تیارت بازى. (تئاتر بازی). تیارت در آوردن. مسخره بازی. لودگی. ادا/نوا درآوردن، شکلک درآوردن. الم شنگه به پا کردن. معرکه گیری... پدر بزرگ خوش خلق و مهربون!: "ببین این پدر سگ صاب (صاحب/صاحاب) [نوه!] چه تیارتی در آورده!
الم شنگه دادوقال؛ آشوب؛ جاروجنجال. ⟨ المشنگه راه انداختن (برپا کردن، درآوردن): [عامیانه] آشوب کردن؛ شلوغی راه انداختن؛ جاروجنجال برپا ساختن. فرهنگ فارسی عمید