بَنواَماجور (یا بنوماجور [ یا ابن اَماجور/ ابن ماجور رجوع کنید به قفطی ، ترجمه فارسی ، ص 320 ] )، ابوالقاسم عبداللّه (به نوشته ابن یونس : علی ) بن اماجور (یا ماجور) تُرکی و پسرش ابوالحسن علی ، که هر دو منجم بودند. ابوالقاسم و پسرش اهل هرات بودند و نسب آنها به یکی از ترکان فرغانه به نام اَماجور یا ماجور می رسید. حدس ا. صاییلی (ص 101ـ103) دایر بر خویشاوندی آنان با خانواده اماجور، یکی از امیران دمشق (متوفی 264)، احتمالاً درست است ؛ و در عین حال با خاستگاه شرقی آنان منافات ندارد. ابوالحسن دست کم شش بار، و ظاهراً در شیراز، بین 26 ربیع الاول 272 و اول محرم 297، سیارات را رصد کرد (ابن یونس [ نسخه خطی ، ص 109 ] ، چاپ کوسن دو پرسوال ، ص 174ـ 179)؛ سومین رصد در 18 شوال 288 مشخصاً در شیراز بود، اما زمانهای اولین ، چهارمین و پنجمین آنها هم به تاریخ هجری و هم ایرانی [ = یزدگردی ] بیان شده است . این خانواده ظاهراً هنگامی که ابوالحسن دوباره بین محرم و رجب 306 سیارات را رصد کرد و یافته های خود را با محاسبات مبتنی بر جدولهای حَبَش [ حاسب ] و بطلمیوس (همان ، [ نسخه خطی ، ص 97ـ 99 ] ، چاپ کوسن دو پرسوال ، ص 120ـ127) مقایسه کرد، در بغداد به سر می برد. در همان سال 306 هجری / 288 یزدگردی (این دو سال در روزهای دوم ذیقعده تا پایان ذیحجه 306 مشترک اند) بنواماجور قلب الاسد را رصد کردند و آهنگ «تقدیم اعتدالین * » را یک درجه در صد سال یافتند (همان ، [ نسخه خطی ، ص 108 ] ، چاپ کوسن دو پرسوال ، ص 166ـ 169). ابوالحسن ، غلامش مُفلِح بن یوسف ، و ابوالقاسم ، همچنین پنج خسوف و دو کسوف را بین 12 صفر 311 و 14 ذیقعده 321، محاسبه و سپس نتایج این محاسبات را با رصد خود این پدیده ها مقایسه کردند (همان ، [ نسخه خطی ، ص 100ـ102 ] ، چاپ کوسن دو پرسوال ، ص 128ـ141). سرانجام ، این سه تن خورشید را رصد کردند و مشخصه های حرکت آن را یافتند، هر چند مقادیری که بنواماجور در زیج بدیع برای این مشخصه ها پذیرفته اند با مقادیری که مفلح اختیار کرده است تفاوت دارد (همان ، [ نسخه خطی ، ص 103ـ105 ] ، چاپ کوسن دو پرسوال ، ص 150ـ153).
از گزارشهای ابن یونس درباره رصدهای آنان معلوم می شود که اهتمام بنواماجور بخصوص متوجه تصحیح جدولهای حبش بر پایه داده های نو بوده است و همچنین به بستگی مقادیری که بطلمیوس برای مشخصه های نجومی داده بود با آنچه خود اختیار کرده بودند توجه داشتند. می دانیم که ابوالقاسم شخصاً با ابن آدمی منجم (متوفی 308) تماس داشته ، اما هیچ اطلاع دیگری راجع به زندگی شخصی آنان در زندگینامه های دوره اسلامی نیامده است (ابن ندیم ، ص 280؛ قفطی ، ص 220ـ221، 231، 234). ولی در این منابع ، فهرستی از آثار منسوب به ابوالقاسم آمده که عبارت است از : کتاب القنّ (؟) که تنها ابن ندیم آن را ذکر کرده است ؛ کتاب الزیج الخالص (کندی ، ص 135، ش 78)؛ کتاب زادالمسافر ؛ کتاب الزیج المُزَنَّر (همان ، ص 135، ش 79)؛ کتاب الزیج البدیع (همان ، ص 125، ش 8) که تنها زیجی است که ابن یونس مشخصاً از آن نام برده و شاید منشأ همه گزارشهای رصدی باشد که او آورده است ؛ کتاب زیج السندهند (همان ، ص 135، ش 90) که احتمالاً بازنویسی زیج السندهند ابوجعفر محمدبن موسی خوارزمی است ؛ کتاب زیج مَمَرّات (همان ، ص 134، ش 67)؛ و کتاب زیج المرّیخ علی التاریخ الفارسی ، که تنها قفطی آن را ذکر کرده است .
هیچیک از این آثار برجا نمانده است ، اما در نسخه های خطی موجود در پاریس ، اثری به نام زیج الطیلَسان منسوب به ابوالقاسم علی بن ماجور موجود است که شاید دارای [ جدولهایی با ] آرایه پلکانی مثلثی شکل باشد. در نسخه های خطی پاریس و لیدن نیز اثری [ منسوب به همو ] به نام جوامع احکام الکسوفات ( کسوفَین ) و قِران الکواکب ( کوکبَین ) وجود دارد. ظاهراً در این اثر به مقارنه ای که در 699 رخ داده ، اشاره شده (بروکلمان ، [ ذیل ] ، ج 1، ص 397) اما در واقع ، در آن سال هیچ مقارنه شایان ذکری روی نداده است . اظهارنظر قطعی درباره میزان اصالت این اثر هنوز ممکن نیست [ کتاب زیج بدیل نیز تنها در ترجمه فارسی تاریخ الحکما به عبداللّ'ه بن اماجور نسبت داده شده است] (ص.307).
منابع : ابن ندیم ، کتاب الفهرست ، چاپ فلوگل ، لاپیزیگ 1871ـ1872؛ ابن یونس ، زیج الکبیر الحاکمی ، نسخه خطی کتابخانه لیدن ، ش 143. [or ؛ همان ، در
Caussin de Perceval, "Le livre de la grande table Hakإmite," Notices et extraits des manuscrits , 7,year 12, 16-240;
علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء ، چاپ لیپرت ، لایپزیگ 1903؛ همان : ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری ، چاپ بهین دارائی ، تهران 1347 ش ؛
Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942; EI 2 , s.v. "Ibn Ama ¦ dju ¦ r" (by J. Vernet); B. R. Goldstein, "A medieval table for reckoning time from solar altitude," Scripta Mathematica , 27, 1962, 61-66; E. S. Kennedy, A survey of Islamic astronomical tables , Philadelphia, 1956;
A. S ¤ ay â l â , The observatory in Islam , Ankara, 1960; F. Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1957-, V, 282; H. Suter, Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke , Leipzig 1900, 49-50.
د. پینگری ( ایرانیکا)