احتمال سقوط اسد و ابهامات درباره استراتژی ایران؛ «سوریه را معامله کردند»
- کیوان حسینی
- بیبیسی
«سوریه را معامله کردند ...»
این جملهای است که یکی از نیروهای منسوب به ایران در محل زیارتگاه رقیه، دختر امام حسین که در قلب شهر دمشق قرار دارد به زبان میآورد. در ویدئویی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، او با گریه میگوید که همه نیروهای ایرانی دمشق را ترک کردهاند و این احتمال وجود دارد که شورشیان اسلامگرای سوریه که سنی هستند، به محل زیارتگاه برسند و مقبره «حضرت رقیه» را ویران کنند.
ویدئوهایی از این دست در حالی منتشر شدهاند که شورشیان «هیئت تحریر شام» ظرف کمتر از دو هفته موفق شدهاند به شکل بیسابقهای به سوی دمشق پیشروی کنند و همزمان، گروهی دیگر از شورشیان محلی جنوب این کشور نیز که گفته میشد با رژیم اسد صلح کردهاند، بار دیگر کنترل مناطقی استراتژیک را در نزدیکی مرز اردن در دست گرفتهاند.
در ساعاتی که گمانهزنیها درباره سقوط احتمالی دمشق و شایعات درباره خروج بشار اسد از سوریه داغ هستند، موضع و موقعیت ایران در این جنگ داخلی به ابهامات بسیاری درآمیخته و اخباری ضد و نقیض درباره نیروهای ایرانی یا نیروهای وابسته به ایران در سوریه منتشر میشوند.
روزنامه نیویورک تایمز به نقل از چند مقام ناشناس ایرانی و سوری گزارش داده که ایران در حال خروج فرماندهان و باقی نیروهایش از سوریه است. در این گزارش آمده که عملیات خروج دیپلماتهای ایرانی و خانوادههایشان نیز از سوریه آغاز شده است.
این گزارش تنها چند ساعت بعد از آن منتشر شد که خبرگزاری رویترز به نقل از منبعی ایرانی نوشته بود که برنامه ایران، افزایش تعداد مستشاران نظامی و ارسال موشک و پهپاد به سوریه است. رویترز به نقل از این منبع نوشت: «ایران در حال حاضر حمایت اطلاعاتی و ماهوارهای در اختیار اسد قرار میدهد.»
این خبرگزاری در روز دوم دسامبر نیز گزارش داده بود که گروهی از شبهنظامیان حشد الشعبی از عراق وارد سوریه شدهاند تا به حکومت اسد کمک کنند. رویترز همچنین در روز سوم دسامبر گزارش داده بود که ایران با اعزام گروهی از شبهنظامیان حزبالله لبنان به سوریه در تلاش است تا قدرت نظامی بشار اسد را تقویت کند.
در روز شنبه، موضع رسمی دولت ایران کماکان حمایت از بشار اسد است؛ حتی اگر این حمایت فقط لفظی باشد. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در این روز گفت که حمایت تهران از حکومت سوریه ادامه پیدا خواهد کرد. همچنین اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز بدون اشاره مستقیم به گزارش نیویورک تایمز، خبر تخلیه سفارت ایران در دمشق را تکذیب کرد.
هرج و مرج در استراتژی یا استراتژی هرج و مرج؟
از آغاز دور تازه حملات شورشیان سوری، فقط ارتش اسد یا ناظران غربی شوکه نشدند؛ اظهارنظرهای مقامهای ایرانی نشان میدهد که به نظر میآید نه تنها انتظار چنین شکستهای بزرگی در میان فرماندهان سپاه در ایران وجود نداشت، بلکه آنها امیدوار بودند که ارتش سوریه در تنش نظامی ۱۳ ماه اخیر با اسرائیل نیز نقش بازی کند.
در عمل بشار اسد نه تنها نقشی در تنش با اسرائیل بازی نکرد، بلکه همانند شرایطی که کمابیش در تمام این ۱۴ سال حاکم بود، حتی نتوانست جلوی حملات بیشتر اسرائیل به فرماندهان سپاه را در کشورش بگیرد. برعکس، این حملات در یک سال اخیر شدت گرفتند و حتی اماکنی مانند کنسولگری ایران نیز در امان نماندند.
حالا دقیقا در زمانی که در پی حملات اسرائیل به گروههای حزبالله لبنان و حماس، این اعضای مهم «محور مقاومت» از هر زمان دیگری ضعیفتر شدهاند و مناسبات توازن قوای منطقه به نفع اسرائیل و به ضرر ایران در حال تغییر است، ایران این بار از جایی ضربه خورد که ظاهرا انتظارش را نداشت: اسلامگرایان سنی سوریه.
یکی از ابهامات بزرگ درباره واکنش ایران به این حملات، در نتیجه انتظاراتی است که از نیروی قدس در سوریه شکل گرفته است. بر مبنای تبلیغات معمول «مدافعان حرم»، در چنین روزهایی که اسد بیش از هر زمانی به کمک نظامی نیاز دارد، نیروی قدس میبایست با تمام قوا به کمک اسد برود.
