%)
0 IU
|
|
(22%)
3.33 mg
|
|
(5%)
5.4 μg
|
|
(93%)
931 mg
|
|
(510%)
66.36 mg
|
|
(262%)
931 mg
|
|
(159%)
3.333 mg
|
|
(71%)
499 mg
|
|
(38%)
1788 mg
|
|
(11%)
168 mg
|
|
(51%)
4.8 mg
|
|
Other constituents
|
|
Water
|
8.06 g
|
Reference [20]
|
|
·
Units
|
|
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database |
Although
cumin seeds contain a relatively large percentage of iron, extremely large
quantities of cumin would need to be consumed for it to serve as a significant
dietary source (see nutrition data).
According
to the USDA, one tablespoon of cumin spice contains[21]
·
22 kcal (92 kJ) of food energy,
·
1.34 g (0.047 oz) of fat,
·
2.63 g (0.093 oz) of carbohydrates,
·
0.6 g (0.021 oz) of fibre and
·
1.07 g (0.038 oz) of protein.
Confusion
with other spices[edit]
Black cumin
seeds
Cumin is
sometimes confused with caraway (Carum carvi), another umbelliferous spice.
Cumin, though, is hotter to the taste, lighter in color, and larger. Many
European languages do not distinguish clearly between the two. Many Slavic and Uralic
languagesrefer to cumin as "Roman caraway".
Examples includeCzech: kmín – caraway, římský kmín -cumin; Polish:kminek – caraway, kmin rzymski –
cumin; Hungarian:kömény – caraway, római kömény – cumin. Finnish:kumina – caraway, roomankumina –
cumin, although sometimes also called juustokumina, cheese caraway.
In Norwegian, caraway is called bothkarve and kummin while
cumin is spisskummen, from German Speis(e) meaning
"food".[22]Similarly
in Swedish and Danish,
caraway is kummin/kommen, while cumin isspiskummin/spidskommen.
In German, Kümmel stands for caraway
and Kreuzkümmeldenotes cumin. In Icelandic, caraway is kúmen, while
cumin is kúmín. In Romanian, chimen,chimion is
caraway, while chimion turcesc (Turkish caraway), cumin, camon is
cumin.
The
distantly related Bunium
persicum, Bunium bulbocastanum and the
unrelated Nigella sativa are both sometimes called
black cumin (q.v.).
Aroma
profile[edit]
Cumin's
distinctive flavour is strong. It has a warm aroma due to its essential
oil content. Its main constituent aroma
compounds are cuminaldehyde (a
promising agent against alpha-synuclein aggregation)
and cuminic alcohol. Other
important aroma compounds of toasted cumin are the substituted pyrazines,
2-ethoxy-3-isopropylpyrazine, 2-methoxy-3-sec-butylpyrazine, and
2-methoxy-3-methylpyrazine. Other components include γ-terpinene,safranal, p-cymene and β-pinene.[23][24][25]
Images[edit]
Dry, whole
cumin fruit (or seed)
Commercially
packaged whole and ground cumin seeds
Close up of
dried cumin seeds
References[edit]
1. Jump up^ "Cuminum
cyminum information from NPGS/GRIN". www.ars-grin.gov.
Retrieved 13 March 2008.
2. Jump up^ Sahu, Deepika (7 May 2013). "Health
benefits of cumin". Times
of India. Retrieved 17 August 2014. Cumin (also known as
Jeera) has a richness of history to give it a special place in the world of
spices.
4. Jump up^ κύμινον. Liddell,
Henry George; Scott, Robert; A Greek–English Lexicon at
the Perseus Project.
9. ^ Jump up to:a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z aa ab ac ad E.
V. Divakara Sastry, Muthuswamy Anandaraj. "Cumin, Fennel and
Fenugreek".SOILS, PLANT
GROWTH AND CROP PRODUCTION (PDF). Encyclopedia of Life Support Systems
(EOLSS). Retrieved29 November 2013.
10. Jump up^ Daniel Zohary and Maria Hopf, Domestication
of plants in the Old World, third edition (Oxford: University Press, 2000),
p. 206
12. ^ Jump up to:a b Roodbari,
Nasim; Mehrdad Lahooti; Shahram Roodbari; Ahmad Aein; Amin ganjali
(2013). "The
Effect of Salinity Stress on Germination and Seedling Growth of Cumin (Cuminum
Cyminum L.)" (PDF). Journal of Agriculture and Food
Technology 5 (3): 1–4. Retrieved 13 November 2013.
13. Jump up^ Ebrahimie, Esmaeil; A.A. Habashi;
B. Ghareyazie; M. Ghannadha; M. Mohammadie (2003). "A rapid and efficient
method for regeneration of plantlets from embryo explants of cumin (Cuminum
cyminum)". Plant Cell, Tissue and Organ Culture (Netherlands:
Kluwer Academic Publishers) 75: 19–25.
14. Jump up^ M. G. Kains (1912). American
Agriculturist, ed. Culinary
Herbs: Their Cultivation Harvesting Curing and Uses (English). Orange
Judd Company.
16. Jump up^ "Jeeraka
or cumin and caraway (Cuminum cyminum and Carum carvi) – Namah Journal". namahjournal.com.
17. Jump up^ Zhang, Y., Ma, H., Liu, W., Yuan,
T., & Seeram, N. P. (2015). New Antiglycative Compounds from Cumin (Cuminum
cyminum) Spice. Journal of agricultural and food chemistry, 63(46), 10097–10102doi:10.1021/acs.jafc.5b04796
18. ^ Jump up to:a b Thippeswamy,
N. B.; K. Akhilender Naidu (2005). "Antioxidant potency of cumin
varieties—cumin, black cumin and bitter cumin—on antioxidant
systems". Eur Food Res Technol 220: 472–476.doi:10.1007/s00217-004-1087-y.
19. Jump up^ Shetty, R.S.; R.S. Singhal; P.R.
Kulkarni (1994). "Antimicrobial properties of cumin". World
Journal of Microbiology & Biotechnology(Rapid Communications of Oxford
Ltd) 10: 232–233.doi:10.1007/bf00360896.
20. Jump up^ United States Department of
Agriculture. "Cumin
Seed". Agricultural Research Service USDA. Retrieved August
4, 2015.
21. Jump up^ Search the USDA National
Nutrient Database for Standard Reference. Nal.usda.gov. Retrieved on 26
November 2011.
22. Jump up^ Grünbaum, Catharina
(2009-01-03). "Spiskummin
och brödkummin". Dagens Nyheter. Retrieved 8 September 2015.
23. Jump up^ Li, Rong; Zi-Tao Jiang (2004).
"Chemical composition of the essential oil of Cuminum cyminum L. from
China". Flavour and Fragrance Journal 19 (4):
311–313. doi:10.1002/ffj.1302.
24. Jump up^ Wang, Lu; et al. (2009).
"Ultrasonic nebulization extraction coupled with headspace single drop
microextraction and gas chromatography–mass spectrometry for analysis of the
essential oil in Cuminum cyminum L". Analytica Chimica
Acta 647 (1): 72–77.doi:10.1016/j.aca.2009.05.030. PMID 19576388.
25. Jump up^ Iacobellis, Nicola S.; et al.
(2005). "Antibacterial Activity of Cuminum cyminum L. and Carum carvi L.
Essential Oils". Journal of Agricultural and Food Chemistry 53 (1):
57–61.doi:10.1021/jf0487351. PMID 15631509.