بنستکی
بفتح باء
فارسی و سکون نون و کسر سین مهمله و سکون تاء چهار نقطۀ هندی و کسر کاف و سکون یا و
بن چهتکی نیز نامند یعنی درخت جنکلی پریشان زیرا که بن بفتح باء موحده بزبان هندی بمعنی
جنکل و چهتک بمعنی پاشان است
ماهیت ان
نباتی است
هندی ما بین شجر و کیاه با شاخهای بسیار باریک بسطبری انکشتی و انبوه هر شاخی مشتمل
بر شاخهای بسیار باریک و بر انها برکهای کوچک فی الجمله شبیه ببرک حنا بعضی کوچک و
بعضی اندک بزرک تر و عریضتر و کوتاه تر از ان و ثمر آن فی الجمله شبیه بعنب الثعلب
و اندک از ان پهن تر و در خامی سبز و بعد رسیدن بنفش می کردد و بی طعم غالبی و در جوف
آن تخمهای ریزه سبز رنک منبت آن کنار آبها
طبیعت ان
ظاهرا کرم
و خشک باشد
افعال و خواص
آن
چون برک و
ثمر آن را نرم بسایند و بر شکم مستسقی تا هر جا که ورم باشد کرم کرده ضماد نمایند و
بالای آن برک بید انجیر را نیز کرم کرده بکذارند و با پارچه به بندند و تمام شب بکذارند
و همچنین تا سه چهار شب ادرار قوی آورد و آشامیدن برک و ثمر و شاخهای باریک آن با آب
سائیده جهت دفع رطوبت رحم و سیلان آن و اسقاط نمودن جنین مفید
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
&&&&&&&
بنیاله
بفتح باء فارسی و سکون نون و فتح یاء مثناه تحتانیه و الف و لام و ها
ماهیت ان
ثمری است هندی بقدر آلوئی و طعم آن بعضی چاشنی دار و بعضی مائل بترشی
و در جوف بعضی پنج و شش تخم کوچک و در جوف بعضی زیاده بخلاف آلو که در ان یک تخم می
باشد و درخت آن بعضی خاردار و بعضی بی خار نیز شبیه بدرخت آلو در برک و شاخ و شاید
نوعی از آلو باشد که در ملک بنکاله بسبب غلظت هوا و آب چنین می شده باشد و چون ثمر
پختۀ آن را خواهند تناول نمایند باید که آن را خوب بمالند تا نرم شود و تخمها از لحم
آن جدا کردد پس بمکند آن را و الا ترش و عفص می باشد
افعال و خواص آن
مسکن صفرا و مهیج بلغم صفراوی مزاجان را نافع و بلغمی مزاجان را مضر و
مورث حمی خصوص آنچه در آخر موسم در سنبله و حوالی میزان می رسد و جنکلی آن را ثمر کوچکتر
و شیرین تر است
مخزن الادویه
عقیلی خراسانی
&&&&&&
بورق . [ رَ ] (معرب ، اِ) معرب بوره . یکی از عقاقیر اصحاب صناعت کیمیا.
و آن بر چند صفت است : یکی بورق الخیز و قسمی دیگر که آنرا نطرون گویند و بورق الصناعة
و زراوندی و این بهترین صنف بورق است . (مفاتیح ). چیزی است مانند نمک . معرب بوره
. (غیاث ). انواع آن : بوره ٔ ارمنی ، بوره ٔ زرگری ، بوره خبازان و بوره ٔ زراوندی
که بسرخی زند. بوره ٔ کرمانی ، بوره ٔ مغربی و الوانش بسیاراست . (از نزهة القلوب
). رجوع به بوره و بورک شود.
-
تنکار. [ ت َ ] (اِ) دارویی باشد که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن
را بدان پیوند کنند و آن معدنی و مصنوعی هر دو می باشد، معدنی از چشمه برمی آید و مانند
برف و یخ ، و مصنوعی آنست که یک جزو نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ ریزند
و شیر گاومیش ، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند، در دیگ کنند و چندان بجوشانند که سخت
شود و آنرا بعربی ملح الصناعه خوانند. (برهان ) (از انجمن آرا). و اُشه که معرب آن
اشق است همین خاصیت و طبیعت دارد، از برهان نقل شد، در فرهنگها نیافتم . (انجمن آرا).
دوایی است که به هندی سها گویند و بکاف عربی دیده نشده ۞ . (از مدار و برهان از غیاث
اللغات ) (آنندراج ). دارویی که بوره نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی است از نمک بورقی
۞ و آن به ذوب طلا و نرمی آن کمک کند. قسمی از آن معدنی است که با طلا و مس در جوانب
معدن یافت شود و مصنوع آن از ادرار (بول ) و غیره بدست آید.(فرهنگ فارسی معین ). رجوع
به بحرالجواهر و ترجمه ٔ ضریر انطاکی ص 100 و نزهةالقلوب و الجماهر ص 254 شود.
//////////////
بورق
بضم با و سکون واو و فتح راء مهمله و سکون
قاف معرب از بوره فارسی است و بهندی پاپری لون نامند
ماهیت ان
نمکی است که در زمین شوره زار متولد می
کردد از آب و نمک و انواع می باشد معدنی و مصنوع بهترین آن معدنی است که از معدن آن
آورده باشند و این اصناف و الوان می باشد بعضی سفید سبک پر سوراخ که طعم آن شور باشد
و این را ارمنی نامند جهت آنکه از ارمینیه آورند و اعلی و اجود اصناف است و بعضی سرخرنک
و این را نطرون نامند و بهترین این مصری سرخ و نرم با ملوحت و اندک ترشی و تلخی است
و بعضی اغبر صفایحی و این معروف ببورق الخبازین است جهت آنکه خبازان در آب حل نموده
بر قرص نان پیش از طبخ می مالند و بر تنور می چسپانند تا باعث سفیدی و رونق نان کردد
و بعضی را بورق الصناعه نامند و آن سفید سنجی سنکین است و زرکران در تصفیه و جلای نقره
مستعمل دارند جهت آنکه آن را بسیار صفا و جلا می دهد و بعضی زبدی است و این در نهایت
خفت و نرمی می باشد و آن را از افریقیه می آورند و این حادترین اصناف است و بهترین
این صنف سبک صفایحی رقیق سریع التفتیت بنفش رنک لذاع است که در صورت مانند کف منجمد
باشد و این نیز اکر خفیف صلب است افریقی است و الا رومی اما زبد بورق سبک غیر آنست
جهت آنکه زبدی بورق سبک کبیر الحجم شبیه بآرد کندم خالص و بورۀ زبدی منجمد با ترابیت
و حمرت ست فرق میان زهرۀ اسیوس و زبد البورق آنست که زبد البورق بسیار سفید و سنکین
تر و با اندک زردی می باشد بخلاف آن و اما مصنوع آن پس آنچه را از برادۀ شیشه و سرب
مساوی الوزن سوده تسقیۀ به آب محلول قلی نموده و با آب محلول قلی بسیار بران ریخته
بآتش طبخ می دهند تا آنکه بسوزد و بارزانت می باشد و تنکار ازین قسم بعمل می آید و
آنچه از درخت غرب بعمل می آورند که آب برک آن را می جوشانند تا غلیظ کردد و قرصها می
سازند و این بسیار سبک و سفید مائل بسیاهی و ملوحت می باشد و این بسیار کم یاب است
و بورق الغرب نامند بهترین همه اصناف ارمنی باوصاف مذکوره است و تندترین همه زبدی است
طبیعت ان
کرم تا اواسط سوم و خشک تا اواخر آن و
نطرون و بورق زبدی افریقی تا اواسط چهارم
افعال و خواص آن
محلل و جالی و جاذب خون بظاهر جلد و آشامیدن
ارمنی آن قاطع اخلاط غلیظه و مسکن مغص و رافع قولنج و مهیج باه و مقاوم سموم و بتنهائی
و یا با ادویۀ مناسبه جهت سرفۀ بلغمی و با هموزن آن زیرۀ کرمانی و ماء العسل و با طبیخ
زوفی یا حاشا یا سداب یا شبت و امثال اینها جهت تحلیل ریاح و تسکین مغص مفرط و بابیخ
انجدان جهت رفع مضرت خون کرم کاو و تحلیل خون منجمد در معده و با آب و شراب جهت ذراریح
و با ادویۀ قاتلۀ دیدان باعث اخراج و قوت فعل آنها است و چون پنج درهم آن را در نیم
رطل آب بیندازند و بر آتش ملایم جوش دهند تا آنکه آب کردد و ربع رطل زیت عذب در ان
ریزند و بنوشند جهت قولنج یابس خصوص قولنجی که عارض کردد کدازند کان نقره و سرب را
و با بنفشه و صمغ عربی مسهل بلغم غلیظ و مخرج کرم معده و با زیرۀ کرمانی و میپختج جهت
رفع خناق عارض از شرب نطر و قطور محلول آن با آب و شراب زوفی در کوش جهت رفع اوجاع
و تفتیح سدد و دوی و قطع رطوبت جاری از ان و با سرکه جهت تنقیۀ چرک آن و غرغرۀ آن با
خل خمر جهت اسقاط زلوی در حلق مانده و اکتحال آن با عسل جهت حدت بصر و ضماد آن با پیه
الاغ و سرکه و یا پیه خنزیر جهت رفع سمیت کزیدۀ سک دیوانه و با صمغ البطم بر دمامیل
جهت انفتاح آنها و با انجیر جهت استسقا و ضماد آن با قیروطیات جهت رفع هزال و حزاز
و حکه و جرب و فالجی که در ان کردن میل بسوی خلف نموده باشد نزد انحطاط علت و بر النوای
عصب نیز نافع و طلای آن با روغن بابونه جهت رفع عرق و بتنهائی جهت رفع عرق نیز و بتنهائی
جهت نیکوئی رنک رخسار و ستردن موی از هر عضوی که خواهند و مداومت استعمال آن سیاه کنندۀ
بدن و دو درهم آن با سه درهم روغن زنبق بر ذکر و اطراف آن جهت تهیج انعاظ بهترین دوائی
است و همچنین با عسل و مالیدن آن با روغن بر شکم و ناف و تهیکاه و نزد آتش نشستن کسی
که در شکم او کرم باشد باعث قتل و اخراج آن و با ادهان مسخنه یا محلله مالیدن آن بر
بدن صاحب حمیات دوریه هنکام برد و قشعریره و نشستن نزدیک آتش بین النفع و با مراهم
جهت جرب و حکه و برص و شستن سر به آب محلول آن جهت حزاز و فرزجۀ آن جهت دفع رطوبات
رحم و احتباس حیض مفید مفسد معده و محرک قئ مصلح آن مصطکی و صمغ عربی مقدار شربت آن
از یکدرهم تا دو درهم و از قسم سرخ آن از نیم مثقال تا یک مثقال بدل آن یک وزن و نیم
آن نمک و بعضی نصف وزن آن قطران و بعضی بوزن آن ملح اندرانی کفته اند و پاشیدن آن بر
موی باعث رقت آن و جهت داء الثعلب و داء الحیه نافع و چون خواهند آن را بسوزانند طریقۀ
احراق آن آنست که در کوزۀ کرده سر آن را محکم بسته بر اخکر کذارند و بکذارند تا سرخ
کردد پس از آتش برداشته بکذارند تا سرد کردد و سائیده استعمال نمایند و محرق آن لطیف
تر و حدت آن زیاد و قریب بقوت بورق زبدی است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
بوراکس
به فارسی «بوراکس» و «بوره» و «بوره زرگری»
و «ملح ایرانی» و در کتب مختلف طب سنتی با نامهای «بورق» و «نطرون» و «تنکار» نامبرده
شده است. به فرانسوی به آنBorax
و به انگلیسی نیزBorax گویند.
