۱۴۰۳ آذر ۱, پنجشنبه

 

ایران و معمای مذاکره؛ ترامپ «قمارباز» یا ترامپ «معامله‌گر»؟

trump

منبع تصویر،Getty Images

  • نویسنده,کیوان حسینی
  • شغل,بی‌بی‌سی

کمتر از دو ماه به آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، حکومت ایران با پرسشی بزرگ روبه‌روست: در مواجهه با آن‌چه که در راه است، چه راهی را انتخاب کند؟ آغاز دوره جدیدی از مذاکره با آمریکا؟ یا ادامه مخاصمه و تنش و گام گذاشتن در مسیری که به گفته برخی می‌تواند به جنگی ویرانگر منجر شود؟

بر اساس موضع‌گیری‌های رسمی، تکلیف ترامپ روشن است: او می‌آید که با تصویب تحریم‌های بیشتر و نسخه‌ای جدیدتر و سخت‌گیرانه‌تر از کارزار «فشار حداکثری»، جمهوری اسلامی ایران را در مسائلی مانند برنامه هسته‌ای، توسعه تسلیحات مدرن مانند موشک و پهپاد یا حمایت از گروه‌های اسلامگرای شبه‌نظامی در منطقه به عقب‌نشینی وادارد. در مقابل، در تبلیغات رسمی حکومت ایران نیز همان رجزخوانی‌های همیشگی تکرار می‌شوند و تاکید می‌شود که جامعه و نظام سیاسی حاکم، آماده‌اند که در برابر دور جدید فشارها «مقاومت حداکثری» کنند.

اما پشت پرده‌ این حرف‌های به ظاهر تکراری‌، تحولات مهمی در جریان است که می‌توانند بنیان‌های روابط دو کشور را در چهار سال پیش رو پی‌ریزی کنند؛ از دیدارها و پیام‌های مخفیانه که گاهی خبرهایشان به رسانه‌ها درز می‌کند، تا طراحی و اجرای استراتژی‌های تبلیغاتی برای اثرگذاری بر افکار عمومی و زمینه‌سازی برای اقدامات بعدی.

مشخصا در گفتمان جدیدی که در داخل کشور در حال شکل‌گیری است، دونالد ترامپ یک «معامله‌گر» و «تاجر» توصیف می‌شود که می‌توان با او چانه زد و به توافقی دست یافت؛ رویکردی متضاد با دورانی که او با صفاتی مانند «قمارباز» یا «شارلاتان» از سوی عالی‌ترین مقام‌های این کشور تحقیر می‌شد.

گزارش‌های تایید‌نشده درباره دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل، گزارش‌ها درباره ارسال تعهد کتبی دولت ایران به دولت آمریکا مبنی بر این‌که دونالد ترامپ را ترور نخواهد کرد، یا مصاحبه‌های پی در پی رسانه‌های داخل کشور با موافقان مذاکره با ترامپ، نشانه‌هایی هستند از این‌که تا چه حد کنترل تنش احتمالی به شکل دیپلماتیک، برای طرف ایرانی جدی است.

نشانه‌هایی از این دست به قدری زیاد بوده که محمد سراج، نماینده تهران، در جلسه علنی روز ۲۷ آبان در مجلس، خطاب به دولت گفت: «ترامپ برای ملت ایران ناشناخته نیست، پس مبادا در دام سیاسیون غرب‌گرا قرار گرفته و مذاکره با آمریکا را در دستور قرار دهید.»

مذاکره به عنوان ابزار وقت‌کشی، مذاکره جدی و آمیخته با اراده سیاسی برای عقب‌نشینی و رسیدن به توافق، یا ادامه سیاست‌ خارجی تهاجمی و حمایت از گروه‌های اسلامگرای منطقه، همه گزینه‌های پیش روی جمهوری اسلامی ایران در هفته‌ها و ماه‌های سرنوشت‌ساز پیش رو هستند.

