۱۴۰۴ آذر ۳, دوشنبه

 

دو نفر و دو فرهنگ ، پرستو فروهر ‌و ایرج مصداقی!
اگر فروهر و همسرش را مبارزان راه آزادی ندانیم، لابد باید این مدال را به سینه مصداقی و پرویز ثابتی بیاویزیم. فروهر که بار ها در نظام پیشین، فقط به خاطر فعالیت آزادیخواهانه مسالمت آمیز زندانی شده بود، در نامه مشترک با سنجابی و بختیار، دیدگاه های خودش را تشریح کرد و به شاه هشدار داد که با استبداد فردی، کشور را به بحران های خطرناکی گرفتار خواهد کرد. وقتی شاه به این تذکرات خیر خواهانه اعتنا نکرد و کار را به انقلاب کشاند، فروهر هم مثل سنجابی و بازرگان، به امید مهار انقلاب ویرانگر اسلامی از درون، وارد دولت شد. اما خیلی زود متوجه شد که این راه جواب نمی دهد و به مقابله با حکومت اسلامی خمینی روی آورد . در آن سالها که ترور حکومتی بیداد میکرد، فروهر با شجاعتی کم نظیر، در مقابل حکومت ایستاد. وقتی جوان تر ها در سفرش به آلمان، نسبت به جانش اظهار نگرانی کردند، با خونسردی گفت که من عمرم را کرده ام و از این ها ترسی ندارم. حالا کسانی منتسب به اردوی سلطنت، خواستار در آوردن استخوان های او از گور شده اند. پرستو بدون نام بردن از آنها،که بطرز جنون آمیزی قصد نابودی همه ۵۷ تی ها را بر زبان می آوردند، از این حد از ناسپاسی و جنون شکوه کرده است. اینکه ایرج مصداقی در دفاع از تبلیغات همپالگی هایش، تا آنجا جلو رفته که منکر آزادیخواه بودن فروهر شده و با قاتلان او همصدا شده، فقط بیانگر سقوط اخلاقی او و بقیه بوقچی هایی است که در دفترچه اضطرارشان، خواستار احیای استبداد زیر شعار « همه قدرت به رضا پهلوی» شده اند. این جماعت که بدون کمترین ملاحظه ای مفاخر کشورمان را تخطیه می کنند، حتی تحمل یک انتقاد غیر مستقیم به سلطنت طلبان و نازک تر از گل به رضا پهلوی را هم ندارند و جالب است که زیر شعار وحدت ، خواستار بیعت با «سلطان رضا شاه دوم» هم می شوند. ایرج مصداقی با پیچیدن به پر و پای فروهر، یاد آن ضرب المثل را زنده می کند که «آنکه به ما نپریده بود، کلاغ ورپریده بود.» البته دوستان خواننده می توان نسخه اصلی ضرب المثل را هم جستجو کنند.