بنطافلن
. [ ب َ ف ِ ل ُ ](معرب ، اِ) پنج انگشت . ذوخمسة اوراق . رجوع به بنطاباطیس و بنطابلون
، بنطاطوس ، بنطاطوس و بنطافلون شود.
///////
بنطافلن
بکسر باء موحده و سکون نون و فتح طاء مهمله
و الف و فتح فا و ضم لام و نون لغت یونانی است بمعنی ذو خمسه اوراق و آن غیر اثلق است
که بفارسی پنجنکشت و بیونانی بنطافیلن بمعنی ذو خمسه اوراق و بعضی بنطاطوس بمعنی ذو
خمسه اقسام و بعضی بنطاناطی بمعنی ذو خمسه اجنحه نامند و بلغات دیکر نیز آمده و معنی
آنها قریب بدینها است
ماهیت آن
نباتی است شبیه به پنجنکشت و شاخهای آن
باریک و بقدر شبری و برک آن شبیه ببرک نعناع و در هر شاخی پنج عدد و بنادر در بعضی
زیاده و دو طرف و برک آن مشرف مانند اره و کل آن ما بین سفیدی و زردی بخلاف اثلق که
کل آن مائل بسرخی و ازرقی است و برک این شبیه ببرک زیتون و از ان ریزه تر و چون بدست
بمالند بوی آن در عطریت شبیه به بسباسه و نبات آن قریب بدرخت انار و شاخهای آن صلب
و ثمر آنکه بزر آن باشد بقدر فلفل است بخلاف بنطافلن که نبات این بآنقدر بلند نمی شود
و شاخهای این چندان صلابت ندارد و بی ثمر است و منبت هر دو نزدیک آبها است و بیخ بنطافلن
مائل بسرخی و طویل و غلیظ و کثیر المنفعت و بیحدت و حرافت
طبیعت جمیع اجزای آن در حرارت قریب باعتدال
و در سوم خشک و بعضی در دوم کرم دانسته اند و با قوت مجففه
افعال و خواص آن
محلل و تریاق سموم ادویۀ قتاله آشامیدن
دو مثقال از برک آن باذرومالی که شراب معمول از عسل و آب باران است با ماء العسل با
هموزن آن فلفل برای حمی غب غیر خالص و بائبۀ بلغمیۀ مزمنه نافع و از خواص آن است که
چون بیاشامند برای حمی ربع چهار برک از چهار شاخ و برای حمی غب سه برک از سه شاخ و
برای حمی نائیه دو برک و برای حمی یوم یک برک تازۀ آن و چون یک ماه هر روز برک یک شاخ
آن را بخورند صرع مزمن را رفع کند و مداومت آشامیدن نه قیراط عصارۀ برک آن جهت یرقان
مجرب و بجهت قطع نزف الدم باطنی و ضماد آن جهت ظاهری و ضماد برک آن با نمک و عسل جهت
التیام جراحات و بواسیر و داخس و همچنین ضماد آن بر قبل و یا امعا نیز جهت امراض مذکوره
و نزف الدم و ذرور آن بر جراحات تازه مفید و فرش نمودن برک آن بر جامۀ خواب باعث تقلیل
احتلام و سعوط آب برک آن جهت جدری اسپ نافع بشرط آنکه بعد از سعوط فرمودن آن مقداری
آن را بکرداند که عرق کند و عصارۀ بیخ آن جهت رفع اسهال و درد جکر و شش و قرحۀ امعا
و مفاصل و عرق النسا و صرع و سه مثقال آن جهت سموم ادویۀ قتاله نافع و ضماد بیخ کوبیدۀ
مطبوخ آن در سرکه جهت منع انتشار نمله و تحلیل خنازیر و اورام صلبه و بلغمیه و بلند
شدن و آماس کردن شریان مفضود و دبیلات و حمره و داخس و بواسیر که دانۀ آن ظاهر باشد
و جرب و غرغره بطبیخ بیخ آن در آب که ثلث آب برود جهت خشونت حلق و مضمضه و نکاهداشتن
آن در دهان جهت تسکین وجع اسنان و منع قروح خبیثه آن از انتشار و شرب آن جهت رفع اسهال
بطن و قرحۀ امعا و وجع مفاصل و عرق النسا نافع مضر معده مصلح آن سکنجبین مقدار شربت
آن از یک مثقال تا سه مثقال بدل آن در تریاق اسقولو قندریون و در صرع زمرد و کویند
بنطافلن را بهندی هلهل نامند و آن سه قسم می باشد قسمی کل آن زرد و این بسیار عزیز
نزد اهل صناعت است و قسمی کل آن سرخ و قسمی کل آن سفید و این بسیار می باشد و کیاه
آن تا یک و نیم ذرع و نهایت دو ذرع و پر شعبۀ و بر هر شعبه شاخهای باریک و بر سر هر
شاخی پنج برک شبیه ببرک نعناع و بسیار بدبوی و در بیخ شاخهای باریک آن یک دو شاخ بسیار
باریک دیکر رسته و بر سر آن برک بسیار کوچک و از اطراف آنها شاخهای باریک با فتیلۀ
بلندی باریک که ثمر آن است برآمده و جوف آن مملو از دانهای بسیار ریزه اندک مفرطح و
بعد رسیدن سیاه می کردد و ساقهای کیاه آن مجوف و اهل هند آن را کرم و تر می دانند و
برک آن را پخته می خورند و جهت استسقا و قولنج و ریاح نافع می دانند و قطور سه قطرۀ
آب برک آن در کوش جهت ریش و درد آن نافع اما در اول وجع عظیم بهم می رسد پس زائل می
کردد و کویند چون یک برک آن را با یک برک جوز ماثل کوبیده حب بندند و بصاحب تب بلغمی
بخورانند بیک دفعه زائل کردد و بیخ آن را چون با برک تانبول بخورند جهت سانجر که نوعی
از حمی بلغمیه است در روز آثار ظهور نوبۀ آن و همچنین تا سه چهار یوم نافع و مجرب است
و چون برادۀ حدید منقی را دو روز سحق نموده آن مقدار از عصارۀ آن بر سر آن ریزند که
چهار انکشت بالای آن آید و در آفتاب کذارند تا چهل روز بدون آتش مکلس می کردد پس سحق
نموده از پارچۀ حریر بکذرانند و با آب برک تانبول حب بندند بقدر کنار کوچکی شربتی از
یک حب جهت تحلیل نفخ و ریاح غلیظه و قولنج ریحی نافع و از تخم آن یکدرهم با نانخواه
بوزن آن آشامیدن جهت استسقا نافع
/////////
اثلق
رثد است و
سپستان و سرساد و اعین السراطین و سنکسبویه و سنجسویه و اغیس و حب الفقد و طاهره و
قنطافلون و ذو خمسه اوراق این جمله فنجنجشت و پنجنکشت نیز گویند بپارسی فلفلی بری خوانند
و بشیرازی تخم دلاشوب گویند و در کنار سیلها روید و تخم آن گرم و خشک است در درجه سیم
و چوب وی باید که استعمال نکنند و منفعت وی در باب ذال در ذو خمسه اوراق گفته شود
صاحب مخزن
الادویه مینویسد: اثلق به فتح همزه اسم عربی فنجنکشت است و ذو خمسه اجنجه نیز نامند
و بیونانی اغنیس یعنی طاهر و پاک بجهت آنکه زهاد در هنگام ربیع و در اعیاد فرش مینمایند
در معابد خود بجهت آنکه گمان بردهاند مضعف باه و شکننده شهوت است و بفارسی پنجنکشت
و بهندی سنبهالو و بفرنگی اسکینانتو و به لاتینی ویطس و ثمر آن را بعربی حب الفقد
و حب النسل
اختیارات
بدیعی
/////////////
پنجه برگ
( در متون طب سنتی بنطافلن) نام یک گونه از زیرخانواده رزوئیده است.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان
ویکیپدیا، «Potentilla reptans»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۵).
////////////
به عربی:
بنطافلنأو
حشيشة الخمس ورقات [1] أو عشبة القوى الزاحفة (الاسم العلمي:Potentilla reptans) هي نوع
من النبات المعمّر ذو الإستعمالات الطبية تتبع جنس عشبة القوى من الفصيلة الوردية.[2]
محتويات [أظهر]
الأسماءالشائعة[عدل]
البنطافلن
عشبة القوى
الزاحفة
حشيشة الخمس
ورقات
الموطن[عدل]
ينمو في الأماكن
الرطبة والجبال المتوسطة، في كل من سوريا ولبنان والأردن وتونس والجزاشر والمغرب والعراق.
وأصبحت الآن من النباتات العالمية المنتشرة في آسيا وأوروبا.
وصفه[عدل]
نبات من فصيلة
الورديات، وهو نبات معمّر ذو أوبار لاصقة، وساق زاحفة تصل لحدود 40 سنتمتر، وتحمل الساق
ورقة أو ورقتين وتعلوها زهرة صفراء اللون بقطر 2 إلى 3 سنتمترا.
في الطب القديم[عدل]
استعمل قديما
كعقار للعلاج:
وجع الأسنان
قروح الفم
إسهال البطن
الصداع والصرع
اليرقان
أنظر أيضاً[عدل]
عشبة القوى
قائمة نباتات
لبنان
قائمة نباتات
الشام
مراجع[عدل]
^ معجم الاعشاب
المصور- محسن عقيل- صفحات 100 و 100 - مؤسسة الأعلمي للطباعة والنشر- بيروت - 2003
^ موقع لائحة
النباتات (بالإنكليزية) The Plant List عشبة القوى الزاحفة تاريخ الولوج 30 أيلول 2015
مشاريع شقيقة
في كومنز صور وملفات عن: بنطافلن
أيقونة بوابةبوابة
علم النبات
▼ ع ن ت
أنواع عشبة
القوى
عشبة القوى
الإسبانية · عشبة القوى الإنجليزية · عشبة القوى الإوزية · عشبة القوى الإيطالية · عشبة القوى الأبينينية · عشبة القوى الأدرياتيكية · عشبة القوى الأذينية · عشبة القوى الأناضولية · عشبة القوى الأوشيرية · عشبة القوى الباردة · عشبة القوى البالنسية · عشبة القوى الباميرية · عشبة القوى البرانسية · عشبة القوى البرودية · عشبة القوى البونجية · عشبة القوى البيضاء الشاحبة · عشبة القوى البيضاء الناصعة · عشبة القوى البيكية · عشبة القوى التيانشانية · عشبة القوى الثلجية · عشبة القوى الجبلية · عشبة القوى الجزرية · عشبة القوى الحادة · عشبة القوى الحريرية · عشبة القوى الخطية · عشبة القوى الدروموندية · عشبة القوى الدوفينية · عشبة القوى الدولافية · عشبة القوى الرمادية · عشبة القوى الرملية · عشبة القوى الرويترية · عشبة القوى الرئدية · عشبة القوى الزاحفة · عشبة القوى الزغابية · عشبة القوى السوسنوفسكية · عشبة القوى السوطية · عشبة القوى الشامسوانية · عشبة القوى الشتراوسية · عشبة القوى الشيربنينية · عشبة القوى الصحراوية · عشبة القوى الطوروسية · عشبة القوى العقيمة · عشبة القوى الغرفثية · عشبة القوى الغرنوقية · عشبة القوى الفرغانية · عشبة القوى القيصومية · عشبة القوى الكندية · عشبة القوى اللبنانية · عشبة القوى المايرية · عشبة القوى المائلة · · عشبة
القوى المتراكبة · عشبة القوى المترامية · عشبة القوى المتوسطة · عشبة القوى المحولة · عشبة القوى المختلطة · عشبة القوى المرقئية · عشبة القوى المروحية · عشبة القوى المسلتقية · عشبة القوى المشعرة · عشبة القوى المفصلية · عشبة القوى الملبدة · عشبة القوى المهملة · عشبة القوى النرويجية · عشبة القوى النيبالية · عشبة القوى النيفادية · عشبة القوى الهزيلة · عشبة القوى الهوكريانية · عشبة القوى الوبرية · عشبة القوى أحادية الزهرة · عشبة القوى ثنائية الألوان · عشبة القوى سباعية الأوراق · عشبة القوى شبه الملساء · عشبة القوى طويلة الساق · عشبة القوى عظيمة الأزهار · عشبة القوى فضية الأوراق · عشبة القوى قصيرة الأوراق · عشبة القوى كبيرة الأزهار ·
عشبة القوى
اللبنانية
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة:
230196 GBIF: 5367273 PlantList: rjp-527
Tropicos: 27800317 ITIS: 24743 ncbi: 57933 IPNO: 324739-2 GRIN:
ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomydetail.aspx?id=317531 FNA:
200011122 FOC: 200011122 PLANTS: PORE6 AFPD: 83901
//////////////
به عبری
زُخِل:
חַמְשָׁן זוֹחֵל (שם מדעי: Potentilla reptans) הוא עשבוני רב-שנתי שרוע-זוחל ממשפחת הורדיים,
הצומח באדמה בוצית שאינה מתייבשת כל השנה.
////////////
به آذری:
Potentilla reptans (lat. Potentilla reptans) - gülçiçəyikimilər fəsiləsinin qaytarma cinsinə aid bitki növü.
//////////
Potentilla reptans
From Wikipedia, the free encyclopedia
Potentilla reptans
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
P. reptans
|
Potentilla
reptans,
known as the creeping cinquefoil,[1] European
cinquefoilor creeping tormentil, is a plant in the Rosaceae family.
It
is a creeping perennial plant native to Eurasia
and Northern Africa and naturalized elsewhere.[2] Its trailing stems
root at the nodes. Leaves are borne on
long stalks. It blooms in June -
August with yellow flowers (about 2 cm in diameter) that have 5
heart-shaped petals. It is quite common.
Could be easily confused with silverweed. The butterfly known as
the grizzled skipper is known to favour
this plant which is often found growing in crushed masonry in the South of England.
Alcoholic
extracts from roots of Potentilla reptans showed a moderate antimicrobial
activity against common wound pathogens.[3]
Potentilla
reptans can be an invasive weed in lawns and flowerbeds and difficult to
eradicate, particularly when it competes with and infests established
groundcovers. All of the taproots must be dug up, or the plant will reappear.
1. Jump up^ "Potentilla
reptans". Natural Resources
Conservation Service PLANTS Database. USDA. Retrieved 13
October 2015.
2. Jump up^ USDA, ARS, National
Genetic Resources Program. Germplasm Resources Information Network (GRIN).
National Germplasm Resources Laboratory, Beltsville, Maryland. (29 May 2013)
3. Jump up^ Watkins F, Pendry B et
al. 2012. Antimicrobial assays of three native British plants used in
Anglo-Saxon medicine for wound healing formulations in 10th century England.
&&&&&&
بنفسج .
[ ب َ ن َ س َ ] (معرب ، اِ) معرب بنفشه ٔ فارسی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). بوئیدن تازه
ٔآن نافع محرورین و مداومت بر آن منوم و مروح و مربای
آن نافع ذات الجنب و ذات الریه و دافع صداع و سعال است . (منتهی الارب ) (آنندراج
). معرب بنفشه ٔ فارسی است
و بعربی فرفیر نامند و بیونانی ابر. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به المعرب جوالیقی ص 59، 105 و دزی ج 1 ص 118 و شرفنامه ٔ منیری و الفاظالادویه و بنفشه شود.
