۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۱, شنبه

محور اصلی در گردهمایىِ شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمیشود متوقف شد.
خبرگزاری میزان - بنا به اعلام پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدار اعضای کنگره‌ی حکمت مطهر بیاناتی ایراد فرمودند که در این مجال به مناسبت سالروز شهادت آیت‌الله مرتضی مطهری بازخوانی می‌شود.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

آقایان علما و اساتید محترم! خیلی خوش آمدید. جلسه‌ی بسیار خوبی است. من مطالبی را عرض میکنم؛ اگر بعد آقایان افاداتی داشتند، من آماده‌ام استفاده کنم.

این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیةاللَّه مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالیعلیه) بلاشک یکی از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگی دارند و این کار بخشی از حق‌شناسییی است که وظیفه‌ی همه‌ی ماست. البته در همایش‌ها و تجلیل‌هایی که به این صورت انجام میگیرد، بحث‌های جانبىِ مفیدی هم میشود - بحث‌های علمی و فلسفی و ... - که آن‌ها هم مغتنم است؛ لیکن به‌نظر من محور اصلی در گردهمایىِ شما باید اولاً شخصیت فکری و هویت روشنفکری مرحوم مطهری و نقش او در جریان فکری و روشنفکری اسلامی در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیاً تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهری نیاز داریم. در شخص شهید مطهری نمیشود متوقف شد.
 
بر پایه‌ی پیشرفت‌های فکری و نوآوری‌های او باید جامعه و مجموعه‌ی فکرىِ اسلامی ما به نوآوری‌های دیگری دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهری‌هایی برای دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ داشته باشیم؛ چون نیاز‌های فکری روزبه‌روز و نوبه‌نو وجود دارد. درباره‌ی هویت فکری و روشنفکرىِ شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتاب‌های ایشان کار شده - کار‌های شایسته‌یی هم انجام گرفته - لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سال‌های دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوّت فکری و اندیشه‌ی قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن‌وقت هیچ‌کس در زمینه‌ی مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتی که آن روز در کشور رایج شده بود - افکار وارداتىِ ترجمه‌یىِ غربی و شرقی - یا میرفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمىِ عمیق و وسیع و تمام نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ی مقابله‌ی با تفکرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد.
 
این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرئت و اعتماد به نفسِ لازم میخواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع میخواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ی این‌ها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمانِ خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ این‌ها لازم است.
 
در سابقه‌ی تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌های فکرىِ ناسالمی که وارد تفکرات علمی ما شده - چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ی ما، چه در کلام ما - پُر است؛ لیکن در دوره‌ی جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرف‌های نوبه‌نو - با جاذبه‌هایی که به‌طور طبیعی دارد - مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه‌ی صحیح و علمی ایجاد نیاز کرد.
 
ما در میدان بودیم و میدیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌وقت صورت میگرفت، علمی نبود؛ مقابله‌ی متعصبانه و از روی اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد میکردند؛ نمیدانستند چیست؛ گوشه‌یی از یک حرف وسیع را میگرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار میدادند و با آن درمیافتادند و مقابله میکردند. این، تحجر و توقف و مقابله‌ی غیرعلمی را تداعی میکرد. یک عده تحت‌تأثیر جاذبه‌های افکار نو و وارداتی، مجذوب این‌ها میشدند و سعی میکردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با این‌ها تطبیق کنند؛ منتی هم سر دین میگذاشتند که ما اسلام را جوان‌پسند و مردمی و قابل قبول کرده‌ایم! گاهی اوقات کاسه‌ی از آش داغ‌تر هم میشدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکر‌ها پیش میرفتند، برای این‌که نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرف‌ها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم.
 
نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه‌ی از اسلام و احیاناً الحادی و بکلی بیگانه‌ی از دین کشاندند و منت هم سر اسلام میگذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌کس فهم و همه‌کس پسند و در چشم‌ها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی این‌ها انحراف بود.
 
هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرتِ اجتهاد و باانصاف و ادب علمی - چه در زمینه‌ی علوم نقلی، چه در زمینه‌ی علوم عقلی - وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامی بود، روشن، ناب و بیشائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمی است؛ و این شد پایه‌ی تفکرات بعدی جامعه‌ی ما.
 
جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌یی متکی به تفکرات شهید مطهری است
 
بنده اعتقاد راسخ دارم و بار‌ها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌یی متکی به تفکرات شهید مطهری است؛ یعنی آن‌ها پایه‌ها و مایه‌های اسلامییی است که ما در تفکرات اسلامی از آن‌ها بهره بردیم و به نظام اسلامی منتهی شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهری جایگاه امنی بود برای جوان‌های طالب و عاشق فکر اسلامی که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار میگرفتند؛ مارکسیست‌ها یکطور، غربگرا‌ها یکطور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتّی در حوزه‌های علمیه.
 
شهید مطهری یک سنگر و یک مأمن برای این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ی این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهری دایره‌ی کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتی که آقای لاریجانی اشاره کردند، جلسات کوچکی بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درسِ فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلاً جلسه‌یی بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقیناً پیش‌بینی نمیکرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگی باقی خواهد گذاشت.
 
این، جایگاه شهید مطهری است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ این‌ها باید بیان شود. اگر درباره‌ی متفکران اسلامی، علما و فقهامان این نکته را در نظر بگیریم؛ مثلاً ببینیم نقش ملاصدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلی هویت علمی او تبیین کنیم، خوب و تأثیرگذار است.
 
