۱۳۹۵ شهریور ۲۸, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (شانزدهم) 4

بنستکی
بفتح باء فارسی و سکون نون و کسر سین مهمله و سکون تاء چهار نقطۀ هندی و کسر کاف و سکون یا و بن چهتکی نیز نامند یعنی درخت جنکلی پریشان زیرا که بن بفتح باء موحده بزبان هندی بمعنی جنکل و چهتک بمعنی پاشان است
ماهیت ان
نباتی است هندی ما بین شجر و کیاه با شاخهای بسیار باریک بسطبری انکشتی و انبوه هر شاخی مشتمل بر شاخهای بسیار باریک و بر انها برکهای کوچک فی الجمله شبیه ببرک حنا بعضی کوچک و بعضی اندک بزرک تر و عریضتر و کوتاه تر از ان و ثمر آن فی الجمله شبیه بعنب الثعلب و اندک از ان پهن تر و در خامی سبز و بعد رسیدن بنفش می کردد و بی طعم غالبی و در جوف آن تخمهای ریزه سبز رنک منبت آن کنار آبها
طبیعت ان
ظاهرا کرم و خشک باشد
افعال و خواص
آن
چون برک و ثمر آن را نرم بسایند و بر شکم مستسقی تا هر جا که ورم باشد کرم کرده ضماد نمایند و بالای آن برک بید انجیر را نیز کرم کرده بکذارند و با پارچه به بندند و تمام شب بکذارند و همچنین تا سه چهار شب ادرار قوی آورد و آشامیدن برک و ثمر و شاخهای باریک آن با آب سائیده جهت دفع رطوبت رحم و سیلان آن و اسقاط نمودن جنین مفید
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
بنیاله

بفتح باء فارسی و سکون نون و فتح یاء مثناه تحتانیه و الف و لام و ها

ماهیت ان

ثمری است هندی بقدر آلوئی و طعم آن بعضی چاشنی دار و بعضی مائل بترشی و در جوف بعضی پنج و شش تخم کوچک و در جوف بعضی زیاده بخلاف آلو که در ان یک تخم می باشد و درخت آن بعضی خاردار و بعضی بی خار نیز شبیه بدرخت آلو در برک و شاخ و شاید نوعی از آلو باشد که در ملک بنکاله بسبب غلظت هوا و آب چنین می شده باشد و چون ثمر پختۀ آن را خواهند تناول نمایند باید که آن را خوب بمالند تا نرم شود و تخمها از لحم آن جدا کردد پس بمکند آن را و الا ترش و عفص می باشد
افعال و خواص آن
مسکن صفرا و مهیج بلغم صفراوی مزاجان را نافع و بلغمی مزاجان را مضر و مورث حمی خصوص آنچه در آخر موسم در سنبله و حوالی میزان می رسد و جنکلی آن را ثمر کوچکتر و شیرین تر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
بورق . [ رَ ] (معرب ، اِ) معرب بوره . یکی از عقاقیر اصحاب صناعت کیمیا. و آن بر چند صفت است : یکی بورق الخیز و قسمی دیگر که آنرا نطرون گویند و بورق الصناعة و زراوندی و این بهترین صنف بورق است . (مفاتیح ). چیزی است مانند نمک . معرب بوره . (غیاث ). انواع آن : بوره ٔ ارمنی ، بوره ٔ زرگری ، بوره خبازان و بوره ٔ زراوندی که بسرخی زند. بوره ٔ کرمانی ، بوره ٔ مغربی و الوانش بسیاراست . (از نزهة القلوب ). رجوع به بوره و بورک شود.
-
تنکار. [ ت َ ] (اِ) دارویی باشد که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند کنند و آن معدنی و مصنوعی هر دو می باشد، معدنی از چشمه برمی آید و مانند برف و یخ ، و مصنوعی آنست که یک جزو نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ ریزند و شیر گاومیش ، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند، در دیگ کنند و چندان بجوشانند که سخت شود و آنرا بعربی ملح الصناعه خوانند. (برهان ) (از انجمن آرا). و اُشه که معرب آن اشق است همین خاصیت و طبیعت دارد، از برهان نقل شد، در فرهنگها نیافتم . (انجمن آرا). دوایی است که به هندی سها گویند و بکاف عربی دیده نشده ۞ . (از مدار و برهان از غیاث اللغات ) (آنندراج ). دارویی که بوره نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی است از نمک بورقی ۞ و آن به ذوب طلا و نرمی آن کمک کند. قسمی از آن معدنی است که با طلا و مس در جوانب معدن یافت شود و مصنوع آن از ادرار (بول ) و غیره بدست آید.(فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بحرالجواهر و ترجمه ٔ ضریر انطاکی ص 100 و نزهةالقلوب و الجماهر ص 254 شود.
//////////////
بورق
بضم با و سکون واو و فتح راء مهمله و سکون قاف معرب از بوره فارسی است و بهندی پاپری لون نامند
ماهیت ان
نمکی است که در زمین شوره زار متولد می کردد از آب و نمک و انواع می باشد معدنی و مصنوع بهترین آن معدنی است که از معدن آن آورده باشند و این اصناف و الوان می باشد بعضی سفید سبک پر سوراخ که طعم آن شور باشد و این را ارمنی نامند جهت آنکه از ارمینیه آورند و اعلی و اجود اصناف است و بعضی سرخرنک و این را نطرون نامند و بهترین این مصری سرخ و نرم با ملوحت و اندک ترشی و تلخی است و بعضی اغبر صفایحی و این معروف ببورق الخبازین است جهت آنکه خبازان در آب حل نموده بر قرص نان پیش از طبخ می مالند و بر تنور می چسپانند تا باعث سفیدی و رونق نان کردد و بعضی را بورق الصناعه نامند و آن سفید سنجی سنکین است و زرکران در تصفیه و جلای نقره مستعمل دارند جهت آنکه آن را بسیار صفا و جلا می دهد و بعضی زبدی است و این در نهایت خفت و نرمی می باشد و آن را از افریقیه می آورند و این حادترین اصناف است و بهترین این صنف سبک صفایحی رقیق سریع التفتیت بنفش رنک لذاع است که در صورت مانند کف منجمد باشد و این نیز اکر خفیف صلب است افریقی است و الا رومی اما زبد بورق سبک غیر آنست جهت آنکه زبدی بورق سبک کبیر الحجم شبیه بآرد کندم خالص و بورۀ زبدی منجمد با ترابیت و حمرت ست فرق میان زهرۀ اسیوس و زبد البورق آنست که زبد البورق بسیار سفید و سنکین تر و با اندک زردی می باشد بخلاف آن و اما مصنوع آن پس آنچه را از برادۀ شیشه و سرب مساوی الوزن سوده تسقیۀ به آب محلول قلی نموده و با آب محلول قلی بسیار بران ریخته بآتش طبخ می دهند تا آنکه بسوزد و بارزانت می باشد و تنکار ازین قسم بعمل می آید و آنچه از درخت غرب بعمل می آورند که آب برک آن را می جوشانند تا غلیظ کردد و قرصها می سازند و این بسیار سبک و سفید مائل بسیاهی و ملوحت می باشد و این بسیار کم یاب است و بورق الغرب نامند بهترین همه اصناف ارمنی باوصاف مذکوره است و تندترین همه زبدی است
طبیعت ان
کرم تا اواسط سوم و خشک تا اواخر آن و نطرون و بورق زبدی افریقی تا اواسط چهارم
افعال و خواص آن
محلل و جالی و جاذب خون بظاهر جلد و آشامیدن ارمنی آن قاطع اخلاط غلیظه و مسکن مغص و رافع قولنج و مهیج باه و مقاوم سموم و بتنهائی و یا با ادویۀ مناسبه جهت سرفۀ بلغمی و با هموزن آن زیرۀ کرمانی و ماء العسل و با طبیخ زوفی یا حاشا یا سداب یا شبت و امثال اینها جهت تحلیل ریاح و تسکین مغص مفرط و بابیخ انجدان جهت رفع مضرت خون کرم کاو و تحلیل خون منجمد در معده و با آب و شراب جهت ذراریح و با ادویۀ قاتلۀ دیدان باعث اخراج و قوت فعل آنها است و چون پنج درهم آن را در نیم رطل آب بیندازند و بر آتش ملایم جوش دهند تا آنکه آب کردد و ربع رطل زیت عذب در ان ریزند و بنوشند جهت قولنج یابس خصوص قولنجی که عارض کردد کدازند کان نقره و سرب را و با بنفشه و صمغ عربی مسهل بلغم غلیظ و مخرج کرم معده و با زیرۀ کرمانی و میپختج جهت رفع خناق عارض از شرب نطر و قطور محلول آن با آب و شراب زوفی در کوش جهت رفع اوجاع و تفتیح سدد و دوی و قطع رطوبت جاری از ان و با سرکه جهت تنقیۀ چرک آن و غرغرۀ آن با خل خمر جهت اسقاط زلوی در حلق مانده و اکتحال آن با عسل جهت حدت بصر و ضماد آن با پیه الاغ و سرکه و یا پیه خنزیر جهت رفع سمیت کزیدۀ سک دیوانه و با صمغ البطم بر دمامیل جهت انفتاح آنها و با انجیر جهت استسقا و ضماد آن با قیروطیات جهت رفع هزال و حزاز و حکه و جرب و فالجی که در ان کردن میل بسوی خلف نموده باشد نزد انحطاط علت و بر النوای عصب نیز نافع و طلای آن با روغن بابونه جهت رفع عرق و بتنهائی جهت رفع عرق نیز و بتنهائی جهت نیکوئی رنک رخسار و ستردن موی از هر عضوی که خواهند و مداومت استعمال آن سیاه کنندۀ بدن و دو درهم آن با سه درهم روغن زنبق بر ذکر و اطراف آن جهت تهیج انعاظ بهترین دوائی است و همچنین با عسل و مالیدن آن با روغن بر شکم و ناف و تهیکاه و نزد آتش نشستن کسی که در شکم او کرم باشد باعث قتل و اخراج آن و با ادهان مسخنه یا محلله مالیدن آن بر بدن صاحب حمیات دوریه هنکام برد و قشعریره و نشستن نزدیک آتش بین النفع و با مراهم جهت جرب و حکه و برص و شستن سر به آب محلول آن جهت حزاز و فرزجۀ آن جهت دفع رطوبات رحم و احتباس حیض مفید مفسد معده و محرک قئ مصلح آن مصطکی و صمغ عربی مقدار شربت آن از یکدرهم تا دو درهم و از قسم سرخ آن از نیم مثقال تا یک مثقال بدل آن یک وزن و نیم آن نمک و بعضی نصف وزن آن قطران و بعضی بوزن آن ملح اندرانی کفته اند و پاشیدن آن بر موی باعث رقت آن و جهت داء الثعلب و داء الحیه نافع و چون خواهند آن را بسوزانند طریقۀ احراق آن آنست که در کوزۀ کرده سر آن را محکم بسته بر اخکر کذارند و بکذارند تا سرخ کردد پس از آتش برداشته بکذارند تا سرد کردد و سائیده استعمال نمایند و محرق آن لطیف تر و حدت آن زیاد و قریب بقوت بورق زبدی است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
بوراکس
به فارسی «بوراکس» و «بوره» و «بوره زرگری» و «ملح ایرانی» و در کتب مختلف طب سنتی با نامهای «بورق» و «نطرون» و «تنکار» نامبرده شده است. به فرانسوی به آن‌Borax و به انگلیسی نیزBorax گویند.
بوراکس ترکیبی است سفید و متبلور به نام شیمیایی بورات هیدراته دو سدیم 74] به فرمول‌01 H 2 O وB 4 O 7 Na 2 که به حالت طبیعی در طبیعت یافت می‌شود و خام طبیعی آن به انگلیسی‌Tincal خوانده می‌شود. ماده‌ای است متبلور سفید مانند نمک، طعم آن تلخ و کمی شور در بعضی از انواع آن بیشتر شور است. سابقا از آب دریاچه‌های چین و تبت و هند و سایر مناطق گرفته می‌شد ولی امروزه با به کار بردن بورات دوشو[75] که به مقدار فراوان معادن آن در نواحی مختلف دنیا بخصوص در منطقه آسیای صغیر موجود است و یا به کار بردن بوروناترو کالسیت 76] به‌طور صنعتی ساخته می‌شود. بوراکس در حالت ذوب اکسیدها را حل می‌کند و پس از سرد شدن در اثر اکسیدی که حل کرده است، رنگین می‌شود که آن را در این حالت «مروارید بوراکس» می‌نامند و از این خاصیت آن در تجزیه و تحلیل معدنی استفاده می‌شود. در
معارف گیاهی، متن‌ج‌7، ص: 55
طب و پزشکی بوراکس به عنوان ماده قلیایی و ضد عفونی مجاری ادرار مصرف دارد.
بوراکس معمولا به چند صورت به بازار عرضه می‌شود. بعضی از آنها سفید، سبک و پرسوراخ و طعم آن شور است و آن را اصطلاحا «بوراکس ارمنی» می‌نامند چون از ارمنستان می‌آورند. نوع دیگری از آن سرخ‌رنگ است که آن را «نطرون» نامند و بهترین از این نوع سرخ‌رنگ، کمی شور و کمی ترش و تلخ می‌باشد. نوع دیگری از آن غبارآلود و معروف به «بوره نانوایان» یا «بوره خبازان» است زیرا نانواها سابقا در موقع پختن نان در آب حل نموده و روی قرص نان قبل از پخته شدن می‌مالیدند و پس از آن نان را به تنور می‌چسبانند تا باعث سفیدی نان شود. نوع دیگر که آن را «بورق الصناعه» و یا «بوره زرگری» نامند، سفید و سنگین است و زرگرها برای تصفیه و جلای نقره به کار می‌برند.[77]
معارف گیاهی ؛ متن‌ج‌7 ؛ ص55
ش تهیه محلول مخلوطی برای ضد شقاق: تنکار 3 گرم، گلیسیرین خالص 40 گرم، آب مقطر 150 گرم. اینها را مخلوط کرده و برای رفع ترک و شقاق پوست می‌مالند.
تهیه محلول دیگری برای رفع کک و مک: تنکار 2 گرم، گلاب 20 گرم، عرق بهارنارنج 20 گرم. آنها را حل کرده روزی 4- 3 دفعه خالهای کک‌مک را با این محلول بشویند.
معارف گیاهی، متن‌ج‌7، ص: 56
/////////////
4002 hu-lo ، *xu-lak، و نیز احتمالاً *fu-lak، *fu-rak، یكی از فرآورده های ایران است1 كه هنوز توضیح داده نشده است. از دید من شاید همبرابر باشد با صورتی چون پورک، *purakدر فارسی میانه، برابر با بورک، būrak ، بوره، būra در فارسی امروزی، و پورگ، porag (’’بُراگس‘‘) در ارمنی.  گرچه در مورد این شناسائی دربست بی گمان  نیستم، امیدوارم نكات زیر درباره بوره سودمند افتد.  همه می‌دانند كه ایران و تبّت دو تأمین‌‌كننده عمده بوره* در بازار جهانی اند.  چینی‌های باستان این را  خوب می دانستند، زیرا در T‛ai p‛in hwan yü ki2 در مقاله‌ای دربـــاره پو-ســــــــه (ایران) آمـده: ’’خاكش دریاچه‌های شـــــــور دارد كه مردم جایگزین  نمـــــــــک ‌كنند‘‘ (   4003  ). خود واژه انگلیسی بوراگس، ’’borax‘‘ (كه x پایانی از زبان اسپانیولی آمده و اكنون آن را borraj می‌نویسند) بر گرفته از فارسی است و پیرامون سده نهم اعراب آن را وارد زبانهای رومیایی كردند.  واژه روسی burá  یکراست از فارسی وارد آن زبان شده است.  واژه انگلیسی ’’tincal، tincar‘‘ (بوره خام كه در رسوبات دریاچه‌های ایران و تبّت یافت می‌شود) از واژه فارسی تنکار**، tinkār ، تنکال، tinkāl3 یا تنگار، tangār مشتق و در سنسكریت  takana ، tanka ، tanga ، tagara شده است؛4 این واژه در مالایایی tingkal ، در قرقیزی dänäkär و در تركی عثمانی tängar است. 5 واژه فارسی دیگری از همین دست، یعنی شوره***،  šora  (نیترات سدیم، نیترات پتاسیم) را تبتی‌ها به همان صورت شوره، šo-ra  وام گرفته اند، هر چند در زبان خودشان نیز نامهایی برای آن دارنــــــــد: ze-ts’wa ، ba-ts‛wo (’’نمکِ گاو‘‘) و ts‛a-la . این واژه فارسی  را به شکل شورکه، sorāka سنسكریتی شده و در هند برای نامیدن شوره، نیترات سدیم، یا نیترات پتاسیم به كار می‌رود. 6
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان(ساینو-ایرانیکا)
///////////
بوره
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بوره در افغانستان به معنی شکر است. مقالۀ شکر را ببینید.
Borax
Borax crystals
Ball-and-stick model of the unit cell of borax decahydrate
نام‌گذاری آیوپاک[نهفتن]
Sodium tetraborate decahydrate
شناساگرها
شماره ثبت سی‌ای‌اس   1303-96-4 (decahydrate) Yes
کم‌اسپایدر       17339255 Yes
UNII 91MBZ8H3QO Yes
شمارهٔ ئی‌سی 215-540-4
جی‌مول-تصاویر سه بعدی       Image 1
SMILES
[نمایش]
InChI
[نمایش]
خصوصیات
فرمول مولکولی          Na2B4O7·10H2O or Na2[B4O5(OH)4]·8H2O
جرم مولی       381.37 (decahydrate)
شکل ظاهری    white solid
چگالی  1.73 g/cm³ (solid)
دمای ذوب      743 °C (anhydrous) [۱]
دمای جوش    
1575 °C
ترکیبات مرتبط
دیگر آنیون‌ها    سدیم آلومینات; sodium gallate
دیگر کاتیون‌ها  Potassium tetraborate
ترکیبات مرتبط  بوریک اسید سدیم پربورات
به استثنای جایی که اشاره شده‌است در غیر این صورت، داده‌ها برای مواد به وضعیت استانداردشان داده شده‌اند (در 25 °C (۷۷ °F)، ۱۰۰ kPa)
 Yes (بررسی) (چیست: Yes/؟)
Infobox references