/////////////
بنفسج
بفتح با و
نون و سکون فا و فتح سین مهمله و جیم معرب از بنفشۀ فارسی است و بعربی فرفیر و بیونانی
ابرو نامند
ماهیت ان
کیاهی است
بلندی آن یک شبر تا یک شبر و نیم با شاخهای باریک بسیار از یک بیخ رسته که همانها ساقهای
برک آن است و برک آن شبیه ببرک انار و حنا الا آنکه پائین برک آن عریضتر و بزرکتر و
هر دو کوشۀ آن اندک برآمده و فی الجمله صنوبری شکل از میان کیاه آن شاخهای باریک رسته
و بر سر هر شاخی یک کل کوچک خوش بو بنفش رنک و در کوهستان نیپال و نواح آن نیز می شود
و لیکن کل آن اندک کوچکتر و زردرنک می باشد و مستعمل بیشتر کل لاجوردی رنک خوشبوی آن
است که کهنه و فاسد نشده باشد
طبیعت ان
در اول سرد
و در دوم تر و بعضی در اول سرد و تر و بعضی در اول کرم و تر نیز دانسته اند
افعال و خواص
آن
مسهل صفرا
برفق خصوص آنچه محتبس باشد در معده و امعا و مسکن عطش و حدت خون و جهت حمیات حاره و
خفقان و غشی با ماء الشعیر و آلو و تحلیل اورام لطیفه و صلبه و صداع حاره و صرع اطفال
و نزلات و زکام و سرفه و خشونت سینه و حلق و خناق و ذات الجنب و ذات الرئه و جهت معده
و کبد و طحال و بروز مقعده و حرقت مثانه و بول و احتباس آن و درد کرده شربا و تطولا
و ضماد او بوئیدن تازۀ آن منوم و مداومت آشامیدن آن چند روز هر روز دو درهم تا چهار
درهم بطریق سفوف با آب سرد جهت رفع اسهال صفراوی لذاع مجرب و سه مثقال سائیدۀ آن با
شیرخشت و شکر و امثال آن مسهل سریع العمل و سرشتۀ آن با شیرۀ کلقند جهت تپهای مرکبه
بیعدیل و کویند کل تازۀ آن فادزهر سموم و منوم است و نطول طبیخ آن با بابونه بر سر
جهت تسکین وجع و ازالۀ حرارت و جهت سرفه و یبوست دماغ و اعضا نافع و ضماد بسیار نرم
سائیدۀ آن بر سر و جبین جهت صداع و امراض حارۀ معده و کبد و سائر اورام حاره و شقاق
و ورم مقعده مفید المضار اکثار آن مورث ضعف دل و باعث کرب و ثقل معده و غثیان و التهاب
تپهای حاره و بعضی این مضار را مخصوص بخشک آن دانسته اند و مصلح آن اندکی انیسون و
بوئیدن آن باعث زکام و مصلح آن خیری و مرزنجوش و بدل آن نیلوفر و برک خبازی و در سرفه
کل کاوزبان و بوزن آن اصل السوس مقدار شربت از جرم آن تا پنج مثقال و در مطبوخ تا ده
مثقال و کفته اند بنفشه را چون با دواهای عاصری یعنی دوائی که فعل آن بعصر باشد مانند
هلیله ترکیب
کنند باید که مراعات آن نمایند که قوت یکی مصادم و مبطل قوت دیکری نکردد و نیز بسیار
باید که جوش ندهند زیرا که جوش بسیار مبطل فعل آن است و استعمال آن با شکر مقوی فعل
آن است در اسهال و با عسل مضعف آن و استعمال مطبوخ آن سبکتر است بر معده و سریع الانحدارتر
از جرم آن و با آلو و عناب و تمر هندی و شاهتره و هلیلج قوی الاسهال خصوصا که صاف نمایند
بر روی ترنجبین و شیرخشت و مغز فلوس خیار شنبر مالیده باز صاف نموده روغن بادام بر
ان چکانیده بیاشامند و خورانیدن آب برک آن مقدار یکدرهم با ثلث آن شکر جهت خروج مقعدۀ
اطفال بغایت مؤثر و ضماد آن جهت اورام حاره و التهاب معده و حرارت چشم و برآمدکی مقعده
و جرب صفراوی و حکه بیعدیل است و آشامیدن شراب و با مربای آن یعنی کلقند کل آن جهت
ذات الجنب و ذات الرئه و تسکین التهاب معده و روغن آن سرد و تر و منوم و جهت جرب و
جراحت جسد و خشکی سینه و سرفه و ریختن موی و نرم کردن اعضا و مفاصل و حفظ صحت ناخن
و مکرر آشامیدن دو درهم آن بعد از تعریق در حمام جهت ضیق النفس و ضماد آن با موم بر
سینۀ اطفال جهت سعال بغایت نافع و مؤثر و قطور آن در احلیل جهت حرقه البول و حرارت
مثانه و سعوط آن جهت درد سر حار و بیخوابی مفید و تدهین ناف بدان جهت سعال مزمن مجرب
و چون اسفنج را و یا پنبه را با روغن بنفشه آلوده بر مقعد ضماد نمایند در تنویم عدیل
ندارد و بدل آن روغن نیلوفر و طریق کرفتن روغن آن بچند نوع است یکی آنکه با کنجد مقشر
یا بادام مقشر در کیسۀ کرپاسی کرده مکرر بمالند و خشک کنند و کل را تجدید کنند تا آنکه
مغز بادام یا کنجد رنکین شود برنک آن پس هر وقت که خواهند کوبیده روغن آن را بکیرند
نوع دیکر آنکه کل بنفشه تازه را در روغن کنجد در هر رطلی سی مثقال اندازند و در آفتاب
کذارند و بعد از هرچند روز صاف نموده بنفشه را تازه کنند تا رنک و بوی بنفشه را بردارد
و شراب معمول آن با شکر نافع است از برای سرفه و همچنین مربای آن جهت ذات الجنب و رئه
و شوصه و وجع کرده و ادرار بول مفید
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
//////////////
بنفسج
بپارسی بنفشه خوانند و بهترین وی لاجوردی
بود طبیعت وی سرد است در دوم و تر است در سیم و گویند سرد و تر است در اول مسکن اورام
حاد بود چون بر وی ضماد کنند با آرد جو صداع که از گرمی بود ساکن گرداند و بوئیدن و
ضماد کردن سرفه گرم را نافع بود و نرم گرداند و مسهل صفرا بود و شربتی دو درم تا چهار
درم بود چون بیاشامند به آب گرم خناق و صرع بچکان که آن را ام الصبیان گویند نافع بود
جهت درد مقعد و شقاق و ورم آن نافع بود بغایت ضماد کردن و گویند مسهل بود بقوت جاذبه
و بعضی گویند مسهل بود بلزوجت و خون صالح معتدل از وی حاصل شود و چون ضماد کنند ورم
معده و جگر گرم را نافع بود و چون ببانوج بپزند و آب آن بر سر ریزند سودمند بود صداع
را که از حرارت بود و خوردن وی مضر است بدل و مصلح وی آنست که با نیسون خورند و بوئیدن
وی زکام سرد را مضر بود و باید که خبری و مرزنجوش بویند و زکام گرم و نزلات که در سینه
ریزد نافع بود یا خوردن و بوئیدن وی و حرقه البول را نافع بود و ورق وی چون تر بکوبند
و آب وی بگیرند و با قند بکودکان که مقعدشان بیرون آید دهند نافع است و شریف گوید ورق
وی طلا کردن بر جرب صفراوی و دموی بغایت سودمند بود و بدل وی ورق خبازی است یا نیلوفر
یا گاوزبان و گویند بدل وی نیلوفر است و پرسیاوشان
صاحب مخزن الادویه مینویسد: بنفسج بفتح
با و نون و سکون فا و فتح سین معرب از بنفشه فارسی است و بعربی فرفیر و بیونانی ابرو
نامند
صاحب تحفه المؤمنین یونانی آن را ابزو
نوشته است
لاتینVIOLA ODORIFERA فرانسهVIOLETTE
-VIOLODORANTE
انگلیسیSWEET -VIOLET -VIOLET -COLOUR
اختیارات
بدیعی
////////////
بنفشه
اشاره
به فارسی «بنفشه» و «بنفشه وحشی» و در
کتب طب سنتی با نام «بنفسج» نامبرده میشود. به فرانسوی آن راViolette و به انگلیسیViolet ،Viola وBlue violet گویند. گیاهی است
از خانوادهViolaceae
دارای گونههای مختلفی است. در زیر نام علمی چند گونه آن را که از نظر
خواص دارویی بیشتر مورد توجه هستند، در زیر شرح داده میشود.
1. بنفشه معطّر وحشی.
اشاره
به فرانسویViolette odorante وViolette des haies و به انگلیسیViolet وSweet Violet گفته میشود. نام
علمی آنViola odorata L . میباشد. به هندی نیز بنفشه گفته میشود.
مشخصات
بنفشه معطّر گیاهی است وحشی چند ساله دارای
گلهای بسیار معطّر به رنگ بنفش تیره که در بهار ظاهر میشود. ریشه آن دونده طویل و
برخلاف گل آن بدبو میباشد.
گیاه خیلی کوچک است. برگهای آن متناوب
میباشد. تکثیر آن با تقسیم بوته پس از خاتمه گل دادن در پاییز و یا با کاشت بذر در
خزانه و انتقال نهال کوچک آن در بهار در زمین اصلی میباشد. این گیاه در آب و هوای
معتدل و نقاط سایهدار اغلب مناطق دنیا میروید. در ایران در اغلب نواحی معتدل بهطور
خودرو دیده میشود. در دامنههای البرز، کندوان، کرج، هرزویل، دامنههای مرطوب راه
عمارلو، کبوترچاک و
معارف گیاهی، ج6، ص: 368
رودبار شناسایی شده است. از گل و ریشه
و در برخی موارد از برگ و تخم این گیاه نیز در طب سنتی به عنوان دارو استفاده میشود.
ترکیبات شیمیایی
در ریشه بنفشه معطّر گلوکوزید و متیل سالیسیلات
438] یافت میشود. از ریشه بنفشه یک آلکالوئید به نام ویولین 439] و یک گلی کوزید به
نام ویولاکوئرسیترین 440] که احتمالا مشابه روتین است و یک ساپونین به دست میآید.
در ریشهها و غنچهها و برگهای بنفشه ترکیب متیل سالیسیلات در شکل گلوکوزید وجود دارد.
و یولین پس از اینکه از ریشه بنفشه استخراج
شد به شکل گردی است سفیدرنگ با طعم تلخ و تند که در آب کم حل میشود ولی در الکل حل
نمیشود و قیآور است.
بنفشه دارای مقدار کمی اسانس با بوی مطبوع
است و برگ آن نیز دارای مقدار کمی آنتوسیانین 441] میباشد.
خواص- کاربرد
در هند از بنفشه به عنوان معرّق و برای
کاهش تب استفاده میشود. از گل بنفشه به عنوان نرمکننده و در موارد اختلالات صفراوی
و ناراحتیهای ریهها مصرف میشود.
از گل بنفشه شربتی درست میکنند که برای
رفع ناراحتیهای بچهها مفید است. و از ریشه آن به عنوان قیآور استفاده میشود.
بنفشه از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی
سرد و مرطوب است و از نظر خواص معتقدند که مسهل صفرا میباشد و عطش، حدت خون، تبهای
گرم و خفقان را تسکین میدهد. اگر در این موارد با ماء الشعیر و آلو خورده شود اثر
آن بیشتر است و برای نزله، زکام، سرفه و سرماخوردگی و ناراحتیهای معده و کبد و طحال
و درد کلیه چه از طریق خوردن و چه از طریق ریختن و مالیدن دمکرده آن روی عضو و یا
استفاده از ضماد آن نافع است.
معارف گیاهی، ج6، ص: 369
بوییدن گل تازه بنفشه خوابآور است. اگر
هر روز 15- 8 گرم از گل خشک آن به طور گرد مخلوط با آب سرد تا چند روز خورده شود برای
رفع اسهال صفراوی نافع است و اگر 15 گرم ساییده گل آن با 25 گرم شیرخشت و 25 گرم شکر
سرخ خورده شود، مسهل سریع العملی است. ریختن چند قطره از دمکرده بنفشه در بینی برای
باز کردن تنفس و رفع خشونت سینه و زکام خیلی نافع است.
اگر دمکرده آن را با گل بابونه روی سر
بریزند رفع سردرد میکند. اسراف در خوردن آن موجب ضعف و باعث سنگینی معده و آشفتگی
حال میشود و در این قبیل موارد باید انیسون خورد. مقدار خوراک از جرم گل خشک یا برگ
بنفشه حد اکثر تا 25 گرم و در دمکردهها تا 50 گرم است. گل بنفشه را در موقع تهیه
نباید زیاد جوش داد زیرا اثر آن کاسته میشود و دمکرده آن همیشه بهتر است. معمولا
با شکر سرخ خورده میشود و اگر با آلو و عناب و تمر هندی و شاتره و هلیله خورده شود
مسهل قویی میباشد. خوردن آب برگ بنفشه که با ثلث آن شکر مخلوط شود برای عارضه خروج
مقعد اطفال مفید است. ریشه بنفشه قیآور است.
روش تهیه شربت بنفشه: گل بنفشه تازه
100 گرم، آب مقطر به اندازه کافی و قند 380 گرم. گلها را از بن سبز آن جدا کرده و مدت
12 ساعت در 200 گرم آب جوش دم کنند و از پارچه تمیزی با فشار ردّ کنند و صاف کنند و
صاف شده را بگذارند تهنشین شود و صاف روی آن را بردارند، و با شکر سرخ مخلوط کرده
در حمام ماریه قند را در آن حل کنند. این شربت خلطآور و کمی ملیّن است و مقدار خوراک
از آن 40- 20 گرم میباشد.
تیزان بنفشه: گل بنفشه خشک پاک کرده 8
گرم، آب 100 گرم. این دو را مخلوط کنند و بگذارند خوب خیس بخورد و صاف کنند و یا دمکرده
و صاف کنند و فنجان فنجان در روز بیاشامند خلطآور و ملیّن است.
برای تهیه مسهل اطفال 16 گرم گل بنفشه
را در 500 گرم آب دم میکنند، مسهل خوبی است.
شربت ترکیبی خوشمزه بنفشه که کودکان با
میل میخورند و مسهل سودا و بلغم است: زنجبیل 11 گرم، مصطکی 11 گرم، قرنفل 11 گرم،
قاقله 11 گرم، گل سرخ 11 گرم، بسفایج 19 گرم، سنا مکّی 19 گرم، سقمونیا 19 گرم، تربد
سفید که تراشیده باشد و با روغن بادام چرب شده باشد 8 گرم، گل بنفشه 8 گرم، شربت بنفشه
معارف گیاهی، ج6، ص: 370
70 گرم، شربت نیلوفر 70 گرم، شربت گاوزبان
70 گرم، ترنجبین 100 گرم، شیرخشت 100 گرم، آب آلوبخارا 150 گرم، آب تمر هندی 150 گرم،
و مشک 5/ 3 گرم. ابتدا سقمونیا و گل بنفشه را مخلوط کرده و خوب نرم بسایند و با سایر
اجزاء جامد یاد شده که خوب کوبیده و بیخته شدهاند مخلوط نمایند. بعد ترنجبین و شیرخشت
را در گلاب حل و صاف نموده و با شربتها و 400 گرم قند مخلوط کرده قوام بیاورند بعد
سایر داروهای کوبیده و ساییده شده و بیخته را در آن بریزند و خوب به هم بزنند تا کاملا
مخلوط شود. مقدار مصرف از این شربت 20- 10 گرم هربار است.
روش تهیه جوشانده ترکیبی بنفشه که برای
نرم کردن سینه و به عنوان خلطآور قوی مصرف میشود: گل بنفشه، گل خطمی، گل پنیرک، گل
شقایق، گل رجل القط، پای خر، بوصیر را به نسبت مساوی مخلوط کرده و دمکردهای بر مبنای
5 گرم از مخلوط فوق در هزار گرم آب جوش تهیه و پس از صاف کردن، فنجان فنجان مصرف کنند.
2. بنفشه گونهViola cinerea Boiss .
گیاهی است چندساله به رنگ خاکستری سفید.
این بنفشه در هندوستان و در بعضی مناطق ایران در شکافهای سنگی کوهها میروید. از نظر
خواص دارویی تقریبا در ردیف بنفشه معطّر است.
3. بنفشه سه رنگ.
اشاره
به فرانسویPensee sauvage و به انگلیسیWild pensy گفته میشود. و واریتهای
از آن در گلکاریها با نام بنفشه فرنگی کاشته میشود. نام علمی آنViola Tricolor L
.Var arvensis Murr . گیاهی است یک سال و دوساله و در برخی موارد برحسب ارقام مختلف آن
چند ساله است. در بعضی ارقام بدون کرک و گاهی با کرک است.
ترکیبات شیمیایی
در این بنفشه گلوکوزید زردرنگی به نام
ویولاکوئرستین 442] یافت میشود و در ریشه آن نیز ویولین وجود دارد.