اما آنچه رخ داده تناسبی با این تبلیغات ندارد و بیشتر نمایانگر اختلاف نظرهایی جدی در سطوح عالی تصمیمگیری و چه بسا یک سرگیجه استراتژیک است که در مصاحبههای صدا و سیما و اظهارنظرهای وابستگان سپاه یا دولت در شبکههای اجتماعی، بازتاب پیدا کرده است.
این اظهارنظرها به ویدئوهای ایرانیانی که به چشمان گریان، زیارتگاهی را در دمشق ترک میکنند، خلاصه نمیشود. سهیل کریمی که به عنوان چهره نزدیک به نیروی قدس و مطلع از اقدامات این نیرو در سوریه در مصاحبهای با صدا و سیما حضور پیدا کرده بود، گفت که به نیروهای ایرانی، «اجازه داده نمیشود» تا در حمایت از اسد وارد جنگ شوند. او این سخنان را در انتقاد از اظهارات عباس عراقچی بیان کرد که گفته بود «تروریسم مرز نمیشناسد و باید در سرچشمه و خاستگاه با آن مقابله کرد».
آقای کریمی در این مصاحبه تلاش کرد تا با تاکید درباره اهمیت سوریه و تبعات گسترده سقوط بشار اسد برای منافع جمهوری اسلامی ایران در منطقه، عقبنشینی احتمالی ایران در این کشور را یک ضربه بزرگ تفسیر کند و در نهایت ابراز امیدواری میکند که سران نظام به این عقبنشینی تن ندهند.
این اظهارات در حالی بیان شده که ابومحمد جولانی، «امیر» هیئت تحریر شام در مصاحبهای بیسابقه با سیانان از ایران درخواست کرد که به حمایتش از اسد پایان دهد و در عوض با «مردم سوریه» که به زودی در این کشور به قدرت میرسند، همراه شود. او میگوید که هدف گروهش، سرنگونی اسد است و به نظر میرسد به شکل غیرمستقیم به ایران پیشنهاد میکند که از حالا به فکر رابطه با سوریه بعد از تغییر رژیم در این کشور باشد.
در غیاب اطلاعرسانی شفاف درباره ابعاد حضور نظامی ایران در سوریه، اظهارنظرهای دور از انتظار درباره «تخلیه سوریه» یا «اجازه نداشتن ایرانیها برای حمایت از اسد» در کنار حرفهای جولانی به این گمانه دامن زده که چه بسا واقعا «معاملهای» در کار است. در حال حاضر هنوز مستنداتی برای تایید چنین نقشهای وجود ندارد.
در عوض آنچه نمایان است، اختلاف نظر و گاهی حتی بیاطلاعی نخبگان و مقامات جمهوری اسلامی در ارتباط با تصمیم بعدی ایران است. به عنوان مثال حمید رسایی، نماینده مجلس روز شنبه در صحن علنی گفت که نمایندگان هیچ اطلاعی از تحولات سوریه ندارند.
اینکه در شرایط جنگی، گزارشهایی ضد و نقیض درباره تحولات نظامی منتشر شوند، موضوع جدیدی نیست. بخشی از این اخبار از اهمیت نظامی بسیار بالایی برخوردارند و هر دو طرف به طور معمول تلاش میکنند تا در چارچوب تبلیغات جنگی، ضمن اثرگذاری بر افکار عمومی، جزئیات عملیات نظامی خود را فاش نکنند، یا با انتشار اطلاعات اشتباه، دشمن را فریب بدهند.
اما حضور نظامی ایران در سوریه، هرگز ابعاد یک همکاری نظامی شفاف را به خود نگرفت. این همکاری نه در چارچوب توافقهای ارتشهای دو کشور، بلکه به شکل غیرعلنی و به عنوان بخشی از فعالیتهای برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفته است؛ نیرویی که این دست فعالیتهایش در ۴۵ سال گذشته، بر حمایت از شبهنظامیان اسلامگرا متمرکز بوده و اهدافی ایدئولوژیک دارد.
سالهاست که ابهامات استراتژیک یا خودداری از مداخله نظامی نهادینه و روی آوردن به تاکتیکهای جنگ نامتقارن و غیرمتعارف، به بخشی از هویت سپاه پاسداران و شاخه خارجیاش، نیروی قدس، تبدیل شده است. طرفداران سپاه این روش را در جنگهایی که قوای نظامی طرف روبهرو به شکل قابل ملاحظهای بیشتر است، ضروری میدانند.
به همین دلیل نیز، تمامی موارد قدرت گرفتن نیروهای وابسته به ایران در کشورهای عربی مانند لبنان، عراق و یمن در دورانی اتفاق افتاد که این کشورها با هرج و مرج و فقدان حکومت مرکزی قدرتمند و کارآمد روبهرو بودند. اما این بار ظاهرا بیش از اینکه ایران بار دیگر به شکل حساب شده به استراتژی هرج و مرج روی آورده باشد، سیاستش در سوریه در بحرانی عمیق گرفتار شده و راه خروج هم برای تهران روشن نیست.