۱۴۰۲ مرداد ۱۹, پنجشنبه

 

آجیده دوزی


نویسنده (ها) : 
آخرین بروز رسانی : شنبه 9 آذر 1398 تاریخچه مقاله

آجیده‌دوزی، یا لایه‌دوزی، پنبه‌دوزی، از رودوزیهای کهن است که در آن لایه‌ای از پنبه میان دو لایۀ پارچه قرار می‌گیرد و سپس با دوخت روی پارچه نقوش و طرحهای ظریف و برجسته‌ای ایجاد می‌شود («آجیده‌دوزی ... »، ۳۷). 
آجیده در فرهنگهای مختلف معانی گوناگونی دارد. برخی آن را به معنی رنگ‌کرده، با سوزن یا غیرسوزن خلانیده شده (برهان ... ، ذیل آجده)، درشتی سوهان و ناهمواری سطح چیزی، هر چیز دان‌دانی، نوعی بخیۀ کوتاه‌تر از شلال (غیاث ... ، ۵؛ نفیسی، ۱ / ۱۳؛ لغت‌نامه ... )، و برخی دیگر نوعی دوخت لباس (نفیسی، همانجا؛ آنندراج، ۱ / ۴۶)، نوعی گیوه که چرم کف آن را با نوعی ریسمان به هم دوزند (همانجا؛ نیز لغت‌نامه)، معنا کرده‌اند. آجیده را همچنین نوعی گیوه با رویه‌ای درشت‌بافت و تخت چرمی بخیه‌دار دانسته‌اند. روی چرم گیوه‌ها را با نخ پرگ می‌دوزند که به آن آجیده می‌گویند (افتخار، ۷۴؛ «گیوه ... »، بش‍‌ ). این نوع گیوه در استان همدان و خصوصاً شهر ملایر («رودوزی سنتی»، بش‍‌ ) و نیز در سمنان تولید می‌شود («هنرهای سنتی ... »، بش‍‌ ).