معارف گیاهی، ج6، ص: 371
خواص- کاربرد
در اسپانیا گلها و برگ بنفشه گونهV .tricolor به عنوان محرّک مورد
توجه است و در موارد روماتیسم و بیماری جلدی مصرف میشود. در استعمال داخلی دمکرده
آن را برای تصفیه خون، رفع جوش، کورک، تبخال، دمل و نظایر آن میخورند. ریشه آن در
هند به جای اپیکا برای آوردن قی مصرف میشود و از دمکرده ریشه آن برای قطع اسهال خونی
کودکان استفاده میشود. در استعمال خارجی 8- 4 گرم گیاه و گل آن را در 250 گرم آب
10- 8 ساعت خیس میکنند و معادل ثلث وزن محلول حاصله قند و شیر اضافه مینمایند و میجوشانند
تا حل شود. از این محلول برای رفع اکزمای پوست استفاده میشود.
برای تهیه دمکرده آن 30- 15 گرم گل خشک
بنفشه را در 1000 گرم آب جوش دم میکنند. برای تهیه محلول قیآور 5- 2 گرم ریشه بنفشه
را در یک فنجان آب میجوشانند و مصرف میکنند. شیره تازه گیاه نیز 50 گرم در روز مصرف
میشود.
4. بنفشه گونهViola sylvestris (Lam .)
Reichb
.
اشاره
که مترادف آنViola silvatica Boiss . میباشد. گیاهی است
یکساله خیلی کوچک. گلهای آن بدون عطر به رنگ بنفش روشن یا آبی. اینگونه در مناطق شمالی
ایران انتشار دارد و کاشته نیز میشود.
خواص- کاربرد
در هند از گونه فوق برای رفع ناراحتی سینه
و دفع سرفه استفاده میشود و از لهکرده ساقه، برگ و گلهای گیاه روی زخمهای بد و جراحتها
میگذارند، التیامبخش است.
در فرانسه مرسوم است از ریشه بنفشه به
عنوان مسهل در موارد یبوست استفاده میشود. برای این کار 20- 15 گرم ریشه بنفشه را
گرفته پس از تمیز کردن آن را کاملا خرد میکنند و در 300 گرم آب میجوشانند تا مقدار
آن نصف شود یعنی 150 گرم شود. این جوشانده را صبح ناشتا و در یکدفعه میخورند. در
امریکا دمکرده گیاه را برای تصفیه خون، کنترل سرطان، و بیماریهای پوستی تجویز میکنند
و بخصوص اگر با شبدر قرمز و شاهپسند مخلوط و دم شود اثرش بسیار محسوستر است.
معارف گیاهی، ج6، ص: 372
////////////
بنفشه معطر
(در متون طب سنتی بنفسج) (نام علمی: Viola odorata)[۱] نام یک گونه از سرده بنفشه
است. گیاهی علفی، پایا، با جوانههای ریشه دار و بلند است. برگهای آن دارای دمبرگی
بلند و پهنک برگی به شکل قلب هستند. گلهای آن معطر و به رنگ بنفش است. آنها نیز دمبرگهای
بلندی دارند. میوهٔ آن به صورت
کپسول است. این گیاه از قدیمیترین گیاهان دارویی است که از آن برای مداوای ورمها،
صرع و سفالهها استفاده میکردهاند. در اکثر موارد، همه قسمتهای سبز یا اندامهای
مختلف آن یعنی گلها، برگها و ریزوم را جداگانه جمعآوری میکنند. تمام این قسمتها
را در لایههای نازک در محلی سایه که هوا جریان داشته باشد، خشک میکنند.[۲]
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا
↑ مظفریان، فرهنگ نامهای گیاهان ایران، ۵۸۵.
پرش به بالا
↑ ولاگ و استودولا، گیاهان دارویی، ۳۴۱.
منابع[ویرایش]
مظفریان،
ولیالله. فرهنگ نامهای گیاهان ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی. تهران: فرهنگ معاصر،
۱۳۷۵. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۰-۴.
ولاگ، ژان
و ژیری استودولا. گیاهان دارویی. ترجمهٔ ساعدزمان. چاپ هشتم. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸–۹۶۴–۳۱۱–۴۷۴–۹.
مشارکتکنندگان
ویکیپدیا، «Viola odorata»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۹ آوریل ۲۰۱۴).
//////////
به عبری
سیگَل:
סיגל ריחני (שם מדעי: Viola odorata) הוא מין צמח רב-שנתי ממשפחת הסגליים, המוכר
יותר בכינוי סיגלית. הוא גדל בר באירופה, בדרך כלל באזורי יער מוצלים. בישראל הוא נפוץ
כצמח נוי בגינון, המשמש לכיסוי קרקע.
עלי הסיגל הריחני דמויי לב, מעט מחוספסים, וערוכים
בבסיסם בצורת שושנת. מבין שושנות העלים יוצאים גבעולים אופקיים - שלוחות - שבקצותיהם
מתפתחות שושנות עלים חדשות, וכך מתפשט הצמח ומכסה שטחים ברבייה וגטטיבית. פרחיו הכחולים-סגולים
בולטים מבין העלים עד לגובה כ-10 ס"מ, והם ניתנים לקטיף.
הפרחים והעלים אכילים ואפשר לשלבם בסלט. הם מכילים
שמן נדיף בעל ריח מתקתק, ויש שמפיקים מהם בשמים. ברפואה מסורתית נהוג להשתמש בהם להקלה
על דרכי הנשימה, מכאב גרון ועד ברונכיטיס.
בתרבות מקושר הסיגל הריחני לאהבה וכך הוא מופיע
במספר מחזות, בין היתר ביצירתו של ויליאם שייקספיר חלום ליל קיץ בו משתמש פוק בשמן
המבושם כדי ליצור שיקוי אהבה, ובשירו של דיויד ברוזה, סיגליות.
////////////
Viola odorata
From Wikipedia, the free encyclopedia
Viola odorata
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
V. odorata
|
Viola
odorata is
a species of the genus Viola native to Europe
and Asia, but has also been introduced to North America and Australia. It is
commonly known aswood violet,[1] sweet violet,[2] English violet,[2] common violet,[2] florist's violet,[2] or garden
violet.[2] The plant is known
as Banafsa, Banafsha orBanaksa in India. It is a hardy herbaceous flowering perennial.
Contents
V.
odorata can
be distinguished by the following characteristics:
·
the flowers are normally
either dark violet or white,
·
the leaves and flowers
are all in a basal rosette,
·
the leaf-stalks have
hairs which point downwards, and
These
perennial flowers can mature at a height of 4 to 6 inches and a spread of 8 to
24 inches.[1] The species can be
found near the edges of forests or in clearings; it is also a common
"uninvited guest" in shaded lawns or elsewhere in gardens.
Several cultivars have been selected
for garden use, of which V. odorata 'Wellsiana' has gained
the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit.[3]
The
sweet scent of this flower has proved popular throughout the generations
particularly in the late Victorian period, and has consequently been used in
the production of many cosmetic fragrances and perfumes.[4] The French are also
known for their violet syrup, most commonly made from an extract of violets. In
the United States, this French violet syrup is used to make violet scones and
marshmallows. The scent of violet flowers is distinctive with only a few other
flowers having a remotely similar odour. References to violets and the
desirable nature of the fragrance go back to classical sources such as Pliny and Horace when the name ‘Ion’
was in use to describe this flower from which the name of the distinctive
chemical constituents of the flower, the ionones – is derived. In
1923 Poucher writes that the flowers are widely cultivated both in Europe and
the East for their fragrance, with both the flowers and leaves being separately
collected and extracted for fragrance, and flowers also collected for use in
confectionery galenical syrup [5] and in the
production of medicine.
There
is some doubt as to whether the true extract of the violet flower is still
commercially available at all.[6] It certainly was in
the early 20th Century,[5] but by the time
Steffen Arctander was writing in the late 1950s and early 1960s production had
"almost disappeared".[4]
The
violet leaf absolute however remains widely used in modern perfumery.[7][8] The leaves are
edible.[9]
In herbal medicine, V. odorata has
been used for a variety of respiratory ailments,[10] insomnia,[11] and skin disorders.[12][13][14] However, there is
insufficient evidence to support its effectiveness for any of these uses.[13]
The
violet flower was a favorite in ancient Greece and became the symbol of Athens. Scent suggested sex, so
the violet was an emblematic flower of Aphrodite and also of her
son Priapus, the deity of gardens
and generation.[15][16][17]
Iamus was a son of Apollo and the nymph Evadne. He was abandoned by his
mother at birth. She left him lying in the Arkadian wilds on a bed of violets
where he was fed honey by serpents. Eventually, he was discovered by passing
shepherds who named him Iamus after the violet (ion) bed.
The
goddess Persephone and her companion
Nymphs were gathering rose, crocus, violet, iris, lily and larkspur blooms in a
springtime meadow when she was abducted by the god Hades.[18]
This
may be the species mentioned in Shakespeare's famous lines:
"I
know a bank where the wild thyme blows,
form, with stolons visible
1.
^ Jump up to:a b c Bruce Asakawa;
Sharon Asakawa (3 September 2001). California Gardener's
Guide.
Cool Springs Press. pp. 38–39. ISBN 978-1-930604-47-6. Retrieved25
November 2011.
4.
^ Jump up to:a b Perfume and Flavor
Materials of Natural Origin by Steffen Arctander, First published 1961, ISBN 0-931710-36-7, ISBN 978-0-931710-36-0
5.
^ Jump up to:a b Perfumes Cosmetics
and Soaps by W. A. Poucher, Vol. 2, Chapter V Monographs on
Flower Perfumes. First published 1923
7.
Jump up^ An Introduction to
Perfumery by Curtis & Williams 2nd Edition, 2009, ISBN 978-0-9608752-8-3, ISBN 978-1-870228-24-4
10.
Jump up^ "The Effect
of Viola odorata Flower Syrup on the Cough of Children With Asthma: A
Double-Blind, Randomized Controlled Trial". J Evid Based
Complementary Altern Med.20: 287–91. Oct 2015. doi:10.1177/2156587215584862.PMID 25954025.
11.
Jump up^ "Efficacy
of Viola odorata in Treatment of Chronic Insomnia". Iran Red Crescent
Med J. 16: e17511. Dec 2014. doi:10.5812/ircmj.17511. PMID 25763239.
12.
Jump up^ Amer, A; Mehlhorn,
H (2006). "Repellency effect of forty-one essential oils against Aedes,
Anopheles, and Culex mosquitoes.". Parasitol. Res. 99:
478–90.doi:10.1007/s00436-006-0184-1. PMID 16642384.
·
"Viola odorata
L.". Australian Plant Name Index (APNI), IBIS
database. Centre for Plant Biodiversity Research, Australian Government.
&&&&&&&
بنقه . [
ب َ ق َ ] (اِ) نوعی از غله باشد مانند عدس . و قوت و منفعت آنهم مانند عدس است .
(برهان ) (آنندراج ). غله ای است مانند عدس . (الفاظ الادویه ). یک نوع غله ای مانند
عدس . (ناظم الاطباء). دانه ای است که بیشتر بستور دهند و سالهای قحط مردم نیز خورند
و سخت مضر باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
////////////
بنقه
بفتح با و
سکون نون و فتح قاف و ها
ماهیت ان
دانه ایست
شبیه بعدس و از ان بالیده تر و بشیرازی مشو کویند قسمی از خلو است و لیکن بسفیدی و
تدویر آن نیست
طبیعت آن
سرد و خشک
مائل باعتدال و قابض
افعال و خواص
آن
جهت فتق و
اسهال و ذرور آن جهت قروح ساعیه نافع و در سائر خواص مانند عدس و اکثار آن مولد سودا
مصلح آن روغن است
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
/////////////
خلر بیبرگ
(در متون طب سنتی عنقه) (نام علمی: Lathyrus aphaca) نام یک گونه از سرده خلر
است.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان
ویکیپدیا، «Lathyrus aphaca»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۸ مه ۲۰۱۶).
//////////////
به عربی:
جلبان عفقة[عدل]
اضغط هنا
للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
جلبان عفقة
Lathyrus aphaca var. aphaca1LEST.jpg
التصنيف العلمي
النطاق: حقيقيات النوى
المملكة: النباتات
الشعبة: البذريات
الشعيبة: مستورات البذور
الرتبة: الفوليات
الفصيلة: البقولية
القبيلة: Vicieae
الجنس: جلبان Lathyrus
النوع: عفقة aphaca
الاسم العلمي
Lathyrus aphaca
لينيوس،
1753
معرض صور جلبان عفقة - ويكيميديا كومنز تعديل قيمة خاصية معرض صور كومنز (P935) في ويكي
بيانات
تعديل طالع
توثيق القالب
جلبان عفقة
(باللاتينية: Lathyrus aphaca) نوع نباتي من جنس الجلبان ينتمي إلى الفصيلة
البقولية. سمي نسبة إلى مدينة عفقة التاريخية في جبل لبنان.
الموئل والانتشار[عدل]
موطنه بلاد
الشام والمغرب العربي ومعظم مناطق أوروبا.[1]
مرادفات للاسم
العلمي[عدل]
(باللاتينية:
Orobus aphaca)
المصادر[عدل]
^ قاعدة البيانات
الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار جلبان عفقة (بالإنكليزية). تاريخ الولوج
21 شباط 2013.
///////////
به
پنجابی:
جنگلی مٹر
وکیپیڈیا توں
- ضلع ٹوبہ ٹیک سنگھ وچ جڑی بوٹیاں
- سند وچ کنک دیاں جڑی بوٹیاں
- ضلع مردان صوبہ سرحد وچ کنک دیاں جڑی بوٹیاں
//////////
به آذری:
Lathyrus aphaca (lat. Lathyrus aphaca) - paxlakimilər fəsiləsinin
gülülcə cinsinə aid bitki növü.
////////////
Lathyrus aphaca
From Wikipedia, the free encyclopedia
|
This article includes a list of references,
but its sources remain unclear because it has insufficient inline citations. Please
help to improve this
article by introducingmore
precise citations. (March
2013) (Learn how and when to remove this template message)
|
Lathyrus aphaca
|
||||
Kingdom:
|
||||
(unranked):
|
||||
(unranked):
|
||||
(unranked):
|
||||
Order:
|
||||
Family:
|
||||
Subfamily:
|
||||
Tribe:
|
||||
Genus:
|
||||
Species:
|
L. aphaca
|
|||
·
Orobus aphaca (L.) Doll
|
||||
Lathyrus
aphaca is
a legume known as the yellow pea or yellow vetchling. It is native to
southern Europe, parts of Asia, and North Africa. Some consider it to be a
weed, particularly when in areas where it is an introduced species, including northern
Europe and North America. It acclimates best to dry places, such as sand,
gravel, and chalk, and requires a well-drained habitat. It is an annual herb
producing yellow pea flowers just over a centimeter wide.
////////////
بنک . [ ب
ُ ] (اِ)پوست بیخ ام غیلان باشد و آن درختی است صحرایی در ولایت مصر. (برهان ) (آنندراج
) (از ناظم الاطباء). اسم فارسی قنب است و به هندی خار مغیلان نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). مانند قشوری است که از بیخ ام غیلان خیزد و ازیمن آرند و در طب
بکار است . (یادداشت بخط مؤلف ).
/////////////
بنک
بفتح با و
نون و کاف
ماهیت آن
انطاکی کفته
پوست درختی است یمنی سبک و زرد و با قبض و خوشبوئی و کفته اند که پوست ام غیلان یمنی
است و بعضی کفته اند که آن بنک الاس است و آن کرههائی است که در بیخ آن بهم می رسد
و این انسب و اصح اقوال است و بهترین آن سبک و شیرین و قابض و خشبوی آن است
طبیعت ان
کرم و خشک
و قریب بآخر درجۀ اول
افعال و خواص
آن
از عطریات
است و مقوی معده و جکر و دماغ و جهت تقویت باه و ادرار بول و قطع اسهال صفراوی و غثیان
حادث از برودت و نشف رطوبات شربا و ضماد آن جهت تحلیل طحال و تجفیف رطوبات و طلای آن
مانع عرق و خشبوکنندۀ آن و قاطع رائحۀ نوره و منقی جلد و رطوبات تحت آن مقدار شربت
آن تا پنج درهم بدل آن آس است
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
//////////////
بَنک
قشوری است که از بیخ مغیلان از یمن خیزد
و سفید بود و زرد و بهترین وی زرد است سبک و خوشبوی سفید فربه بد بود طبیعت وی گرم
و خشک است در اول قوت اعصاب بدهد و جلد را پاک کند و نشف رطوبات که در شیب جلد بود
بکند بوی بدن خوش کند و قطع بوی نوره بکند و معده و جگر سرد را قوت دهد و چون از بیرون
ضماد کنند یا بمالند بوی وی دماغ سرد را قوت دهد
صاحب تحفه مینویسد: از عطریات است و اغلب
را اعتقاد آنکه آس یمنی و هندی است.