بوره.
بوره یکی از مواد معدنی و از نمک‌های اسید بوریک است. بوره معمولاً به شکل پودر سفیدی متشکل از بلورهای نرم بی‌رنگ است که به آسانی در آب حل می‌شوند.

بوره کاربردهای زیادی دارد و از اجزاء استفاده شده در شوینده‌ها، مواد آرایشی و لعاب شیشه‌ها است. در زیست‌شیمی از آن به عنوان محلول‌های حائل، ماده ضد آتش، حشره‌کش و قارچ‌کش در فایبرگلاس بهره‌گیری می‌شود.

نام این کانی در زبان‌های اروپایی بوراکس است که وام‌واژه‌ای است از فارسی در آن زبان‌ها. شکل پارسی میانه این واژه بورَک است.[۲]

چین و تبت و هندوستان گرفته می‌شد.
بوره ارمنی، بوره سفید و بوره سلمانی از انواع آن بود.[۳]

در مجموعه نسخه‌های دانشمند مسلمان ابویوسف کِنْدی، بوره یکی از اجزای گردهای مختلف دندان‌شویی است. در آن زمان برای درمان یکی از بیماری‌های چشم آن را بر چشم می‌پاشیدند.[۴]

پیشینیان می‌پنداشتند که اگر قدری از بوره را با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه است و اگر نکند دوشیزه نیست.[۵]

تنکار[ویرایش]
بوره مصنوعی نخستین بار توسط ایرانیان ساخته شد و تِنکار نام داشت. این واژه هنوز در زبان‌های اروپایی به صورت tincal استفاده می‌شود.[۴]

تنکار دارویی بود که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند می‌دادند. برای ساخت تنکار یک جزو نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ می‌ریختند و شیر گاومیش، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند، در دیگ می‌افزودند و می‌جوشاندند تا سخت شود.[۶]

منابع[ویرایش]
Wikipedia contributors، «Borax،» Wikipedia, The Free Encyclopedia، (accessed March ۲۴، ۲۰۰۹).