نگاهی به کلیت اظهارنظرهای مقام‌ها و نخبگان جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که آن‌ها، در چرخشی (دستکم ظاهری) در تلاشند تا به زمینه‌های ضروری برای دو گزینه نخست یعنی مذاکره با آمریکا، آسیبی وارد نشود؛ اقدامی که برایشان چندان بی‌هزینه و ساده هم نیست.

حرف حساب ترامپ چیست؟

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
اسطوره تختی
اسطوره تختی

در مجموعه چهار قسمتی «اسطوره تختی» از زندگی شخصی، ورزشی و اجتماعی غلامرضا تختی می‌شنویم.

پادکست

پایان پادکست

سیاست خارجی ترامپ در برابر جمهوری اسلامی ایران تابعی است از اولویت‌های کلی‌تری که در سیاست خارجی بسیاری از کشورهای «غربی» در قبال ایران بازتاب دارد:

  • مطمئن شدن از این‌که ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نمی‌کند،
  • جلوگیری از دسترسی به فناوری‌های نظامی پیشرفته و هرگونه ادوات و امکاناتی که بتوانند به ایران در برابر متحدان و شرکای آمریکا در منطقه (به ویژه اسرائیل) برتری نظامی بدهند،
  • و در نهایت قطع کمک‌های ایران به گروه‌های اسلامگرای مسلح در خاورمیانه.

ترامپ مدعی است که می‌تواند از طریق تحریم‌های بیشتر و نسخه به روز شده کمپین «فشار حداکثری»، جمهوری اسلامی ایران را مجبور کند به این خواسته‌ها تن بدهد.

در حال حاضر فعالیت دیپلماتیک تیم ترامپ محدودیت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد. در آمریکا مذاکره با کشورهایی که با این کشور مخاصمه دارند، بدون اجازه دولت ممنوع است. علاوه بر آن، یک عرف قدیمی ساختار سیاسی آمریکا با عنوان «یک کشور، یک رئیس‌جمهور» تأکید می‌کند که تا زمان انتقال قدرت، رئیس‌جمهور فعلی نماینده واشنگتن در روابط بین‌الملل است.

اما در قرن بیستم این اصل چندین بار از سوی تعدادی از سیاستمداران جنجالی حزب جمهوریخواه زیر پا گذاشته شد. از آن‌جمله مذاکرات تیم نیکسون با ویتنامی‌ها در سال ۱۹۶۸یا مذاکرات تیم ریگان با ایرانی‌ها درباره گروگان‌های آمریکایی در سال ۱۹۸۰، هر دو بعد از پیروزی در انتخابات و قبل از ادای سوگند ریاست‌جمهوری رخ دادند. خود ترامپ هم بعد از پیروزی در انتخابات سال ۲۰۱۶، با تسای اینگ‌-ونگ رئیس‌جمهور تایوان تلفنی صحبت کرد تا پیام تبریک او را بشنود.

به همین دلیل وقتی گزارش‌ها درباره دیدار ایلان ماسک (به عنوان مشاور ترامپ) با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، منتشر شد، کمتر کسی به ابعاد حقوقی یا کم‌سابقه بودن چنین دیداری توجه کرد. پرسش بزرگتر این بود که اگر چنین دیداری رخ داده، در جریانش چه گفته شده و دو طرف در این گفت‌وگو چه هدفی را دنبال می‌کردند.

از زمان قطع روابط ایران و آمریکا، دو کشور بارها از دیپلماسی غیرمتعارف برای انتقال پیام‌هایشان استفاده کرده‌اند و این بار نیز، ورود احتمالی ایلان ماسک به مساله روابط دو کشور را می‌توان گونه‌ای جدید از همین سبک از فعالیت‌های دیپلماتیک طبقه‌بندی کرد.