اختیارات بدیعی
///////////
سنط صمغي[عدل]
اضغط هنا للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
السنط الصمغي
التصنيف العلمي
المملكة: النباتات
الفرقة العليا: النباتات الأرضية
القسم: النباتات الوعائية
الشعبة: شعبة البذريات
الشعيبة: مستورات البذور
الرتبة: الفوليات
الفصيلة: البقولية
الجنس: السنط Acacia
القطاع: النباتات الوعائية
النوع: الصمغي
الاسم العلمي
Acacia gummifera
ويلدنو Willd.، 1806
تعديل طالع توثيق القالب
السنط الصمغي أو أُمّ غَيْلاَن أو الأَقَاقِيَا
البَرِّيّ أو السَنْط البَرِّيّ (باللاتينية: Acacia gummifera) نوع نباتي شجري من
جنس السنط من الفصيلة البقولية.
الموئل والانتشار[عدل]
ينتشر هذا النوع في المغرب العربي.[1]
أنظر أيضا[عدل]
السنط.
المراجع[عدل]
تفسير كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة
– ابن البيطار المالقي.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية
للنباتات.خريطة انتشار السنط الصمغي (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 21 كانون الثاني
2013.
////////////
به پنجابی ککر:
ککر پھلوالے بوٹیاں دے اک ٹبر پھلیاں دی اک جنس داں اے۔ ایہدیاں 1300 ونڈاں نیں۔ ایہدے وچ رکھ دے چاڑیاں آندیاں نیں۔ 1300 وجوں 930 آسٹریلیا وچ نیں تے ریندے ایشیاء افریقہ تے امریکہ دے گرم تھانواں دے واسی نیں
//////////////
Acacia gummifera
Redirect page
·
Species Plantarum
4(2):1056. 1806
·
USDA,
ARS, Germplasm Resources Information Network. Acacia gummifera in the Germplasm Resources
Information Network (GRIN), U.S. Department of Agriculture
Agricultural Research Service. Accessed on 09-Oct-10.
&&&&&&&
قهوه . [ ق َهَْ وَ ] (ع اِ) قهوة. خمر.
(اقرب الموارد) (فرهنگ نظام ). شراب . (آنندراج ). می . (منتهی الارب ). نوعی از خمر
غلیظ که بزودی شارب خود را سیر میگرداند، سکر آن محکم و قوی است . گویند: انه عبدالشهوة،
اسیرالقهوة و گویند خمر را بدین نام خوانند چه شهوت و میل طعام را ببرد. (از اقرب الموارد).
|| درختچه ای است از تیره ٔ روناسیان که ارتفاعش بین 2 تا 12 متر متغیر است . گلهایش
سفید و با بوی مطبوع ، ساقه اش استوانه ای شکل و شاخه هایش متقابلند، برگهایش ساده
و بیضوی و نوک تیز و کناره های پهنک موج دار است . رنگ برگها سبز تیره و شفاف و در
سطح فوقانی همراه با دو گوشوارک است . کاسه و جام گل آن شامل 5 تقسیم و پرچمهایش نیز
بتعداد 5 است . میوه اش سفت و ابتداء سبزرنگ و پس از رسیدن قرمز میشود و محتوی دو دانه
است هر دانه ٔ قهوه به اندازه ٔ یک نخود درشت و دارای یک سطح
مستوی و یک سطح محدب است بر روی سطح مستوی یک شکاف وجود دارد. دانه ٔ قهوه محتوی مقداری آلبومن سخت
و شاخی است (مانند هسته ٔ خرما). در حدود 33 نوع از این گیاه شناخته شده که در نقاط مختلف
بحالت وحشی میرویند. اصل این گیاه از آفریقا و از منطقه ٔ سودان است و از آنجا به عربستان
جنوبی در حدود قرون 14 و 15 میلادی برده شده و بعداً از آنجا به هندوستان و سپس به
قاره ٔ جدید حمل و اکنون در برزیل بمقدار
بسیار فراوان کشت میشود. میوه ٔ قهوه به بزرگی یک گیلاس و کمی کشیده است . دانه های قهوه
بویی مخصوص و طعمی ملایم و گس دارند ولی بر اثر بو دادن بوی مخصوص و پسندیده ای پیدا
میکنند.در آلبومن قهوه مقادیری مواد چرب و قند و سلولز و مواد آزته و کافئین موجود
است . کافئین نخستین بار در سال 1820 م . توسط رونگ درآلمان بدست آمد و بعدها در سال
1861 م . رابطه اش با تئوبرومین که آلکالوئید موجود در چای است مشخص شد.
(اثراتی مشابه یکدیگر دارند و مخصوصاً
مقوی قلب هستند) در قهوه ٔ بوداده علاوه بر کافئین ، ماده ٔ معطری به نام کافئون نیز وجود
دارد که ماده ای است روغنی و فرار که به مقدار بسیار کم چند لیتر آب را معطر میکند.
قهوه ٔ بوداده مدر و محرک اعصاب است
و بعنوان رفع مسمومیت از تریاک و مواد مخدر دیگر حتی الکل (هنگام مستی ) بکار میرود.
قهوه ٔ سبز دارای اثر رفع اسهال و تب
بر و ضد سیاه سرفه است . کافئین که آلکالوئید موجود در قهوه است فرمولش C8H10N4O2 و مقوی قلب و مدر
است و در ضعف قلب و بیماریهای عفونی (ذات الریه ، تیفوئید). مصرف میشود. کافئین در
استعمال داخلی بمقدار 0/5تا 1/5 گرم در 24 ساعت مصرف میشود: درخت قهوه . بن . شجرةالبن
. قهوه آغاجی . قهوه ٔ عربی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به فرهنگ نظام و گیاه
شناسی گل گلاب چ دانشگاه ص 257 شود.
////////////
بن
بضم باء موحده و نون مشدده در اصل اسم
خمر غلیظ است بلغت یمن که مشهور و معروف بقهوه بوده است بالفعل اطلاق می نمایند بر
ثمری خاص و برای حرمت آن را ترک کرده این را بجای آن می آشامند
ماهیت آن
ثمر درختی است کوهستانی که در جبل یمن
و نواح آن و ملک حبشه و در بناویه که جزیره ایست از جزائر زیربادات نیز بهم می رسد
و تخم آن را در آذر می کارند و در آب که هر دو اسم ماه رومی اند می رسد و فصلی و غیر
فصلی می باشد یعنی هم خودرو جنکلی صحرائی و هم مزروع بستانی و بتربیت بسیار خوب بعمل
می آید که شاخهای باریک بسیار آن را می برند و کلهای ضعیف ناکارۀ آن را دور می کنند
و آن را آبیاری و غیر آن بحد لائق می نمایند بهترین بستانی آنست که در بیت الفقیه از
یمن می شود و آن دانهای سبز متوسط در کوچکی و بزرکی خوش بو و بودادۀ کوبیدۀ آن چرب
می باشد و خوش طعم و رایحه و درخت آن یک ساق دارد بسطبری انکشت ابهام و بلند آن بدو
ذرع تا سه ذرع دست می رسد شبیه بدست زعرور و کل آن سفید رنک و ثمر آن در غلافی سیاه
رنک شبیه بحب الغار ببزرکی و فندق کوچکی و پوست آن نازک تر از پوست آن هر دو و در اندرون
آن در مغز و در وسط هر مغزی شکافی مانند شکاف دانۀ کندم و هستۀ خرما و لیکن از ان پهن
تر و از کندم بزرکتر و از هستۀ خرما کوچکتر و سبز رنک و در جوف آن پردۀ نازک پیچیده
با اندک تلخی و بهترین آن تازۀ سنکین سبز رنک یمنی آنست که در ته آب رود پس حبشی و
سیاه آن بسیار بد و تلخ و بد طعم و بتاوی آن سفید و بزرک تر و سبکتر از یمنی و حبشی
و پوست تازۀ آن باندک رطوبت و چسپندکی و حلاوت و عفوصتی و چون خشک کردد حلاوت آن کم
و رفته رفته زائل می کردد و کویند سبب اطلاع بر ان آنست که شیخ ابو الحسن شاذلی رحمه
اللّه تعالی که در کوهستان یمن صومعه داشت و مریدان او بسبب کثرت شب بیداری و ریاضات
کسل و مانده می شدند اتفاقا وقتی بعضی ثمر آن را یافته خوردند رفع کسل و ماندکی ایشان
شد و این را بدیکران کفتند ایشان نیز خوردند و نفع یافتند به پیر خود کفتند او حکم
نمود که در آب جوش داده آب آن را بیاشامند پس چون این میوه را در آب جوش داده آب آن
را می آشامیدند باعث رفع کلال و ملال ایشان می شد پس رفته رفته شهرت تمام یافت و تجار
در کل بلاد بردند و منتشر ساختند و اکثری می خورند و لیکن اهل هر بلدی و جائی بنحوی
خاص اهل یمن و نواح آن پوست بیرون آنکه قشر نامند خصوصا تازۀ آن را در آب بسیاری جوش
داده صاف کرده کرماکرم و نیم کرم پیالهای بزرک پیش از طعام و اکثری بعد از ان می آشامند
و ولوع بسیاری بران دارند و طعم آن نیز مائل بشیرینی و عفوصت می باشد خصوصا تازۀ آن
و اهل مکۀ معظمه و مدینۀ طیبه زادهما اللّه تعالی شرفا و تکریما و بلاد دیکر از عرب
و عجم و ایران و توران و هندوستان و فرنک و غیرها مغز آن را بعضی خام و بعضی نیم بریان
که جوزی رنک کردد و بعضی بریان که قریب باحراق رسد بعضی نیم کوفته و بعضی نرم کوفته
در آب طبخ داده بعضی اندک غلیظ و بعضی بسیار رقیق و بعضی متوسط و بعضی صاف کرده و بعضی
صاف ناکرده می آشامند و فرنکان با قدری شیر و نبات می آشامند چنانچه به تفصیل در قرابادین
مذکور شد و در طبع و مزاج آن اختلاف است حکیم میر عماد الدین محمود شیرازی در آخر رسالۀ
افیونیۀ خود در بیان قهوه نوشته اند که سرد و خشک در درجۀ دوم است جهت آنکه در ان کیفیتی
غالب بر طعم و رایحه و لون نیست که قیاس دلالت بر حرارت آن نماید و بتجربه یافته اند
که سردی آن بسرحد اضرار نمی رسد و در تساوی و غلبۀ هریک از برودت و یبوست بر دیکری
موقوف بتامل است و میرزا قاضی در رسالۀ خود نوشته اند که بتجربۀ فقیر یافته که سردی
آن در درجۀ اول و خشکی آن در درجۀ دوم است و حکیم سالک الدین یزدی نوشته اند که بعضی
از واقفان خواص ادویه بران رفته اند که برودت آن در اول درجۀ ثانیه و یبوست آن در ثالثه
است بواسطۀ آنکه در افراط آن یبوست دماغ و بیخوابی و خشکی مزاج بهم می رسد شاربان آن
را و شیخ داؤد انطاکی کفته که کرم در اول و خشک در دوم و آنچه شیوع یافته که سرد و
خشک است نه چنین است جهت آنکه پوست آن تلخ است و هر تلخی کرم است و یمکن که پوست آن
کرم باشد و مغز آن معتدل و یا سرد در اول و آنچه دلالت بر برودت آن می کند عفوصت آنست
و بتجربه رسیده که جهت تجفیف رطوبات و سرفۀ بلغمی و نزلات و تفتیح سدها و ادرار بول
نافع است و این ها نیز دلیل حرارت و یبوست آن است و حکیم میر محمد مؤمن در تحفه نوشته
که بقیاس ظاهر می کردد که در کرمی معتدل و خشکی بران غالب و قشر آن کرم و خشک تر از
آن باشد مؤلف کوید شاید که مرکب القوی باشد خصوص تازۀ آن جهت آنکه در ان دو جزو است
یکی لطیف هوائی حار رطب و دیکری کثیف ارضی بارد یابس که بجزو اول افعال و آثار حرارت
از تفریح و تلطیف و تفتیح و نضج و ادرار و تلیین و غیرها از ان صادر می کردد و بجزو
ثانی افعلل و آثار برودت و یبوست از تسکین حرارت تشنکی و ثوران و غلیان دم و حدت صفرا
و لذع آن و منع نوم و یبوست دماغ و غیر اینها از ان ظاهر می شود و هرچند تازه تر باشد
آن جزو اول در ان زیاده می باشد و چون کهنه کردد بتدریج کم و زائل می شود خصوص قشر
آن و چون بریان نمایند آن نیز کمتر و زائل می کردد بمقدار بریان نمودن آن و بالجمله
تازه و نو آن خصوص قشر خام آن مائل بحرارت و یبوست است و کهنۀ آن خصوص بریان آن بارد
و یابس و هرچند کهنه تر کردد و زیاده بریان نمایند بر برودت و یبوست آن می افزاید
افعال و خواص آن
آنچه اطبای مذکوره بیان فرموده اند آنست
که شرب آب مطبوخ آن مفتح سدد است بفادزهریتی که دارد مسکن اوجاع و ثوران و غلیان خون
و حدت و لذع صفرا و سودا و احتراق آن و مرقق و مصفی اخلاط و غلظت آنها است و لهذا در
حمیات دمویه و صفراویه و سوداویه خصوصا در اوائل و بعد بروز حصبه و جدری و ربع مفید
است و شرای دموی و یرقان را سودمند و ملین طبع و مدر بول و مجفف رطوباب و جهت سرفۀ
بلغمی و نزلات و رفع اعیا و تقویت معده و اکثر انواع صداع و رمد و مالیخولیا خصوصا
احتراقی آن و آنچه بسبب غلظت اخلاط و انجماد آنها باشد بجهت تصفیه و ترقیق این اخلاط
را و منع صعود ابخره را و کفته اند بواسیر را نافع است و ضماد آن با عسل جهت جبر عضو
بدر رفته و لعوق آن با عسل جهت سرفۀ حار رطب حکیم میر عماد الدین محمود فرموده پندارم
که مجذوم را نیز نافع باشد بجهت همین علت و نیز سرفۀ بلغمی و نزلات و رخاوت معده را
بتجفیف رطوبات و صعود بخارات آن بدماغ و اسهال را خصوصا نیم بریان آن و کثرت نوم و
تشنکی و صبر بران هر دو و اکتفا نمودن بطعام و شراب اندک بی آنکه مؤدی بضعف و انحراف
مزاج کردد مفید و نیز رفع اعیا و ماندکی و کلال و ملال اسفار و حرکات و مشقتها می نماید
و بعضی راغبان و حریصان بشرب آن این رباعی را در مدح آن کفته اند
رباعی
راحیست قهوه روح فزا و کسل کسل
آرام جان و قوت اعضا و قوت دل
تقریب اجتماع جوانان پارسا
تفریح بخش خاطر پیران مضمحل
و دیکری این فرد را کفته قهوه حمام سفر
آش خمار تریاک پر طاؤس نظر افشرۀ تنباکو است
از مضار آن آنست که کفته اند صداع می آورد
و باعث بیداری و لاغری بدن و صفرت لون و قطع شهوت باه و تقلیل منی و خفقان و نفخ و
قولنج و مالیخولیا و کابوس و خشک نمودن آلات تنفس و درشتی آن و مولد بواسیر است و بالجمله
بارد المزاج و مرطوبین و اصحاب غلبۀ اخلاط فاسده را بسیار مضر و بعضی ظرفا در مذمت
آن کفته اند
بیت
آن سیه رو که نام او قهوه است
مانع النوم و قاطع الشهوه است
اغلب آنکه این مضار اکثر در کهنه بسیار
بریان کردۀ سیاه شدۀ آن باشد نه خام آن خصوصا قشر آنکه در بعضی امزجه شاید محرک باه
و هاضم طعام باشد و یمکن که وجه ولوع اهل یمن بآشامیدن آن بالای طعام همین دو وجه باشد
و در جواب این کفته اند که وجه ولوع ایشان بدان کثرت حرارت مزاج و خوردن خرما و میوه
های کرم است و محرر کوید حق آنست که مبالغه بسیار از طرفین در منافع و مضار آن بی جا
است اکثر بعادت و قوت و حرارت و برودت مزاج قلت و کثرت آشامیدن آن برمیکردد و هیچ یک
کلی نیستند و بیان وجوه هریک از منافع و مضار آن طولی دارد و مقام کنجایش تفصیل آنها
ندارد و میرزا قاضی نوشته اما جمعی که مزاج ایشان کرم باشد این دوا بسبب آنکه حرارت
را کم می کرداند و بسبب کمی حرارت رطوبات کم بتحلیل می رود و لهذا کاه است که ایشان
را خواب می آورد و از آن جمله شخصی را دیدم که مزاج او کمال حرارت داشت و بدان سبب
شبها خواب نمی کرد و مانند کسی که سرسام داشته باشد اضطراب می کرد چون دو سه شب بقهوه
مداومت نمود او را خواب آمد و آن حالت زائل کشت و چون قهوه مضر قلب است اکر با مروارید
استعمال نمایند اولی است خصوصا در حصبه و جدری بعد از بروز جهت آنکه مروارید را در
حصبه و جدری نفعی تمام است و نیز استعمال آن جهت تقویت قلب با زعفران که چند طاقه در
حین طبخ در ان اندازند نیکو است و چون مسافر در وقت فرود آمدن و همچنین بعد تعب و مشقت
بسیار و بعد خوردن افیونیات رافع تعب و کلال و ملال و باعث شکفتکی طبع است آشامیدن
چند فنجان آن و کفته اند ناشتا و در وقت امتلا از غذا مکرر نباید آشامید بلکه صبح اندک
غذا بطریق ناشتا که بالفعل در عرف عوام مشهور به تحت القهوه است خورده بالای آن چند
پیاله بیاشامند و اکر خواهند معتادین بافیون و افیونیات و شب نشینان آخر روز و یا بعد
از نماز عشا خصوص قریب بنصف شب چند پیاله بیاشامند دفع آنها نماید و کفته اند مصلح
آن زنجبیل و دواء المسک و نبات و کلاب و امثال اینها است و شیخ داؤد انطاکی نوشته شخصی
که ارادۀ شرب آن برای نشاط و رفع کسالت و آنچه ذکر کردیم نماید باید که شیرینی و روغن
پسته و روغن بسیار با آن بخورد و قومی با شیر می خورند و این خطا است و خوف احداث برص
است و محرر می کوید که بهترین مصلحات که طعم و رایحه آن را طیب و لذیذ می کرداند و
کریه و بد ذایقه نمی سازد عنبر اشهب است پس زعفران.
