آقای دوش واری! دشوار. [ دُش ] (ص مرکب ) (از: دُش ، زشت + وار، کلمه نسبت) در پهلوی دوش وار، نزدیک به دُشخوار ایرانی باستان. (حاشیه معین بر برهان ). دُشخوار. مقابل آسان. (از برهان). مُشکِل.