۱۴۰۳ تیر ۵, سه‌شنبه

 


 

عنوان اول پیک نت ۴ تیر

دو نوع نگاه و تحلیل

درانتخاب و انتخاباتی که شاهدیم 
 
 

 

 

تحلیل هر رویدادی زمانی جدی است که نه در پی مقایسه ها و نتیجه گیری های ناشی از آن باشد، بلکه در تلاش برای یافتن چرائی و چگونگی رویدادها باشد. تحلیل غیر جدی همان تفسیرهائی است که رسانه های غرب در آن تخصص دارند و تحلیل جدی بر اساس چرائی و چگونگی رویدادها، تحلیلی علمی است.

ما در جریان همین انتخابات ریاست جمهوری که در میانه آن هستیم نیز با دو گونه نگاه و تحلیل انتخابات و چهره هائی که می خواهند رئیس جمهور شوند روبرو هستیم. برای مثال عده ای با دیدن چهره هائی در کنار پزشکیان نتیجه گیری کرده اند که پزشکیان طرفدار لیبرالیسم اقتصادی است. درست مثل این که دو نفر را در خیابان در کنار هم و سرگرم سلام و علیک با هم ببینیم و بدانیم که یکی از آنها سابقه دزدی دارد و نتیجه بگیریم که پس طرف دوم هم دزد است. این همان شیوه تفسیر خبرها و رویدادهاست که رسانه های غرب در آن استادند و مردم را به دنبال خود می کشانند. متاسفانه بسیاری از تحلیلگران چپ ایران هم گرفتار همین نگرش و شیوه تفسیراند.

تحلیل علمی، بر پایه چرائی و چگونگی رویدادها، خلاف این روش به رویدادها نگاه می کند. یعنی ابتدا در جستجوی پاسخ به این سئوال است که چرا انتخابات کنونی شبیه انتخابات ۱۴۰۰ برگزار نشد؟ چرا نظام فضائی برای رقابت انتخاباتی بوجود آورد؟ چرا از میان آن همه داوطلب، پزشکیان تائید صلاحیت شد؟ آیا عزمی برای تجدید نظر در سیاست های اجتماعی و اقتصادی بوجود آمده؟ آیا هدایت امور به یک اتاق فکر در بیت رهبری سپرده شده؟ آیا می خواهند سیاست نگاه به شرق را کنار بگذارند و به سمت امریکا و غرب بروند؟ آیا شرایط جهانی و منطقه ای و موقعیت نظامی و اتمی ایران چنین اجازه ای را میدهد؟ آیا آن اتاق فکر احتمالی گرفتار آن خوش خیالی شده که اصلاح طلبان گرفتار آن هستند، یعنی دست برداشتن امریکا از سر ایران؟ آیا امریکا در هیچ کشور جهان چنین رویکردی داشته که با ایران داشته باشد؟ تکلیف اسرائیل و جنگ در غزه و لبنان چه می شود؟ آیا راس نظام و آن شورای احتمالی می خواهد از ۵ جبهه (لبنان، عراق، یمن، سوریه و اوکراین) عقب نشینی کند؟ و سئوالات دیگری که ابتدا باید برای هر یک از آنها پاسخ نزدیک به واقعیت پیدا کرد تا آنگاه بتوان در باره انتخاباتی که شاهدش هستیم یک تحلیل علمی ارائه داد و از آن نتیجه عملی شرکت در انتخابات و یا تحریم آن را گرفت.

اعتقاد ما اینست که نظام از سیاست خارجی خود نه می تواند و نه صلاح است که عقب نشینی کند. بنابراین، فضائی که در این انتخابات فراهم شده، در درجه اول برای یک رفرم اجتماعی و اقتصادی در داخل کشور است و در گامی که همزمان با آن باید برداشته شود، خانه تکانی در دستگاه دولتی، فساد زدائی از آن و اتخاذ تدابیر سفت و سخت برای گرفتن جلوی ادامه غارت مملکت، خروج ارز از کشور و کشیدن افسار اختلاف طبقاتی تاریخی که گریبان ایران را گرفته است.