/////////////
قهوه
اشاره
به عربی و در کتب طب سنتی «بنّ» نامیده
میشود. به فرانسویGraine de cafe
و به انگلیسیCoffee bean وCoffee seed گفته میشود. ثمر درختی است که درخت آن را به فارسی
«درخت قهوه» و به فرانسویCafeier
و به انگلیسیCoffee tree گویند. گیاهی است از خانوادهRubiaceae ، نام علمی آنCoffea arabica L . میباشد.
مشخصات
درختچهای است نسبتا بلند به ارتفاع
8- 5 متر. برگهای همیشهسبز (ناخزان)، براق، لیز، متقابل دارد. گلهای آن به رنگ سفید
درخشان بهطور گروهی فشرده در کناره برگها ظاهر میشوند. میوه آن که دانههای قهوه
را میدهد، تخممرغی به رنگ قرمز تیره که در زمان رسیدن معمولا محتوی دو عدد دانه قهوه
است که از یک طرف محدب و از طرف دیگر صاف میباشند و در امتداد طولی دانه یک شیار دیده
میشود. هریک از دانهها از یک پوست نازک سفید پوشیده شده و هر دو عدد دانه که در یک
میوه قرار دارند از یک ماده نرم گوشتی شیرینی احاطه شدهاند که روی آن را نیز یک غشای
نازک به رنگ قرمز تیره پوشانیده است که همان غشای خارجی قرمز تیره میوه میباشد.
درخت قهوه دارای گونههای متعددی است که
معروفترین آنها که از نظر کیفیت و
معارف گیاهی، ج2، ص: 381
خواص در درجه اول قرار دارد، قهوه عربی
است و در حبشه و سودان و اغلب مناطق افریقای استوایی به حالت وحشی و خودرو وجود دارد.
در عربستان در ناحیه یمن و اطراف مکه کاشته
و پرورش داده میشود. در حال حاضر کشت و پرورش این گونه در سایر مناطق دنیا از جمله
برزیل، ونزوئلا، جزایر آنتیل، هند و مناطق دیگر دنیا معمول است و گونههای دیگر قهوه
نیز هستند که بومی سیرالئون، نیجریه، گابن، کنگو، ماداگاسکار و ساحلعاج بوده و در
این مناطق نیز کاشته میشوند. قهوه یک نوشیدنی محرک است که از دانههای رسیده و خشک
و بوداده و گردشده و گاهی از برگهای جوان بوداده آن به دست میآید.
دانه قهوه در حالت تازگی دارای رنگ کمی
سبز یا مایل به زرد است، بوی ملایم مخصوص قهوه را دارد و طعمش ابتدا ملایم ولی بتدریج
که آب آن از دست میرود گس میشود و پس از بو دادن بوی قوی معروف و خاص قهوه را پیدا
میکند. در بازار قهوه سبز هم به فروش میرود که آن را به فرانسویCafe vert گویند، ولی معمولا
قهوه بوداده به فروش میرود.
بین گونههای مختلف قهوه، 3 گونه از همه
معروفتر هستند و بیشتر در دنیا کشت میشوند.
در درجه اول گونهای که از همه معروفتر
و بیشتر مورد توجه است و بالاترین کیفیت را داردCoffea arabica میباشد و در درجه
دوم گونهCoffea liberica
میباشد که با کیفیت پایینتری از قهوه عربی قرار دارد ولی روستاییتر
و در شرایط نامساعد، بیشتر میتواند خود را منطبق سازد و در درجه سومCoffea robusta میباشد که از نظر
تحمل شرایط نامساعد بسیار قابل ملاحظه است ولی از نظر کیفیت میوه پایین است.
درخت قهوه عربی در شرایط اقلیمی استوایی
و حاره خوب رشد میکند و ثمر موفقی دارد و در آن اقلیم اگر کمی در ارتفاع کاشته شده
باشد از درختانی که در ارتفاع سطح دریا کاشته شدهاند، قهوه خیلی بهتر میدهد.
گونههایLiberica وRobusta طالب آب و هوای مرطوبتر
و گرمتر هستند.
تکثیر قهوه از طریق کاشت بذر آن صورت میگیرد،
ابتدا در خزانه کاشته میشود که سایهدار است و پس از اینکه نهال رشد کافی نمود به
محل اصلی با فواصل 5- 2 متر منتقل میشود. معمولا درخت قهوه از سالهای سوم و چهارم
شروع به ثمر دادن مینماید.
معارف گیاهی، ج2، ص: 382
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در دانههای قهوه
وجود آلکالوئید کافئین گزارش شده است. در برگها و در میوه قهوه علاوه بر کافئین، آلکالوئیدهای
آدنین، کزانتین، هایپوکزانتین و همچنین ماده گوانین 611] نیز وجود دارد.
کافئین یک آلکالوئید متبلور و تلخی است
و به فرمول خامC 8 H 01 N 4 O 2
که از قهوه و چای گرفته میشود و مدر و محرک است.
آدنین یک آلکالوئیدی است به فرمول خامC 5 H 4 N 4 O 2 که از پورین
612] گرفته میشود و به عنوان قسمتی از اجزای نوکلئیک اسید[613] در عضوهایی نظیر لوز
المعده و طحال یافت میشود.
هایپوکزانتین یک آلکالوئید متبلوری است
به فرمول خامC 5 H 4 N 4 O
که از خویشان نزدیک کزانتین است و در نسوج حیوانی و گیاهی یافت میشود.
گوانین یک ماده سفید متبلوری است به فرمول
خامC
5 H 5 N 5 O
که در کبد و لوز المعده حیوانات و جانوران نظیر ماهی و نظایر آن یافت
میشود و از محصولاتی است که از تجزیه نوکلئیک اسید به دست میآید.
در دانههای قهوه همچنین وجود آلکالوئید
تریگونلین 614] و مواد کولین و نیاسین نیز به مقدار کم گزارش شده است.
مقدار آلکالوئید کافئین در دانههای قهوه
در حدود 2/ 1- 1 درصد میباشد. در قهوه سبز یا قهوه خام در حدود 10 درصد روغن و مواد
چرب و موم وجود دارد.
بوی مطبوع عطر قهوه قسمتی مربوط به وجود
مرکاپتان 615] است که در قهوه بوداده وجود دارد. سرانجام در قهوه مواد دیگری از قبیل
قند و اسید کوفالیک 616]، سیتریک
معارف گیاهی، ج2، ص: 383
شاخه گلدار درخت قهوه با میوه
اسید و ... وجود دارد و پس از بو دادن
قهوه مقدار قند آن کاهش پیدا میکند و از 8- 7 درصد به 1 درصد میرسد. قهوه از محصولاتی
است که در ترکیب آن مقدار قابل ملاحظهای ازت غیر پروتئینی یافت میشود یا به عبارت
دیگر مقدار عمده مواد ازته موجود در ترکیب آن غیر پروتئینی و غیر قابل استفاده است.
خواص- کاربرد
چون کافئین برای اشخاص مبتلا به بیماریهای
قلبی و عصبی خوب نیست لذا برای اینکه این قبیل اشخاص نیز بتوانند از قهوه استفاده کنند
و بخورند در بازار نوعی قهوه تهیه میشود که مقدار کافئین آن را تا حدود زیادی کاهش
میدهند. این نوع قهوه را قهوه بدون کافئین که بهتر است قهوه کم کافئین گفته شود مینامند.
مقدار کافئین در این نوع قهوهها معمولا نباید از 5/ 0 گرم در هر کیلوگرم تجاوز نماید
یعنی حد اکثر 5 در دههزار باشد.
برگ قهوه نیز در همان حدود دانه دارای
کافئین میباشد، لذا از گرد برگ قهوه نیز
معارف گیاهی، ج2، ص: 384
مانند چای استفاده کرده و آن را دم نموده
و میخورند و دمکرده برگ قهوه دست کمی از خود قهوه ندارد و خیلی مطبوع و با کیفیت
بالا میباشد. قهوه طبق نظر حکمای طب سنتی از نظر طبیعت سرد و خشک است و از نظر خواص
معتقدند که خوردن دمکرده آن بازکننده گرفتگیها بوده و مسکن دردها، غلیان خون، مسکن
حدت صفرا، سودا و سوزاندن آن میباشد و اخلاط را رقیق و صاف مینماید، لذا در شاخه
و انواع دانه قهوه
1. نوع مارتینیک 2. موکا 3. بوربن 4.
مقطع میوه
موارد تبهای خونی و صفراوی و سوداوی خصوصا
در اوایل و بعد از بروز آبله مفید است و برای یرقان نیز نافع است. قهوه ملین است و
مدر و رطوبتها را خشک میکند و برای سرفه بلغمی و اکثر انواع سردردها و چشمدردها و
مالیخولیا و آنچه که در اثر غلیظ شدن اخلاط به وجود میآید مفید است و برای بواسیر
نافع است. ضماد آن با عسل برای ترمیم عضو از جادررفته و انگشتپیچ آن با عسل برای سرفه
گرم و تر نافع است. عدهای از حکمای طب سنتی معتقدند که برای مبتلایان به جذام نیز
نافع است. از
معارف گیاهی، ج2، ص: 385
نظر مضار آن گفته شده که مانع خواب و دافع
شهوت است، آن سیهرو که نام او قهوه است- مانع النوم و قاطع الشهوه است. از نظر بیخوابی
و ضعیف کردن قوای جنسی عقیده بر این است که اگر قهوه زیاد بو داده باشد به طوری که
سیاه شده و ضمنا خیلی کهنه باشد، این مضار را دارد ولی قهوه خام و سبز خصوصا پوست آن
علاوه بر اینکه این مضار را ندارد در بعضی از مزاجها محرک نیروی جنسی بوده و کمک به
هضم غذا نیز مینماید.
علت اینکه مرسوم است در یمن که از موطنهای
قهوه عربی است، قهوه دمکرده سبز را بعد از غذا میخورند همین است که برای کمک به هضم
غذا از آن استعانت میجویند. رویهمرفته در مورد اینکه قهوه بیخوابی میآورد یا مضار
دیگری دارد، نظرها متفاوت است چرا که در بعضی اشخاص اصولا قهوه خوردن موجب بیخوابی
نمیشود و ضررهای دیگر را نیز ندارد و رویهمرفته آنچه که مسلم است این است که برحسب
نوع مزاج گرم یا سرد و سن اشخاص و قوی و ضعیف بودن بدن، معتدل یا کم خوردن و یا اسراف
در خوردن قهوه مضار آن متفاوت است و هیچ نوع قانون کلی برای جمیع انواع موارد نمیتوان
بیان داشت.
چون قهوه مضر قلب است لذا برای اشخاصی
که احتیاج به خوردن آن دارند مانند موارد حصبه، آبله و نظایر آن، برای جلوگیری از عوارض
قلبی باید با زعفران خورده شود، یعنی زعفران را در حین دم کردن در آن میریزند و باهم
دم میکنند.
قهوه سبز را معمولا به صورت خیسانده استفاده
میکنند به این ترتیب که در حدود 20 گرم قهوه سبز را در 150 گرم آب سرد خیسانده و پس
از 12 ساعت خیساندن، آن را صاف میکنند و میخورند. قهوه بوداده نیز که دم کردن آن
در ایران رایج است احتیاجی به توضیح بیشتر ندارد.
بهطور کلی قهوه یکی از بهترین محرکات
است و عمل هضم را سهل میکند و بدن را در مقابل ناراحتیهای روحی مقاوم میسازد. به
عنوان تببر بویژه در تبهای نوبهای مؤثر است. در مسمومین از تریاک و فرآوردههای تریاک
و سایر مواد مخدر، استعمال قهوه آثار نیکو میگذارد و حالت چرت و خواب مسمومین را از
بین میبرد.
در رفع سیاهسرفه، وبا، گلیکوزوری
617] (یا وجود قند در ادرار) و همچنین در موارد آلبومینوریا یا وجود آلبومین در ادرار
مفید است. در اختلالات رودهای بخصوص در موارد اختناق روده آثار مفید دارد.
معارف گیاهی، ج2، ص: 386
قهوه یکی از پادزهرها در قبال آلکالوئیدها
میباشد [دراگندورف*]. شاید این به دلیل خاصیت ضد خواب آن است. دانههای بوداده قهوه
ضدعفونیکننده و زایلکننده بو میباشد. گرد دانه قهوه کوبیده برای معالجه سوختگی از
آتش و آب نافع است [واتانابه*]. جوشانده دانههای خام و بونداده قهوه برای معالجه ناراحتیهای
مثانه و قولنج مثانه و کلیه مفید است [واناستینیس- کروزمان*].
خوردن دانههای خام و نارس قهوه برای رفع
میگرن یا همیکرنیا[618] و تبهای نوبهای تجویز میشود [کوئیزمبینگ .
از نظر خاستگاه قهوه معروف است که درخت
قهوه بومی حبشه و از آن دیار برخاسته است. گفته میشود که شهرت و خواص قهوه مرهون چوپانی
است که در حبشه در حین چراندن گوسفندانش روزی مشاهده مینماید که گوسفندان پس از خوردن
دانههای میوه قهوه فعالیت و نشاط خاصی یافتهاند و انتشار داستان مشاهدات این چوپان
سرآغاز شهرت خواص دانههای قهوه شده است.
