۱۴۰۴ آذر ۴, سه‌شنبه

تحمیل تغییرات به حکومت بزرگترین امید مردم ایران است

 سرمقاله 990

تحمیل تغییرات به حکومت

بزرگترین امید مردم ایران است

هر ناظر بیرونی یا فعال سیاسی و اجتماعی که در طی حداقل دو دهه اخیر سیر مطبوعات و رسانه‌ها را در ایران دنبال کرده باشد، سقوط سطح سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی آن را نمی تواند انکار کند. اگر دو دهه پیش و در زمان دولت محمد خاتمی پرفروش ترین کتاب‌ها و آثار سیاسی و اجتماعی و جدی ترین و جذاب ترین بحث‌ها مثلا بر سر دلایل عقب ماندگی ایران جریان داشت، امروز کتاب‌هایی از نوع چگونه میلیونر شویم، راز موفقیت یک شبه، قورباغه درونت را قورت بده، خاطرات میشل اوباما و ... به پرفروش ترین آثار و دستمایه مطالعه – البته آنها که مثلا مطالعه می کنند – تبدیل شده است. به فاجعه تبلیغات مصرفی در سیمای جمهوری اسلامی کافی است نگاهی گذرا بیاندازید تا عمق فاجعه را بیشتر درک کنید. این یورش تبلیغاتی را در برنامه هایی نیز دنبال کنید که در شبکه "آپارات" ظاهر می شوند. بدتر از یوتیوب!

طی دو دهه از جامعه، مردم و کشوری که در جستجوی دلایل عقب ماندگی خود بود تا بر آن غلبه کند و راهی را برای پیشرفت به سوی یک کشور و یک جامعه همبسته و مرفه باز کند تا جایی سقوط کرده ایم که هرکس بدنبال آن است که چگونه گلیم خود را به بهای غرق کردن دیگران از آب بیرون بکشد.

زیانبارترین و انحرافی ترین نگاه آن است که وضع کنونی را به گردن به اصطلاح فرهنگ مردم ایران، خصلت تاریخی آنها، اخلاق عمومی و دلایل و دستمایه‌های پوچ دیگری از این قبیل بیاندازیم. مگر مردم ایران همانها نبودند که در دوران انقلاب در خیابان‌ها، در زندان‌ها، در میدان‌های جنگ کشته شدند و ایثار کردند و جان خود را برای همدیگر و برای کشورشان فدا کردند؟ پس هیچ خصلت ثابت و غیرتاریخی در مردم ایران وجود ندارد که فاجعه بی اخلاقی کنونی حاکم بر کشورمان را بتوان به حساب آن گذاشت. وضع کنونی نتیجه مستقیم و برنامه ریزی شده یک سمتگیری سیاسی و اجتماعی است که در چند دهه اخیر بتدریج و بویژه از دولت احمدی نژاد به بعد با سرعت زیاد به مردم و کشور ما تحمیل شد.

حکومت یک راه بیشتر برای سیاست های اقتصادی خصوصی سازی خود پیدا نکرد و آن هم غیرسیاسی کردن و فاسد کردن مردم به هر شکل، از هر طریق و به هر بهایی بود. مردم باید درست آینه همان حکومتی می شدند که به بهانه دور زدن تحریم‌ها تاریخی ترین فساد اقتصادی و به همراه آن فاسدترین اخلاق حکومتی را وارد جامعه ما کرد. حکومت نسلی را بوجود می آورد که عمل بینی و بوتاکس و لپ و گونه و باسن و سینه به بزرگترین ارزش و آرزوی آن تبدیل شود تا بخشی از آنها ضمنا به لشکر زنانی تبدیل شوند که به شکل‌های مختلف مورد سواستفاده تاجرها، بازاری‌ها، سپاهی‌ها، روحانیان و خرپول‌های حکومتی و در خدمت عیش و نوش آنها و یا پرستوی  امنیتی قرار بگیرند.

در همین دوران بود که در فضای سیاسی، روشن بینی و امید بتدریج جای خود را به ناامیدی و توهم داد. در جامعه خسته و شکست خورده و از خودبریده سطحی ترین خبرها و تحلیل‌ها به شرطی که توهم براندازی فوری، سریع، بدون زحمت را دامن بزند هزاران بار پخش می شود ولی هر سخن و نوشته و تحلیلی که در آن‌اندکی واقع بینی و تعمق باشد با بی حوصلگی و بی اعتنایی رد می شود. حکومت در این عرصه هم موفق شده سطح نگاه بخشی از جامعه را در حد خود پائین بکشد.

بدتر از همه اینها فاجعه خودی و غیرخودی است که از صدر تا ذیل حکومت و از پیر تا جوان آن را فرا گرفته و هرچه بی عرضه تر و بی لیاقت تر و چاپلوس تر جایگاهی بالاتر یافتند. قتل، غارت، دزدی، فساد، اختلاس، اعتیاد، فحشا، احساس عدم تعلق به میهن و ملت واحد و ... همگی میوه‌های تلخ بالا کشیدن یک گروه فاسد و بی لیاقت و چاپلوس بنام خودی و تحمیل کردن آنها به زور سرنیزه و فساد بر ملت ماست.

در کنار همه اینها فقر و فلاکت و نداری و بیچارگی امان بخش مهمی از مردم ما را بریده و امکان و توان حتی فکر کردن را از بسیاری از آنها سلب کرده است. اینها قربانیان اصلی وضع کنونی هستند که بار تمام فشار اجتماعی و اقتصادی را باید تحمل کنند.

با اینحال این سرنوشت و تقدیر ملت ما نیست و در کنار اینها نشانه‌های همبستگی و امید نیز فراوان دیده می شود که در برخی مصیبت‌های داخلی مانند سیل و زلزله و حتی در جریان تجاوز 12 روزه اسرائیل و امریکا به میهن ما خود را نشان داد.

در درون این وضعی که به ظاهر ناامیدانه می رسد و با وجود همه تقلایی که حکومت و بویژه روحانیون مرتجع لانه کرده درحکومت برای فاسد و غیرسیاسی کردن مردم بدان دست می زند نشانه‌هایی جدی از امید دیده می شود که می تواند در شرایط معین اوضاع را دگرگون کند. حفظ امید به تغییر مهمترین عنصر برای دگرگون کردن فضای اجتماعی کنونی است.