این که پزشکیان مرد این میدان هست یا نیست، در درجه اول بستگی به شخصیت سالم خود او دارد و در درجه دوم به اراده آن اتاق فکر احتمالی دارد که تصور می شود برای یک مرحله دشوار و پرتنش رفرم اقتصادی و اجتماعی در پیشواز دوران پس از رهبر کنونی جمهوری اسلامی خود را آماده کرده است.

این دوران نمی تواند با یک رئیس جمهور تحمیلی آغاز شود بلکه نیازمند رای و به میدان آمدن مردم است. فضای نسبتا بازی که برای انتخاب یکی از ۶ نامزد انتخاباتی در نظر گرفته شده، در پی همین نیاز است. نوعی نظرسنجی و رای گیری از مردم برای دو یا سه دیدگاهی که در مناظره های انتخاباتی شاهد آن هستیم. تنظیم توازن قوا برای پیشبرد رفرم و اصلاحات احتمالی و باز بودن دست اتاق فکر و رئیس جمهور آینده بستگی به همین توازن قوا و شرکت مردم در انتخابات دارد. اگر چنین نشود، مردم یک فرصت را برای خانه تکانی حکومت و تجدید نظر در ساختار نظام اقتصادی و اجتماعی ایران از دست میدهند.

غرب تهدید ارسال سلاح روسی را درک کرده

اعلام آمادگی پوتین

برای گفتگو با امریکا!

 
 
 

 

 

روز گذشته پوتین در یک اظهار نظر غافلگیر کننده، در نشستی با فارغ التحصیلان دانشگاه های نظامی روسیه گفت:

روسیه برای ایجاد  سیستم امنیتی اورآسیا حتی حاضر است با کشورهای عضو ناتو گفتگو کند. البته این گفتگو زمانی می تواند انجام شود که ناتو آماده چنین گفتگوئی بر سر امنیت اروآسیا باشد.

پس از این اظهار نظر، پسکوف سخنگوی کرملین گفت: مسکو آماده گفتگوی جامع با آمریکاست. این گفتگو باید شامل مسائل مربوط به حضور ایالات متحده در جنگ اوکراین باشد.

متعاقب این دو اظهار نظر، لاوروف وزیر خارجه روسیه نیز پس از نشست شواری وزرای خارجه پیمان امنیت جمعی گفت:

ناتو قصد دارد مانع ایجاد ساختار امنیتی اوراسیا شود. البته غرب سیگنال پوتین درباره ارسال احتمالی تسلیحات روسیه به سایر مناطق جهان را شنیده و درک کرده است.

                                         ***

روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی در یکی از دیدارهائی که به مناسبت های مختلف برای او ترتیب میدهند چند نکته ای را در ارتباط با نتیجه انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد. سخنرانی او به گونه ای بود که سریعا همه متوجه شدند که او پیروزی دکتر پزشکیان را قطعی میداند و به همین دلیل عملا به او توصیه کرد که غربگرایان را وارد کابینه خود نکند. اشاره او، بویژه متوجه ظریف بود که در جریان کارزار تبلیغاتی پزشکیان سخت فعال است. اگر اطلاعات ویژه درباره نتیجه رای گیری در انتخابات ریاست جمهوری به رهبر جمهوری اسلامی نرسید بود، هیچ ضرورتی به این توصیه نبود، زیرا در اطراف بقیه نامزدهای انتخاباتی کسانی قرار ندارند که چنین توصیه ای ضرورت داشته باشد. این همان نکته ای بود که عباس عبدی، تحلیگر سیاسی نیز آن را روی هوا شکار کرد و در یک یادداشت کوتاه و زیرکانه مطرح کرد.


 

جلیلی با یک تیم "پارا انتخاباتی"

برای سخنرانی رفت کرمان! 
 