قهوه از اوان قرن پانزدهم به سایر مناطق
مشرق زمین رفته و معروف است که اولین قهوهخانهها در شهر مکه در اوایل قرن شانزدهم
میلادی ایجاد و افتتاح شده و پس از آن مصرف آن بتدریج به اروپا نیز وارد و معمول گردید
و در سال 1654 اولین قهوهخانه در شهر مارسی فرانسه دایر گردیده و پس از آن بتدریج
در تمام اروپا و سایر مناطق عالم منتشر و معمول شده است.
نظری به تحقیقات علمی جدید در مورد خواص
درمانی قهوه
قهوه یکی از نوشابههای معروف مورد علاقه
مردم دنیاست، نوشابهای که آثار تحرکزایی آن برای مغز و عضلات به علت داشتن مقدار
قابل ملاحظهای کافئین به ثبوت رسیده است. قهوه همچنین برای عضلات برونشها آرامبخش
است و مقاومت بدن را در جریان تمرینهای سنگین ورزشی افزایش میدهد و در آخر مضرّاتی
نیز دارد ولی نه در آن حد که از آن معمولا انتقاد میشود.
قهوه به عنوان تحرکزای مغز
کافئین مادهای است که کفایت و قدرت کار
مغز انسان را افزایش میدهد، این
معارف گیاهی، ج2، ص: 387
نظری است که مورد قبول و تأیید جودیت و
ورتمن 619]، دانشمند محقق در آثار تحرکزایی غذاها در دانشگاه ام- آی- تی 620]، میباشد.
اینکه خوردن قهوه به مقدار معمول روزانه چقدر در افزایش قدرت کار مغز اثر میگذارد
سؤالی است که تحقیقات دکتر هاریس لیبرمن 621]، دانشمند روانشناس در گروه دانشگاهی
مغز و علوم عقلی در ام- آی- تی به آن پاسخ میدهد.
برای آنکه آثار قهوه خوردن معمولی اشخاص
یعنی مثلا هر صبح یک فنجان قهوه، در کار مغز بررسی شود، دکتر لیبرمن کپسولهایی با ظرفیتهای
مختلف محتوی 32 و 64 و 128 و 256 میلیگرم کافئین تهیه و هر روز به گروهی از مردان
که برای آزمایش داوطلب شده بودند داد که بخورند.
(32 میلیگرم کافئین مقداری است که معمولا
در یک بطری نوشابه کولا و یا در یک فنجان با ظرفیت 150 گرم چای وجود دارد، و 64 میلیگرم
مقدار کافئینی است که در 150 گرم قهوه رقیق تجارتی که به اینستنت کافی 622] معروف است
وجود دارد، و 128 میلیگرم مقدار کافئینی است که در یک فنجان با ظرفیت 150 گرم قهوه
که با روش معمولی در خانه درست میشود وجود دارد. و 256 میلیگرم مقدار کافئینی است
که در یک لیوان به ظرفیت 300 گرم قهوه که در خانه معمولا تهیه میشود وجود دارد.)
صبح هر روز، هریک از افراد داوطلب پس از
12 ساعت چیزی نخوردن یعنی صبح ناشتا یکی از این کپسولها را میخوردند و کمی بعد از
آنها آزمایش هوشیاری به عمل میآمد و مدت زمانی که برای جواب دادن به هر سؤال صرف میکردند
و دقت در پاسخگویی و تمرکز و تیزی درک، و صحت جوابها هم اندازهگیری میشد. روز بعد
به همه آنها کپسولهایی کاملا شبیه کپسولهایی روز پیش ولی به جای کافئین محتوی پلاسبو
(ماده بیاثر) داده میشد که البته خود آنها نمیدانستند که کپسولهای با محتوای متفاوتی
میخورند، سپس مجددا از آنها تست به عمل میآمد، نتیجه بسیار هیجانانگیز بود، قهوه
در تکتک هریک از تستهای مغزی اثرش را نشان میدهد، حتی در مورد اشخاصی که از کپسولهای
صبحانه با حد اقل ظرفیت (32 میلیگرم)[623]
معارف گیاهی ؛ ج2 ؛ ص387
معارف گیاهی، ج2، ص: 388
خورده بودند اثر کرده بود. نتیجه آزمایش
را دکتر وورتمن چنین تفسیر میکند «اثر تحرکزایی کافئین روی مغز و اعصاب محسوسا موجب
تفکر سریعتر، واکنش سریعتر، هوشیاری بیشتر و دقت بیشتر در پاسخگویی شده است. از این
آزمایشها چنین برمیآید، اعم از اینکه داوطلبها معمولا هیچ عادت به خوردن قهوه ندارند
و یا کمی قهوه میخورند یا زیاد قهوه میخورند، تأثیر کافئین در نیرومند کردن فعالیت
مغزی آنها یکسان است. در آزمایش دیگری که دکتر لیبرمن به عمل آورده، نشان داده شده
است که کافئین قدرت و مقاومت شخص را در رانندگی افزایش میدهد.
کافئین در نقش مادهای که انسان را سرحال
میآورد
کافئین در برخی اشخاص فرحزا میباشد و
واقعیت این است که طی قرنها اغلب مردم از نوشابههای کافئیندار نظیر قهوه و چای برای
رفع افسردگیهای ملایم استفاده میکردند. با انجام تحقیقات جدید علمی محققان کشف کردهاند
که قهوه چطور میتواند شیمی مغز را به نحوی تغییر دهد که کافئین به صورت ماده ضد افسردگی
شبیه داروهای تجارتی ضد افسردگی مؤثر واقع شود.
دانشمندان و محققان جانس هاپکینز[624]
و مؤسسه کارولینسکا[625] در استکهلم دریافتهاند که مولکول کافئین میتواند وارد سلولهای
مغز شده و مانع فعالیت یک عصب انتقال که عامل قطع مواد شیمیایی افزایش سرحال بودن است،
بشود. و به تعبیر فنی دیگر کافئین سلولها را گول میزند زیرا مولکولهای کافئین از نظر
شکل خیلی شبیه عصب انتقال طبیعی است. و به این ترتیب کافئین با جابهجا کردن مواد شیمیایی
که مواد بیحالی و افسردگی هستند، موجب میشود که مواد شیمیایی رفع افسردگی و ایجاد
فرح در مغز فعال شوند و باعث سرحال آمدن و نشاط شخص گردند. در برخی اشخاص حتی یک فنجان
قهوه ممکن است تبسمی در لبهای شخص ظاهر سازد و شخص را لااقل برای دو ساعت سرحال بیاورد.
با توضیح بالا به نظر میرسد که کافئین و طبعا قهوه که دارای کافئین است میتواند یک
ماده خوراکی ضد افسردگی سالم و نیرومند باشد.
کافئین عامل سریع التأثیر است زیرا سریعا
جذب میشود و ظرف 5 دقیقه پس از مصرف در مایع نسوج وارد شده و سریعا و به آسانی داخل
سلولهای مغز شده و ظرف
معارف گیاهی، ج2، ص: 389
حدود نیم ساعت در سطح حد اکثر در خون ظاهر
شود و از لحظهای که کافئین در بالاترین سطح در ترکیب خون وارد شد پس از 6- 3 ساعت
نصف آن و پس از 6- 3 ساعت دیگر ربع آن تهنشین میشود. بهطور کلی عملا تمام کافئین
جذب میشود و شاید فقط حدود یک درصد آن دفع شود.
اثر کافئین در تمرینات ورزشی
کافئین از نظر سرحال آوردن و افزایش مقاومت
ورزشکار در مجامع و مسابقات ورزشی آنچنان معروف و مورد توجه است که عدهای از منتقدین
آن را نوعی دوپینگ 626] بهشمار میآورند. تحقیقات نشان میدهد که کافئین مسلما مدت
زمانی را که یک شخص میتواند به ورزشهای سنگین و کارهای بدنی سنگین بپردازد افزایش
میدهد و ورزشکار دیرتر احساس خستگی میکند. در مسابقات دوچرخهسواری مشاهده شده است
دوچرخهسوارانی که 330 میلیگرم کافئین خورده باشند میتوانند 7 درصد شدیدتر رکاب بزنند
و بدون اینکه تلاش بیشتری به خرج دهند میتوانند 20 درصد مدت بیشتری رکاب بزنند. در
یک تحقیق دیگر در مورد 80 نفر، مشاهده شده است که پس از خوردن 250 میلیگرم کافئین،
در حدود 54 درصد در پرش طول و 60 درصد در پرتاب وزنه و 80 درصد در دو سرعت یکصد متر،
توفیق بیشتری داشتهاند.
توجه شود که خوردن قهوه بدون کافئین در
فاصله زمانی محدودی باعث تأثیر منفی در نیروی ورزشکاران میشود. ظاهرا به نظر میرسد
کافئین از خستگی عضلات جلوگیری میکند و قدرت بدنی برای سوزاندن چربی و ایجاد انرژی
را افزایش میدهد و در نتیجه در مصرف قند بدن صرفهجویی شده و ذخیره قند بدن بالا میرود،
و ظرفیت مقاومت شخص را در مقابله با حرارت ناگهانی که احتیاج به صرف انرژی فوری و زیادی
است بالا میبرد. از طرف دیگر کافئین ممکن است موجب اختلال در انجام کارهایی که هماهنگی
انگشتان را ایجاب میکند نظیر سوزن نخ کردن، هدف کوچکی را زدن، پرتاب دارت 627] و
... بشود.
معارف گیاهی، ج2، ص: 390
قهوه تنفس را بهبود میبخشد
تحقیقات علمی جدید در کانادا نشان میدهد
که قهوه غلیظ اثر درمانی خوبی برای بیماری آسم دارد. کافئین موجود در قهوه لولههای
برونشها را باز و گشاد کرده و تنفس بیماران مبتلا به آسم را آسان میسازد. طبق پژوهشهایی
که در مورد کودکان و بزرگسالان مبتلا به آسم شده است اگر دو لیوان متوسط (هر لیوان
240 گرم) قهوه غلیظ خورده شود، ظرف یکی دو ساعت حمله آسمی را برطرف میسازد و تا 6
ساعت هم اثرش باقی میماند. قهوه در سالهای 1800 از داروهای معجزهگر قرن برای بیماران
مبتلا به آسم بود. ولی پس از مدتی از 1921 جایش را به تئوفیلین 628] داد که در حال
حاضر داروی تجارتی صناعی معمول برای کاهش حملههای آسمی است.
در تحقیقات جدیدی که محققان دانشگاه مانیتوبا[629]
برای مقایسه آثار تئوفیلین و کافئین که هر دو دارای خواص و ساختمان شیمیایی مشابهی
هستند، به عمل آوردند و در مجله پزشکی نیوانگلند گزارش شده است، چنین نتیجه گرفته شده
که کافئین از نظر باز کردن و گشاد کردن لولههای برونشها و تسهیل تنفس در بیماران جوان
مبتلا به آسم عینا مانند تئوفیلین عمل میکند. حقیقت این است که کافئین در بدن شکسته
شده و به ترکیبات شیمیایی دیگری تبدیل میشود که شامل تئوفیلین میباشند.
به علاوه طبق نظر فیلیپ شاپیرو[630] از
مرکز تحقیقات پزشکی آلبانی در نیویورک، کافئین ممکن است داروی مفیدی برای بیماری تب
یونجه باشد. دکتر شاپیرو برای اینکه آلرژی آبریزش بینی خود را که شبیه به تب یونجه
است معالجه کند، مدت 16 روز قرصهای کافئین و یا پلاسبو میخورد، قرصها مشخص بودند که
کدام کافئین و کدام پلاسبو است ولی او خودش نمیدانست که کدام قرص محتوی کافئین و کدام
پلاسبو است و همچنین نمیدانست که در هر روز کدامیک را خورده است. روزی که او قرص
کافئین که معادل دو فنجان قهوه غلیظ بود میخورد فقط یکی دو عطسه و خیلی کم ناراحتی
خارش داشت ولی روزی که پلاسبو خورده بود 27 عطسه داشت.
کافئین همچنین تنفس را با کاهش خستگی عضلات
تنفسی تسهیل میکند، بنابراین به نظر میرسد که قهوه داروی خوبی برای اشخاصی که اشکال
نفس کشیدن دارند، میباشد و بخصوص برای اشخاصی که مبتلا به بیماری مزمن انسدادی ریه
معارف گیاهی، ج2، ص: 391
هستند، مفید است. محققان دانشگاه کیس وسترن
رزرو[631] دریافتهاند که کافئین موجود در سه فنجان بزرگ قهوه غلیظ (حدود 600 میلیگرم)
تنفس مردها و زنها را خیلی تسهیل و طولانیتر کرده است.
قهوه برای سرحال آوردن اشخاص سالخورده
بخصوص پس از صبحانه
بعضی اشخاص سالخورده پس از خوردن غذا احساس
ضعف و یا سرگیجه میکنند. و این حالت بخصوص پس از خوردن صبحانه بیشتر رخ میدهد، زیرا
سیستم اعصاب اتونومیک 632] آنها فعالیت سریعی برای تنظیم فشار خون آنها شبیه موقعی
که جوان بودند ندارد. سیستم اعصاب اتونومیک قسمتی از سیستم اعصاب است که وظیفه آن اداره
و کنترل فعالیتهای غیر ارادی بدن میباشد.
برای اصلاح حالت فوق که ناشی از نوعی تنبلی
سیستم اعصاب اتونومیک است گروهی از پزشکان دانشکده پزشکی دانشگاه واندربلت 633] توصیه
میکنند که دو فنجان بزرگ قهوه که دارای 250 میلیگرم کافئین است با صبحانه بخورند.
در آزمایشی که در مورد بیماران سالخوردهای که مبتلا به این ناراحتی هستند به عمل آمد،
کافئین که با دو فنجان قهوه خورده بودند موجب شد که فشار خون آنها به قدر کافی بالا
نگه داشته شود تا جریان گردش خون را بهطور طبیعی حفظ نماید و مانع از سرگیجه شده و
تعادل بدن را نیز حفظ نماید، ولی در عین حال محققان ملاحظه کردند در مواردی که برای
اصلاح این حالت صبح قهوه مصرف میشود در بقیه مدت روز دیگر نباید قهوه با کافئین خورده
شود، زیرا مقدار زیادی کافئین ممکن است اثرش را ضعیف کند.
پزشکان توصیه میکنند که قهوه اگر قبل
از غذا خورده شود بهتر است.
قهوه به عنوان عامل ضد فساد دندان
در مرکز تحقیقات معروف دندانپزشکی فورسیت
634]، دکتر سیدنی کاشکت 635] و همکارانش دریافتهاند که قهوه به سبب تاننهایی که دارد
ممکن است در فرآیند
معارف گیاهی، ج2، ص: 392
باکتریایی که منجر به ایجاد فساد و کرمخوردگی
در دندانها میشود مداخله نماید.
قهوه یا حتی قهوه بدون کافئین، با تاننهایی
که دارد دندانها را میشوید و از فعالیت پلاک باکتریایی که ایجاد حفره در دندان میکند
جلوگیری نماید. قهوه نظیر چای و کاکائو یک مایع مفید شستوشوی دهان و ضد فساد دندان
است.
قهوه و سرطان
برخلاف نگرانی مردم دایر به اینکه قهوه
ممکن است سرطانزا باشد، بویژه سرطان لوز المعده و مثانه، تحقیقات جدید نشان میدهد
که قهوه از این اتهام مبراست.
آزمایشهای لابراتواری نشان میدهد که مواد
شیمیایی موجود در قهوه حتی از سرطان جلوگیری میکند. تحقیقات متعددی در ژاپن، نروژ
و امریکای شمالی قهوه را از اتهام سرطانزایی بخصوص سرطان لوز المعده مبرّا نشان میدهند.
و واقعیت این است که تحقیقات محققان نروژی نشان میدهد که خوردن قهوه ممکن است از سرطان
کولون بخصوص در مورد اشخاصی که غذاهای پرچربی میخورند، جلوگیری کند. دکتر لی واتنبرگ
636] و همکارانش در دانشگاه مینزوتا در تحقیقات خود دریافتهاند که دانههای قهوه
سبز نارس در تستهای آزمایشگاهی به میزان زیادی در متوقف کردن سرطان در جانوران آزمایشگاهی
مؤثر بوده است. و دکتر هانس استیچ 637]، کارشناس سرطان کانادایی، نیز این موضوع را
تأیید مینماید و معتقد است که قهوه به علت داشتن مقدار زیادی ترکیبات پولیفنول در
تجربیات آزمایشگاهی خواص ضد سرطانی از خود نشان داده است.