بوراکس ترکیبی است سفید و متبلور به نام
شیمیایی بورات هیدراته دو سدیم 74] به فرمول01 H 2 O وB 4 O 7 Na 2 که به حالت طبیعی در طبیعت یافت میشود و خام طبیعی
آن به انگلیسیTincal
خوانده میشود. مادهای است متبلور سفید مانند نمک، طعم آن تلخ و کمی
شور در بعضی از انواع آن بیشتر شور است. سابقا از آب دریاچههای چین و تبت و هند و
سایر مناطق گرفته میشد ولی امروزه با به کار بردن بورات دوشو[75] که به مقدار فراوان
معادن آن در نواحی مختلف دنیا بخصوص در منطقه آسیای صغیر موجود است و یا به کار بردن
بوروناترو کالسیت 76] بهطور صنعتی ساخته میشود. بوراکس در حالت ذوب اکسیدها را حل
میکند و پس از سرد شدن در اثر اکسیدی که حل کرده است، رنگین میشود که آن را در این
حالت «مروارید بوراکس» مینامند و از این خاصیت آن در تجزیه و تحلیل معدنی استفاده
میشود. در
معارف گیاهی، متنج7، ص: 55
طب و پزشکی بوراکس به عنوان ماده قلیایی
و ضد عفونی مجاری ادرار مصرف دارد.
بوراکس معمولا به چند صورت به بازار عرضه
میشود. بعضی از آنها سفید، سبک و پرسوراخ و طعم آن شور است و آن را اصطلاحا «بوراکس
ارمنی» مینامند چون از ارمنستان میآورند. نوع دیگری از آن سرخرنگ است که آن را
«نطرون» نامند و بهترین از این نوع سرخرنگ، کمی شور و کمی ترش و تلخ میباشد. نوع
دیگری از آن غبارآلود و معروف به «بوره نانوایان» یا «بوره خبازان» است زیرا نانواها
سابقا در موقع پختن نان در آب حل نموده و روی قرص نان قبل از پخته شدن میمالیدند و
پس از آن نان را به تنور میچسبانند تا باعث سفیدی نان شود. نوع دیگر که آن را «بورق
الصناعه» و یا «بوره زرگری» نامند، سفید و سنگین است و زرگرها برای تصفیه و جلای نقره
به کار میبرند.[77]
معارف گیاهی ؛ متنج7 ؛ ص55
ش تهیه محلول مخلوطی برای ضد شقاق: تنکار
3 گرم، گلیسیرین خالص 40 گرم، آب مقطر 150 گرم. اینها را مخلوط کرده و برای رفع ترک
و شقاق پوست میمالند.
تهیه محلول دیگری برای رفع کک و مک: تنکار
2 گرم، گلاب 20 گرم، عرق بهارنارنج 20 گرم. آنها را حل کرده روزی 4- 3 دفعه خالهای
ککمک را با این محلول بشویند.
معارف گیاهی، متنج7، ص: 56
/////////////
hu-lo ، *xu-lak، و نیز احتمالاً *fu-lak، *fu-rak، یكی از فرآورده های ایران است1
كه هنوز توضیح داده نشده است. از دید من شاید همبرابر باشد با صورتی چون پورک، *purakدر فارسی میانه، برابر با بورک، būrak ، بوره، būra در
فارسی امروزی، و پورگ، porag (’’بُراگس‘‘) در ارمنی. گرچه در مورد این شناسائی دربست بی گمان نیستم، امیدوارم نكات زیر درباره بوره سودمند افتد.
همه میدانند كه ایران و تبّت دو تأمینكننده
عمده بوره* در بازار جهانی اند. چینیهای
باستان این را خوب می دانستند، زیرا در T‛ai p‛in hwan yü ki2 در مقالهای دربـــاره پو-ســــــــه (ایران) آمـده:
’’خاكش دریاچههای شـــــــور دارد كه مردم جایگزین
نمـــــــــک كنند‘‘ ( ). خود واژه انگلیسی بوراگس، ’’borax‘‘ (كه x
پایانی از زبان اسپانیولی آمده و اكنون آن را borraj مینویسند)
بر گرفته از فارسی است و پیرامون سده نهم اعراب آن را وارد زبانهای رومیایی كردند.
واژه روسی burá یکراست از فارسی وارد آن زبان شده است. واژه انگلیسی ’’tincal، tincar‘‘
(بوره خام كه در رسوبات دریاچههای ایران و
تبّت یافت میشود) از واژه فارسی تنکار**، tinkār ، تنکال،
tinkāl3 یا تنگار، tangār مشتق
و در سنسكریت takana ، tanka ، tanga ، tagara شده است؛4 این واژه در مالایایی tingkal ، در
قرقیزی dänäkär و در تركی عثمانی tängar است. 5
واژه فارسی دیگری از همین دست، یعنی شوره***،
šora (نیترات
سدیم، نیترات پتاسیم) را تبتیها به همان صورت شوره، šo-ra وام
گرفته اند، هر چند در زبان خودشان نیز نامهایی برای آن دارنــــــــد:
ze-ts’wa ، ba-ts‛wo (’’نمکِ گاو‘‘) و ts‛a-la . این
واژه فارسی را به شکل شورکه، sorāka
سنسكریتی شده و در هند برای نامیدن شوره، نیترات سدیم، یا نیترات پتاسیم به كار میرود.
6
بهشناخت دو سویه ایران و چین
باستان(ساینو-ایرانیکا)
///////////
بوره
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بوره در افغانستان به معنی شکر
است. مقالۀ شکر را ببینید.
Borax
Borax crystals
Ball-and-stick model of the unit cell of borax
decahydrate
نامگذاری آیوپاک[نهفتن]
Sodium tetraborate decahydrate
شناساگرها
شماره ثبت سیایاس 1303-96-4 (decahydrate) Yes
کماسپایدر 17339255 Yes
UNII 91MBZ8H3QO Yes
شمارهٔ ئیسی 215-540-4
جیمول-تصاویر سه بعدی Image 1
SMILES
[نمایش]
InChI
[نمایش]
خصوصیات
فرمول مولکولی Na2B4O7·10H2O or Na2[B4O5(OH)4]·8H2O
جرم مولی 381.37 (decahydrate)
شکل ظاهری white solid
چگالی 1.73 g/cm³
(solid)
دمای ذوب 743 °C (anhydrous) [۱]
دمای جوش
1575 °C
ترکیبات مرتبط
دیگر آنیونها سدیم آلومینات; sodium gallate
دیگر کاتیونها Potassium
tetraborate
ترکیبات مرتبط بوریک اسید سدیم پربورات
به استثنای جایی که اشاره شدهاست
در غیر این صورت، دادهها برای مواد به وضعیت استانداردشان داده شدهاند (در 25 °C (۷۷ °F)، ۱۰۰ kPa)
Yes (بررسی)
(چیست: Yes/؟)
Infobox references
بوره.
بوره یکی از مواد معدنی و از نمکهای
اسید بوریک است. بوره معمولاً به شکل پودر سفیدی متشکل از بلورهای نرم بیرنگ است که
به آسانی در آب حل میشوند.
بوره کاربردهای زیادی دارد و از
اجزاء استفاده شده در شویندهها، مواد آرایشی و لعاب شیشهها است. در زیستشیمی از
آن به عنوان محلولهای حائل، ماده ضد آتش، حشرهکش و قارچکش در فایبرگلاس بهرهگیری
میشود.
نام این کانی در زبانهای اروپایی
بوراکس است که وامواژهای است از فارسی در آن زبانها. شکل پارسی میانه این واژه بورَک
است.[۲]
چین و تبت و هندوستان گرفته میشد.
بوره ارمنی، بوره سفید و بوره
سلمانی از انواع آن بود.[۳]
در مجموعه نسخههای دانشمند مسلمان
ابویوسف کِنْدی، بوره یکی از اجزای گردهای مختلف دندانشویی است. در آن زمان برای درمان
یکی از بیماریهای چشم آن را بر چشم میپاشیدند.[۴]
پیشینیان میپنداشتند که اگر قدری
از بوره را با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه است و اگر
نکند دوشیزه نیست.[۵]
تنکار[ویرایش]
بوره مصنوعی نخستین بار توسط ایرانیان
ساخته شد و تِنکار نام داشت. این واژه هنوز در زبانهای اروپایی به صورت tincal استفاده میشود.[۴]
تنکار دارویی بود که طلا و نقره
و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند میدادند. برای ساخت تنکار یک جزو نمک و یک جزو
قلیا و سه جزو بوره در دیگ میریختند و شیر گاومیش، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند،
در دیگ میافزودند و میجوشاندند تا سخت شود.[۶]
منابع[ویرایش]
Wikipedia contributors، «Borax،» Wikipedia, The Free Encyclopedia، (accessed March ۲۴، ۲۰۰۹).
