۱۴۰۳ خرداد ۹, چهارشنبه

 

هابز می‌گفت انسان موجود اجتماعی نیست بلکه برای تأمین امنیت و فرار از مشکلات زندگی فردی به زندگی اجتماعی روی آورده و بدون وجود حکومتی که با قدرت جامعه را کنترل کند امنیتی وجود نخواهد داشت. هابز معتقد بود که در انسان، «خواستی سیری‌ناپذیر و همیشگی برای رسیدن به قدرت بیشتر و بیشتر وجود دارد که تا مرگ ارضا نخواهد شد.» و جملهٔ مشهور هابز که می‌گوید: انسان، گرگِ انسان است نیز به این معناست که با زندگی اجتماعی، انسان‌ها بر سر ارضای امیال خود دچار نزاع می‌شوند و در این نزاع تنها آن‌کس که قدرت بیشتری دارد پیروز می‌شود، و این سخن هابز که در قرن شانزدهم میلادی در انگلستان گفته بود حالا در افغانستان ما تجربه می‌کنیم. بعد هابز در ادامه می‌گوید: اما با این حال این پیروزی نیز دوام چندانی نخواهد داشت. یعنی در عدم موجودیت یک قانونی که بتواند به گفته ولتر تمام افراد جامعه را با یک چوب براند این پیروزی‌ها مدوام نمی‌مانند.
هابز بر این عقیده بود که انسان در طبیعت خویش، برای انسان‌های دیگر همچون گرگ است اما با کنترل او می‌توان کاری کرد که انسان برای دیگر انسان‌ها همچون خدا باشد.