توصیههای عملی
- برای اینکه قهوه حد اکثر تأثیر را روی
هوشیاری و بیداری مغز بگذارد بهتر است یک فنجان قهوه کافئیندار معمولی صبح زود ناشتا
خورده شود زیرا صبح زود که انسان از خواب برمیخیزد موقع مناسبی است که مغز پس از یک
شب استراحت و عدم فعالیت آماده و حساس برای خیزش باشد، سپس دیگر قهوه نباید خورد تا
بعد از ظهر که باز مغز برای تحریک احتیاج به یک فنجان دیگر قهوه دارد، محققان معتقدند
هیچ احتیاجی نیست که در طول روز تا ظهر باز قهوه خورد زیرا اثر قهوهای
معارف گیاهی، ج2، ص: 393
که صبح خورده شده تا چندین ساعت باقی میماند.
ولی بعد از ظهر که یک فنجان دیگر خورده شود آنهم برای چند ساعت بعد تا موقع خواب اثرش
باقی خواهد بود.
- اگر میخواهید در هنگام مسابقات ورزشی
انرژی و تحرک بیشتری داشته باشید، قهوه را 20 دقیقه تا نیم ساعت قبل از شروع فعالیت
بخورید.
- با خوردن 3- 2 فنجان قهوه غلیظ سیاه
ممکن است حمله آسم کاهش یابد و برطرف شود، علت توصیه قهوه این است که مقدار کافئین
آن از کولا و چای بیشتر است، ولی باید توجه شود که کارشناسان آسم خوردن قهوه را مکرّر
و بهطور مستمر با این تصور که از حملههای آسم جلوگیری شود بخصوص در مورد کودکان توصیه
نمیکنند. بههرحال قهوه جانشین داروهای ضد آسم نیست ولی در مواقعی که حمله آسم هست
اگر دسترسی سریع به داروهای ضد آسم نباشد قهوه میتواند کمک کند.
بحثی درباره شایعات راجع به قهوه و زیانهای
احتمالی قهوه و احتیاطهایی که باید بشود
- قهوه و فشار خون: برخلاف تصور عمومی،
خوردن قهوه به مقدار معتدل یعنی کمتر از 6 فنجان در روز، در درازمدت در افزایش فشار
خون اشخاصی که مبتلا به فشار خون بالای مزمن هستند، اثری نمیگذارد، البته به استثنای
اشخاصی که معتاد به دخانیات هستند. متأسفانه، اختلاط کافئین و دخانیات محسوسا فشار
خون را در اشخاصی که دارای فشار خون بالایی هستند افزایش میدهد ولی در سایر اشخاص
کافئین معمولا فشار خون طبیعی را کمی آنهم در دوره کوتاهی بالا میبرد، زیرا بدن در
مدت کوتاهی خود را با کافئین تطبیق میدهد. به عقیده دکتر واندربلت از محققان دانشگاهی،
اگر شما مبتلا به فشار خون هستید نخوردن قهوه یعنی ترک خوردن قهوه در کاهش فشار خون
شما تأثیری نمیگذارد. طبق تحقیقاتی که در مرکز تحقیقات پزشکی تکزاس شده است، اشخاصی
که مبتلا به فشار خون بالایی هستند اگر قهوه نخورند بیشتر عمر نمیکنند. در حقیقت در
1987 یک تحقیق ایتالیایی که در مورد 500 نفر مرد و زن کارگر انجام گرفته نشان میدهد
اشخاصی که بهطور معمول عادت به خوردن قهوه دارند معمولا دارای فشار خون کمتری میباشند،
بخصوص آنها که دخانیات مصرف نمیکنند.
معارف گیاهی، ج2، ص: 394
قهوه و بیماریهای قلب
افراط در خوردن قهوه احتمال بیماریهای
قلبی را افزایش میدهد. یک تحقیق گستردهای که در سال 1985 در دانشکده پزشکی دانشگاه
جان هاپکینز شده نشان میدهد، مردانی که در روز 5 فنجان و بیشتر قهوه میخورند تقریبا
3 برابر بیشتر احتمال دارد به بیماریهای قلبی مبتلا شوند در مقایسه با مردانی که قهوه
نمیخورند.
همچنین زنانی که 6 فنجان قهوه در روز میخورند
5/ 2 برابر بیشتر از سایر زنها که قهوه نمیخورند از حملههای قلبی رنج میبرند. بررسی
24 تحقیق علمی بین المللی نشان میدهد که قهوه ممکن است کلسترول خون را در برخی اشخاص
کمی افزایش دهد ولی این اثر در اغلب اشخاص مسئله بزرگی نیست.
ولی بههرحال توصیه کارشناسان این است
که اگر دارای کلسترول خون بالایی هستید برای مدت یک ماه خوردن قهوه را ترک نمایید شاید
کلسترول خون شما کاهش یابد.
قهوه و اولسر
قهوه از عوامل مؤثر در تحریک ترشح عصیر
معدی شناخته شده است. بنابراین برای بیماران مبتلا به اولسر آسیبزا میباشد. در عین
حال تحقیقات گسترده جدیدی در سوئد نشان داده است که هیچ رابطهای بین عادت به خوردن
قهوه و ایجاد گاستریک و یا زخم اثنیعشر وجود ندارد، و با توجه به اینکه قهوه بدون
کافئین نیز تولید اسید معدی را تحریک میکند بنابراین به نظر میرسد که کافئین نقشی
در این ماجرا ندارد.
آثار قهوه در زایمان
اگر حامله هستید بهتر است از خوردن قهوه
خودداری کنید. سازمان نظارت بر مواد خوراکی و دارویی امریکای شمالی در 1980 توصیه نموده
است که زنان باردار نباید روزانه حد اکثر بیش از 2 فنجان قهوه مصرف کنند زیرا ممکن
است آثار نامطلوبی در جنین و زایمان بگذارد.
آثار قهوه در بیماریهای پستان
در مورد اینکه کافئین موجب ایجاد فایبروسیستیک
پستانها[638] و یا باعث
معارف گیاهی، ج2، ص: 395
بیماریهای بدخیم پستان میشود یا نه،
در محافل علمی پزشکی نظریات موافق و مخالفی ابراز میشود.
(در عارضه فایبروسیستیک پستان، سلولهایی
از پستان دارای بافت فیبری شده و تشکیل کیستهای سفتی میدهند).
دکتر جان مینتون 639] از دانشگاه ایالتی
اوهایو، براساس مطالعات خود تا سال 1979 همیشه به زنان توصیه میکرد که از رژیم غذایی
خود ترکیبات متیل کزانتینها[640] شامل کافئین را حذف کنند، زیرا معتقد بود این کار
موجب حذف یا کوچک کردن کیست یا سیستهای پستان میشود. تحقیقات دیگری این نظر را ردّ
میکند و تعدادی از تحقیقات نیز آن را تأیید مینماید. بههرحال تا وقتی که نظریه قاطعی
که مورد تأیید همه دانشمندان باشد ابراز نشده، زنان مبتلا به کیست پستان خوردن قهوه
را ترک کنند و ببینند عکس العمل قطع خوردن قهوه در آنها چیست. اثری بهبودیبخش دارد
و یا ندارد.
اثر قهوه در مواردی که نگرانی و اضطراب
به شخص حمله میکند
بدون تردید کافئین در برخی اشخاص مستعد
و حساس، ایجاد حالت اضطراب و نگرانی میکند، بخصوص در زنها. اگر حملههای اضطراب و
نگرانی و دلشوره برای مدتی ادامه یابد ممکن است منجر به ناراحتی شدید آگورافوبیا[641]
یا بیماری ترس از جمعیت و یا انزواطلبی شود. طبق آزمایشهایی که دانشمندان به عمل آوردهاند
حتی خوردن یکی دو فنجان قهوه در روز در برخی اشخاص حملههای وحشت و اضطراب ایجاد کرده
است. محققان مرکز ملی تحقیقات سلامت روانی، توصیه میکنند اگر شما به حملههای وحشت
و اضطراب حساس هستید، بهتر است از خوردن قهوه احتراز کنید. ظاهرا بعضی افراد به آثار
کافئین روی سیستم اعصاب مرکزی حساسیت مفرط دارند.
قهوه و سردرد
کافئین در برخی اشخاص ایجاد سردرد میکند
و در عین حال اگر بهطور ناگهانی
معارف گیاهی، ج2، ص: 396
خوردن کافئین قطع شود، ممکن است سردرد
ایجاد شود، حتی اگر تمام روزهای هفته قهوه زیاد خورده شود ولی در تعطیلات هفته خوردن
قهوه قطع شود ممکن است موجب سردرد ناشی از قطع کافئین شود. برای حل این مسئله، یا باید
خیلی کم کافئین خورد یا بکلی هیچ نخورد.
قهوه و خواب
اگر میخواهید خیلی زود به خواب بروید
و خوب بخوابید بهتر است قبل از رفتن به رختخواب و یا حتی اوایل شب قهوه نخورید. بررسیهای
الکتروانسفالو گرام 642]EEG)
یا نوار مغزی) نشان میدهد که در اثر خوردن کافئین خالص یا خوردن قهوه در روند طبیعی
امواج مغزی در مدت خواب، تغییراتی ایجاد میشود و باعث یک خواب ناراحت و غیر عمیق میشود.
خوردن کافئین موجب میشود که انسان خیلی دیر به خواب برود، و کل مدت خواب را طولانیتر
کند ولی مدت خواب عمیق را کوتاه میکند. طبق نظر کارشناسان انجمن روانپزشکان امریکا،
افراط در خوردن قهوه، ممکن است ایجاد اضطراب، ناراحتی، تحریک، بیخوابی، حرکت غیر ارادی
عضلات، سردرد، ادرار زیاد، ناراحتیهای معدی رودهای، و علایم ناراحتیهای قلبی نماید.
البته مسلم است اشخاص مختلف دارای عکس العملهای متفاوتی در مورد قهوه هستند، و در بعضی
اشخاص هیچیک از علایم یادشده ظاهر نمیشود. در سال 1985 در استرالیا دانشمندان پزشکی
پژوهشی روی 4558 نفر استرالیایی که عادت به خوردن چای و قهوه دارند نموده و با کمال
تعجب مشاهده کردند که تقریبا غالب قریب به اتفاق افراد از انواع ناراحتیهای فوق شکوه
داشتند و آنهایی که بیشتر قهوه و چای میخوردند شکایت بیشتری داشتند. در این آزمایش
رایجترین ناراحتیها در مردان و زنان گروه مورد آزمایش عبارت بود از، طپش قلب، سؤهاضمه،
لرزش و رعشه، سردرد و بیخوابی. از این تحقیق چنین نتیجه گرفته شده است که خوردن
5- 4 فنجان قهوه در روز ممکن است علت اصلی 4/ 1 تعداد ناراحتیهایی از قبیل رعشه، طپش
قلب و سردرد و بیخوابی بین استرالیاییها باشد.
قهوه و اسهال
تحقیقات نشان میدهد که قهوه یک عامل تهدیدکننده
در اسهال مزمن است. و پس از قطع خوردن قهوه معمولا در اغلب اشخاص اسهال خوب میشود.
معارف گیاهی، ج2، ص: 397
چرا شیر با قهوه خورده میشود
بحث و جدلها و نظرهای موافق و مخالف در
مورد قهوه چیز تازهای نیست. از سالهای 1600 با وجود هزاران قهوهخانه و کافههای مختلف
در فرانسه، این بگومگوها و بحثهای موافق و مخالف رواج داشته است. ابتدا پزشکان خوردن
قهوه را تأیید میکردند ولی پس از چند سال قاطبه پزشکان نظریاتی علیه خوردن قهوه داشتند.
و همینکه از سال 1670 تهیه قهوه و خوردن قهوه به داخل خانهها راه یافت، دانشکدههای
پزشکی عکس العمل نشان دادند. عدهای از پزشکان با اعتقاد به محرک بودن قهوه، بیماران
خود را از خوردن آن منع میکردند. چند سال بعد دانشمندان و محققان مقالههای علمی منتشر
کرده و در آن توصیههایی نمودند که چطور میتوان قهوه خورد بدون اینکه با زیانهای آن
مواجه شویم. در سال 1688 یکی از اعضای دربار سلطنتی فرانسه در مقالهای نوشت «قهوه
بهطور کلی خوب نیست». با این وضع اهالی پاریس بویژه اعضای خانواده سلطنتی نمیدانستند
چه کنند، بخورند یا نخورند.
در این هیاهو حادثهای که موجب نجات قهوه
شد، به طوری که ژان لکلان 643] در کتابش به نام داستان خوردنیها و نوشیدنیها مینویسد،
ابتکار فاضلانه یک پزشک بود.
مونن 644]، پزشکی از اهالی گرنوبل فرانسه،
اعلام کرد اگر شیر و شکر با قهوه مخلوط شود تا حدود زیادی عوامل زیانآور قهوه خنثی
میشود و قهوه به صورت یک نوشیدنی سالم و بیضرر درمیآید.
از آن تاریخ خوردن شیرقهوه در خانواده
سلطنتی فرانسه و بین مردم بدون بیم از زیانهای آن رواج یافت (توضیح فنی بیشتری درباره
اثر شیر در قهوه در بخش چای آمده است).
تجویز قهوه برای مقابله با ناراحتیهای
ناشی از اختلاف ساعت پس از پرواز با هواپیما (جت لاگ 645])
چارلز اهرت 646] یکی از زیستشناسان در
آزمایشگاه ملی آرگون 647] نزدیک شیکاگو
معارف گیاهی، ج2، ص: 398
معتقد است که با خوردن مقدار متناسبی قهوه
میتوان آثار جت لاگ را کاهش داد یا بکلی از بین برد. اهرت که از کارشناسان معروف در
رشته سیرکادیان 648] یا ریتمهای روزانه میباشد معتقد است که کافئین به عنوان عامل
تنظیمکننده ساعتهای بدن عمل میکند و توصیه او برای اشخاصی که غالبا با هواپیما سفرهای
مکرّر جهانی دارند این است «در روز حرکت اگر پرواز به سوی غرب دنیا باشد صبح سه فنجان
قهوه سیاه بخورید، و اگر پرواز هواپیما به سوی شرق دنیا باشد تا شب قهوه نخورید. و
اگر 3 روز قبل از هر پرواز هیچ کافئین نخورده باشید اثر مفید قهوه که فوقا ذکر شد خیلی
بیشتر محسوس خواهد بود.»
توضیح: سیرکادیان علم مربوط به بررسی حوادثی
است که منظما در هر 24 ساعت فاصله، برای بدن انسان رخ میدهد نظیر ریتمهای منظم زیستشناسی
و نظایر آن.
معارف گیاهی، ج2، ص: 399
////////////////
قهوه عربیکا (در
متون طب سنتی بُنّ) گونهای از گیاه قهوه است که در اصل در کوههای یمن در شبهجزیره عربستان رشد
میکردهاست، بر خلاف نامش در ارتفاعات جنوبغربی اتیوپی و جنوبشرقی سودان هم رشد
میکند. همچنین با نامهای "قهوه کوهی" و "درختچه قهوه
عربستان" هم شناخته میشود. گفته میشود قهوه عربیکا اولین گونه از گیاه قهوه
است که در جنوب غربی عربستان بیش از ۱۰۰۰ سال پیش، کاشته میشدهاست.[۱]
محتویات
گیاه قهوه عربیکا
دانههای قهوه برشته
نشده برزیلی (قهوه عربیکا).
ساختمان دانه قهوه:
۱: Center cut.
۲: دانه(endosperm).
۳: پوست نقرهای(testa, epidermis).
۴: Parchment coat(hull, endocarp).
۵: لایه پکتین.
۶: پالپ(mesocarp).
۷: پوسته بیرونی(pericarp, exocarp).
۱: Center cut.
۲: دانه(endosperm).
۳: پوست نقرهای(testa, epidermis).
۴: Parchment coat(hull, endocarp).
۵: لایه پکتین.
۶: پالپ(mesocarp).
۷: پوسته بیرونی(pericarp, exocarp).