ایلان ماسک  و ترامپ

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،ایلان ماسک از بزرگترین سرمایه‌داران جهان است که بر پیشبرد فناوری‌های بشری تمرکز ویژه‌ای دارد و در این زمینه به دستاوردهای مهمی نیز دست یافته است

آقای ماسک اگرچه هرگز سمتی رسمی در تشکیلات سیاست خارجی آمریکا یا زادگاهش آفریقای جنوبی نداشته، اما در سیاست خارجی بی‌تجربه نیست. اصولا تحولات گسترده فناوری‌ در آمریکا در سه دهه اخیر به حدی اهمیت پیدا کرده که نه تنها برخی از چهره‌های مهم مانند آقای ماسک ناچارند که هرازگاهی نقش سفرای فناوری کشورشان را بازی کنند، بلکه از سال ۲۰۱۷ به این سو، برخی کشورهای جهان نیز مشخصا یک دیپلمات مخصوص را برای ارتباط با نخبگان دنیای فناوری در آمریکا تعیین کرده‌اند؛ مقامی که این روزها با عنوان غیررسمی «سفیرِ سیلیکون ولی» شناخته می‌شود و دفتر کارش، کنسولگری کشورش در شهر سان‌فرانسیسکو است.

اما تجربه سیاست خارجی آقای ماسک به همین حوزه نوظهور محدود است که این روزها با نام «دیپلماسی فناوری» (تک دیپلماسی) رو به گسترش است. او در ارتباط با تنش‌های نظامی، تحولات خاورمیانه و جنگ‌های اسرائیل، هرگز تجربه مستقیمی در دنیای سیاست نداشته است. دونالد ترامپ در گذشته نیز از دامادش جرد کوشنر برای مذاکرات رده بالای خاورمیانه استفاده می‌کرد که هیچ‌گونه سابقه‌ای در دیپلماسی و سیاست بین‌الملل نداشت.

ضمن این‌که دونالد ترامپ اگرچه به عنوان دوست نزدیک بنیامین نتانیاهو، از افزایش فشار بر ایران هیچ ابایی ندارد، اما او نیز برای فشار‌آوردن بر جمهوری اسلامی ایران با محدودیت‌هایی روبه‌روست؛ محدودیت‌هایی که در نتیجه نقش چین و روسیه در منطقه و همچنین مواضع متحدان عرب آمریکا در خلیج فارس برای او ایجاد خواهد شد و ترامپ را مجبور می‌کند تا همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد سیاست خارجی تهاجمی قرار ندهد.

چه بسا به همین دلیل، به رغم این سابقه تیره در روابط ترامپ با ایران، او در جریان کارزار انتخاباتی‌اش، به ویژه در روزهای آخر، مواضعی نسبتا ملایم‌تر در قبال ایران اتخاذ کرد. از آن جمله او گفت که به دنبال براندازی نظام سیاسی ایران نیست و برعکس، معتقد است که اگر توافقی جدید بین تهران و واشنگتن امضا شود، منافع ایران نیز در آن تامین خواهد شد.

موضع ایران چیست؟

اما در نهایت این رقص به دو بازیگر نیاز دارد. وگرنه آقای ترامپ در دوران قبلی ریاست‌جمهوری‌اش نیز بارها به مذاکره با تهران ابراز علاقه کرد. ولی درخواست‌های او برای مذاکره مستقیم با ایران و رسیدن به توافقی جدید، هرگز از سوی تهران جواب نگرفت. او به شکل یک‌جانبه آمریکا را از برجام خارج کرد و در تمامی چهار سال حضورش در قدرت، خواسته یا ناخواسته در مسیری گام برداشت که مشاورشان معتقد بودند به تضعیف حکومت جمهوری اسلامی ایران منجر خواهد شد.

دلخوری و بی‌اعتمادی آیت‌الله خامنه‌ای از آمریکا در این دوران به حدی چشمگیر بود که او بارها در سخنرانی‌هایش، به شکلی نامتعارف و غیر دیپلماتیک به ترامپ و دیگر مقام‌های سیاست خارجی این کشور در آن روزها توهین کرد. او حتی اجازه نداد که دیپلمات‌های ایرانی به شکل مستقیم با نمایندگان دولت آمریکا در دوران جو بایدن مذاکره کنند.