پرش به بالا ↑ CRC Handbook of Chemistry and Physics 86th
edition (2005–2006) section 4 page 88
پرش به بالا ↑ borax - definition of borax by the Free Online
Dictionary, Thesaurus and Encyclopedia
پرش به بالا ↑ دهخدا، بوره
↑ پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ دانشنامه جهان اسلام: بوره
پرش به بالا ↑ همان.
پرش به بالا ↑ دهخدا، تنکار
////////////
به عربی بورق . بوراکس:
البَوْرق أو البوراكس (بالإنجليزية:
Borax)، وهو
مُرَكَّب مهم لعنصر البورون. يتكون من بلورات ناعمة، بيضاء متعددة الأطراف. وتذوب بلورات
البورق بسرعة في الماء وتتجمع معًا إذا تعرضت لهواء رطب. والاسم الكيميائي للبورق بورات
الصوديوم أو رباعي بورات الصوديوم وصيغته الكيميائية ( Na2B4O7·10H2O )
محتويات [أظهر]
استعمالاته[عدل]
وللبورق عدة استعمالات صناعية.
وتحتوي الكثير من مساحيق الغسيل، وأجهزة إزالة عسر الماء، والصابون على البورق. ويخلط
المُصنِّعون البورق مع الصلصال وبعض المواد الأخرى لصنع مينا الخزف لأحواض الغسيل والمواقد
والثلاجات، والبلاطات المعدنية. ويستعمل صانعو الأواني الفخارية البورق ليقوي منتجاتهم
وليضفي لمعانًا على الصحون. ويخلط الزجَّاجون البورق مع الرمل لينصهر بسهولة وينتج
زجاجًا قويًّا لامعًا. وتصنع أواني الطبخ الزجاجية ومقاييس الحرارة من الزجاج المحتوي
على البورق. كما يستعمل البورق في صناعة النسيج، وفي دبغ الجلود وفي صناعة الورق.
المصادر الطبيعية[عدل]
تأتي معظم إمدادات العالم من البورق
من وادي الموت في جنوب كاليفورنيا، كما يُستخرج البورق في الولايات المتحدة الأمريكية
من المناجم السطحية في صحراء موهابي المجاورة حيث يقوم عمال التعدين بإزالة الطبقة
الأرضية العليا لكشف الطبقة التي يوجد فيها البورق. ويستعمل العمال المتفجرات لنسف
وتفكيك البورق الصلب. ثم يتم تكسير كتل البورق الكبيرة وإذابتها. ويمر المحلول بعدة
مراحل تنقية حتى يتم الحصول على بلورات البورق.
كذلك يتم الحصول على البورق من
البحيرات الجافة أو المرة. ويتم ضخ المحلول الملحي الذي يحتوي على أملاح كثيرة غير
البورق من البحيرة إلى حاويات. ويوضع المحلول في أحواضٍ لفصل البورق عن الأملاح الأثقل
التي تهبط إلى أسفل. ويتبلور المحلول الملحي المتبقي وينقى البورق.
من المصادر الكبرى للبورق التجاري
معدن يسمى الكرنيت. وتوجد كميات كبيرة من هذا المعدن الذي يتكون من نحو75% من بورات
الصوديوم النقي، في صحراء موهابي. ويتم الحصول على البورق من الكرنيت بإذابة المعدن
في الماء وترشيح الشوائب، ثم تركه ليتبلور مرة ثانية.
ويقال إن صحراء التيبت كانت أول
مصدر للبورق. ومنذ العشرينيات من القرن العشرين أنتجت الولايات المتحدة معظم الإنتاج
العالمي من البورق.
مواضيع متعلقة[عدل]
بورون
مراجع[عدل]
^ اكتب عنوان المرجع بين علامتي
الفتح <ref>
والإغلاق </ref>
للمرجع PGCH57
////////////
به اردو سهاگه:
سُہاگہ (borax) ایک پانی میں حل پذیر معدنیات ہے جو بورون کا مرکب ہے۔ اس کا کیمائی نام سوڈیئم بوریٹ، سوڈیئم ٹیٹرا بوریٹ یا ڈائی سوڈیئم ٹیٹرا بوریٹ ہے۔
سہاگہ
Borax crystals
Ball-and-stick model of the unit cell of borax
decahydrate
Names
IUPAC name
Sodium tetraborate decahydrate
شناختساز
کاس عدد
[1303-96-4]
اینیکس عدد
215-540-4
ATC code S01AX07
اسمائلس
◄
شناختساز
◄
ChemSpider ID 17339255
خـواص
سالماتی_صیغہ
Na2B4O7·10H2O or Na2[B4O5(OH)4]·8H2O
مولرکمیت
381.38 (decahydrate)
201.22
(anhydrate)
ظہور white solid
کثافت
1.73 g/cm3 (solid)
نقطۂ_پگھلاؤ
743 °C, 1016 K, 1369 °F (anhydrate[1])
نقطۂ ابال
1575 °C, 1848 K, 2867 °F
خـطرات
NFPA 704
NFPA 704.svg010
وابستہ مرکبات
Other anions Sodium
aluminate; sodium gallate
Other cations Potassium
tetraborate
وابستہ مرکبات Boric acid, sodium perborate
Except where noted otherwise, data is given
for materials in their standard state (at 25 °C (77 °F), 100 kPa)
ویری فائی (کیا ہے: Yes/؟)
خانہ معلومات حوالہ جات
سونے پہ سہاگہ[ترمیم]
سونے پر سہاگہ اردو کی مشہور کہاوت ہے کیونکہ سونے کو سہاگے کے ساتھ ملا کر گرم کرنے پر سونا اور چمک اٹھتا ہے۔
سونا 1064 ڈگری سینٹی گریڈ کے ٹمپریچر پر پگھلتا ہے اور اتنا ٹمپریچر حاصل کرنا دشوار ہوتا ہے۔ سہاگہ 743 ڈگری سینٹی گریڈ پر پگھلتا ہے اور پگھلا ہوا سہاگہ بہت سی دھاتوں کو اپنے اندر حل کرنے کی صلاحیت رکھتا ہے۔ دوسرے الفاظ میں سہاگہ دوسری دھاتوں کا نقطہ پگھلاو کم کر دیتا ہے۔ اس طرح سونے کو گلانا آسان ہو جاتا ہے۔
مزید گرم کرنے پر سہاگہ سونے میں موجود دوسری دھاتوں سے عمل کر کے انہیں آکسائیڈ میں تبدیل کر دیتا ہے جبکہ سونے کا آکسائیڈ نہیں بنتا۔ یہ آکسائیڈ سہاگے میں حل ہو جاتے ہیں۔ اس طرح خالص سونا نیچے بیٹھ جاتا ہے اور کھوٹ (dross, slag) اوپر تیرنے لگتا ہے جسے با آسانی الگ کیا جا سکتا ہے۔ عام زبان میں اسے سونے کا میل کاٹنا کہتے ہیں۔
سہاگے سے معدنیات سے سونا الگ بھی کیا جاتا ہے۔ کبھی اس کام کے لیئے پارہ بہت استعمال کیا جاتا تھا مگر زہریلا ہونے کی وجہ سے پارے کا استعمال خطرناک ہوتا ہے۔[2]
سہاگہ سولڈرنگ کے کاموں میں بڑی کثرت سے استعمال ہوتا ہے اور فلکس (Flux) کہلاتا ہے۔
////////////
Borax
From Wikipedia, the free encyclopedia
Borax
|
|
Names
|
|
Sodium tetraborate
decahydrate
|
|
Identifiers
|
|
215-540-4
|
|
Jmol 3D model
|
|
Properties
|
|
Na2B4O7·10H2O or Na2[B4O5(OH)4]·8H2O
|
|
381.38 (decahydrate)
201.22 (anhydrate) |
|
Appearance
|
white solid
|
1.73 g/cm3 (solid)
|
|
1,575 °C
(2,867 °F; 1,848 K)
|
|
Structure
|
|
C2/c
|
|
2/m
|
|
Pharmacology
|
|
Hazards
|
|
|
|
PEL(Permissible)
|
|
REL(Recommended)
|
|
IDLH (Immediate danger)
|
|
Related compounds
|
|
Related compounds
|
|
Except where otherwise
noted, data are given for materials in their standard state (at 25 °C [77 °F],
100 kPa).
|
|
Borax, also known as sodium
borate, sodium tetraborate, or disodium tetraborate,
is an important boron compound, a mineral, and a salt of boric acid. Powdered borax is
white, consisting of soft colorless crystals that dissolve easily in water.
Borax
has a wide variety of uses. It is a component of many detergents,cosmetics, and enamel glazes. It is also
used to make buffer
solutions inbiochemistry, as a fire retardant, as an anti-fungal compound, in the
manufacture of fiberglass, as a flux in metallurgy, neutron-capture shields
for radioactive sources, a texturing agent in cooking, as a precursor for other boron compounds, and along
with its inverse, boric acid, is also useful as an insecticide.
In artisanal gold mining, the borax method is sometimes used
as a substitute for toxic mercury in the gold extraction process. Borax was
reportedly used by gold miners in parts of the Philippines in the 1900s.[5]
The
term borax is used for a number of closely related minerals or
chemical compounds that differ in their crystal water content, but
usually refers to thedecahydrate. Commercially sold borax is partially
dehydrated.
Borax
was first discovered in dry lake beds in Tibet and was imported via the Silk Road to Arabia.[6] Borax first came
into common use in the late 19th century when Francis Marion Smith's Pacific Coast Borax Companybegan to market and
popularize a large variety of applications under the 20 Mule Team Borax trademark, named for the method by
which borax was originally hauled out of the California and Nevada deserts in
large enough quantities to make it cheap and commonly available.[7][8]
Contents
The structure of the anion [B4O5(OH)4]2− in borax
The
term borax is often used for a number of closely related
minerals or chemical compounds that differ in their crystal water content:
·
Anhydrous borax (Na2B4O7)
·
Borax pentahydrate (Na2B4O7·5H2O)
·
Borax decahydrate (Na2B4O7·10H2O)
Borax
is generally described as Na2B4O7·10H2O. However, it is better
formulated as Na2[B4O5(OH)4]·8H2O, since borax contains
the [B4O5(OH)4]2− ion. In this
structure, there are two four-coordinate boron atoms (two BO4 tetrahedra) and two
three-coordinate boron atoms (two BO3 triangles).
Borax
is also easily converted to boric acid and other borates, which have many
applications. Its reaction with hydrochloric acid to form boric acid is:
Na2B4O7·10H2O + 2 HCl → 4 H3BO3 + 2 NaCl + 5 H2O
The
"decahydrate" is sufficiently stable to find use as a primary standard for acid base titrimetry.[9]
When
borax is added to a flame, it produces a yellow green color.[10] Borax is not used
for this purpose in fireworks due to the overwhelming yellow color of sodium.
Boric acid is used to color methanol flames a transparent green.
The
English word borax is Latinized: the Middle English form was boras,
from Old
French boras,
bourras. That may have been from medieval Latinbaurach (another
English spelling), borac(-/um/em), borax, or maybe directly from
the Arabic, along with Spanish borrax (> borraj)
and Italianborrace, in the 9th century. The Arabic was (is) بورق bauraq/bwrk ("natron"), a word also used
for borax. Traditional Arabic dictionaries say that it derives from the verb
"to glisten", which is also written بورق bwrq,
but it seems to actually derive from the Persian būrah (بوره "borax").[11] The word borax is found in Arabic būraq (بورق), meaning "white"; which is from Middle Persianbwrk, which might have meant
potassium nitrate or another fluxing agent, now known as būrah (بوره).
Another name for borax is tincal, fromSanskrit.[6]
The
word tincal /ˈtɪŋkəl/ "tinkle", or tincar /ˈtɪŋkər/ "tinker", refers to crude
borax, before it is purified, as mined from lake deposits in Tibet, Persia, and
other parts of Asia. The word was adopted in the 17th century from Malay tingkal and
from Urdu/Persian/Arabic تنکار tinkār/tankār; thus the two
forms in English. These all appear to be related to the Sanskrit टांकण ṭānkaṇa.[12]
Borax
"cottonball"
Borax
occurs naturally in evaporite deposits produced
by the repeated evaporation ofseasonal lakes. The most commercially
important deposits are found in Turkey; Boron, California; and Searles Lake, California. Also, borax has been
found at many other locations in the Southwestern United States, the Atacama desert in Chile, newly discovered
deposits in Bolivia, and in Tibet and Romania. Borax can also be
produced synthetically from other boron compounds. Naturally occurring borax
(known by the trade name Rasorite–46 in the United States and many other
countries) is refined by a process of recrystallization.[13]
Borax
is used in various household laundry and cleaning products,[14] including the
"20 Mule Team Borax" laundry booster
and "Boraxo" powdered hand
soap. Despite its name, "Borateem" laundry bleach no longer contains
borax or other boron compounds. Borax is also present in some tooth bleachingformulas.[15]
Sodium
borate is used in biochemical andchemical laboratories to
make buffers, e.g. forgel electrophoresis of DNA, such as TBE or the newer SB buffer or BBS (borate buffered saline) in coating procedures.
Borate buffers (usually at pH 8) are also used as preferential equilibration
solution in dimethyl pimelimidate (DMP) based
crosslinking reactions.
Borax
as a source of borate has been used to
take advantage of the co-complexing ability of borate with other agents in
water to form complex ions with various substances. Borate and a suitable polymer bed are used
to chromatograph non-glycosylated hemoglobin differentially from
glycosylated hemoglobin (chiefly HbA1c), which is an indicator
of long termhyperglycemia in diabetes mellitus.
Borax
alone does not have a high affinity for the hardness cations,
although it has been used for that purpose. Its chemical equation for water-softening is
given below:
The sodium ions introduced do
not make water ‘hard’. This method is suitable for removing both temporary and
permanent types of hardness.
A
mixture of borax and ammonium chloride is used as a flux when welding iron and steel. It lowers the melting
point of the unwanted iron oxide (scale),
allowing it to run off. Borax is also used mixed with water as a flux when soldering jewelrymetals such as gold or silver. It allows the
molten solder to flow evenly over
the joint in question. Borax is also a good flux for
"pre-tinning" tungsten with zinc – making
the tungsten soft-solderable.[16] Borax is often used
as a flux for forge
welding.
Borax
is replacing mercury as the preferred method for extracting gold in small-scale
mining facilities. The method is called the borax method and is used in the
Philippines.[17]
A
rubbery polymer sometimes called Slime, Flubber, gluep or glurch (or
erroneously called Silly Putty, which is based on
silicone polymers), can be made by cross-linking polyvinyl alcohol with borax. Making
flubber from polyvinyl acetate-based glues, such as Elmer's Glue, and borax is a common
elementary-science demonstration.[18][19]
Borax,
given the E
number E285,
is used as a food
additive in
some countries, but is banned in some countries, like the U.S., and Thailand.
As a consequence, certain foods, such as caviar, produced for sale in
the US contain higher levels ofsalt to assist
preservation.[20] Its use as a
cooking ingredient is to add a firm rubbery texture to the food, or as a
preservative. In oriental cooking it is mostly used for its texturing
properties. In Asia, borax (Chinese: 硼砂; pinyin: péng shā or Chinese: 月石; pinyin: yuè shí)
was found to have been added to some Chinese foods like hand-pulled noodleslamian and some rice noodles like shahe fen, kway teow, and chee cheong fun recipes.[21] In Indonesia it is a common, but
forbidden, additive to such foods as noodles, bakso (meatballs), and
steamed rice. The country's Directorate of Consumer Protection warns of the
risk of liver
cancer with
high consumption over a period of 5–10 years.[22]
·
Pulverized for the
prevention of stubborn pests (e.g. German cockroaches) in closets, pipe and
cable inlets, wall panelling gaps, and
inaccessible locations where ordinary pesticides are undesirable
·
Anti-fungal foot soak
·
Precursor for sodium perborate
monohydrate that
is used in detergents, as well as for boric acid and other borates
·
Precursor for boric acid, a tackifier ingredient
in polyvinyl acetate, polyvinyl alcohol based adhesives
·
Neutron absorber, used in nuclear reactors and spent fuel
pools to control reactivity and to shut down a nuclear chain reaction
·
Was traditionally used to
coat dry-cured meats such as hams to protect them from becoming fly-blown during further
storage
·
Used in the treatment or
prevention of wood rot in classic wood boats
Borax,
sodium tetraborate decahydrate, according to one study, is not acutely toxic.[27] Its LD50 (median lethal
dose) score is tested at 2.66 g/kg in rats,[28] meaning that a
significant dose of the chemical is needed to cause severe symptoms or death.
The lethal dose is not necessarily the same for humans. On pesticide
information websites it is listed as a non-lethal compound and of no hazardous
concerns.[29]
First
registered in 1946 by the EPA as an insecticide
with various restrictions, all restrictions were removed in February 1986 due
to the low toxicity of borax, as published in two EPA documents relating to
boric acid and borax.[30][31]
EPA
has determined that, because they are of low toxicity and occur naturally,
boric acid and its sodium salts should be exempted from the requirement of a
tolerance (maximum residue limit) for all raw agricultural commodities.[30]
Although
it cited inconclusive data, a re-evaluation in 2006 by the EPA still found that
"There were no signs of toxicity observed during the study and no evidence
of cytotoxicity to the target organ."[32] In the
reevaluation, a study of toxicity due to overexposure was checked and the
findings were that "The residential handler inhalation risks due to boric
acid and its sodium salts as active ingredients are not a risk concern and do
not exceed the level of concern..." but that there could be some risk of
irritation to children inhaling it if used as a powder for cleaning rugs.
Conditions
defined as "over-exposure" to borax dust can cause respiratory
irritation, while no skin irritation is known to exist due to borax. Ingestion
may cause gastrointestinal distress including nausea, persistent vomiting,
abdominal pain, and diarrhea. Effects on the vascular
system and brain include headaches
and lethargy, but are less frequent. "In severe poisonings, a beefy red
skin rash affecting palms, soles, buttocks and scrotum has been described. With
severe poisoning, erythematous and exfoliative rash,
unconsciousness, respiratory depression, and renal failure."[27]
A
draft risk assessment released by Health Canada in July 2016 has found that
overexposure to boric acid has the potential to cause developmental and
reproductive health effects. Since people are already exposed to boric acid
naturally through their diets and water, Health Canada advised that exposure
from other sources should be reduced as much as possible, especially for
children and pregnant women. The concern is not with any one product, but
rather multiple exposures from a variety of sources. With this in mind, the
department also announced that registrations for certain pesticides that
contain boric acid, which are commonly used in homes, will have their
registrations cancelled and be phased out of the marketplace. As well, new, more
protective label directions are being introduced for other boric acid
pesticides that continue to be registered in Canada (for example, enclosed bait
stations and spot treatments using gel formulations).[34]
The
Indonesian Directorate of Consumer Protection warns of the risk of liver cancer with high
consumption over a period of 5–10 years.[22]
Borax
was added to the Substance of Very High Concern (SVHC) candidate list on
16 December 2010. The SVHC candidate list is part of the EU Regulations on
the Registration, Evaluation,
Authorisation and Restriction of Chemicals2006 (REACH), and the
addition was based on the revised classification of borax as toxic for
reproduction category 1B under the CLP Regulations. Substances and mixtures
imported into the EU which contain borax are now required to be labelled with
the warnings "May damage fertility" and "May damage the unborn
child".[35] It was proposed for
addition to REACH Annex XIV by the ECHA on 1 July 2015.[36] If this
recommendation is approved, all imports and uses of borax in the EU will have
to be authorized by the ECHA[needs update].
1.
Jump up^ Lide, D. R., ed.
(2005). CRC Handbook of Chemistry and Physics (86th ed.). Boca Raton
(FL): CRC Press. p. 88. ISBN 0-8493-0486-5.
2.
^ Jump up to:a b c "NIOSH Pocket Guide
to Chemical Hazards #0057". National Institute for
Occupational Safety and Health (NIOSH).
3.
Jump up^ "NIOSH Pocket Guide
to Chemical Hazards #0059". National Institute for
Occupational Safety and Health (NIOSH).
4.
Jump up^ "NIOSH Pocket Guide
to Chemical Hazards #0058". National Institute for
Occupational Safety and Health (NIOSH).
5.
Jump up^ "March 2012 ipad
ewaste Filipino Borax, Pakistans Pollution, Artisanal Gold Mining". Blacksmithinstitute.org.
Retrieved2016-08-07.
6.
^ Jump up to:a b "Borax ( Na2B4O7.
10H2O ) – Sodium Borate – Occurrence, Discovery and Applications". Amoz.com.
8.
Jump up^ Hildebrand, G. H.
(1982) "Borax Pioneer: Francis Marion Smith." San Diego: Howell-North
Books. p. 267 ISBN 0-8310-7148-6
9.
Jump up^ Mendham, J.;
Denney, R. C.; Barnes, J. D.; Thomas, M. J. K. (2000), Vogel's
Quantitative Chemical Analysis (6th ed.), New York: Prentice Hall, ISBN 0-582-22628-7 p. 316.
11.
Jump up^ "borax". Oxford English Dictionary (3rd ed.). Oxford University Press. September 2005. (Subscription or UK public library
membership required.)
12.
Jump up^ "tincal". Oxford English Dictionary (3rd ed.). Oxford University Press. September 2005. (Subscription or UK public library
membership required.)
13.
Jump up^ Wizniak, Jaime
(July 2005). "Borax, Boric Acid,
and Boron – From exotic to commodity" (PDF). Indian Journal of
Chemical Technology. New Delhi: Council of Scientific and Industrial
Research. 12 (4). ISSN 0975-0991.
15.
Jump up^ Hammond, C. R.
(2004). The Elements, in Handbook of Chemistry and Physics 81st edition.
CRC press. ISBN 0-8493-0485-7.
16.
Jump up^ Dodd, J.G.
(1966). "Soft soldering to tungsten wire". Am. J. Phys. 34 (10):
xvi. doi:10.1119/1.1972398.
17.
Jump up^ "The borax method" (PDF). Borax replacing
mercury in small-scale mining. The Geological Survey of Denmark and Greenland
(GEUS). Retrieved 2008-08-02.
18.
Jump up^ Parratore,
Phil. Wacky Science: A Cookbook for Elementary Teachers. Dubuque, IA:
Kendall Hunt. p. 26. ISBN 0-7872-2741-2.
19.
Jump up^ "Slime Recipe - How
to Make Borax and White Glue Slime". Chemistry.about.com.
Retrieved 2016-08-07.
20.
Jump up^ "Caviar
glossary". The Caviar Guide a gourmet review of
caviars & fish roe. Hanson Ltd, Geneva, Switzerland. Retrieved2008-07-07.
21.
Jump up^ "Chinese
Ingredients: Borax Powder, Mushroom Extract - Chowhound". Chowhound.chow.com.
Retrieved 2016-08-07.
22.
^ Jump up to:a b "Watch Out For The
Food We Consume". Directorate of Consumer Protection,
Jakarta, Indonesia. 2006. Archived fromthe original on December 28,
2008. Retrieved 2009-02-10.
25.
Jump up^ Marie,
Anne. "How To Color Fire -
Fun Fireplace Instructions". Chemistry.about.com.
Retrieved 2016-08-07.
27.
^ Jump up to:a b "Borax - toxicity,
ecological toxicity and regulatory information". Pesticideinfo.org.
Retrieved 2016-08-07.
29.
Jump up^ "Borax - toxicity,
ecological toxicity and regulatory information". Pesticideinfo.org.
Retrieved 2016-08-07.
30.
^ Jump up to:a b "Pesticide
Reregistration Status | Pesticides | US EPA" (PDF). Epa.gov.
Retrieved 2016-08-07.
34.
Jump up^ "Information Update
- Health Canada advises Canadians to avoid homemade craft and pesticide recipes
using boric acid - Recalls & alerts - Healthy Canadians Website". Healthycanadians.gc.ca.
2016-07-22. Retrieved 2016-08-07.
35.
Jump up^ Member state committee
draft support document for identification of disodium tetraborate, anhydrous as
a substance of very high concern because of its CMR properties. Adopted on 9 June 2010.
Echa.europa.eu. Retrieved on 2012-02-17.
36.
Jump up^ Recommendation of the
European Chemicals Agency of 1 July 2015 for the inclusion of substances in
Annex XIV to REACH (List of Substances subject to Authorisation) Echa.europa.eu.
Retrieved on 2015-07-06.
&&&&&
بوزیدان . (اِ) دارویی است که
از مصر آورند و بعربی مستعجل خوانند و بجهت فربهی استعمال کنند. اگر با شیر گوسفند
یا آرد برنج ، حلوا سازند و بخورند بدن را فربه کند. (برهان ) (آنندراج ). بیخی است
سپید، درازتر انگشتی . مبهی و محرک جماع و مسهل زردآب و تریاق سموم و بارد و مفتح سده
، جگر و سپرز و مسقط جنین . (منتهی الارب ) . حجرالذئب . خرچکوک . شیرزا. فاوانیا.
ابوزیدان .عودالکهنیا. عودالصلیب . عبدالسلام . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گیاهی است
که از آن دارویی بجهت فربهی سازند. مستعجل . مثلب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تحفه
ٔ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه و دزی
ج 1 شود.
/////////////
بوزیدان
بضم با و سکون واو و کسر زاء معجمه
و سکون یاء مثناه تحتانیه و فتح دال مهمله و الف و نون بعربی مستعجله نامند
ماهیت ان
بیخی است سفید بحجم و طول انکشتی
و زیاده بران و مصمت و صلب و بر ظاهر آن خطوط کشیده و با خشونت و بعضی کفته که نوعی
از مستعجله است و بعضی کفته که آن از فروع مستعجله است و بعضی لعبت بربریه دانسته اند
و بعضی غش می کنند آن را بهر دو یعنی بدل آن بعضی مستعجله و بعضی لعبت بربربه را می
فروشند و فرق میان ایشان بعدم خطوط مستعجله است و حلاوت بوزیدان بخلاف لعبت بربری که
بی حلاوت است و آنکه لعبت بربری کره دار است بخلاف بوزیدان و کویند از هند می آورند
و بالجمله نبات آن مجهول الماهیت است و بهترین آن سطبر باوصاف مذکوره است و بخلاف آنها
زبون و بسیار ضعیف
طبیعت ان
کرم و خشک در آخر دوم و در اول
سوم نیز کفته اند با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
با قوت تریاقیت و مبهی و محرک
جماع و مسکن اوجاع مفاصل و نقرس و مفتح سدۀ جکر و سپرز و منقی معده و عصب و مفاصل و
مسقط جنین و جهت استسقا و رفع کرم معده و ازالۀ اخلاط غلیظۀ بارده باذابه و ترقیق و
رافع سموم بارده و بالخاصیت مسهل زردآب و با قردمانا جهت بواسیر نافع مضر انثیان مصلح
آن عسل و خردل مقدار شربت آن تا یک مثقال و نیم بدل آن بهمن سفید و کویند بوزن آن وج
و در تریاقیت نیم وزن آن زرنبا دو زراوند طویل است.
////////////
بوزیدان
بعربی مستعجل را خوانند صاحب جامع
گوید اطبا در مصر مستعجل بعوض بوزیدان کنند و این سهو است بوزیدان مستعجل است بتحقیق
هم او گوید از نقل ابن رضوان که بوزیدان بغیر از مصر هیچ جای دیگر نباشد و بهترین وی
آنست که سفید بود و ستبر و خطوط بسیار بر وی بود و تازه بود و طبیعت وی گرم و خشک است
در سیوم و در وی رطوبت فضلی است و ملطف بود و بقوت مانند بهمن بود مفاصل و نقرس را
نافع بود و باه را زیادت کند و زهرها را سود دارد و یک درم از وی مسهل ماء اصفر بود
و نافع بود جهت خلطهای سرد و عصب را پاک گرداند و منی را بیفزاید و زنان جهت فربهی
استعمال کنند و فربه کننده است چون با شیر یا آرد برنج حلوا سازند فربهی آورد و لون
را نیکو گرداند بغایت و در منافع درد مفاصل و نقرس مانند سورنجان است و اسحق گوید مضر
است به انثیین و مصلح آن خردل بود و شربتی از وی دو درم بود و بدل وی در وزن وی بهمن
سفید بود
______________________________
در مخزن الادویه مینویسد: بوزیدان
بضم با و سکون واو و کسر زا ... بعربی مستعجله نامند و آن بیخی است سفید به حجم و طول
انگشتی و زیاده بر آن و صلب بر ظاهران خطوط کشیده و با خشونت
اختیارات بدیعی، ص: 75
/////////
Anacamptis morio
From Wikipedia, the free encyclopedia
Anacamptis morio
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Subtribe:
|
Orchidinae
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. morio
|
·
Orchis morio L.
·
Herorchis morio (L.) D.Tyteca & E.Klein
|
Anacamptis
morio,
the green-winged orchid or green-veined orchid(synonym Orchis morio) is a flowering plant of the orchid family, Orchidaceae.
Green-winged orchid (A. morio) in
bloom in meadow habitat
It
is a native of western Eurasia, ranging fromEurope to Iran. In the British Isles it is found in
central-southern England, Wales and Ireland. It grows in grassy meadows,
especially on limestone-rich soil, reaching a height of 40 cm.
It
flowers from late April to June in the British Isles, and as early as February
in other countries, such as France. The inflorescence is of various colours,
mainly purple but ranging from white, through pink, to deep purple. From 5 to
25 helmet-shaped flowers grow in a loose, linear bunch at the top of the single
stalk. The namemorio is derived from the Greek word
"moros" meaning "fool". This refers to the colorful, green
striped flowers. A pair of lateral sepals with prominent
green, occasionally purple veins extend laterally like "wings",
giving the orchid its name. The broad, three lobed, lower petal is pale in the
center with dark spots.
Leaves
are lanceolate, or sometimes ovate, and grow in a rosette
around the base of the plan, with some thinner leaves clasping the stem and
sheathing almost up to the flowers. Leaves are green and unspotted.
It
is similar in appearance to the early purple orchid, Orchis mascula, but has green stripes
on the two lateral sepals, and lacks the spots or blotches of the Early
Purple's leaves.
Contents
·
Anacamptis morio subsp. caucasica
·
Anacamptis morio subsp. champagneuxii
·
Anacamptis morio subsp. morio
·
Anacamptis morio subsp. picta
·
Anacamptis morio subsp. syriaca
In
2001 Anacamptis morio was adopted as the logo for Priory Vale, the third and final
instalment in Swindon's 'Northern Expansion' project. Due to a rapid decline in
the species they are protected in certain cases, although still regarded as
being quite common in the Swindon area, especially Clifford Meadow, a Site of
Special Scientific Interest (SSSI) off Thamesdown Drive, Swindon.
Flower
1.
Jump up^ R. M. Bateman;
A. M. Pridgeon; M. W. Chase (1997). "Phylogenetics of subtribe Orchidinae
(Orchidoideae, Orchidaceae) based on nuclear its sequences. 2. Infrageneric
relationships and reclassification to achieve monophyly of Orchis sensu
stricto".Lindleyana. 12: 113–141.
2.
Jump up^ "Anacamptis
morio". World Checklist of
Selected Plant Families. Royal Botanic Gardens, Kew.
Retrieved 2014-05-17.
3.
Jump up^ morio "Search for Anacamptis morio" Check |url= value (help). World Checklist of
Selected Plant Families. Royal Botanic Gardens, Kew.
Retrieved 2014-05-17.
·
Anacamptis morio at the Encyclopedia of Life Images.
Habitats,habitus etc. and images of Anacamptis morio subsp.morio Anacamptis morio subsp. longicornu, Anacamptis
morio subsp. picta, Anacamptis morio subsp. syriaca
Orchid of the Year in Germany
|
|
·
Green-winged orchid (1991)
|
همچنین:
پنیرباد خوابآور، گیلاس زمستانی،
کاکنج (در متون طب سنتی بوزیدان، مستعجل) (نام علمی: Withania somnifera) نام یک گونه از
تیره بادنجانیان است.
منابع[ویرایش]
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Withania somnifera»، ویکیپدیای انگلیسی،
دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۴).
//////////
به عربی عبعب منوم:
العبعب[1] المنوم (باللاتينية:
Withania somnifera) نوع
نباتي ينتمي إلى جنس العبعب من الفصيلة الباذنجانية.[2]
الموئل والانتشار[عدل]
موطن هذا النوع بلاد الشام ومصر
والمغرب العربي وقبرص وتركيا واليونان وصقلية وسردينيا وإسبانيا والبرتغال.[3]
مرادفات للاسم العلمي[عدل]
(باللاتينية: Physalis somnifera L.)
(باللاتينية: Hypnoticum somniferum Rodati ex Boiss.)
(باللاتينية: Physalis alpini J.Jacq.)
(باللاتينية: Physalis arborescens Thunb.)
(باللاتينية: Physalis flexuosa L.)
(باللاتينية: Physalis scariosa Webb & Berthel.)
(باللاتينية: Physaloides somnifera Moench)
(باللاتينية: Withania kansuensis Kuang & A. M. Lu)
(باللاتينية: Withania microphysalis Suess.)
مصادر[عدل]
^ أحمد عيسى بك، 1931. معجم أسماء
النبات. وزارة المعارف العمومية. القاهرة. الطبعة الأولى. ص 190.
^ موقع لائحة النباتات. العبعب
المنوم (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 8 شباط 2014.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية
للنباتات .خريطة انتشار العبعب المنوم (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 8 شباط 2014.
///////////
Withania somnifera
From Wikipedia, the free encyclopedia
Withania somnifera
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
W. somnifera
|
·
Withania kansuensis Kuang & A. M. Lu
·
Withania microphysalis Suess.
|
Fruits
Withania
somnifera,
known commonly as ashwagandha,[2] Indian ginseng,[3]poison gooseberry,[3] or winter
cherry,[2] is a plant in
the Solanaceae or nightshade
family. Several other species in the genus Withania are
morphologically similar.[4] It is used as a
herb in Ayurvedic medicine.
Contents
This
species is a short, tender perennial shrub growing
35–75 cm (14–30 in) tall.Tomentose branches extend
radially from a central stem. Leaves are dull green, elliptic, usually up to
10–12 cm long. The flowers are small, green and bell-shaped. The ripe
fruit is orange-red.
Withania
somnifera is
cultivated in many of the drier regions of India, such asMandsaur District of Madhya Pradesh, Punjab, Sindh, Gujarat, and Rajasthan.[6]It is also found in
Nepal, China[7] and Yemen.[8]
Withania
somnifera is
prone to several pests and diseases. Leaf spot disease caused by Alternaria alternata is the most
prevalent disease, which is most severe in the plains of Punjab, Haryana, and Himachal Pradesh. Biodeterioration of its
pharmaceutically active components during leaf spot disease has been reported.[9] The Choanephora cucurbitarum causes a stem and
leaf rot ofWithania somnifera.[10] A treehopper feeds on the apical
portions of the stem, making them rough and woody in appearance and brown in
colour. The apical leaves are shed and the plant gradually dies.[11] The carmine red spider mite(Tetranychus urticae)
is the most prevalent pest of the plant in India.[12]
This section does not cite any sources. Please
help improve this section by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged andremoved. (December 2015) (Learn how and when to remove this template message)
|
The
main chemical constituents are alkaloids and steroidal lactones. These include tropine and cuscohygrine. The leaves contain the
steroidal lactones,withanolides, notably withaferin A, which was the first to
be isolated from the plant.[citation needed] Tropine is a
derivative of tropane containing a hydroxyl group at third carbon. It is also
called 3-tropanol. Benzatropine and etybenzatropine are derivatives of tropine.
It is also a building block of atropine, an anticholinergic drug prototypical
of the muscarinic antagonist class. Cuscohygrine is a pyrrolidine alkaloid
found in coca. It can also be extracted from plants of the family Solanaceae as
well, including Atropa belladonna (deadly nightshade), Datura inoxia and Datura
stramonium (jimson weed). Cuscohygrine usually comes with other, more potent
alkaloids like atropine or cocaine. Cuscohygrine (along with the related
metabolite hygrine) was first isolated by Carl Liebermann in 1889 as an
alkaloid accompanying cocaine in coca leaves (also known as Cusco-leaves).
Cuscohygrine is an oil that can be distilled without decomposition only in
vacuum. It is soluble in water. It also forms a crystalline trihydrate, which
melts at 40–41 °C. There are also the alkaloids ashwagandhine,
ashwaganidhine, and somniferine, all of which have been identified exclusively
in the ashwagandha plant itself.
The
plant's long, brown, tuberous roots are used in traditional medicine.[6][7] In Ayurveda, the berries and leaves
are applied externally to tumors, tubercular glands, carbuncles, and ulcers.[6] The roots are used
to prepare the herbal remedy ashwagandha. The traditional use is as
a powder, mixed with warm milk and honey, and taken before bed. In Yemen, where
it is known as ubab,[13] the dried leaves
are ground to a powder from which a paste is made and used in the treatment of
burns and wounds.[14]
1.
Jump up^ "Withania somnifera (L.) Dunal". Tropicos. Missouri
Botanical Garden. Retrieved 25 Feb 2012.
2.
^ Jump up to:a b "Withania somnifera (L.) Dunal". Germplasm
Resources Information Network - (GRIN) [Online Database]. Beltsville, Maryland:
USDA, ARS, National Genetic Resources Program. National Germplasm Resources
Laboratory. Retrieved 2011-10-29.
3.
^ Jump up to:a b "Withania somnifera (L.) Dunal". PROTA (Plant
Resources of Tropical Africa / Ressources végétales de l’Afrique tropicale)
[Online Database]. Wageningen, Netherlands: Gurib-Fakim A. and Schmelzer G. H.
Retrieved 2012-08-07.
4.
Jump up^ Gupta, A.;
Mittal, A.; Jha, K. K.; Kumar, A. (2011)."Nature's treasurer:
plants acting on colon cancer" (pdf).Journal of Stress
Physiology & Biochemistry. 7 (4): 217–231.
5.
Jump up^ Stearn, W. T.
(1995). Botanical Latin: History, Grammar, Syntax, Terminology and
Vocabulary (4th ed.). Timber Press. ISBN 0-88192-321-4.
6.
^ Jump up to:a b c d Mirjalili, M.
H.; Moyano, E.; Bonfill, M.; Cusido, R. M.; Palazón, J. (2009). "Steroidal
Lactones from Withania somnifera, an Ancient Plant for Novel Medicine".Molecules. 14 (7):
2373–2393.doi:10.3390/molecules14072373. PMID 19633611.
7.
^ Jump up to:a b Pandit, S.;
Chang, K.-W.; Jeon, J.-G. (February 2013). "Effects of Withania
somnifera on the growth and virulence properties of Streptococcus
mutans and Streptococcus sobrinus at sub-MIC
levels". Anaerobe. 19: 1–8.doi:10.1016/j.anaerobe.2012.10.007.
8.