پرش به بالا CRC Handbook of Chemistry and Physics 86th edition (2005–2006) section 4 page 88
پرش به بالا borax - definition of borax by the Free Online Dictionary, Thesaurus and Encyclopedia
پرش به بالا دهخدا، بوره
پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ دانشنامه جهان اسلام: بوره
پرش به بالا همان.
پرش به بالا دهخدا، تنکار
////////////
به عربی بورق . بوراکس:
البَوْرق أو البوراكس (بالإنجليزية: Borax)، وهو مُرَكَّب مهم لعنصر البورون. يتكون من بلورات ناعمة، بيضاء متعددة الأطراف. وتذوب بلورات البورق بسرعة في الماء وتتجمع معًا إذا تعرضت لهواء رطب. والاسم الكيميائي للبورق بورات الصوديوم أو رباعي بورات الصوديوم وصيغته الكيميائية ( Na2B4O7·10H2O )
محتويات  [أظهر]
استعمالاته[عدل]
وللبورق عدة استعمالات صناعية. وتحتوي الكثير من مساحيق الغسيل، وأجهزة إزالة عسر الماء، والصابون على البورق. ويخلط المُصنِّعون البورق مع الصلصال وبعض المواد الأخرى لصنع مينا الخزف لأحواض الغسيل والمواقد والثلاجات، والبلاطات المعدنية. ويستعمل صانعو الأواني الفخارية البورق ليقوي منتجاتهم وليضفي لمعانًا على الصحون. ويخلط الزجَّاجون البورق مع الرمل لينصهر بسهولة وينتج زجاجًا قويًّا لامعًا. وتصنع أواني الطبخ الزجاجية ومقاييس الحرارة من الزجاج المحتوي على البورق. كما يستعمل البورق في صناعة النسيج، وفي دبغ الجلود وفي صناعة الورق.
المصادر الطبيعية[عدل]
تأتي معظم إمدادات العالم من البورق من وادي الموت في جنوب كاليفورنيا، كما يُستخرج البورق في الولايات المتحدة الأمريكية من المناجم السطحية في صحراء موهابي المجاورة حيث يقوم عمال التعدين بإزالة الطبقة الأرضية العليا لكشف الطبقة التي يوجد فيها البورق. ويستعمل العمال المتفجرات لنسف وتفكيك البورق الصلب. ثم يتم تكسير كتل البورق الكبيرة وإذابتها. ويمر المحلول بعدة مراحل تنقية حتى يتم الحصول على بلورات البورق.
كذلك يتم الحصول على البورق من البحيرات الجافة أو المرة. ويتم ضخ المحلول الملحي الذي يحتوي على أملاح كثيرة غير البورق من البحيرة إلى حاويات. ويوضع المحلول في أحواضٍ لفصل البورق عن الأملاح الأثقل التي تهبط إلى أسفل. ويتبلور المحلول الملحي المتبقي وينقى البورق.
من المصادر الكبرى للبورق التجاري معدن يسمى الكرنيت. وتوجد كميات كبيرة من هذا المعدن الذي يتكون من نحو75% من بورات الصوديوم النقي، في صحراء موهابي. ويتم الحصول على البورق من الكرنيت بإذابة المعدن في الماء وترشيح الشوائب، ثم تركه ليتبلور مرة ثانية.
ويقال إن صحراء التيبت كانت أول مصدر للبورق. ومنذ العشرينيات من القرن العشرين أنتجت الولايات المتحدة معظم الإنتاج العالمي من البورق.
مواضيع متعلقة[عدل]
بورون
مراجع[عدل]
^ اكتب عنوان المرجع بين علامتي الفتح <ref> والإغلاق </ref> للمرجع PGCH57
////////////
به اردو سهاگه:
سُہاگہ (borax) ایک پانی میں حل پذیر معدنیات ہے جو بورون کا مرکب ہے۔ اس کا کیمائی نام سوڈیئم بوریٹ، سوڈیئم ٹیٹرا بوریٹ یا ڈائی سوڈیئم ٹیٹرا بوریٹ ہے۔
سہاگہ
Borax crystals
Ball-and-stick model of the unit cell of borax decahydrate
Names
IUPAC name
Sodium tetraborate decahydrate
شناختساز
کاس عدد      
[1303-96-4]
اینیکس عدد   
215-540-4
ATC code   S01AX07
اسمائلس        
 