 

 

 

سعید جلیلی همراه با یک تیم "پارا انتخاباتی" رفت به کرمان برای سخنرانی انتخاباتی. یک فرد معلول را پای میکرفن برایش نشاندند، یک طلبه را که زبان کر و لال ها را بلد بود در کنار و یک مرد نسبتا چاق و چله را بعنوان کارگر با کلاه کار در آن گرمای کرمان پشت سرش و خودش هم که شل و ول تر از همیشه حرف می زد یک سخنرانی از حال رفته ایراد کرد. همه این نمایش برای این نتیجه گیری بود که در هشت سال دولت روحانی همه کارخانه ها خوابیده بود و رشد اقتصادی هم صفر بود و حقوق کارگران را هم ندادند. بنابراین به من رای بدهید تا آن گذشته هشت ساله جبران شود.

تقریبا همزمان با همین نمایش یکی از اعضای تیم انتخاباتی قالیباف اعلام کرد که ایشان فردا در جریان سفر انتخاباتی به مشهد به نفع قالیباف کنار می رود.

**********


 

سرمقاله 931

ما و انتخابات ریاست جمهوری

تنش های جاری در ایران

اگر با انتخابات حل نشود

فاجعه در انتظار ایران است

 

ایران آینده به کدام راه خواهد رفت؟ حامیان نامزدهای انتخابات وعده های گوناگونی می دهند و تصورات مختلفی دارند ولی باید دید ایران با هریک از این سیاست ها، چه سرنوشت هایی در انتظارش خواهد بود.

سه مسیر عمده وجود دارد: مسیری که اصلاح طلبان غربگرا پیشنهاد می کنند؛ مسیری که متحجران مذهبی برای آینده ایران در نظر دارند، و بالاخره مسیری که اتاق بازرگانی، رسانه های داخلی و بخشی از حاکمیت در نظر دارد. نتیجه این سه راه را بررسی کنیم.

۱- اگر قرار باشد رئیس جمهور آینده سیاست چین ستیزی، روسیه ستیزی و امید بستن به آمریکا و اروپا را آنچنان که اصلاح طلبان غربگرا در نظر دارند در پیش گیرد چه روی خواهد داد؟ در درجه اول کار را به جایی خواهند کشاند که چین خرید نفت از ایران را متوقف کند، قرارداد ۲۵ ساله و سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران به محاق رود، سرمایه گذاری های چین ناگزیر به سمت رقبای منطقه ای ایران روانه شود که وضع اقتصادی کشور را وخیم تر خواهد کرد. از سوی دیگر اگر قرارداد امنیتی با روسیه تعلیق یا منتفی شود، موقعیت امنیتی و نظامی ایران تهدید میشود، قدرت منطقه ای ایران کاهش می یابد، بازارهای روسیه و اوراسیا به سوی ایران بسته میشود، موضع بین المللی ایران دربرابر غرب و آمریکا بشدت ضعیف میگردد. این همان مسیری است که شبکه هایی مانند ایران اینترنشنال و براندازان مستقر در آمریکا بدان امید بسته اند. همه اینها به وخامت هرچه بیشتر اوضاع اقتصادی، نارضایتی عمومی و آماده شدن شرایط برای انفجارهای اجتماعی خواهد انجامید. در این شرایط غرب حتی به اندازه یک ریال به ایران امتیاز نخواهد داد آن هم در شرایطی که ترامپ پیروز احتمالی انتخابات آینده در آمریکا خواهد بود.

بنابراین مسیر چین ستیزی و روسیه ستیزی که اصلاح طلبان غربگرا پیشنهاد می کنند ایران را به خاک سیاه خواهد نشاند و شرایط شورش داخلی و تجزیه کشور را فراهم خواهد کرد.

