گر ز حال دل خبر داری بگو
ور نشانی مختصر داری بگو
مرگ را دانم، ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیکتر داری بگو.
. عطار
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم؟
گل به جوش آمد و از مِی نزدیمش آبی
لاجرم زآتش حرمان و هوس میجوشیم
میکشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بیمطرب و مِی مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
.بلبلانیم که در مُوسم گل خاموشیم