شناختساز       
 
ChemSpider ID   17339255
خـواص
سالماتی_صیغہ
Na2B4O7·10H2O or Na2[B4O5(OH)4]·8H2O
مولرکمیت      
381.38 (decahydrate)
201.22 (anhydrate)
ظہور   white solid
کثافت 
1.73 g/cm3 (solid)
نقطۂ_پگھلاؤ 
743 °C, 1016 K, 1369 °F (anhydrate[1])
نقطۂ ابال       
1575 °C, 1848 K, 2867 °F
خـطرات
NFPA 704 
NFPA 704.svg010
وابستہ مرکبات
Other anions       Sodium aluminate; sodium gallate
Other cations       Potassium tetraborate
وابستہ مرکبات         Boric acid, sodium perborate
Except where noted otherwise, data is given for materials in their standard state (at 25 °C (77 °F), 100 kPa)
  ویری فائی (کیا ہے: Yes/؟)
خانہ معلومات حوالہ جات
سونے پہ سہاگہ[ترمیم]
سونے پر سہاگہ اردو کی مشہور کہاوت ہے کیونکہ سونے کو سہاگے کے ساتھ ملا کر گرم کرنے پر سونا اور چمک اٹھتا ہے۔
سونا 1064 ڈگری سینٹی گریڈ کے ٹمپریچر پر پگھلتا ہے اور اتنا ٹمپریچر حاصل کرنا دشوار ہوتا ہے۔ سہاگہ 743 ڈگری سینٹی گریڈ پر پگھلتا ہے اور پگھلا ہوا سہاگہ بہت سی دھاتوں کو اپنے اندر حل کرنے کی صلاحیت رکھتا ہے۔ دوسرے الفاظ میں سہاگہ دوسری دھاتوں کا نقطہ پگھلاو کم کر دیتا ہے۔ اس طرح سونے کو گلانا آسان ہو جاتا ہے۔
مزید گرم کرنے پر سہاگہ سونے میں موجود دوسری دھاتوں سے عمل کر کے انہیں آکسائیڈ میں تبدیل کر دیتا ہے جبکہ سونے کا آکسائیڈ نہیں بنتا۔ یہ آکسائیڈ سہاگے میں حل ہو جاتے ہیں۔ اس طرح خالص سونا نیچے بیٹھ جاتا ہے اور کھوٹ (dross, slag) اوپر تیرنے لگتا ہے جسے با آسانی الگ کیا جا سکتا ہے۔ عام زبان میں اسے سونے کا میل کاٹنا کہتے ہیں۔
سہاگے سے معدنیات سے سونا الگ بھی کیا جاتا ہے۔ کبھی اس کام کے لیئے پارہ بہت استعمال کیا جاتا تھا مگر زہریلا ہونے کی وجہ سے پارے کا استعمال خطرناک ہوتا ہے۔[2]
سہاگہ سولڈرنگ کے کاموں میں بڑی کثرت سے استعمال ہوتا ہے اور فلکس (Flux) کہلاتا ہے۔
////////////
Borax
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Borax (disambiguation).
"Sodium borate" redirects here. For sodium perborate, see Sodium perborate.
Borax
Borax crystals
Ball-and-stick model of the unit cell of borax decahydrate
Names
Sodium tetraborate decahydrate
Identifiers
1303-96-4 (decahydrate) Yes
215-540-4
Jmol 3D model
Properties
Na2B4O7·10H2O or Na2[B4O5(OH)4]·8H2O
381.38 (decahydrate)
201.22 (anhydrate)
Appearance
white solid
1.73 g/cm3 (solid)
743 °C (1,369 °F; 1,016 K) anhydrate[1]
1,575 °C (2,867 °F; 1,848 K)
Structure
C2/c
2/m
Pharmacology
Hazards
NFPA 704 four-colored diamond
0
1
0
US health exposure limits (NIOSH):
PEL(Permissible)
none[2]
REL(Recommended)
TWA 1 mg/m3 (anhydrate and pentahydrate)[2][3]
TWA 5 mg/m
3(decahydrate)[4]
IDLH (Immediate danger)
N.D.[2]
Related compounds
Other anions
Other cations
Related compounds
Except where otherwise noted, data are given for materials in their standard state (at 25 °C [77 °F], 100 kPa).
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a2/X_mark.svg/12px-X_mark.svg.png verify (what is Yeshttps://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a2/X_mark.svg/7px-X_mark.svg.png ?)
Borax, also known as sodium boratesodium tetraborate, or disodium tetraborate, is an important boron compound, a mineral, and a salt of boric acid. Powdered borax is white, consisting of soft colorless crystals that dissolve easily in water.
Borax has a wide variety of uses. It is a component of many detergents,cosmetics, and enamel glazes. It is also used to make buffer solutions inbiochemistry, as a fire retardant, as an anti-fungal compound, in the manufacture of fiberglass, as a flux in metallurgy, neutron-capture shields for radioactive sources, a texturing agent in cooking, as a precursor for other boron compounds, and along with its inverse, boric acid, is also useful as an insecticide.
In artisanal gold mining, the borax method is sometimes used as a substitute for toxic mercury in the gold extraction process. Borax was reportedly used by gold miners in parts of the Philippines in the 1900s.[5]
The term borax is used for a number of closely related minerals or chemical compounds that differ in their crystal water content, but usually refers to thedecahydrate. Commercially sold borax is partially dehydrated.
Borax was first discovered in dry lake beds in Tibet and was imported via the Silk Road to Arabia.[6] Borax first came into common use in the late 19th century when Francis Marion Smith's Pacific Coast Borax Companybegan to market and popularize a large variety of applications under the 20 Mule Team Borax trademark, named for the method by which borax was originally hauled out of the California and Nevada deserts in large enough quantities to make it cheap and commonly available.[7][8]
Contents
  [show
Chemistry[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/26/Tetraborate-xtal-3D-balls.png/160px-Tetraborate-xtal-3D-balls.png
The structure of the anion [B4O5(OH)4]2− in borax
The term borax is often used for a number of closely related minerals or chemical compounds that differ in their crystal water content:
·         Anhydrous borax (Na2B4O7)
·         Borax pentahydrate (Na2B4O7·5H2O)
·         Borax decahydrate (Na2B4O7·10H2O)
Borax is generally described as Na2B4O7·10H2O. However, it is better formulated as Na2[B4O5(OH)4]·8H2O, since borax contains the [B4O5(OH)4]2− ion. In this structure, there are two four-coordinate boron atoms (two BO4 tetrahedra) and two three-coordinate boron atoms (two BO3 triangles).
Borax is also easily converted to boric acid and other borates, which have many applications. Its reaction with hydrochloric acid to form boric acid is:
Na2B4O7·10H2O + 2 HCl → 4 H3BO3 + 2 NaCl + 5 H2O
The "decahydrate" is sufficiently stable to find use as a primary standard for acid base titrimetry.[9]
When borax is added to a flame, it produces a yellow green color.[10] Borax is not used for this purpose in fireworks due to the overwhelming yellow color of sodium. Boric acid is used to color methanol flames a transparent green.
Etymology[edit]
The English word borax is Latinized: the Middle English form was boras, from Old French boras, bourras. That may have been from medieval Latinbaurach (another English spelling), borac(-/um/em), borax, or maybe directly from the Arabic, along with Spanish borrax (> borraj) and Italianborrace, in the 9th century. The Arabic was (is) بورق bauraq/bwrk ("natron"), a word also used for borax. Traditional Arabic dictionaries say that it derives from the verb "to glisten", which is also written بورق bwrq, but it seems to actually derive from the Persian būrah (بوره "borax").[11] The word borax is found in Arabic būraq (بورق), meaning "white"; which is from Middle Persianbwrk, which might have meant potassium nitrate or another fluxing agent, now known as būrah (بوره). Another name for borax is tincal, fromSanskrit.[6]
The word tincal /ˈtɪŋkəl/ "tinkle", or tincar /ˈtɪŋkər/ "tinker", refers to crude borax, before it is purified, as mined from lake deposits in Tibet, Persia, and other parts of Asia. The word was adopted in the 17th century from Malay tingkal and from Urdu/Persian/Arabic تنکار tinkār/tankār; thus the two forms in English. These all appear to be related to the Sanskrit टांकण ṭānkaṇa.[12]
Natural sources[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b1/Borax_ball.jpg/150px-Borax_ball.jpg
Borax "cottonball"
Borax occurs naturally in evaporite deposits produced by the repeated evaporation ofseasonal lakes. The most commercially important deposits are found in TurkeyBoron, California; and Searles LakeCalifornia. Also, borax has been found at many other locations in the Southwestern United States, the Atacama desert in Chile, newly discovered deposits in Bolivia, and in Tibet and Romania. Borax can also be produced synthetically from other boron compounds. Naturally occurring borax (known by the trade name Rasorite–46 in the United States and many other countries) is refined by a process of recrystallization.[13]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f9/Hauling_Borax%2C_Death_Valley%2C_1904.jpg/240px-Hauling_Borax%2C_Death_Valley%2C_1904.jpg
Traction steam engine hauling borax,Death Valley, California, 1904
Uses[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/63/Borax.jpg/170px-Borax.jpg
Borax-based laundry detergent
Household products[edit]
Borax is used in various household laundry and cleaning products,[14] including the "20 Mule Team Borax" laundry booster and "Boraxo" powdered hand soap. Despite its name, "Borateem" laundry bleach no longer contains borax or other boron compounds. Borax is also present in some tooth bleachingformulas.[15]
pH buffer[edit]
Sodium borate is used in biochemical andchemical laboratories to make buffers, e.g. forgel electrophoresis of DNA, such as TBE or the newer SB buffer or BBS (borate buffered saline) in coating procedures. Borate buffers (usually at pH 8) are also used as preferential equilibration solution in dimethyl pimelimidate (DMP) based crosslinking reactions.
Co-complexing agent[edit]
Borax as a source of borate has been used to take advantage of the co-complexing ability of borate with other agents in water to form complex ions with various substances. Borate and a suitable polymer bed are used to chromatograph non-glycosylated hemoglobin differentially from glycosylated hemoglobin (chiefly HbA1c), which is an indicator of long termhyperglycemia in diabetes mellitus.
Water-softening agent[edit]
Borax alone does not have a high affinity for the hardness cations, although it has been used for that purpose. Its chemical equation for water-softening is given below:
Ca2+ (aq) + Na2B4O7 (aq) → CaB4O7 (s)↓ + 2 Na+ (aq)
Mg2+ (aq) + Na2B4O7 (aq) → MgB4O7 (s)↓ + 2 Na+ (aq)
The sodium ions introduced do not make water ‘hard’. This method is suitable for removing both temporary and permanent types of hardness.
Flux[edit]
A mixture of borax and ammonium chloride is used as a flux when welding iron and steel. It lowers the melting point of the unwanted iron oxide (scale), allowing it to run off. Borax is also used mixed with water as a flux when soldering jewelrymetals such as gold or silver. It allows the molten solder to flow evenly over the joint in question. Borax is also a good flux for "pre-tinning" tungsten with zinc – making the tungsten soft-solderable.[16] Borax is often used as a flux for forge welding.
Small-scale gold mining[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/9/91/Borax_wagons.jpg/220px-Borax_wagons.jpg
Old steam tractor and borax wagons, Death Valley
Borax is replacing mercury as the preferred method for extracting gold in small-scale mining facilities. The method is called the borax method and is used in the Philippines.[17]
Flubber[edit]
Main article: Flubber (material)
A rubbery polymer sometimes called SlimeFlubbergluep or glurch (or erroneously called Silly Putty, which is based on silicone polymers), can be made by cross-linking polyvinyl alcohol with borax. Making flubber from polyvinyl acetate-based glues, such as Elmer's Glue, and borax is a common elementary-science demonstration.[18][19]
Food additive[edit]
Borax, given the E number E285, is used as a food additive in some countries, but is banned in some countries, like the U.S., and Thailand. As a consequence, certain foods, such as caviar, produced for sale in the US contain higher levels ofsalt to assist preservation.[20] Its use as a cooking ingredient is to add a firm rubbery texture to the food, or as a preservative. In oriental cooking it is mostly used for its texturing properties. In Asia, borax (Chinese硼砂pinyinpéng shā or Chinese月石pinyinyuè shí) was found to have been added to some Chinese foods like hand-pulled noodleslamian and some rice noodles like shahe fenkway teow, and chee cheong fun recipes.[21] In Indonesia it is a common, but forbidden, additive to such foods as noodles, bakso (meatballs), and steamed rice. The country's Directorate of Consumer Protection warns of the risk of liver cancer with high consumption over a period of 5–10 years.[22]
Other uses[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1e/Boron_mine_pit.jpg/220px-Boron_mine_pit.jpg
Rio Tinto Borax Mine Pit, Boron, California
·         Ingredient in enamel glazes
·         Component of glasspottery, and ceramics
·         Used as an additive in ceramic slips and glazes to improve fit on wet, greenware, and bisque
·         Fire retardant
·         Anti-fungal compound for cellulose insulation
·         Moth proofing 10% solution for wool[23]
·         Pulverized for the prevention of stubborn pests (e.g. German cockroaches) in closets, pipe and cable inlets, wall panelling gaps, and inaccessible locations where ordinary pesticides are undesirable
·         Anti-fungal foot soak
·         Precursor for sodium perborate monohydrate that is used in detergents, as well as for boric acid and other borates
·         Tackifier ingredient in caseinstarch and dextrin based adhesives
·         Precursor for boric acid, a tackifier ingredient in polyvinyl acetatepolyvinyl alcohol based adhesives
·         Fluoride detoxification
·         Treatment for thrush in horseshooves
·         To make indelible ink for dip pens by dissolving shellac into heated borax
·         Curing agent for snake skins
·         Curing agent for salmon eggs, for use in sport fishing for salmon
·         Swimming pool buffering agent to control pH
·         Neutron absorber, used in nuclear reactors and spent fuel pools to control reactivity and to shut down a nuclear chain reaction
·         As a micronutrient fertilizer to correct boron-deficient soils.[24]
·         Preservative in taxidermy
·         To clean the brain cavity of a skull for mounting
·         To color fires with a green tint[25]
·         Was traditionally used to coat dry-cured meats such as hams to protect them from becoming fly-blown during further storage
·         Is found in some commercial vitamin supplements
·         For stopping car radiator and engine block leaks[26]
·         Used by blacksmiths in forge welding
·         Used as a woodworm treatment (diluted in water)
·         Used in the treatment or prevention of wood rot in classic wood boats
Toxicity[edit]
Borax, sodium tetraborate decahydrate, according to one study, is not acutely toxic.[27] Its LD50 (median lethal dose) score is tested at 2.66 g/kg in rats,[28] meaning that a significant dose of the chemical is needed to cause severe symptoms or death. The lethal dose is not necessarily the same for humans. On pesticide information websites it is listed as a non-lethal compound and of no hazardous concerns.[29]
First registered in 1946 by the EPA as an insecticide with various restrictions, all restrictions were removed in February 1986 due to the low toxicity of borax, as published in two EPA documents relating to boric acid and borax.[30][31]
EPA has determined that, because they are of low toxicity and occur naturally, boric acid and its sodium salts should be exempted from the requirement of a tolerance (maximum residue limit) for all raw agricultural commodities.[30]
Although it cited inconclusive data, a re-evaluation in 2006 by the EPA still found that "There were no signs of toxicity observed during the study and no evidence of cytotoxicity to the target organ."[32] In the reevaluation, a study of toxicity due to overexposure was checked and the findings were that "The residential handler inhalation risks due to boric acid and its sodium salts as active ingredients are not a risk concern and do not exceed the level of concern..." but that there could be some risk of irritation to children inhaling it if used as a powder for cleaning rugs.
Sodium tetraborate decahydrate has no known hazard issues.[33][clarification needed]
Conditions defined as "over-exposure" to borax dust can cause respiratory irritation, while no skin irritation is known to exist due to borax. Ingestion may cause gastrointestinal distress including nausea, persistent vomiting, abdominal pain, and diarrhea. Effects on the vascular system and brain include headaches and lethargy, but are less frequent. "In severe poisonings, a beefy red skin rash affecting palms, soles, buttocks and scrotum has been described. With severe poisoning, erythematous and exfoliative rash, unconsciousness, respiratory depression, and renal failure."[27]
A draft risk assessment released by Health Canada in July 2016 has found that overexposure to boric acid has the potential to cause developmental and reproductive health effects. Since people are already exposed to boric acid naturally through their diets and water, Health Canada advised that exposure from other sources should be reduced as much as possible, especially for children and pregnant women. The concern is not with any one product, but rather multiple exposures from a variety of sources. With this in mind, the department also announced that registrations for certain pesticides that contain boric acid, which are commonly used in homes, will have their registrations cancelled and be phased out of the marketplace. As well, new, more protective label directions are being introduced for other boric acid pesticides that continue to be registered in Canada (for example, enclosed bait stations and spot treatments using gel formulations).[34]
Possible carcinogen[edit]
The Indonesian Directorate of Consumer Protection warns of the risk of liver cancer with high consumption over a period of 5–10 years.[22]
Risk to fertility and pregnancy[edit]
Borax was added to the Substance of Very High Concern (SVHC) candidate list on 16 December 2010. The SVHC candidate list is part of the EU Regulations on the Registration, Evaluation, Authorisation and Restriction of Chemicals2006 (REACH), and the addition was based on the revised classification of borax as toxic for reproduction category 1B under the CLP Regulations. Substances and mixtures imported into the EU which contain borax are now required to be labelled with the warnings "May damage fertility" and "May damage the unborn child".[35] It was proposed for addition to REACH Annex XIV by the ECHA on 1 July 2015.[36] If this recommendation is approved, all imports and uses of borax in the EU will have to be authorized by the ECHA[needs update].
See also[edit]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ed/Papapishu-Lab-icon-6.svg/28px-Papapishu-Lab-icon-6.svg.pngChemistry portal
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/ac/Schlaegel_und_Eisen_nach_DIN_21800.svg/28px-Schlaegel_und_Eisen_nach_DIN_21800.svg.pngMining portal
·         Borax bead test
·         Buffer solution
·         Francis Marion "Borax" Smith
·         John Veatch
·         List of cleaning agents
·         Sodium borohydride
·         20 Mule Team Borax
·         Ulexite
References[edit]
1.     Jump up^ Lide, D. R., ed. (2005). CRC Handbook of Chemistry and Physics (86th ed.). Boca Raton (FL): CRC Press. p. 88. ISBN 0-8493-0486-5.
5.     Jump up^ "March 2012 ipad ewaste Filipino Borax, Pakistans Pollution, Artisanal Gold Mining". Blacksmithinstitute.org. Retrieved2016-08-07.
7.     Jump up^ "American Borax Production" Scientific American September 22, 1877
8.     Jump up^ Hildebrand, G. H. (1982) "Borax Pioneer: Francis Marion Smith." San Diego: Howell-North Books. p. 267 ISBN 0-8310-7148-6
9.     Jump up^ Mendham, J.; Denney, R. C.; Barnes, J. D.; Thomas, M. J. K. (2000), Vogel's Quantitative Chemical Analysis (6th ed.), New York: Prentice Hall, ISBN 0-582-22628-7 p. 316.
10.  Jump up^ Staff. "Creating Flame Colors". The Science Company. Retrieved November 30, 2008.
11.  Jump up^ "borax"Oxford English Dictionary (3rd ed.). Oxford University Press. September 2005. (Subscription or UK public library membership required.)
12.  Jump up^ "tincal"Oxford English Dictionary (3rd ed.). Oxford University Press. September 2005. (Subscription or UK public library membership required.)
13.  Jump up^ Wizniak, Jaime (July 2005). "Borax, Boric Acid, and Boron – From exotic to commodity" (PDF). Indian Journal of Chemical Technology. New Delhi: Council of Scientific and Industrial Research. 12 (4). ISSN 0975-0991.
14.  Jump up^ Record in the Household Products Database of NLM
15.  Jump up^ Hammond, C. R. (2004). The Elements, in Handbook of Chemistry and Physics 81st edition. CRC press. ISBN 0-8493-0485-7.
16.  Jump up^ Dodd, J.G. (1966). "Soft soldering to tungsten wire". Am. J. Phys. 34 (10): xvi. doi:10.1119/1.1972398.
17.  Jump up^ "The borax method" (PDF). Borax replacing mercury in small-scale mining. The Geological Survey of Denmark and Greenland (GEUS). Retrieved 2008-08-02.
18.  Jump up^ Parratore, Phil. Wacky Science: A Cookbook for Elementary Teachers. Dubuque, IA: Kendall Hunt. p. 26. ISBN 0-7872-2741-2.
19.  Jump up^ "Slime Recipe - How to Make Borax and White Glue Slime". Chemistry.about.com. Retrieved 2016-08-07.
20.  Jump up^ "Caviar glossary". The Caviar Guide a gourmet review of caviars & fish roe. Hanson Ltd, Geneva, Switzerland. Retrieved2008-07-07.
21.  Jump up^ "Chinese Ingredients: Borax Powder, Mushroom Extract - Chowhound". Chowhound.chow.com. Retrieved 2016-08-07.
22.  Jump up to:a b "Watch Out For The Food We Consume". Directorate of Consumer Protection, Jakarta, Indonesia. 2006. Archived fromthe original on December 28, 2008. Retrieved 2009-02-10.
23.  Jump up^ "Centre for Alternative Technology". Cat.org.uk. Retrieved 2016-08-07.
24.  Jump up^ "Borax". Nature.berkeley.edu. Retrieved 2016-08-07.
25.  Jump up^ Marie, Anne. "How To Color Fire - Fun Fireplace Instructions". Chemistry.about.com. Retrieved 2016-08-07.
27.  Jump up to:a b "Borax - toxicity, ecological toxicity and regulatory information". Pesticideinfo.org. Retrieved 2016-08-07.
29.  Jump up^ "Borax - toxicity, ecological toxicity and regulatory information". Pesticideinfo.org. Retrieved 2016-08-07.
30.  Jump up to:a b "Pesticide Reregistration Status | Pesticides | US EPA" (PDF). Epa.gov. Retrieved 2016-08-07.
31.  Jump up^ "Pesticides | US EPA" (PDF). Epa.gov. 2015-08-20. Retrieved 2016-08-07.
32.  Jump up^ "Archived copy". Archived from the original on 2015-05-03. Retrieved 2015-04-27.
33.  Jump up^ "Safety Data Sheet : acc. to OSHA HCS" (PDF). Aquasolutions.org. Retrieved 2016-08-07.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Borax.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4c/Wikisource-logo.svg/38px-Wikisource-logo.svg.png
Wikisource has the text of the 1879 American Cyclopædia article Borax.
·         International Chemical Safety Card 1229 (fused borax)
[show]
·         v
·         t
·         e
Sodium compounds
·         Nesoborates
·         Borates
·         Evaporite
·         Cleaning product components
·         Cleaning products
·         Food additives
·         Household chemicals
·         Sodium compounds
·         Photographic chemicals
·         Luminescent minerals
&&&&&
بوزیدان . (اِ) دارویی است که از مصر آورند و بعربی مستعجل خوانند و بجهت فربهی استعمال کنند. اگر با شیر گوسفند یا آرد برنج ، حلوا سازند و بخورند بدن را فربه کند. (برهان ) (آنندراج ). بیخی است سپید، درازتر انگشتی . مبهی و محرک جماع و مسهل زردآب و تریاق سموم و بارد و مفتح سده ، جگر و سپرز و مسقط جنین . (منتهی الارب ) . حجرالذئب . خرچکوک . شیرزا. فاوانیا. ابوزیدان .عودالکهنیا. عودالصلیب . عبدالسلام . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گیاهی است که از آن دارویی بجهت فربهی سازند. مستعجل . مثلب . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه و دزی ج 1 شود.
/////////////
بوزیدان
بضم با و سکون واو و کسر زاء معجمه و سکون یاء مثناه تحتانیه و فتح دال مهمله و الف و نون بعربی مستعجله نامند
ماهیت ان
بیخی است سفید بحجم و طول انکشتی و زیاده بران و مصمت و صلب و بر ظاهر آن خطوط کشیده و با خشونت و بعضی کفته که نوعی از مستعجله است و بعضی کفته که آن از فروع مستعجله است و بعضی لعبت بربریه دانسته اند و بعضی غش می کنند آن را بهر دو یعنی بدل آن بعضی مستعجله و بعضی لعبت بربربه را می فروشند و فرق میان ایشان بعدم خطوط مستعجله است و حلاوت بوزیدان بخلاف لعبت بربری که بی حلاوت است و آنکه لعبت بربری کره دار است بخلاف بوزیدان و کویند از هند می آورند و بالجمله نبات آن مجهول الماهیت است و بهترین آن سطبر باوصاف مذکوره است و بخلاف آنها زبون و بسیار ضعیف
طبیعت ان
کرم و خشک در آخر دوم و در اول سوم نیز کفته اند با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
با قوت تریاقیت و مبهی و محرک جماع و مسکن اوجاع مفاصل و نقرس و مفتح سدۀ جکر و سپرز و منقی معده و عصب و مفاصل و مسقط جنین و جهت استسقا و رفع کرم معده و ازالۀ اخلاط غلیظۀ بارده باذابه و ترقیق و رافع سموم بارده و بالخاصیت مسهل زردآب و با قردمانا جهت بواسیر نافع مضر انثیان مصلح آن عسل و خردل مقدار شربت آن تا یک مثقال و نیم بدل آن بهمن سفید و کویند بوزن آن وج و در تریاقیت نیم وزن آن زرنبا دو زراوند طویل است.
////////////
بوزیدان‌

بعربی مستعجل را خوانند صاحب جامع گوید اطبا در مصر مستعجل بعوض بوزیدان کنند و این سهو است بوزیدان مستعجل است بتحقیق هم او گوید از نقل ابن رضوان که بوزیدان بغیر از مصر هیچ جای دیگر نباشد و بهترین وی آنست که سفید بود و ستبر و خطوط بسیار بر وی بود و تازه بود و طبیعت وی گرم و خشک است در سیوم و در وی رطوبت فضلی است و ملطف بود و بقوت مانند بهمن بود مفاصل و نقرس را نافع بود و باه را زیادت کند و زهرها را سود دارد و یک درم از وی مسهل ماء اصفر بود و نافع بود جهت خلطهای سرد و عصب را پاک گرداند و منی را بیفزاید و زنان جهت فربهی استعمال کنند و فربه کننده است چون با شیر یا آرد برنج حلوا سازند فربهی آورد و لون را نیکو گرداند بغایت و در منافع درد مفاصل و نقرس مانند سورنجان است و اسحق گوید مضر است به انثیین و مصلح آن خردل بود و شربتی از وی دو درم بود و بدل وی در وزن وی بهمن سفید بود
______________________________
در مخزن الادویه می‌نویسد: بوزیدان بضم با و سکون واو و کسر زا ... بعربی مستعجله نامند و آن بیخی است سفید به حجم و طول انگشتی و زیاده بر آن و صلب بر ظاهران خطوط کشیده و با خشونت
اختیارات بدیعی، ص: 75
/////////
Anacamptis morio
From Wikipedia, the free encyclopedia
Anacamptis morio
Orchis morio a.JPG
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Subfamily:
Tribe:
Subtribe:
Orchidinae
Genus:
Species:
A. morio
Anacamptis morio
(L.R.M.Bateman, Pridgeon &M.W.Chase[1]
·         Orchis morio L.
·         Herorchis morio (L.) D.Tyteca & E.Klein
Anacamptis morio, the green-winged orchid or green-veined orchid(synonym Orchis morio) is a flowering plant of the orchid family, Orchidaceae.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9e/Orchis_morio_plants.jpg/170px-Orchis_morio_plants.jpg
Green-winged orchid (A. morio) in bloom in meadow habitat
It is a native of western Eurasia, ranging fromEurope to Iran. In the British Isles it is found in central-southern England, Wales and Ireland. It grows in grassy meadows, especially on limestone-rich soil, reaching a height of 40 cm.
It flowers from late April to June in the British Isles, and as early as February in other countries, such as France. The inflorescence is of various colours, mainly purple but ranging from white, through pink, to deep purple. From 5 to 25 helmet-shaped flowers grow in a loose, linear bunch at the top of the single stalk. The namemorio is derived from the Greek word "moros" meaning "fool". This refers to the colorful, green striped flowers. A pair of lateral sepals with prominent green, occasionally purple veins extend laterally like "wings", giving the orchid its name. The broad, three lobed, lower petal is pale in the center with dark spots.
Leaves are lanceolate, or sometimes ovate, and grow in a rosette around the base of the plan, with some thinner leaves clasping the stem and sheathing almost up to the flowers. Leaves are green and unspotted.
It is similar in appearance to the early purple orchid, Orchis mascula, but has green stripes on the two lateral sepals, and lacks the spots or blotches of the Early Purple's leaves.
Contents
  [show
Subspecies[edit]
As of May 2014, the World Checklist of Selected Plant Families accepts six subspecies:[3]
·         Anacamptis morio subsp. caucasica
·         Anacamptis morio subsp. champagneuxii
·         Anacamptis morio subsp. longicornu (syn: Anacamptis longicornu) — western Mediterranean region.
·         Anacamptis morio subsp. morio
·         Anacamptis morio subsp. picta
·         Anacamptis morio subsp. syriaca
British Isles[edit]
It is a protected species in Northern Ireland under the Wildlife (NI) Order of 1985.[4]
In 2001 Anacamptis morio was adopted as the logo for Priory Vale, the third and final instalment in Swindon's 'Northern Expansion' project. Due to a rapid decline in the species they are protected in certain cases, although still regarded as being quite common in the Swindon area, especially Clifford Meadow, a Site of Special Scientific Interest (SSSI) off Thamesdown Drive, Swindon.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4a/Anacamptis_Fleur_global.jpg/350px-Anacamptis_Fleur_global.jpg
Flower
References[edit]
1.     Jump up^ R. M. Bateman; A. M. Pridgeon; M. W. Chase (1997). "Phylogenetics of subtribe Orchidinae (Orchidoideae, Orchidaceae) based on nuclear its sequences. 2. Infrageneric relationships and reclassification to achieve monophyly of Orchis sensu stricto".Lindleyana. 12: 113–141.
External links[edit]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/12px-Commons-logo.svg.png Media related to Anacamptis morio at Wikimedia Commons
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Wikispecies-logo.svg/14px-Wikispecies-logo.svg.png Data related to Anacamptis morio at Wikispecies
·         Anacamptis morio at the Encyclopedia of Life Images. Habitats,habitus etc. and images of Anacamptis morio subsp.morio Anacamptis morio subsp. longicornuAnacamptis morio subsp. pictaAnacamptis morio subsp. syriaca
·         Swiss Orchid Foundation
[hide]
·         v
·         t
·         e
Orchid of the Year in Germany
·         Western marsh orchid (1989)
·         Pyramidal orchid (1990)
·         Green-winged orchid (1991)
·         Common twayblade (1992)
·         Military orchid (1993)
·         Fen orchid (1994)
·         Bee orchid (1995)
·         Lady's-slipper orchid (1996)
·         Bug orchid (1997)
·         Marsh helleborine (1998)
·         Lizard orchid (1999)
·         Red helleborine (2000)
·         Autumn lady's-tresses (2001)
·         Bird's-nest orchid (2002)
·         Fly orchid (2003)
·         Frog orchid (2004)
·         Burnt orchid (2005)
·         Southern marsh orchid (2008)
·         Early purple orchid (2009)
·         Lady's-slipper orchid (2010)
·         Lesser butterfly orchid (2011)
·         Orchis pallens (2012)
·         Lady orchid (2013)
·         Ghost orchid (2014)
·         Early marsh orchid (2015)
·         Summer lady's-tresses (2016)
Green Germany
·         Anacamptis
·         Orchideae species
·         Orchids of Europe
·         Orchids of France
·         Flora of Corsica
·         Orchids of Lebanon
·         Flora of the Balearic Islands
·         Flora of Bulgaria
·         Flora of Georgia (country)
·         Flora of Greece
·         Flora of Sardinia
·         Flora of Sicily
·         Flora of Slovenia
·         Flora of North Africa
·         Flora of Algeria
·         Flora of Morocco
·         Flora of Tunisia
·         Flora of Syria
·         Flora of Turkey
·         Matorral shrubland
·         Plants described in 1753
·         Garden plants of Africa
·         Garden plants of Europe
همچنین:
پنیرباد خواب‌آور، گیلاس زمستانی، کاکنج (در متون طب سنتی بوزیدان، مستعجل) (نام علمی: Withania somnifera) نام یک گونه از تیره بادنجانیان است.

منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Withania somnifera»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۴).
//////////
به عربی عبعب منوم:
العبعب[1] المنوم (باللاتينية: Withania somnifera) نوع نباتي ينتمي إلى جنس العبعب من الفصيلة الباذنجانية.[2]
الموئل والانتشار[عدل]
موطن هذا النوع بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وقبرص وتركيا واليونان وصقلية وسردينيا وإسبانيا والبرتغال.[3]
مرادفات للاسم العلمي[عدل]
(باللاتينية: Physalis somnifera L.)
(باللاتينية: Hypnoticum somniferum Rodati ex Boiss.)
(باللاتينية: Physalis alpini J.Jacq.)
(باللاتينية: Physalis arborescens Thunb.)
(باللاتينية: Physalis flexuosa L.)
(باللاتينية: Physalis scariosa Webb & Berthel.)
(باللاتينية: Physaloides somnifera Moench)
(باللاتينية: Withania kansuensis Kuang & A. M. Lu)
(باللاتينية: Withania microphysalis Suess.)
مصادر[عدل]
^ أحمد عيسى بك، 1931. معجم أسماء النبات. وزارة المعارف العمومية. القاهرة. الطبعة الأولى. ص 190.
^ موقع لائحة النباتات. العبعب المنوم (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 8 شباط 2014.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات .خريطة انتشار العبعب المنوم (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 8 شباط 2014.
///////////
Withania somnifera
From Wikipedia, the free encyclopedia
Withania somnifera
WithaniaFruit.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
W. somnifera
Withania somnifera
(L.Dunal
·         Physalis somnifera L.
·         Withania kansuensis Kuang & A. M. Lu
·         Withania microphysalis Suess.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b1/Withania_somnifera_MHNT.BOT.2012.10.13.jpg/220px-Withania_somnifera_MHNT.BOT.2012.10.13.jpg
Fruits
Withania somnifera, known commonly as ashwagandha,[2] Indian ginseng,[3]poison gooseberry,[3] or winter cherry,[2] is a plant in the Solanaceae or nightshade family. Several other species in the genus Withania are morphologically similar.[4] It is used as a herb in Ayurvedic medicine.
Contents
  [show
Description[edit]
This species is a short, tender perennial shrub growing 35–75 cm (14–30 in) tall.Tomentose branches extend radially from a central stem. Leaves are dull green, elliptic, usually up to 10–12 cm long. The flowers are small, green and bell-shaped. The ripe fruit is orange-red.
Etymology[edit]
The species name somnifera means "sleep-inducing" in Latin.[5]
Cultivation[edit]
Withania somnifera is cultivated in many of the drier regions of India, such asMandsaur District of Madhya PradeshPunjabSindhGujarat, and Rajasthan.[6]It is also found in Nepal, China[7] and Yemen.[8]
Pathology[edit]
Withania somnifera is prone to several pests and diseases. Leaf spot disease caused by Alternaria alternata is the most prevalent disease, which is most severe in the plains of PunjabHaryana, and Himachal Pradesh. Biodeterioration of its pharmaceutically active components during leaf spot disease has been reported.[9] The Choanephora cucurbitarum causes a stem and leaf rot ofWithania somnifera.[10] A treehopper feeds on the apical portions of the stem, making them rough and woody in appearance and brown in colour. The apical leaves are shed and the plant gradually dies.[11] The carmine red spider mite(Tetranychus urticae) is the most prevalent pest of the plant in India.[12]
Culinary use[edit]
The berries can be used as a substitute for rennet in cheesemaking.[6]
Biochemistry[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/9/99/Question_book-new.svg/50px-Question_book-new.svg.png
This section does not cite any sources. Please help improve this section by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged andremoved(December 2015) (Learn how and when to remove this template message)
The main chemical constituents are alkaloids and steroidal lactones. These include tropine and cuscohygrine. The leaves contain the steroidal lactones,withanolides, notably withaferin A, which was the first to be isolated from the plant.[citation needed] Tropine is a derivative of tropane containing a hydroxyl group at third carbon. It is also called 3-tropanol. Benzatropine and etybenzatropine are derivatives of tropine. It is also a building block of atropine, an anticholinergic drug prototypical of the muscarinic antagonist class. Cuscohygrine is a pyrrolidine alkaloid found in coca. It can also be extracted from plants of the family Solanaceae as well, including Atropa belladonna (deadly nightshade), Datura inoxia and Datura stramonium (jimson weed). Cuscohygrine usually comes with other, more potent alkaloids like atropine or cocaine. Cuscohygrine (along with the related metabolite hygrine) was first isolated by Carl Liebermann in 1889 as an alkaloid accompanying cocaine in coca leaves (also known as Cusco-leaves). Cuscohygrine is an oil that can be distilled without decomposition only in vacuum. It is soluble in water. It also forms a crystalline trihydrate, which melts at 40–41 °C. There are also the alkaloids ashwagandhine, ashwaganidhine, and somniferine, all of which have been identified exclusively in the ashwagandha plant itself.
Traditional medicinal uses[edit]
The plant's long, brown, tuberous roots are used in traditional medicine.[6][7] In Ayurveda, the berries and leaves are applied externally to tumors, tubercular glands, carbuncles, and ulcers.[6] The roots are used to prepare the herbal remedy ashwagandha. The traditional use is as a powder, mixed with warm milk and honey, and taken before bed. In Yemen, where it is known as ubab,[13] the dried leaves are ground to a powder from which a paste is made and used in the treatment of burns and wounds.[14]
See also[edit]
·         Bacopa monnieri (brahmi)[15]
References[edit]
1.     Jump up^ "Withania somnifera (L.) Dunal". Tropicos. Missouri Botanical Garden. Retrieved 25 Feb 2012.
2.     Jump up to:a b "Withania somnifera (L.) Dunal". Germplasm Resources Information Network - (GRIN) [Online Database]. Beltsville, Maryland: USDA, ARS, National Genetic Resources Program. National Germplasm Resources Laboratory. Retrieved 2011-10-29.
3.     Jump up to:a b "Withania somnifera (L.) Dunal". PROTA (Plant Resources of Tropical Africa / Ressources végétales de l’Afrique tropicale) [Online Database]. Wageningen, Netherlands: Gurib-Fakim A. and Schmelzer G. H. Retrieved 2012-08-07.
4.     Jump up^ Gupta, A.; Mittal, A.; Jha, K. K.; Kumar, A. (2011)."Nature's treasurer: plants acting on colon cancer" (pdf).Journal of Stress Physiology & Biochemistry. 7 (4): 217–231.
5.     Jump up^ Stearn, W. T. (1995). Botanical Latin: History, Grammar, Syntax, Terminology and Vocabulary (4th ed.). Timber Press. ISBN 0-88192-321-4.
6.     Jump up to:a b c d Mirjalili, M. H.; Moyano, E.; Bonfill, M.; Cusido, R. M.; Palazón, J. (2009). "Steroidal Lactones from Withania somnifera, an Ancient Plant for Novel Medicine".Molecules. 14 (7): 2373–2393.doi:10.3390/molecules14072373PMID 19633611.
7.     Jump up to:a b Pandit, S.; Chang, K.-W.; Jeon, J.-G. (February 2013). "Effects of Withania somnifera on the growth and virulence properties of Streptococcus mutans and Streptococcus sobrinus at sub-MIC levels". Anaerobe. 19: 1–8.doi:10.1016/j.anaerobe.2012.10.007.
8.     Jump up^ Hugh Scott & Kenneth Mason, Western Arabia and the Red Sea, Naval Intelligence Division: London 1946, p. 597ISBN 0-7103-1034-X.
9.     Jump up^ Pati, P. K.; Sharma, M.; Salar, R. K.; Sharma, A.; Gupta, A. P.; Singh, B. (2009). "Studies on leaf spot disease ofWithania somnifera and its impact on secondary metabolites". Indian Journal of Microbiology. 48 (4): 432–437. doi:10.1007/s12088-008-0053-yPMC 3476785free to read.PMID 23100743.
10.  Jump up^ Saroj, A.; Kumar, A.; Qamar, N.; Alam, M.; Singh, H. N.; Khaliq, A. (2012). "First report of wet rot of Withania somnifera caused by Choanephora cucurbitarum in India". Plant Disease. 96 (2): 293. doi:10.1094/PDIS-09-11-0801.
11.  Jump up^ Sharma, A.; Pati, P. K. (2011). "First report of Withania somnifera (L.) Dunal, as a New Host of Cowbug (Oxyrachis tarandus, Fab.) In Plains of Punjab, Northern India" (pdf).World Applied Sciences Journal. 14 (9): 1344–1346.ISSN 1818-4952.
12.  Jump up^ Sharma, A.; Pati, P. K. (2012). "First record of the carmine spider mite, Tetranychus urticae, infesting Withania somnifera in India" (pdf). Journal of Insect Science. 12(50): 1–4. doi:10.1673/031.012.5001ISSN 1536-2442.
13.  Jump up^ Hugh Scott & Kenneth Mason (1946). Western Arabia and the Red Sea. London: Naval Intelligence Division. p. 597. ISBN 0-7103-1034-X.
14.  Jump up^ "Herbal Medicine in Yemen: Traditional Knowledge and Practice, and Their Value for Today's World". Ingrid Hehmeyer and Hanne Schönig. Islamic History and Civilization. 96. Leiden: Brill. 2012. p. 200. ISBN 978-90-04-22150-5.
15.  Jump up^ Govindarajan R1, Vijayakumar M, Pushpangadan P (June 2005). "Antioxidant approach to disease management and the role of 'Rasayana' herbs of Ayurveda". J Ethnopharmacol. 99: 165–78.doi:10.1016/j.jep.2005.02.035PMID 15894123.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/12px-Commons-logo.svg.png Media related to Withania somnifera at Wikimedia Commons
[show]
·         v
·         t
·         e
[show]
·         v
·         t
·         e
·         Physaleae
·         Plants used in Ayurveda
·         Flora of Nepal
&&&&&&
بوش . (اِ) شیافی باشد که از دربند می آورند و آنرا بوش دربندی میخوانند. گویند آن رستنی باشد که در ملک ارش بهم میرسد. و آنرا می کوبند و شیاف ساخته می آورند. سرد و خشک است در اول ، ورمهای گرم را نافع باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). گیاهی که از آن شیاف سازند و در سابق آنرا از «دربند» می آوردند و بوش دربندی می گفتند. (فرهنگ فارسی معین ).
///////////
بوش دربندی
بضم با و سکون واو و شین معجمه و فتح دال و سکون راء مهملتین و فتح بای موحده و سکون نون و کسر دال مهمله و یا
ماهیت ان
قرصی است از برک و کیاه نباتی بقدر درخت کوچکی و برک آن شبیه ببرک حنا و تخم آن مدور و از شاهدانه کوچکتر و مائل بزردی منبت آن بلاد عجم خصوصا نواح شهر زور و ارمینیه اهل آن بلد برک و کیاه آن را کوبیده قرصها ساخته خشک نموده باطراف می برند
طبیعت ان
در دوم سرد و در اول خشک و در آخر اول سرد و خشک نیز کفته اند
افعال و خواص آن
رادع و ملین طلای آن جهت تحلیل اورام حاره و منع زیادتی آنها و تسکین اوجاع رمد و نقرس خصوصا با آب عنب الثعلب نافع و بدل آن شیاف مامیثا و حفض است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&
بول . [ ب َ ] (ع اِ) کمیز. ج ، ابوال . (منتهی الارب ). آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود. ج ، ابوال . (از اقرب الموارد). شاش . و فارسیان با لفظ کردن بمعنی شاشیدن استعمال نمایند. (آنندراج ). کمیز و شاش . ج ، ابوال .(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). شاشه . (غیاث ). پیشاب .کمیز. شاش . ادرار. (فرهنگ فارسی معین )
////////////
بول
بفتح با و سکون واو و لام بفارسی کمیز و شاش و بهندی موت و مشهور به پیشاب است
ماهیت ان
معلوم است و آن مائیت مشروب و مطعوم حیوان و انسان است که طبیعت از راه کرده و مثانه و احلیل و یا قبل دفع می کند
طبیعت ان
کرم و خشک
افعال و خواص آن
بسیار جالی و ملطف و مقطع و بول هریک از حیوانات بحسب امزجۀ آنها مختلف می باشد و بول انسان اعدل از سائر ابوال و بعد از ان بول شتر و کاو است و هر بولی را که بجوشانند تا غلیظ و منعقد کردد جهت قروح خبیثه و نواصیر و اندمال و تجفیف آنها بیعدیل است و بول انسان جهت قروح عمیقۀ رطبه و ساعیه و جرب و حکه و حزاز و سعفه و آبله و منع زیادتی قروح خبیثه و بثور پر آب که در سر بهم می رسد و بابورۀ سرخ جهت کزیدن سک دیوانه که موضع لدغ را بدان بشویند و جهت داء الثعلب و برص و تقشر جلد و سوختکی آتش غسلا و طلاء و آشامیدن آن جهت فساد هوا و کزیدن جانوران سمی و سموم ماکوله و مداومت بول خود و بول طفل بقدر دو کف جهت مارکزیده و سائر هوام و مداومت بول خود هر صباح ناشتا بقدر دو کف جهت دفع سپرز بیعدیل و بدستور با نیم وزن آن آب برک خیار بادرنک بشرط آنکه اکر توانند قبل از ان آن مقدار راه روند که خسته کردند پس بنوشند و شستن مقعده ببول کرم جهت ورم آن و در مرض آتشک شستن موی بآن مانع ریختن آن و حقنه بآن جهت مغص و قطور آن جهت کرم کوش خصوص که در پوست انار کرم کرده باشند و ثفل بول با روغن حنا حمولا جهت ورم رحم و با روغنهای کرم چکانیدن در ان و اکتحال آن جهت غرب و رمد و ظلمت بصر و طلای بول مطبوخ در ظرف مس با عسل جهت قلع بیاض که از قرحه بهم رسیده باشد و ضماد خاکستر رز که با بول خمیر شده باشد جهت قطع نزف الدم اعضا و آشامیدن بول طفل نابالغ جهت عسر نفس و نفس انتصاب و طلای کف آن جهت ثآلیل مؤثر و بول کاو ماده بغایت جالی و جهت قروح اطفال و نواصیر و از کاو نر جهت درد معدۀ بارد و بواسیر و با مرصاف جهت درد کوش و با سرکه جهت درد دندان و شستن عضو بآن با خردل جهت خدر مجرب دانسته اند و بول خوک جهت قلع بیاض و ریزانیدن سنک کرده و مثانه بیعدیل و بول خر جهت درد کرده و بول بز با سنبل الطیب که هر روز مقدار چهل مثقال بول آن را با یک مثقال سنبل الطیب بیاشامند جهت استسقای لحمی و قطور آن جهت درد کوش و بول شتر جهت ورم جکر و سدۀ آن و استسقا و صلابت سپرز و تقویت باه و امراض باردۀ احشا و قطور آن جهت جراحت کوش نافع و بول کاومیش باوصاف جهت درد کوش بارد مجرب و بول سک جهت ثآلیل مفید و خواص ابوال حیوانات هریک بجای خود ان شاء اللّه تعالی خواهد آمد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
 بول الناس‌
کمیز آدمی چون با خاکستر رز بر جایی که خون رود ضماد کنند خون بازدارد و حکه و سعفه و برص خاصه با بورق و آب حماض طلا کنند و جهت گزندگی سگ دیوانه و هر گزندگی که بود سودمند بود و جهت مجموع زهرها نافع بود چون با پوست انار جوشانیده در گوش چکانند کرم که در گوش بود بیرون آورد
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: بول بفارسی کمیز و شاش و بهندی موت و مشهور به پیشاب است‌
بول الصبیان‌
کمیز کودکان چون در ظرفی مسین با عسل بپزند سفیدی چشم و دانه و ریش و رمد و تاریکی چشم را ببرد و دردی بول که در بن ظرف نشسته باشد چون چند روز بر این بگذرد بر جمره بیندازند ساکن گرداند و چون با روغن حنا سحق کنند و زن بخود برگیرد درد رحم را ساکن کند و اختناق آن و نافع بود جهت گزندگی افعی و عقرب بحری و صخری و گزندگی سگ دیوانه و جهت جرب و حکه و برص و جذام سودمند بود و جهت ماده که از گوش روانه بود چون با پوست انار بیامیزند و در گوش چکانند نافع بود و جهت گزندگی همه حیوانات نافع بود
بول الدواب‌
سودمند بود جهت درد مفاصل چون در آن نشینند یا طلا کنند
بول الابل‌
کمیز الابل یعنی بول شتر بهترین بول جمل اعرابی بود که آن را نجیب خوانند طبیعت آن گرم و خشک بود و در وی قبضی بود و باه را زیادت کند چون بیاشامند و چشم را نافع بود و استسقا و صلابت سپرز را سود دهد خاصه چون با لبن لقاح بیاشامند و مفتح سدّه مصفات بود بقوت و اگر در گوش چکانند ریش گوش را نافع بود
بول الکلب‌
کمیز سگ چون بگیرند و رها کنند تا منعقد شود و موی بدان بشویند موی را سیاه گرداند و بهترین خضابات بود و بر ثالیل استعمال کردن قلع کند
بول المعز
کمیز بز درد اعضای را نافع بود و جهت تشنج و استسقا آشامیدن آن نافع بود
بول البقر
بهترین کمیز گاو نر بود بهق را زایل کند و خرراز را نافع بود و اگر با مر بگدازند و در گوش چکانند درد گوش که از سردی بود زایل کند و چون در آن نشینند درد معده‌های سرد و بواسیر را سود دارد
بول الخنزیر البری‌
سودمند بود جهت سفیدی چشم خاصیت وی آنست که چون بیاشامند 