۲- اگر قرار باشد رئیس جمهور آینده سیاست تقویت ارتجاع مذهبی، ایجاد تنش های اجتماعی براساس حجاب و مقابله با زنان و روشنفکران و سیاست خودی و غیرخودی را انچنانکه حامیان برخی نامزدها و طرفداران جبهه پایداری در برنامه دارند ادامه دهد چه روی خواهد داد؟ در انصورت ایران شاهد بالا گرفتن تنش ها و رویارویی های اجتماعی، کاهش ظرفیت کارشناسی دولت، ادامه مهاجرت کارشناسان و نخبگان، مقابله با روشنفکران، پر شدن بیشتر زندان ها، افزایش فشارهای بین المللی زیر پوشش حقوق بشر، ادامه قهر مردم با حکومت، عدم حمایت ملی از سیاست های کلی کشور خواهد بود. ضمن اینکه پیگیری برنامه های متحجرانه همچون متحد جریان اصلاح طلبی غربگرا عمل می کند. به آن امکان می دهد که آمریکا و غرب را از زیر فشار افکار عمومی داخلی خارج کند. سیاست خارجی ایران را مسئول وضع نابسامان کشور معرفی کند. بالاخره قدرت گیری متحجران و ارتجاع مذهبی آنها را به اینکه بتوانند رهبری نظام را بعد از آقای خامنه ای بدست گیرند امیدوار می کند. در نتیجه کشور وارد نزاع بر سر جانشینی می شود و تضادهای درون نظام و میان روحانیان ارتجاعی و بیت و شورای مشاوران رهبری بالا می گیرد. در صورتی که در این میان مسئله جانشینی جدی شود کار را یا به کودتای سپاه و رویارویی درون آن می کشاند یا به تسویه هایی در داخل نیروهای مسلح.

بنابراین مسیر تداوم تحجر و ارتجاع مذهبی که جبهه پایداری و متحجران مذهبی دنبال آن هستند نیز کشور را وارد یک دوران نزاع و خطرهای گوناگون خواهد کرد که براثر آن شرایط کودتا و جنگ داخلی و در نهایت تجزیه کشور فراهم خواهد شد.

۳ - اگر قرار باشد رئیس جمهور آینده سیاست های اقتصادی گردانندگان اتاق بازرگانی را که اصلاح طلبان غربگرا و متحجران مذهبی و بخش مهمی از حاکمیت حامی آن هستند ادامه دهد چه روی خواهد داد؟ در آن صورت دستاوردهای نظامی یا سیاست خارجی یا داخلی هرچه باشد بصورت بهبود شرایط اقتصادی عمومی و وضع معیشت مردم جلوه گر نخواهد شد، روند انتقال ارز و سرمایه از کشور ادامه خواهد یافت، گسترش بی عدالتی بصورت مبارزه منفی و جلوگیری از ادامه روال عادی امور درخواهد آمد، قهر مردم با نظام تشدید خواهد شد، سیاست های نظام در همه عرصه ها اعم از داخلی یا خارجی مورد پشتیبانی ملی قرار نخواهد گرفت و وضع داخلی کنونی همچنان ادامه خواهد یافت و مردم هر روز بیشتر از حاکمیت دور می شوند.

بنابراین ادامه سیاست های اقتصادی کنونی نیز که بیشتر نامزدها و بخشی از حاکمیت بدنبال آن است کشور را به وضعی نامطلوب خواهد کشاند و شرایط را برای از میان رفتن دستاوردهای سیاست خارجی و در نهایت کودتای داخلی یا تجزیه ایران فراهم خواهد کرد.

پس رئیس جمهور آینده سه وظیفه دارد:

۱- تحکیم و گسترش روابط با شرق و قرار دادن این روابط در خدمت مذاکره برای گرفتن امتیاز از غرب نه دادن امتیاز بدان.

۲- بسیج جامعه و طبقات مختلف اجتماعی برای مبارزه با ارتجاع مذهبی و عقب راندن آنان و ایجاد انسجام اجتماعی و وحدت ملی در عرصه داخلی و ایجاد آمادگی ملی برای حمایت از سیاست خارجی کشور.