Jump up^ Hugh Scott &
Kenneth Mason, Western Arabia and the Red Sea, Naval Intelligence
Division: London 1946, p. 597ISBN 0-7103-1034-X.
9.
Jump up^ Pati, P. K.;
Sharma, M.; Salar, R. K.; Sharma, A.; Gupta, A. P.; Singh, B. (2009). "Studies on leaf
spot disease ofWithania somnifera and its impact on
secondary metabolites". Indian Journal of
Microbiology. 48 (4): 432–437. doi:10.1007/s12088-008-0053-y. PMC 3476785.PMID 23100743.
10.
Jump up^ Saroj, A.;
Kumar, A.; Qamar, N.; Alam, M.; Singh, H. N.; Khaliq, A. (2012). "First report of wet
rot of Withania somnifera caused by Choanephora cucurbitarum in India". Plant
Disease. 96 (2): 293. doi:10.1094/PDIS-09-11-0801.
11.
Jump up^ Sharma, A.;
Pati, P. K. (2011). "First report of Withania somnifera (L.) Dunal, as a New Host of Cowbug
(Oxyrachis tarandus, Fab.) In Plains of Punjab, Northern India" (pdf).World Applied Sciences
Journal. 14 (9): 1344–1346.ISSN 1818-4952.
12.
Jump up^ Sharma, A.;
Pati, P. K. (2012). "First record of the
carmine spider mite, Tetranychus urticae,
infesting Withania somnifera in India" (pdf). Journal of Insect
Science. 12(50): 1–4. doi:10.1673/031.012.5001. ISSN 1536-2442.
13.
Jump up^ Hugh Scott &
Kenneth Mason (1946). Western Arabia and the Red Sea. London: Naval
Intelligence Division. p. 597. ISBN 0-7103-1034-X.
14.
Jump up^ "Herbal
Medicine in Yemen: Traditional Knowledge and Practice, and Their Value for
Today's World". Ingrid Hehmeyer and Hanne Schönig. Islamic
History and Civilization. 96. Leiden: Brill. 2012.
p. 200. ISBN 978-90-04-22150-5.
15.
Jump up^ Govindarajan R1,
Vijayakumar M, Pushpangadan P (June 2005). "Antioxidant approach to
disease management and the role of 'Rasayana' herbs of Ayurveda". J
Ethnopharmacol. 99: 165–78.doi:10.1016/j.jep.2005.02.035. PMID 15894123.
&&&&&&
بوش . (اِ) شیافی باشد که از دربند
می آورند و آنرا بوش دربندی میخوانند. گویند آن رستنی باشد که در ملک ارش بهم میرسد.
و آنرا می کوبند و شیاف ساخته می آورند. سرد و خشک است در اول ، ورمهای گرم را نافع
باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). گیاهی که از آن شیاف سازند و در سابق آنرا از «دربند»
می آوردند و بوش دربندی می گفتند. (فرهنگ فارسی معین ).
///////////
بوش دربندی
بضم با و سکون واو و شین معجمه و فتح دال
و سکون راء مهملتین و فتح بای موحده و سکون نون و کسر دال مهمله و یا
ماهیت ان
قرصی است از برک و کیاه نباتی بقدر درخت
کوچکی و برک آن شبیه ببرک حنا و تخم آن مدور و از شاهدانه کوچکتر و مائل بزردی منبت
آن بلاد عجم خصوصا نواح شهر زور و ارمینیه اهل آن بلد برک و کیاه آن را کوبیده قرصها
ساخته خشک نموده باطراف می برند
طبیعت ان
در دوم سرد و در اول خشک و در آخر اول
سرد و خشک نیز کفته اند
افعال و خواص آن
رادع و ملین طلای آن جهت تحلیل اورام حاره
و منع زیادتی آنها و تسکین اوجاع رمد و نقرس خصوصا با آب عنب الثعلب نافع و بدل آن
شیاف مامیثا و حفض است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
بول . [ ب َ ] (ع اِ) کمیز. ج ، ابوال . (منتهی الارب ). آبی
که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود. ج ، ابوال . (از اقرب
الموارد). شاش . و فارسیان با لفظ کردن بمعنی شاشیدن استعمال نمایند. (آنندراج ). کمیز
و شاش . ج ، ابوال .(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). شاشه . (غیاث ). پیشاب .کمیز. شاش
. ادرار. (فرهنگ فارسی معین )
////////////
بول
بفتح با و سکون واو و لام بفارسی کمیز و شاش و بهندی موت و مشهور
به پیشاب است
ماهیت ان
معلوم است و آن مائیت مشروب و مطعوم حیوان و انسان است که طبیعت
از راه کرده و مثانه و احلیل و یا قبل دفع می کند
طبیعت ان
کرم و خشک
افعال و خواص آن
بسیار جالی و ملطف و مقطع و بول هریک از حیوانات بحسب امزجۀ آنها
مختلف می باشد و بول انسان اعدل از سائر ابوال و بعد از ان بول شتر و کاو است و هر
بولی را که بجوشانند تا غلیظ و منعقد کردد جهت قروح خبیثه و نواصیر و اندمال و تجفیف
آنها بیعدیل است و بول انسان جهت قروح عمیقۀ رطبه و ساعیه و جرب و حکه و حزاز و سعفه
و آبله و منع زیادتی قروح خبیثه و بثور پر آب که در سر بهم می رسد و بابورۀ سرخ جهت
کزیدن سک دیوانه که موضع لدغ را بدان بشویند و جهت داء الثعلب و برص و تقشر جلد و سوختکی
آتش غسلا و طلاء و آشامیدن آن جهت فساد هوا و کزیدن جانوران سمی و سموم ماکوله و مداومت
بول خود و بول طفل بقدر دو کف جهت مارکزیده و سائر هوام و مداومت بول خود هر صباح ناشتا
بقدر دو کف جهت دفع سپرز بیعدیل و بدستور با نیم وزن آن آب برک خیار بادرنک بشرط آنکه
اکر توانند قبل از ان آن مقدار راه روند که خسته کردند پس بنوشند و شستن مقعده ببول
کرم جهت ورم آن و در مرض آتشک شستن موی بآن مانع ریختن آن و حقنه بآن جهت مغص و قطور
آن جهت کرم کوش خصوص که در پوست انار کرم کرده باشند و ثفل بول با روغن حنا حمولا جهت
ورم رحم و با روغنهای کرم چکانیدن در ان و اکتحال آن جهت غرب و رمد و ظلمت بصر و طلای
بول مطبوخ در ظرف مس با عسل جهت قلع بیاض که از قرحه بهم رسیده باشد و ضماد خاکستر
رز که با بول خمیر شده باشد جهت قطع نزف الدم اعضا و آشامیدن بول طفل نابالغ جهت عسر
نفس و نفس انتصاب و طلای کف آن جهت ثآلیل مؤثر و بول کاو ماده بغایت جالی و جهت قروح
اطفال و نواصیر و از کاو نر جهت درد معدۀ بارد و بواسیر و با مرصاف جهت درد کوش و با
سرکه جهت درد دندان و شستن عضو بآن با خردل جهت خدر مجرب دانسته اند و بول خوک جهت
قلع بیاض و ریزانیدن سنک کرده و مثانه بیعدیل و بول خر جهت درد کرده و بول بز با سنبل
الطیب که هر روز مقدار چهل مثقال بول آن را با یک مثقال سنبل الطیب بیاشامند جهت استسقای
لحمی و قطور آن جهت درد کوش و بول شتر جهت ورم جکر و سدۀ آن و استسقا و صلابت سپرز
و تقویت باه و امراض باردۀ احشا و قطور آن جهت جراحت کوش نافع و بول کاومیش باوصاف
جهت درد کوش بارد مجرب و بول سک جهت ثآلیل مفید و خواص ابوال حیوانات هریک بجای خود
ان شاء اللّه تعالی خواهد آمد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
بول الناس
کمیز آدمی چون با خاکستر رز بر جایی که خون رود ضماد کنند خون
بازدارد و حکه و سعفه و برص خاصه با بورق و آب حماض طلا کنند و جهت گزندگی سگ دیوانه
و هر گزندگی که بود سودمند بود و جهت مجموع زهرها نافع بود چون با پوست انار جوشانیده
در گوش چکانند کرم که در گوش بود بیرون آورد
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: بول بفارسی کمیز و شاش و بهندی موت
و مشهور به پیشاب است
بول الصبیان
کمیز کودکان چون در ظرفی مسین با عسل بپزند سفیدی چشم و دانه
و ریش و رمد و تاریکی چشم را ببرد و دردی بول که در بن ظرف نشسته باشد چون چند روز
بر این بگذرد بر جمره بیندازند ساکن گرداند و چون با روغن حنا سحق کنند و زن بخود برگیرد
درد رحم را ساکن کند و اختناق آن و نافع بود جهت گزندگی افعی و عقرب بحری و صخری و
گزندگی سگ دیوانه و جهت جرب و حکه و برص و جذام سودمند بود و جهت ماده که از گوش روانه
بود چون با پوست انار بیامیزند و در گوش چکانند نافع بود و جهت گزندگی همه حیوانات
نافع بود
بول الدواب
سودمند بود جهت درد مفاصل چون در آن نشینند یا طلا کنند
بول الابل
کمیز الابل یعنی بول شتر بهترین بول جمل اعرابی بود که آن را
نجیب خوانند طبیعت آن گرم و خشک بود و در وی قبضی بود و باه را زیادت کند چون بیاشامند
و چشم را نافع بود و استسقا و صلابت سپرز را سود دهد خاصه چون با لبن لقاح بیاشامند
و مفتح سدّه مصفات بود بقوت و اگر در گوش چکانند ریش گوش را نافع بود
بول الکلب
کمیز سگ چون بگیرند و رها کنند تا منعقد شود و موی بدان بشویند
موی را سیاه گرداند و بهترین خضابات بود و بر ثالیل استعمال کردن قلع کند
بول المعز
کمیز بز درد اعضای را نافع بود و جهت تشنج و استسقا آشامیدن آن
نافع بود
بول البقر
بهترین کمیز گاو نر بود بهق را زایل کند و خرراز را نافع بود
و اگر با مر بگدازند و در گوش چکانند درد گوش که از سردی بود زایل کند و چون در آن
نشینند درد معدههای سرد و بواسیر را سود دارد
بول الخنزیر البری
سودمند
بود جهت سفیدی چشم خاصیت وی آنست که چون بیاشامند
* بوره .