تا این‌ لحظه هنوز روشن نیست که رهبر جمهوری اسلامی ایران، برای چهار سال پیش رو نیز تا همان اندازه سخت‌گیری خواهد کرد یا نه. اما همزمان، انتقادهایی – هر قدر ملایم و کم‌خطر – که از سیاست خارجی تهاجمی و ضدآمریکایی ایران در رسانه‌های داخلی منتشر می‌شوند، نشان می‌دهند که دستکم در میان بخشی از نخبگان جمهوری اسلامی، برای مذاکره آمادگی وجود دارد.

نشانه‌های رقیق‌شدن مایه‌های آمریکاستیزی سیاست خارجی ایران و زمینه‌سازی برای مذاکره احتمالی با آمریکا، به گزارش‌های تایید‌نشده درباره دیدار احتمالی ماسک و ایروانی محدود نیست. روز جمعه هفته قبل، روزنامه وال‌استریت ژورنال در گزارشی نوشت که ایران به شکل کتبی به آمریکا تعهد داده که دونالد ترامپ را ترور نخواهد کرد.

tehran street

منبع تصویر،Getty Images

به نوشته این روزنامه، دولت آمریکا در ماه سپتامبر در پیامی به ایران اعلام کرده بود که اگر دونالد ترامپ ترور شود، واشنگتن این اقدام را اعلان جنگ تلقی خواهد کرد. مقام‌های آمریکایی که با این روزنامه مصاحبه‌ کرده‌اند، گفته‌اند که باور دارند پیامشان به دست عالی‌ترین سطوح رهبری ایران رسیده است.

این گزارش می‌افزاید که دولت ایران نیز در پاسخ به این پیام، در نامه‌ای کتبی که در تاریخ ۱۴ اکتبر (۲۳ مهر) برای دولت آمریکا ارسال کرده، تاکید کرده که دونالد ترامپ دستور کشتن قاسم سلیمانی را صادر کرده و با این کار مرتکب «جرم» شده است.

وال‌استریت ژورنال نوشته که نامه ایران امضا ندارد. اما فارغ از این‌که نویسنده نامه کیست، اگر چنین متنی واقعا ارسال شده باشد، می‌توان آن را یکی از مهم‌ترین عقب‌نشینی‌های رسمی ایران در سال‌های اخیر توصیف کرد که اطلاعاتش در اختیار افکار عمومی قرار گرفته است. تبلیغات جمهوری اسلامی ایران علیه دونالد ترامپ، به دلیل نقش او در ترور سلیمانی به حدی گسترده بوده که حتی در تهران، دادگاهی برای محاکمه دونالد ترامپ برگزار شد.

در سطح مقام‌های رسمی نیز مهم‌ترین واکنش‌ها از سوی عباس عراقچی، وزیر خارجه و معاونش، مجید تخت‌روانچی بیان شده است. آقای عراقچی در جمع خبرنگاران گفت که ایران هرگز میز مذاکره را ترک نکرده و آقای تخت‌روانچی هم در مصاحبه‌ای به روزنامه آمریکایی فایننشال تایمز گفت که «باب مذاکره» با آمریکا باز است.

اما در این اظهارنظرها هیچ نشانه‌ای از آمادگی ایران برای مصالحه دیده نمی‌شود و از جزییات مهمی که می‌توانند سرنوشت نهایی را تعیین کنند، خبری نیست. از آن‌جمله مثلا روشن نیست که آیا دیپلمات‌های ایرانی، این بار اجازه دارند به شکل مستقیم با آمریکایی‌ها مذاکره کنند یا نه. و مهم‌تر، آیا چون گذشته ایران اصرار دارد که فقط درباره برنامه هسته‌ای مذاکره کند؟ یا این‌که این بار حاضر خواهد شد درباره دیگر «نگرانی‌‌های» غرب نیز چانه‌زنی کند؟