۳- عقب راندن سیاست های مبتنی بر فلاکت اقتصادی، بستن دست فاسدان، جلوگیری از انتقال سرمایه ها و تغییر سیاست های کشور بسود وسیعترین قشرهای مردم.

این سه وظیفه را کدامیک از نامزدها می توانند انجام دهند؟

بخش اول یعنی تحکیم روابط با شرق الزامی است و هر رئیس جمهوری که سر کار بیاید ناگزیر است این مسیر را دنبال کند. نه تنها راس نظام تن به تغییر این مسیر نمی دهد بلکه پس از خروج آمریکا از برجام، عقب نشینی های آن در مقابل ایران و در خاورمیانه، شکست اسرائیل در غزه و وضعیت آمریکا در منطقه و ناتو در اوکراین، پشتوانه نظری اصلاح طلبان غربگرا و ادعاهای آنها درباره غرب در بین مردم ضعیف شده و بنابراین چین ستیزی و روسیه ستیزی در حد دهن کجی به حاکمیت اعتبار دارد ولی حمایت ملی ندارد.

بخش دوم یعنی مبارزه با ارتجاع و تحجر مذهبی تنها از عهده مسعود پزشکیان بر می آید و بنظر می  رسد که حاکمیت به همین دلیل به او اجازه حضور در صحنه را داده است تا بتواند جامعه را برای این هدف بسیج کند. در واقع نقش اصلی پزشکیان می تواند کمک به جمع کردن بساط متحجران مذهبی و از میان بردن پایگاه های اقتصادی قدرت آنان و فروپاشاندن عنصر توجیه کننده حقانیت غرب و آمریکا در افکار عمومی باشد. در اینصورت شرایط برای انسجام اجتماعی و تفاهم ملی فراهم تر خواهد شد و سیاست خارجی کشور پشتوانه داخلی هم خواهد یافت.

بخش سوم یعنی تحول اقتصادی واقعی موضوع مبارزه است. هیچکدام از نامزدها و حتی کل حاکمیت در این زمینه برنامه روشنی ندارند. سعید جلیلی وعده هایی در این زمینه می دهد ولی ارتباط و وابستگی او به ارتجاع مذهبی و جبهه پایداری اصلا اجازه حرکت در چنین مسیری را به او نمی دهد چنانکه وعده هایش از سطح کلی گویی درباره عدالت خارج نشده و هیچ برنامه ای تا به امروز که نشان دهد او مسیری متفاوت را می خواهد طی کند ارائه نکرده است.

آنچه مسلم است این است که ایران وارد یک دوران پرتنش در جهانی پرتنش می شود که چیز تازه ای نیست و قبل از انتخابات و درصورت ادامه دولت رئیسی نیز وضع همین بود. ولی حاکمیت با اجازه دادن به حضور پزشکیان در انتخابات می خواهد، درصورت انتخاب وی، این تنش را به شکلی مسالمت آمیز و در جریان یک بحث و افشاگری و گفتگوی ملی کنترل شده مدیریت کند تا با مشکلات کشور با یک پشتوانه ملی برخورد شود، مسئله جانشینی به شکلی مسالمت آمیز حل شود و کار به الزام در کارگیری روش های سخت نکشد.

در انتخابات ایران مانند غالب موارد، پدیده در حال پنهان کردن ماهیت و عمق حوادث و گزینش هاست. وظیفه تحلیل علمی بیرون کشیدن این ماهیت از درون پدیده های انتخاباتی است که آن را پنهان می کنند. موضوع انتخابات آینده نه تعیین و تغییر در سیاست خارجی که تغییر در سیاست های داخلی، برقراری تفاهم ملی و ایجاد پشتوانه مردمی و ایدئولوژیک برای روندی است که ایران وارد آن شده است. پشتیبانی از مسعود پزشکیان دارای این محتواست و نه همسویی با خیالپردازانی که همچنان تصور و گمان باز گرداندن ایران به گذشته را دارند.  

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh