وزارت کشور بیشتر دست تشکیلات جبهه پایداری است. حتی تا بخشداری ها هم اعضائ رسمی جبهه پایداری منصوب شده اند. مسئله اینست که همه اعضاء جبهه پایداری موضع حجتیه ندارند. برخی از آنها مواضع عدالت طلبانه دارند ولی نسبت به آزادی های اجتماعی و حجاب شدیدآ ارتجاعی هستند. سپاه کاملا به دو گروه تقسیم شده است. بخشی عملا عضو جبهه پایداری اند و طرفدار جلیلی ولی بخشی هم ضد پایداریچی ها و نظرشان عمدتا روی پزشکیان است. بخش کمی هم طرفدار پورمحمدی اند. قالیباف تیپ متشکلی ندارد و افراد شاخصی را نمیشود گفت به او رای میدهند. بدنامی او حتی از جلیلی بیشتر است. فعلا بحث عمده بین جلیلی و پزشکیان است. در کل، حاکمیت در پی حل بحران کشور است و دنبال راه کارهای علمی می گردد و بخشی از راه حل را در لیبرالیزم اقتصادی محض می بیند ودر واقع لیبرالیزم اقتصادی را علم اقتصاد می داند. دیدگاه های عدالت محور کمتر تدوین شده و بیشتر حالت شعاری دارد و برای اکثریت کادر اداری عدالت اجتماعی بیشتر شعار انقلابی نما وافراطی معنا میدهد. سرمایداری به هرشکلش تقدیس شده و فرقی بین بخش تولیدی و ملی و بخش تجاری و دلالی نیست. به هر سرمایه داری کار آفرین می گویند. رشد اقتصادی در کشورهای سرمایه داری را مردم با رفاه اجتماعی عمومی مردم همطراز می دانند. وقتی سند ارائه میدهی که بدانند و ببیند که در امریکا و اروپا هم خبری از رفاه عامه مردم نیست باور نمی کنند. نقش صدا و سیما هم البته دراین زمینه زیاد است زیرا مرتب برنامه های به خورد مردم داده می شود که بموجب آنها در غرب مردم در رفاه زندگی می کنند. حتی برای مسئولین مملکت هم پذیرش واقعیت محروم بودن عموم مردم غرب از رفاه سخت است. بویژه دولتی ها. |