البته شیوه‌های هنری جای خود را دارد. به عقیده‌ی من، ما در زمینه‌ی شیوه‌های هنری هنوز مهارت و زبردستی لازم را پیدا نکرده‌ایم تا بتوانیم کاری که میخواهیم، بکنیم. چهره‌های علمی ما که گاهی در فیلم‌ها و سریال‌ها ظاهر میشوند، نمیتوانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبانِ خود پیدا کنند که آشنایان با این چهره‌ها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگری از آب درمی‌آید، که باید در زمینه‌ی کار هنری هم دقت بیشتری صورت بگیرد؛ بنابراین نقش شهید مطهری باید آشکار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود.

نکته‌ی دوم که خوب است روی آن فکر شود، تداوم این جریان است. ما که نمیتوانیم در شهید مطهری متوقف شویم. درست است که الان هم بعد از بیست‌وپنج سال از شهادت این مرد، کتاب‌های او جزو پُرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کتاب‌ها برای نسل‌های جویای فکر متین و منطقی اسلام است و الان هم ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعه‌ی کتاب‌های شهید مطهری (رضوان‌اللَّه‌تعالیعلیه) نداریم و با این‌که کار‌های خوبی هم شده، بلاشک از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛ لیکن جریان ورود در عرصه‌ی چالش با افکاری که وارد میشود و نقادی علمی و برخورد صحیح با آن‌ها و تفکیک صحیح از سقیم مواد و اجزاء آن‌ها و تبیین فکر اسلامی در زمینه‌ی آن‌ها باید ادامه پیدا کند، و این جزو وظایف مهمی است که وجود دارد.
 
همان‌طور که عرض کردم، ما به مطهری‌هایی در دهه‌های آینده احتیاج داریم. بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، فکر اسلامی مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلاشک چالش‌های جدیدی را روزبه‌روز برای آن به‌وجود می‌آورند؛ رها که نمیکنند. ما باید در این‌جا خود را آماده کنیم، و میتوانیم. سرمایه‌ی غنی و تمام نشدنییی که امروز از فرهنگ اسلامی در اختیار ماست، در این مصاف امکانات خیلی فراوانی در اختیار ما میگذارد؛ اگر ما اهل استفاده‌ی از این‌ها باشیم. حقیقتاً یک زرادخانه‌ی عظیم فکری و فرهنگی در اختیار ماست؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم. امروز خوشبختانه فضلای جوانی هستند؛ من میبینم.
 
گردهمایی و بزرگداشت شهید مطهری را به این سمت‌ها بکشانید که کسانی تشویق بشوند وارد این میدان‌ها شوند
 
در حوزه‌ی قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمی، از لحاظ بلند نظری و فکر قوی وجود دارند؛ باید وارد این میدان‌ها شوند و حضور در این میدان‌ها را گسترش دهند. امروز از دوره‌ی فعالیت مرحوم شهید مطهری - یعنی سال‌های دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ - نیاز ما بمراتب بیشتر است. آن‌روز نیاز ما یکطور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. گردهمایی و بزرگداشت شهید مطهری را به این سمت‌ها بکشانید که کسانی تشویق بشوند وارد این میدان‌ها شوند و برای مواجهه‌ی با امواج تبلیغاتی جدید وارداتی در همه‌ی زمینه‌ها آماده شوند؛ در زمینه‌ی فلسفه، در زمینه‌ی کلام، در زمینه‌ی مسائل گوناگون کشور که با مباحث اسلامی سروکار دارد.

امیدواریم خدای متعال همه‌ی ما را موفق بدارد تا حق عظیم این شهید بزرگوار را بجا بیاوریم. من یک وقت دیگر هم شاید به عزیزانِ خانواده‌ی مکرم ایشان که به مناسبت سالگرد، این‌جا خدمتشان رسیده بودیم، گفتم ترتیبی داده شود که کتاب‌های ایشان مثل کتاب‌های سطح در حوزه‌های علمیه، حتماً خوانده شود. بنده از چیز‌هایی که برای صاحبان فکر و کسانی که میخواهند افکار اسلامی را برای مردم بیان کنند - مبلّغان دینی، اهل منبر، سخنگویان دینی - واقعاً لازم میدانم، این است که یک دوره کتاب‌های مرحوم مطهری را بخوانند. شیوه‌یی پیدا کنید که این کتاب‌ها خوانده شود؛ هم در کتاب‌های درسی بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه کتاب‌های ایشان سهل التناول است؛ یعنی نگارشِ خیلی شیرین و خوبی دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلی بهتر بود. ایشان میگفتند من از شنیدن سخنرانی‌های خودم اصلاً خوشم نمی‌آید؛ اما نوشته‌های خودم را که میخوانم، خوشم می‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان میدادم؛ سخنرانی ایشان آنقدر جذاب نبود که نوشته‌ی ایشان. نوشته‌های ایشان حقیقتاً خیلی شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر این‌ها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتاب‌های شهید مطهری را خوانده باشند؛ که اگر میخواهند کاری بکنند، «من بنی فوق بناء السلفی» باشد؛ یعنی بر اساس آن فکر و روی شانه‌های شهید مطهری بروند ان‌شاءاللَّه قله‌های بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آن جا‌ها بزنند.

ان‌شاءاللَّه موفق و مؤید باشید. از زیارت شما آقایان خیلی خوشحال شدیم. آماده هستیم اگر بیاناتی بفرمایید، استفاده کنیم.