·
Silvarolla, Maria B.; Mazzafera, Paulo; Fazuoli, Luiz C. (2004).
"A naturally decaffeinated arabica coffee". Nature429 (6994): 826. doi:10.1038/429826a. PMID 15215853 Check |pmid= value
(help).
·
Weinberg, Bennet Alan; Bealer, Bonnie K. (2001). The
World of Caffeine: The Science and Culture of the World's Most Popular Drug.
New York: Routledge. ISBN 0415927226 (help).
////////
به عربی
بُنّ عربی:
بن عربي
(الاسم العلمي:Coffea arabica) هو نوع من النباتات يتبع جنس البن من الفصيلة
الفوية[1]. وهو من النبات المزروعة، تصل أبعادها حوالي 10m ، أوراقها بيضاوية مسننة الرأس ، وأزهارها بيضاء كثيفة تكون على الغصن متصلة
مع عنق الاوراق. الثمرة بداخها نوى تشكل البذور . البذور تحتوي على زيت هو المسؤول
عن رائحة القهوة المميزة نفترض انه الكافئين. البن العربي: هو أحد انواع البن ويوجد
في إثيوبيا. والبن العربي هو اول نوع اكتشف من انواع القهوة.
والقهوة المحضرة
من البن العربي هي اقل انواع القهوة احتواء على الكافيين. ويبلغ طول حبته 9 إلى 12
مم. ويستحوذ البن العربي على 80 % من الانتاج العالمي للقهوة.
انظر أيضاً[عدل]
البن
مراجع[عدل]
^ موقع لائحة
النباتات (بالإنكليزية) The Plant List بن عربي تاريخ الولوج 19 تشرين الأول 2014
/////////////
به
پنجابی کافی عربیکا:
کافی عربیکا
کافی دے بوٹے دی اک ونڈ اے تے اصل دیس ایتھیوپیا اے۔ ایس دی بنی
کافی وچ کیفین روبسٹا کافی دے مقابلے وچ تھوڑی ہوندی اے تے ایس لئی چوکھی پسند کیتی جاندی اے۔
///////////////
به عبری
کافه، کاسم کلاو، کافئیم سوکل:
קפה ערביקה (Coffea arabica) הוא מין של קפה שמקורו מאתיופיה ותימן, הנודע
גם בשמות: "שיח הקפה של ערב", "קפה ההרים" או פשוט "קפה ערבי".
ישנם זנים רבים של קפה, אולם בעיקר שניים משמשים למשקאות קפה: קפה ערביקה וקפה רובוסטה,
ואילו השאר משמשים בעיקר לתעשיות הקוסמטיקה.
ההנחה המקובלת היא כי קפה הערביקה הוא מין הקפה
הראשון שתורבת, והוא גודל בדרום מערב חצי האי ערב עוד לפני 1,000 שנים. קפה ערביקה
נחשב למין שממנו ניתן להכין קפה משובח יותר מאשר קפה רובוסטה. קפה ערביקה מכיל פחות
קפאין, מתאפיין בטעמים מתוקים יותר, קרמה יחסית נמוכה, מרירות עדינה. כ- 0.6% ממשקל
פול קפה מסוג ערביקה הוא קפסטול.
זן זה גדל בגבהים שבין 2,000-900 מטרים מעל לפני
הים. צורת הפולים שטוחה וארוכה וצבעם ירוק עמוק. קפה הערביקה רגיש מאוד לכפור, דבר
שמקשה מאוד על גידולו ועקב כך מחירו גבוה. עץ הקפה ממין זה גדל לגבהים של 9 עד 12 מטרים
באופן טבעי, אך במטעי קפה גוזמים אותו לגובה של 3 מטרים כדי להקל על הקטיף. ניתן להפיק
בין חצי לחמישה קילוגרמים של פולים מיובשים מכל עץ, אך הדבר תלוי במשתנים רבים כגון:
עונה, אקלים, משקעים ומצבו של העץ.
//////////////
به آذری عرب
قهوه سی:
Ərəb qəhvə ağacı (lat. Coffea arabica)[1] — qəhvə
ağacı cinsinə aid bitki növü.[2] Qəhvə bütün dünya xalqları tərəfindən çox
qədimdən qida kimi istifadə olunan təbii nemətdir. O, başqa yeyinti məhsullarından
fərqli olaraq, insan üçün daha faydalıdır. Onun üstünlüyü orasındadır ki, o,
lazımi miqdarda (0,2 q) qəbul etdildikdə, orqanizmin qüvvəti və fəaliyyəti
xeyli artırır, eyni zamanda fiziki və zehni yorğunluq götürülür, insanda bir
növ yüngüllük, xoş əhvali – ruhiyyə və əmək gümmrahlığı yaranır. Məhz bu xassəsinə
görə də qəhvədən çox qədim vaxtlardan bəri bütün dünyada, xoş ətirli və dadlı
qida kimi geniş istifadə olunmaqdadır.
/////////////
Coffea arabica
From Wikipedia, the free encyclopedia
Coffea arabica
|
|
Coffee flowers
|
|
Coffee fruits
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. arabica
|
Coffea
arabica /əˈræbɪkə/ is a species of Coffea originally
indigenous to the forests of the southwestern highlands of Ethiopia.[1] It is also known as
the "coffee shrub of Arabia", "mountain coffee", or
"arabica coffee". C. arabica is believed to be the
first species of coffee to be cultivated.
Contents
Wild
plants grow between 9 and 12 m (30 and 39 ft) tall, and have an open
branching system; the leaves are opposite,
simple elliptic-ovate to oblong, 6–12 cm (2.5–4.5 in) long and
4–8 cm (1.5–3 in) broad, glossy dark green. Theflowers are white,
10–15 mm in diameter and grow in axillary clusters. The seeds are
contained in a drupe (though commonly
called a "cherry"; the plural form is simply "cherry"—used
only when referring to the fruit of C. arabica—when referring to
the actual cherry fruit, the appropriate plural is "cherries")
10–15 mm in diameter, maturing bright red to purple and typically contains
two seeds (the coffee seeds).
Endemic
to the mountainous regions of Yemen and to the
southwestern highlands of Ethiopia, C. arabica is
now rare in Ethiopia, while many populations appear to be of mixed native and
planted trees. In Ethiopia, where it is called būna, it is commonly
used as an understorey shrub. It has also been recovered from theBoma Plateau in South Sudan. C. arabica is
also found on Mount Marsabit in northern Kenya, but it is unclear
whether this is a truly native or naturalised occurrence.[2] The species is
widely naturalised in areas outside its native land, in many parts of Africa, Latin America, Southeast Asia, China, and assorted islands in
the Caribbean and in the Pacific.[3]
The
conservation of the genetic variation of C. arabica relies on
conserving healthy populations of wild coffee in the Afromontane rainforests of Ethiopia.
Genetic research has shown coffee cultivation is threatening the
genetic integrity of wild coffee because it exposes
wild genotypes to cultivars.[4] Nearly all of the
coffee that has been cultivated over the past few centuries originated with
just a handful of wild plants from Ethiopia, and today the coffee growing on plantations
around the world contains less than 1% of the diversity contained in the wild
in Ethiopia alone.[5]
Botanical drawing of Coffea arabica, around
1860.
Botanical drawing of Coffea arabica, around
1880.
Arabica
coffee's first domestication in Ethiopia is obscure, but cultivation in Yemen
is well documented by the 12th century.[6]
C.
arabica takes
about seven years to mature fully, and does best with 1.0–1.5 meters (about
40–59 inches) of rain, evenly distributed throughout the year.[citation needed] It is usually
cultivated between 1,300 and 1,500 m altitude,[citation needed] but plantations
grow it as low as sea level and as high as 2,800 m.[8]
The
plant can tolerate low temperatures, but not frost, and does best with an
average temperature between 15 and 24 °C (59 and 75 °F).[9] Commercialcultivars mostly only grow to
about 5 m, and are frequently trimmed as low as 2 m to facilitate
harvesting. Unlike Coffea canephora, C. arabica prefers
to be grown in light shade.[citation needed]
Two
to four years after planting, C. arabica produces small,
white, highly fragrant flowers. The sweet fragrance resembles the sweet smell
of jasmine flowers. Flowers
opening on sunny days result in the greatest numbers of berries. This can be a
curse, however, as coffee plants tend to produce too many berries; this can
lead to an inferior harvest and even damage yield in the following years, as
the plant favours the ripening of berries to the detriment of its own health.
On
well-kept plantations, overflowering is prevented by pruning the tree. The
flowers only last a few days, leaving behind only the thick, dark-green leaves.
The berries then begin to appear. These are as dark green as the foliage, until
they begin to ripen, at first to yellow and then light red and finally
darkening to a glossy deep red. At this point they are called “cherry” and are
ready for picking.
The
berries are oblong and about 1 cm long. Inferior coffee results from
picking them too early or too late, so many are picked by hand to be able to
better select them, as they do not all ripen at the same time. They are
sometimes shaken off the tree onto mats, which means ripe and unripe berries
are collected together.
The
trees are difficult to cultivate and each tree can produce from 0.5 to
5.0 kg of dried beans, depending on the tree's individual character and
the climate that season. The real prize of this cash crop are the beans
inside. Each berry holds two locules containing the
beans. The coffee beans are actually two seeds within the fruit; sometimes, a
third seed or one seed, a peaberry, grows in the fruit at
tips of the branches. These seeds are covered in two membranes; the outer one is
called the "parchment coat" and the inner one is called the
"silver skin".
On Java Island, trees are planted at
all times of the year and are harvested year round. In parts of Brazil, however, the trees have
a season and are harvested only in winter. The plants are vulnerable to damage
in poor growing conditions (cold, low pH soil) and are also more
vulnerable to pests than the C. robusta plant.[10]
Arabica coffee production in Indonesia began in
1699. Indonesian coffees, such
as Sumatran and Java, are known
for heavy body and low acidity. This makes them ideal for blending with the
higher acidity coffees from Central America andEast Africa.
In Hawaii, coffee was formerly
more widely grown than at present, and it persists after cultivation in many
areas. In some valleys, it is a highly invasive weed.[11] In the Udawattakele
and Gannoruwa Forest Reserves near Kandy, Sri Lanka, coffee shrubs are also a
problematic invasive.[12]
It
is expected that a medium-term depletion of indigenous populations of C.
arabica may occur, due to projected global warming, based on IPCC
modelling.[13]
Gourmet
coffees are almost exclusively high-quality mild varieties of arabica coffee,
and among the finest arabica coffee beans in the world used for making espresso coffee are Jamaican Blue Mountain, Colombian Supremo, Tarrazú, Costa Rica, Guatemalan Antigua, and Ethiopian Sidamo.[14][15][16]
According
to legend, human cultivation of
coffee began after goats in Ethiopia were seen mounting
each other after eating the leaves and fruits of the coffee tree. In Ethiopia,
people in some locales still drink a herbal tea made from the
leaves of the coffee tree.
The
first written record of coffee made from roasted coffee beans comes
from Arab scholars, who wrote
that it was useful in prolonging their working hours. The Arab innovation in
Yemen of making a brew from roasted beans, spread first among the Egyptians and Turks, and later on found its
way around the world. Other scholars believe that the coffee plant was
introduced into Yemen from Abyssinia, based on a Yemeni tradition that slips of
both coffee and qat were planted at
'Udein ('the two twigs') in Yemen in pre-Islamic times.[17]
Coffea
arabica was
first described by Antoine de Jussieu, who named it Jasminum
arabicum after studying a specimen from the Botanic Gardens of Amsterdam. Linnaeus placed it in its
own genus Coffea in 1737.[18]
Structure of coffee berry and beans:
1: Center cut.
2: Bean (endosperm).
3: Silver skin (testa, epidermis).
4: Parchment coat (hull, endocarp).
5: Pectin layer.
6: Pulp (mesocarp).
7: Outer skin (pericarp, exocarp).
1: Center cut.
2: Bean (endosperm).
3: Silver skin (testa, epidermis).
4: Parchment coat (hull, endocarp).
5: Pectin layer.
6: Pulp (mesocarp).
7: Outer skin (pericarp, exocarp).
One strain of Ethiopian Coffea
arabica naturally contains very little caffeine. While beans of
normal C. arabica plants contain 12 milligrams of caffeine per
gram of dry mass, these mutants contain only 0.76 milligrams of caffeine per
gram, but with all the taste of normal coffee.[19]
4. Jump up^ Silvarolla, M.
B.; Mazzafera, P.; Fazuoli, L. C. (2004). "Plant biochemistry: A naturally
decaffeinated arabica coffee". Nature. 429(6994):
826. doi:10.1038/429826a. PMID 15215853.
5. Jump up^ Rosner, Hillary
(October 2014). "Saving Coffee". Scientific American. 311 (4):
68–73. doi:10.1038/scientificamerican1014-68.
6. Jump up^ Söndahl, M. R.;
van der Vossen, H. A. M. (2005). "The plant: Origin, production and
botany". In Illy, Andrea; Viani, Rinantonio.Espresso Coffee: The
Science of Quality (Second ed.). Elsevier Academic
Press. p. 21. ISBN 0-12-370371-9.
7. Jump up^ Arabica and Robusta
Coffee Plant,
at the Coffee Research Institute homepage. Retrieved
December 2012.
8. Jump up^ Christine B.
Schmitt (2006). Montane Rainforest with
Wild Coffea Arabica in the Bonga Region (SW Ethiopia): Plant Diversity, Wild
Coffee Management and Implications for Conservation. Cuvillier Verlag.
p. 4. ISBN 978-3-86727-043-4.
9. Jump up^ Taye Kufa Obso
(2006). Ecophysiological
Diversity of Wild Arabica Coffee Populations in Ethiopia: Growth, Water
Relations and Hydraulic Characteristics Along a Climatic Gradient. Cuvillier Verlag.
p. 10. ISBN 978-3-86727-990-1.
10. Jump up^ “Coffee: The World
in Your Cup.” Seattle, WA: Burke Museum at the University of Washington
12. Jump up^ Bhikkhu Nyanatusita
& Rajith Dissanayake, Udawattakele: "A Sanctuary Destroyed From
Within", Loris, Journal of the Wildlife and Nature Protection Society of
Sri Lanka, Vol. 26, Issue 5 & 6, 2013, p. 44.
13. Jump up^ Davis, Aaron P.;
Gole, Tadesse Woldemariam; Baena, Susana; Moat, Justin (2012). "The impact of
climate change on indigenous arabica coffee (Coffea arabica): Predicting future
trends and identifying priorities". PLoS ONE. 7 (11).doi:10.1371/journal.pone.0047981.
14. Jump up^ Revista VEJA (31 July
2008). "Os melhores grãos
do mundo" (in Portuguese). Editora Abril. Retrieved 29
July 2008. Edition 2071. Print edition pp. 140
15. Jump up^ Betty Fussell (5
September 1999). "The World Before
Starbucks". The New York Times.
Retrieved 29 July 2008.
16. Jump up^ Florence
Fabricant (2 September 1992). "Americans Wake Up
and Smell the Coffee". The New York Times. Retrieved29
July 2008.
17. Jump up^ Western Arabia
and the Red Sea, Naval Intelligence Division, London 2005, p. 490 ISBN 0-7103-1034-X
18. Jump up^ Charrier A,
Berthaud J (1985). "Botanical Classification of Coffee". In Clifford
MH, Wilson KC. Coffee: Botany, Biochemistry and Production of Beans and
Beverage. Westport, Connecticut: AVI Publishing. p. 14. ISBN 0-7099-0787-7.
19. Jump up^ Silvarolla,
Maria B.; Mazzafera, Paulo; Fazuoli, Luiz C. (2004). "Plant biochemistry:
A naturally decaffeinated arabica coffee".Nature. 429 (6994):
826. doi:10.1038/429826a. PMID 15215853.
·
Silvarolla, Maria B.;
Mazzafera, Paulo; Fazuoli, Luiz C. (2004). "A naturally decaffeinated
arabica coffee". Nature. 429(6994):
826. doi:10.1038/429826a. PMID 15215853.
·
Weinberg, Bennet Alan;
Bealer, Bonnie K. (2001). The World of Caffeine: The Science and Culture
of the World's Most Popular Drug. New York: Routledge. ISBN 0-415-92722-6.