اشل . [ اَ ] (ع اِ) گزی است مروج بصره
. (منتهی الارب ). یک نوع گز و ذرعی که در بصره معمول است . (ناظم
الاطباء). نام پیمانش بصره است که بمقدار چهل دست باشد. (آنندراج
). مؤلف تاریخ قم مینویسد: و نیر لابد است که بدانند که شصت گز زمین
به ذراع هاشمیه که آن گزی است و دو دانگ گزاست آن مقدار را
بنزدیک اهل حساب و اصطلاح ایشان اشل گویند و اشل ده باب بود و بابی
عبارت از شش گز و گزی عبارت از شش قبضه و قبضه عبارت از چهار
انگشت . پس یک گز عبارت از 24 انگشت باشد. (تاریخ قم ص 109). و دزی ذیل این کلمه مینویسد: رجوع کنید به مجله ٔ خاورشناسان آلمان ۞ XVIII 695.