[ رَ
/ رِ
](اِ) چیزی است مانند نمک و آنرا زرگران بکار برند. (برهان )
(آنندراج ) (انجمن آرا).
نمک تلخ مزه بهندی ، سهاگا گویند. (غیاث ). ملحی است که از آب دریاچه های
آسیا و چین و تبت و
هندوستان اخذ میکنند و تنکار و ملح ایرانی نیز نامیده میشود)
.ناظم الاطباء).
- بوره ٔ ارمنی .
- بوره ٔ سفید ؛ اسم فارسی بوره ٔ رومی است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- بوره ٔ سلمانی ؛ بفارسی نطرون است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
|| شکر سفید و معرب آن بورق است و بعربی نطرون خوانند و گویند اگر قدری از بوره با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه بود و اگر نکند دوشیزه نباشد و بوره ٔ ارمنی همان است. (برهان ). شکر سفید. و بورق معرب آن است و آنرا بوره ٔ ارمنی نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). در قطرالمحیط آمده : "البورق اصناف : مائی و جبلی وارضی و مصری و هواالنطرون معرب بوره بالفارسیه ." این کلمه ٔ معرب وارد لاتین قرون وسطی و سپس داخل فرانسه شده ، "بوراکس" (برات دوسدیم ئیدراته ) گردیده . (حاشیه ٔ برهان چ معین). لغت نامه دهخدا. بوره ملحی است كه از آب بعضی دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان اخذ میكنند و تنگار و ملح ایرانی نیز نامیده میشود (ناظم الاطباء). بوره، بورق تركیب های مختلفی است كه گاهی كربنات و گاهی برات است. بورق الارمنی بوره ای ارمنی یابوره ی زراوندی باناخالصی هائی از قبیل اكسیدآهن، بورق المصفی (بوره ی پاكیزه) نسبه خالص، بورق الخبز، بوره ی نان با بعضی ناخالصی ها، بورق الصناعه (بوره زرگران) این سنگ جزو برات هاست (سرالاسرار رازی).
- بوره ٔ ارمنی .
- بوره ٔ سفید ؛ اسم فارسی بوره ٔ رومی است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- بوره ٔ سلمانی ؛ بفارسی نطرون است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
|| شکر سفید و معرب آن بورق است و بعربی نطرون خوانند و گویند اگر قدری از بوره با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه بود و اگر نکند دوشیزه نباشد و بوره ٔ ارمنی همان است. (برهان ). شکر سفید. و بورق معرب آن است و آنرا بوره ٔ ارمنی نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). در قطرالمحیط آمده : "البورق اصناف : مائی و جبلی وارضی و مصری و هواالنطرون معرب بوره بالفارسیه ." این کلمه ٔ معرب وارد لاتین قرون وسطی و سپس داخل فرانسه شده ، "بوراکس" (برات دوسدیم ئیدراته ) گردیده . (حاشیه ٔ برهان چ معین). لغت نامه دهخدا. بوره ملحی است كه از آب بعضی دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان اخذ میكنند و تنگار و ملح ایرانی نیز نامیده میشود (ناظم الاطباء). بوره، بورق تركیب های مختلفی است كه گاهی كربنات و گاهی برات است. بورق الارمنی بوره ای ارمنی یابوره ی زراوندی باناخالصی هائی از قبیل اكسیدآهن، بورق المصفی (بوره ی پاكیزه) نسبه خالص، بورق الخبز، بوره ی نان با بعضی ناخالصی ها، بورق الصناعه (بوره زرگران) این سنگ جزو برات هاست (سرالاسرار رازی).
2.
Ch. 185, p. 19.
3. برخلاف تصور رودیگر و پات (Roediger
and Pott, Z. f. K. Morg. , Vol. IV, p. 268) این نام تبتی نیست.
** تنکار[
ت َ ] (اِ) دارویی باشد
که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند کنند و آن معدنی و مصنوعی هر
دو می باشد، معدنی از چشمه برمی آید و مانند برف و یخ ، و مصنوعی آنست که یک جزو
نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ ریزند و شیر گاومیش ، آن مقدار که اجزاء
را بپوشاند، در دیگ کنند و چندان بجوشانند که سخت شود و آنرا بعربی ملح الصناعه
خوانند. (برهان ) (از انجمن آرا). و اُشه که معرب آن اشق است همین خاصیت و طبیعت دارد،
از برهان نقل شد، در فرهنگها نیافتم. (انجمن
آرا). دوایی است که به هندی سها گویند و بکاف عربی دیده نشده . (از مدار و برهان از
غیاث اللغات ) (آنندراج ). دارویی که بوره نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی است از
نمک بورقی و
آن به ذوب طلا و نرمی آن کمک کند. قسمی از آن معدنی است که با طلا
و مس در جوانب معدن یافت
شود و مصنوع آن از ادرار (بول ) و غیره بدست آید.(فرهنگ
فارسی معین ). رجوع به
بحرالجواهر و ترجمه ٔ ضریر انطاکی ص 100 و
نزههالقلوب و الجماهر ص 254
شود. لغت نامه دهخدا
4. این کوششهای گوناگون برای تلفظ این نام بروشنی
نشان میدهد كه این نام در واقع وام واژه است ونام سنسكریت هیچ ربطی به نام مردمی
كه احتمالاً این محصول را عرضه میكردند، یعنی
در هیمالیای بطلمیوس ندارد .(Yule,
Hobson- Jobson, p. 923) چگونه
می شود در هیمالیا بوره پیدا شود!
5.
Klaproth, Mémoires relatifs à l’Asie, Vol. III, p. 347.
*** شوره . [ رَ / رِ ] (اِ) از آن باروت سازند و به عربی ملح الدباغین گویند و معرب آن شورج است . (برهان )
(آنندراج ). جسمی که در ساختن باروت بکار میرود و عبارت است از «آزتات پتاس » و
این جسم را در هندوستان و مصر پس از آنکه موسم باران گذشت از سطح زمین میگیرند، ولی
در ایران از کنار دیوارهای خرابه و مرطوب به دست می آورند و مخصوصاً در کرمان
چندین کارخانه ٔ شوره سازی موجود است . (ناظم الاطباء). در اصطلاح شیمی ، جسمی است
سفید و متبلور شبیه نمک که در شوره زارها حاصل شود و آن را مصنوعاً هم تهیه کنند
و برای ساختن باروت بکار رود. ازتات پتاسیم . شوره قلمی . شورج (معرب ).(فرهنگ
فارسی معین ). ازتاتهای طبیعی که در قدیم بطور کلی معروف به شوره بودند بصورت ژیزمان وجود
دارند و قبل از کشف طریقه ٔ سنتزاسید ازتیک تنها منبع تهیه ٔ این اسید بودند، فعلاً هم بعلت وجود «ید» از استخراج ازتات
سدیم ژیزمان خیلی کاسته نشده است . در بعضی نقاط دیگر مثل مصر و ایران ، سطح زمین یا
دیوارها بعد از باران از یک گرد سفیدرنگی پوشیده میشود که همان ازتات کلسیم می
باشد... (شیمی عمومی معدنی فضل اﷲ شیروانی ج 1 ص ( 270. و نیز رجوع به کتاب شیمی معدنی هاشم بری شود : و از او [ بخارا ] بساط و فرش و مصلی نماز خیزد نیکوی پشمین و شوره خیزد که به جایها ببرند. (حدود العالم(. لغت نامه دهخدا.
6. نیز، نک:.T‛oung
Pao, 1914, pp. 88-89
**** نوشادر.
[ دُ]
)اِ) نشادر. ملحی است جامد و متبلور و بی
رنگ وبو که از ترکیب جوهر نمک (اسید کلریدریک ) و آمونیاک به دست می
آید و نام علمیش کلرور آمونیوم است . طعم آن زننده است و در آب گرم به
خوبی حل میشود. در سفیدگری و لحیم کاری مورد استعمال دارد ودر صنایع
مختلف و پزشکی نیز از آن استفاده میکنن ).فرهنگ فارسی معین ). یکی از عقاقیر ارباب
صنعت کیمیاست و آن بر دو نوع است ، معدنی و مصنوعی . (از مفاتیح ). لغت فارسی است و
آن معدنی و مائی و مصنوعی می باشد و معدن او در بلاد حاره مثل حبشه و قطعات آن
مانند شوره یافت می شود، و مائی از آن آبی است که چون به دست حرکت بسیار دهند کف می کند
و از جوشاندن آن آب قطعات سفید بر روی آن بسته میشود. و انطاکی گوید در نواحی
اصفهان آب مذکور موجود است و گویند در جبال خراسان نیز می باشد و معدنی و مائی
عزیزالوجودند، و مصنوعی آن از دودهای کثیف حمام به هم میرسد و رنگ آن اغبر است و از دود
تصعید میشود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معدن آن کوهی است در نواحی سمرقند و نیز
کوهی است در نزدیکی دمندان که از توابع کرمان است و در آن کوه غاری است و از غار
بخاری برمی آید و منجمد می شود و این قسم بهترین اقسام است .
و قسم دیگر از داش خشت پزی و گلخن حمام
حاصل میشود و آن راارباب صنعت
عقاب و نسر طایر و مشاطه گویند و عربان ملح بوتیه خوانند. (از برهان قاطع). و
نیز رجوع به ترجمه ٔ
صیدنه و عقار شود :
و اندر
کوههای وی [ ماوراءالنهر
] همه داروهاست که از کوه خیزد چون زاک و زرنیخ و گوگرد و
نوشادر. (حدود العالم ).
و اندرکوههای وی معدن نوشادر بسیار است . (حدود العالم). لغت نامه دهخدا
7.
D. Hanbury, Science Papers, pp. 217, 276.