1. Sui šu, Ch. 83, p. 7b.
* بوره . [ رَ / رِ ](اِ) چیزی است مانند نمک و آنرا زرگران بکار برند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نمک تلخ مزه بهندی ، سهاگا گویند. (غیاث ). ملحی است که از آب دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان اخذ میکنند و تنکار و ملح ایرانی نیز نامیده میشود) .ناظم الاطباء).
- بوره ٔ ارمنی .
- بوره ٔ سفید ؛ اسم فارسی بوره ٔ رومی است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- بوره ٔ سلمانی ؛  بفارسی نطرون است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
|| شکر سفید و معرب آن بورق است و بعربی نطرون خوانند و گویند اگر قدری از بوره با صدف بسایند و در بینی زن بدمند، اگر آن زن عطسه کند، دوشیزه بود و اگر نکند دوشیزه نباشد و بوره ٔ ارمنی همان است. (برهان ). شکر سفید. و بورق معرب آن است و آنرا بوره ٔ ارمنی نیز گویند. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). در قطرالمحیط آمده : "البورق اصناف : مائی و جبلی وارضی و مصری و هواالنطرون معرب بوره بالفارسیه ." این کلمه ٔ معرب وارد لاتین قرون وسطی و سپس داخل فرانسه شده ، "بوراکس"  (برات دوسدیم ئیدراته ) گردیده . (حاشیه ٔ برهان چ معین).  لغت نامه دهخدا.  بوره ملحی است كه از آب بعضی دریاچه های آسیا و چین و تبت و هندوستان اخذ میكنند و تنگار و ملح ایرانی نیز نامیده میشود (ناظم الاطباء).  بوره، بورق تركیب های مختلفی است كه گاهی كربنات و گاهی برات است. بورق الارمنی بوره ای ارمنی یابوره ی زراوندی باناخالصی هائی از قبیل اكسیدآهن، بورق المصفی (بوره ی پاكیزه) نسبه خالص، بورق الخبز، بوره ی نان با بعضی ناخالصی ها، بورق الصناعه (بوره زرگران) این سنگ جزو برات هاست (سرالاسرار رازی).


