سیامک نخستین شاهزاده ایران و
دومین اسطوره ایرانی پس از کیومرث در شاهنامه است.
سیامک شاهزادهای بود که از بهر رهایش خاندانش و پادشاهی پدر به جنگ فرزند اهریمن،
دیو سیاه شتافت و در آن راه جانش را از دست داد. سیامک به معنی «سیاه مو» یا
«دارندهٔ موی سیاه» از شخصیتهای اساطیری ایرانیان[۵] است. سیامک دو فرزند به
نام هوشنگ و فرواک داشت.
هوشنگ جد ایرانیان شد.
در نسک گمگشته چهرداد از سیامک سخن
رفته بود. خلاصهٔ این نسک در دینکرت آمدهاست.
در ادبیات پهلوی[ویرایش]
در ادبیات پهلوی بر
خلاف شاهنامه سیامک فرزند گیومرث نیست بلکه
فرزند مشی و مشیانه است.[۶] اصولاً چون در منابع پهلوی
کیومرث نخستین انسان است و هوشنگ نخستین شاه و از
آنجا که شاهی مستلزم وجود رعایا و فرمانبرداران است میان کیومرث و هوشنگ چندین نسل
فاصله است. یکی از حلقههای این زنجیر (کیومرث تا هوشنگ) سیامک است.
نگارهای از سیامک در شاهنامهٔ تهماسبی
آرامش پادشاهی گیومرث با شوراندن و
برانگیختن آهرمن به پایان خود میرسد،
درخشش و فرّهٔایزدی کیومرث بانی رشک اهریمن گشت و
او تاب محبوبیت روزافزون پادشاهی گیومرث را نداشت؛ بدین
انگیزه فرزندش دیو سیاه را که نهادی پلید داشت به جنگ کیومرث برشوراند. کیومرث از
نیرنگهای اهریمن و دیو سیاه آگاهی نداشت و سروشها آگهی یورش خزرواندیو را
به گوش فرزندش رساندند و سیامک با اندک سپاه خویش به جنگ خزوران دیو[۷] میشتابد که سیامک شکست خورده و
کشته میشود. پس از کیومرث پادشاهی به هوشنگ پسر سیامک میرسد.
پسر بد
مر او را یکی خوبروی |
هنرمند
و همچون پدر نامجوی |
|
سیامک بدش نام
و فرخنده بود |
کیومرث را دل
بدو زنده بود |
|
.... |
. |
|
سیامک بیامد
برهنه تنا |
برآویخت
با پور آهرمنا |
|
بزد چنگ
وارونه دیو سیاه |
دوتا
اندر آورد بالای شاه |
|
فگند آن
تن شاهزاده به خاک |
به
چنگال کردش کمرگاه چاک |
|
سیامک به دست خزوران
دیو |
تبه گشت
و ماند انجمن بیخدیو[۸] |
|
.... |
. |
|
خجسته سیامک یکی پور
داشت |
که نزد
نیا جای دستور داشت |
|
گرانمایه
را نام هوشنگ بود |
تو گفتی
همه هوش و فرهنگ بود[۹] |
به گواهی نوشتارهای کهن، سیامک مبارزی است که در آغاز جوانی به روش غمانگیزی
از بهر باور به دست ستیزندگان و دشمنان دین (دیوان) کشته شد. همچنین او را باید نخستین پیشآهنگ
و رهایندهٔ آدمی سوشیانس برشمرد که نام
او نماد آرزوی مردمان ستمدیده دربارهٔ فرمان فرمایی دادگری و برابری در جهان است.[۱۰] در آموزههای مزدیسنا بهویژه
در گاثهها سخن از پدیداری
رهایشدهنده یا رهایش دهندگانی در آینده بنام سئوشیانثها آگهی میدهد.
در منابع
ایرانی-اسلامی[ویرایش]
در اکثر منابع اسلامی نیز میان گیومرث و هوشنگ چندین نسل فاصله
است و سیامک جایی در میان این دو.
سیامک نیز همچون کیومرث در داستانهای ایرانی پس از اسلام مقام بلندی نیافت.