اصولا در اظهارنظر آقای عراقچی، شرطی نیز تعیین شده که همانند دوران پیش، به شدت قابل تفسیر است و همواره می‌تواند به عنوان عذر عدم شرکت در مذاکره (شبیه به دوران قبلی) مطرح شود. او گفت «اگر منافع کشور تامین شود» مذاکره انجام خواهد شد؛ شرطی که پیش از این نیز همین قدر مبهم، مانع از گفت‌وگوی مستقیم نمایندگان ایران و آمریکا شد.

iran

منبع تصویر،Getty Images

فضای سیاسی ایران چگونه است؟

مواضعی مشابه آن‌چه از سوی وزارت خارجه ایران گفته شد، از طرف برخی سیاستمدارن رده پایین‌تر نیز مطرح شده است. در یکی از آخرین نمونه‌ها، بهنام سعیدی، دبیر دوم کمیسیون امنیت ملی مجلس و نماینده جیرفت در مقاله‌ای که در وب‌سایت «خبرآنلاین» منتشر شد، درباره «شرط مذاکره با ترامپ» نوشت: «در بحث مذاکره، عقل حکم می‌کند که بر اساس احترام متقابل، حفظ منافع ملی کشور و مصلحت مردم با تمامی کشورها به جز کشورهایی که خط قرمز ما هستند تعامل برقرار کرده و رابطه‌ای دوطرفه ایجاد کنیم.»

حتی برخی از چهره‌های با سابقه حکومت، پا را از این هم فراتر گذاشته‌اند؛ از آن‌ جمله عباس آخوندی از وزرای سابق نزدیک به اصلاح‌طلبان که انتخاب دونالد ترامپ را یک «فرصت» برای جمهوری اسلامی در ایران توصیف کرد. او در مصاحبه‌ای با «اکو ایران» با اشاره به منافع اقتصادی کشورهای حوزه خلیج‌فارس و روابط نزدیک آن‌ها با آمریکا، گفت که امکان یک مصالحه همه‌جانبه با ایالات متحده و همسایگان ایران در جنوب خلیج فارس وجود دارد.

علی شکوری‌راد، یکی دیگر از شخصیت‌های این جریان سیاسی نیز در مصاحبه‌ای با خبرآنلاین پیش‌بینی کرد که اگر ایران به مذاکره تن ندهد، «جنگ خواهد شد». او گفت که سیاست ترامپ، «یا جنگ، یا صلح» است و افزود که همین مساله موجب خواهد شد تا ایران بتواند در مذاکره، منافعش را تامین کند.

آقای شکوری راد گفت: «به نظر من در صورت گفت و گو و مذاکره، بهتر می‌شود با ترامپ کار کرد. ما در دوره قبل، سیاست نه مذاکره می کنیم و نه جنگ می شود را در دستور کار داشتیم. اما حال و با حضور ترامپ شاید ادامه این سیاست امکان‌پذیر نباشد. یعنی اگر مذاکره نشود، طبیعتا باید به استقبال جنگ برویم. اگر بخواهیم منافع ملی ایران را حفظ کنیم، با مذاکره بیشتر می توانیم به آن دست یافت.»

در عین حال جناح اصولگرا منتقد این تمایل جدی برای مذاکره با ترامپ هستند. این گروه که در آمریکاستیزی یا حمایت از فعالیت‌های فرامرزی سپاه همواره چند قدم از رقبای اصلاح‌طلب جلوتر است، این بار نیز ساکت ننشسته است.

علاوه بر صحبت‌های محمد سراج در مجلس، عباس سلیمی‌نمین به عنوان یکی از چهره‌های شناخته‌شده اصولگرایان، درباره مذاکره احتمالی ایران و آمریکا گفت:‌ «علی القاعده مذاکره اختصاصی با آمریکا نداریم و در دوران ترامپ قطعا نخواهیم داشت.»