2. Ch. 185, p. 19.
3. بر‌خلاف تصور رودیگر و پات (Roediger and Pott, Z. f. K. Morg. , Vol. IV, p. 268) این نام تبتی نیست.
** تنکار[ ت َ ] (اِ) دارویی باشد که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پیوند کنند و آن معدنی و مصنوعی هر دو می باشد، معدنی از چشمه برمی آید و مانند برف و یخ ، و مصنوعی آنست که یک جزو نمک و یک جزو قلیا و سه جزو بوره در دیگ ریزند و شیر گاومیش ، آن مقدار که اجزاء را بپوشاند، در دیگ کنند و چندان بجوشانند که سخت شود و آنرا بعربی ملح الصناعه خوانند. (برهان ) (از انجمن آرا). و اُشه که معرب آن اشق است همین خاصیت و طبیعت دارد، از برهان نقل شد، در فرهنگها نیافتم. (انجمن آرا). دوایی است که به هندی سها گویند و بکاف عربی دیده نشده  . (از مدار و برهان از غیاث اللغات ) (آنندراج ). دارویی که بوره نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی است از نمک بورقی و آن به ذوب طلا و نرمی آن کمک کند. قسمی از آن معدنی است که با طلا و مس در جوانب معدن یافت شود و مصنوع آن از ادرار (بول ) و غیره بدست آید.(فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بحرالجواهر و ترجمه ٔ ضریر انطاکی ص 100 و نزههالقلوب و الجماهر ص 254 شود.  لغت نامه دهخدا

4. این کوششهای گوناگون برای تلفظ این نام بروشنی نشان می‌دهد كه این نام در واقع وام ‌واژه است ونام سنسكریت هیچ ربطی به نام مردمی كه احتمالاً این محصول را عرضه می‌كردند، یعنی    در هیمالیای  بطلمیوس ندارد .(Yule, Hobson- Jobson, p. 923) چگونه  می شود در هیمالیا بوره پیدا شود!
5. Klaproth, Mémoires relatifs à l’Asie, Vol. III, p. 347.
***  شوره . [ رَ / رِ ] (اِ) از آن باروت سازند و به عربی ملح الدباغین گویند و معرب آن شورج است . (برهان ) (آنندراج ). جسمی که در ساختن باروت بکار میرود و عبارت است از «آزتات پتاس » و این جسم را در هندوستان و مصر پس از آنکه موسم باران گذشت از سطح زمین میگیرند، ولی در ایران از کنار دیوارهای خرابه و مرطوب به دست می آورند و مخصوصاً در کرمان چندین کارخانه ٔ شوره سازی موجود است . (ناظم الاطباء). در اصطلاح شیمی ، جسمی است سفید و متبلور شبیه نمک که در شوره زارها حاصل شود و آن را مصنوعاً هم تهیه کنند و برای ساختن باروت بکار رود. ازتات پتاسیم . شوره قلمی . شورج (معرب ).(فرهنگ فارسی معین ). ازتاتهای طبیعی که در قدیم بطور کلی معروف به شوره بودند بصورت ژیزمان  وجود دارند و قبل از کشف طریقه ٔ سنتزاسید ازتیک تنها منبع تهیه ٔ این اسید بودند، فعلاً هم بعلت وجود «ید» از استخراج ازتات سدیم ژیزمان خیلی کاسته نشده است . در بعضی نقاط دیگر مثل مصر و ایران ، سطح زمین یا دیوارها بعد از باران از یک گرد سفیدرنگی پوشیده میشود که همان ازتات کلسیم می باشد... (شیمی عمومی معدنی فضل اﷲ شیروانی ج 1 ص ( 270. و نیز رجوع به کتاب شیمی معدنی هاشم بری شود : و از او [ بخارا ] بساط و فرش و مصلی نماز خیزد نیکوی پشمین و شوره خیزد که به جایها ببرند. (حدود العالم(.  لغت نامه دهخدا.
6. نیز، نک:.T‛oung Pao, 1914, pp. 88-89
**** نوشادر. [ دُ]  )اِ) نشادر. ملحی است جامد و متبلور و بی رنگ وبو که از ترکیب جوهر نمک (اسید کلریدریک ) و آمونیاک به دست می آید و نام علمیش کلرور آمونیوم  است . طعم آن زننده است و در آب گرم به خوبی حل میشود. در سفیدگری و لحیم کاری مورد استعمال دارد ودر صنایع مختلف و پزشکی نیز از آن استفاده میکنن ).فرهنگ فارسی معین ). یکی از عقاقیر ارباب صنعت کیمیاست و آن بر دو نوع است ، معدنی و مصنوعی . (از مفاتیح ). لغت فارسی است و آن معدنی و مائی و مصنوعی می باشد و معدن او در بلاد حاره مثل حبشه و قطعات آن مانند شوره یافت می شود، و مائی از آن آبی است که چون به دست حرکت بسیار دهند کف می کند و از جوشاندن آن آب قطعات سفید بر روی آن بسته میشود. و انطاکی گوید در نواحی اصفهان آب مذکور موجود است و گویند در جبال خراسان نیز می باشد و معدنی و مائی عزیزالوجودند، و مصنوعی آن از دودهای کثیف حمام به هم میرسد و رنگ آن اغبر است و از دود تصعید میشود. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معدن آن کوهی است در نواحی سمرقند و نیز کوهی است در نزدیکی دمندان که از توابع کرمان است و در آن کوه غاری است و از غار بخاری برمی آید و منجمد می شود و این قسم بهترین اقسام است .  و قسم دیگر از داش خشت پزی و گلخن حمام حاصل میشود و آن راارباب صنعت عقاب و نسر طایر و مشاطه گویند و عربان ملح بوتیه خوانند. (از برهان قاطع). و نیز رجوع به ترجمه ٔ صیدنه و عقار شود : و اندر کوههای وی [ ماوراءالنهر ] همه داروهاست که از کوه خیزد چون زاک و زرنیخ و گوگرد و نوشادر. (حدود العالم ). و اندرکوههای وی معدن نوشادر بسیار است . (حدود العالم).  لغت نامه دهخدا

7. D. Hanbury, Science Papers, pp. 217, 276.