البته، ابوعلی بلعمی در
ترجمه تاریخ طبری مینویسد:
"و او را (کیومرث را) گِل پادشاه خواندندی که از گِل آفریده شد، و جفت او
ایلده ، که حوّا خوانند هم خدا از گِل آفرید و جان در تن هر دو اندر یکوقت و یک
اندازه کرد." سپس برای پانوشت متن مجلد مربوط به ایرانیان چاپ 1337، از نسخه
دیگر برای ایلده آورده شده: "یلده". با توجه به اینکه فرزند دیگر کیومرت
و یلده ، سیامک نخستین سوشینث بود و شیث نیز فرزند آدم و حوّا میباشند شاید
بتوان گفت سیاهمک و شیث یکی هستند و تجلّی خورشید حقیقت، البته اگر یلدَه را با
فتحه بخوانیم و مرادمان " یلدا " باشد و چنین خوانشی صحیح نیز باشد.
سیامک دوم[ویرایش]
سیامک دیگری هم در شاهنامه حضور دارد که از پهلوانان توران است و تنها در
جنگ دوازده رخ به او
اشاره شدهاست. او در نبردی تنبهتن با گرازه پهلوان ایرانی کشته میشود. گرازه
او را چنان سخت بر زمین میزند که استخوانش شکسته و جان میسپارد.
گرازه
بزد دست برسان شیر |
مر او
را چو باد اندر آورد زیر |
|
چنان
سخت زد بر زمین کاستخوانش |
شکست و
برآمد ز تن نیزه جانش |
|
گرازه هم آنگه
ببستش به اسپ |
نشست از
بر زین چو آذرگشسپ |
|
گرفت
آنگه اسپ سیامک به دست |
به بالا
برآمد به کردار مست[۱۱] |
یک فرش کهن کاشانی از دورهٔ قاجاری که
دور تا دور آن نقش پادشاهان
اسطورهای ایران قرار گرفتهاند. در میانهٔ آن، نگارهٔ چند تن
از شاهان ایران نوین جا
داده شدهاست.
پانویس[ویرایش]
1.
↑ https://www.cgie.org.ir/fa/news/154322/پارسی-سره-از-جلال-تا-جلال---دکتر-محمدعلی-سلطانی---بخش-دوم
2.
↑ https://www.digitale-sammlungen.de/en/view/bsb11180462?page=456,457
3.
↑ https://opacplus.bsb-muenchen.de/discovery/fulldisplay?docid=alma991034077359707356&context=L&vid=49BVB_BSB:VU1&lang=de&search_scope=MyInstitution&adaptor=Local%20Search%20Engine&tab=LibraryCatalog&query=any,contains,BV037248174
4.
↑ https://www.bsb-muenchen.de/en/collections/orient/languages/persian/
5.
↑ شاهنامه پارسیان
6.
↑ گاهی نیز نسل
دوم مشی و مشیانه است
7.
↑ شاهنامه
فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق ،انتشارات سخن ،جلد اول، صفحه 12 بیت 38
8.
↑ شاهنامه
فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق ،انتشارات سخن ،جلد اول، صفحه 12 بیت 38
9.
↑ شاهنامه. جلد اوّل. کیومرث،
ص ۶، ۷
10. ↑ دربارهٔ آموزههای
مربوط به سئوشینث، سائوشیانت، سوشیانس رجوع شود به یشت XIII, XIX, XXVI
11. ↑ شاهنامه. جلد
پنجم. جنگ دوازدهرخ، ص
۲۹۲
منابع[ویرایش]
·
حسین، الهی قمشهای (۱۳۸۶). شاهنامه
فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
·
دوستخواه، جلیل. اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان (گزارش و پژوهش
از جلیل دوستخواه)
·
فردوسی. شاهنامه به تصحیح مصطفی جیحونی
·
صفا، ذبیحالله. حماسهسرایی در ایران
·
ای. م. دیاکونوف. تاریخ
ماد. ترجمه کریم کشاورز.
انتشارات: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. تهران ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۶
پیوند به بیرون[ویرایش]
- این صفحه آخرینبار در ۱۶ مارس ۲۰۲۴
ساعت ۰۸:۱۳
ویرایش شده است.