نمونه‌ای از آجیده‌دوزی کرمان مربوط به سدۀ ۱۲ق / ۱۸م

شاعرانی چون نظام‌قاری (نک‍ : لغت‌نامه، ذیل نِکَنده)، ابوالعلاء گنجه‌ای ( فرهنگ ... ، ۲ / ۱۶۵۷)، انوری (۱ / ۱۱۹)، فردوسی (۱ / ۳۵۷) و ذوالفقار شیروانی در اشعارشان به آجیده و صورتهای مختلف آن اشاره کرده‌اند (نک‍ : آنندراج، همانجا).
کهن‌ترین یافتۀ مربوط به آجیده‌دوزی به دوران هخامشی برمی‌گردد. در این دوران در زیر تسمه‌های تیردانها یک لایۀ پنبه‌دوزی آسترکشی قرار می‌دادند تا تحمل سنگینی وزن تیرها آسان‌تر شود (ضیاءپور، پوشاک باستانی ... ، ۱۱۴؛ نیز نک‍ : صبا، ۱۰۴). نمونۀ دیگر، برگستوان (پوشش جنگی اسب، فیل و گاه انسان) است که در قسمت تنه آن را با نوعی لایه‌دوزی شبیه به لحاف تهیه، و سپس با منگوله، قبه و ریشه‌دوزی تزیین می‌کرده‌اند. در لایه نوعی ابریشم خام کم‌بها و گاه نمد و خز قرار می‌دادند. نخستین مدرک استفادۀ آن، در روزگار هخامنشی در نوشته‌های گزنفن در سدۀ ۴ق‌م آمده که حاکی از رواج آن در سپاه ایران تا آن زمان است (نک‍ : کورُش‌نامه، ۱۳۴، سیرت ... ، ۲۲۷). 
در دورۀ اشکانیان (ح ۲۵۰ق‌م) نیز به گواهی نگاره‌ای از سوارکاری پارتی در ویرانه‌های دورا اروپوس (شهر باستانی سوریه) بر اسب برگستوان می‌پوشاندند (ذکاء، ارتش ... ، ۱۰، تصویر شم‍ ۷۴). بخشی از یک زره متعلق به این دوره نیز در موزۀ هنر دانشگاه ییل نگهداری می‌شود. در طاق بستان هم نقش برجستۀ پادشاهی (احتمالاً خسرو پرویز) سوار بر اسبی با پوشش برگستوان بر سنگ کنده شده است (نک‍ : منفرد، ۱۸۱). کریستن‌سن برگستوان را از جنگ‌افزارهای سواره‌نظام سنگین‌سلاح ساسانی دانسته، و وجود واژه‌ای خاص برای زره اسب را گواه کاربرد آن در میان اقوام ایرانی در این دوران شمرده است (ص ۳۶۱، ۴۱۸؛ نیز نک‍ : منفرد، ۱۸۲).
 در دورۀ خلفای عباسی جامۀ متوکل در میان آستر و رویۀ آن پنبه‌دوزی داشت (حسن، ۳ / ۴۴۳؛ نک‍ : چیت‌ساز، ۸۵). در دوران تیموریان کلاویخو، فرستادۀ هانری سوم نزد تیمور به لباسهای چین‌دار و حاشیه‌دوزی مخملی و آجیده (لفا‌ف‌دار) اشاره کرده است (ص ۲۶۷- ۲۶۸؛ نیز نک‍ : متفکر، بش‍‌ ). شاردن در سیاحت‌نامۀ خود آورده است: جنس پارچۀ ایرانیان عصر صفوی از ابریشم یا کتان، و جنس تنبانهای زنانه از ابریشم بود و به کلیچه (الیچه، علیچه) و قبا آستر کلفت می‌دوختند و میان آستر و رویه یک لایۀ پنبه‌ای می‌گذاشتند تا به این طریق بر گرمای آن بیفزایند (۴ / ۲۱۶). راوندی نیز آورده است که «در زمستان نیم‌تنۀ کوتاهی می‌پوشیدند که مثل جلیقه در زیر لباس پنهان بود. این نیم تنه را معمولاً با پارچۀ نخی بسیار لطیفی که از هندوستان می‌آوردند و گل و بوته‌ها یا تصاویر رنگین زیبا داشت، می‌دوختند و آن را بـرای اینکه گرم‌تر بـاشد، پنبـه‌دوزی می‌کردند» (۶ / ۹۴؛ نیز نک‍ : غیبی، ۴۲۲). همچنین در این دوران بالاپوش خود را برای اینکه صاف بایستد، پنبه‌دوزی می‌کردند (راوندی، ۷ / ۹۶). 
در دوران افشاریان و زندیان از قباهای پنبه‌دوزی‌شده همراه با تزییناتی چون یراق‌دوزی و قیطان‌دوزی استفاده می‌کردند (غیبی، ۵۱۳). در دوران قاجاریه شلوارهای پنبه‌دوزی‌شده که به جوراب شلواری مشهور بودند، رواج داشته است (همو، ۵۶۳؛ ذکاء، لباس ... ، ۲۶).
در دوران صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه، هنرمندان آجیده‌دوزی برای رویه، پارچۀ قلمکار ریزنقش برمی‌گزیدند و آن را به شکل خاصی بخیه‌دوزی می‌نمودند (صبا، همانجا؛ سیدصدر، ۶۷). شماری پوشش سر، در موزۀ مردم‌شناسی پاریس نگهداری می‌شود که جنس آنها از ترمه، مخمل، کرباس، کتان، ابریشم و پشم است که برخی از آنها گلدوزی و آجیده‌دوزی شده‌اند. تاریخ دوخت آنها مشخص نیست، اما تاریخ نخستین خرید ۱۳۱۳ش / ۱۹۳۵م آمده است (شهشهانی، ۱۸۰- ۱۸۱).
در پوشاک محلی و بومی مردم مناطق مختلف ایران نیز آجیده‌دوزی دیده می‌شود. درویشان خراسان کلاه خود را از پشم شتر به حالت نمد تهیه، و روی آن را آجیده‌دوزی می‌کنند (امیدی، ۱۵۱). در کرمان نیز درویشان کلاههای خود را با خطوط متوازی ظریفی با نقشهای برجسته می‌آرایند (علاء فیروز، ۲۲۱، تصویر شم‍ ۲). زنان خراسان در میان دو لایۀ پارچۀ لحاف و تشک، پنبه یا پشم حلاجی‌شده قرار می‌دهند و آن را آجیده‌دوزی می‌کنند (امیدی، ۱۴۶). مردان کرد دارای کت پنبه‌دوزی شده‌ای هستند (ضیاءپور، پوشاک ایلها ... ، ۷۲). همچنین مردان ترکمن، دو نوع کلاه دارند که هردو آستردار، پنبه‌دوزی شده و لفاف‌دار است (همانجا، ۲۱۶). پسران طایفۀ بلوچِ زهی نیز از کلاه سفید آجیده‌دوزی شده استفاده می‌کنند (سیار،۲۶۳).

شیوۀ دوخت

نخست چلواری را به پارچۀ رویه می‌دوزند و میان رویه و آستر لایه‌ای از پنبۀ نرم می‌گذارند. سپس طرح را روی کاغذ می‌آورند و با سنجاق سوراخ سوراخ می‌کنند. آن‌گاه با استفاده از پودر گچ یا زغال (با توجه به رنگ روشن یا تیرۀ پارچۀ زمینه) نقش به پارچه منتقل می‌شود. درحال حاضر گاه با استفاده از کاربن، خط‌کش، نقاله و گونیا این کار صورت می‌گیرد؛ سپس دوخت شروع می‌شود (فرخ‌سرشت، ۵۲). آجیده‌دوزی خود روشهای متعددی دارد:

۱. روش سادۀ بدون لایۀ وسط

پس از اتصال پارچۀ رویه و آستر و انتقال طرح با سوزن و نخهای پنبه‌ای بی‌رنگ و یا ابریشمی و کوکهای کوتاه، طرحهای رویه دوخته می‌شود (صبا، ۱۰۵؛ نیز نک‍ : «خیاطی»، بش‍ ؛ سیدصدر، ۶۸).

۲. آجیده‌دوزی لایه‌دار

برای شروع کار ابتدا پارچۀ رویه روی سطح صافی پهن می‌شود و لایۀ پنبه روی آن قرار می‌گیرد. این دو لایه پس از آنکه به هم کوک شد، پارچۀ آستری روی لایۀ پنبه‌ای پهن می‌شود. این ۳ لایه با سوزن به هم دوخته می‌شود. آن‌گاه با فاصله‌هایی لایه‌ها کوک زده می‌شود. پس از طراحی و نقش‌پردازی به کار دوخت می‌پردازند (همانجاها).

۳. آجیده‌دوزی لایه‌دار با رویۀ تکه‌دوزی، یا چهل‌تکه‌دوزی

در این شیوه قطعات به طریق درهم و بدون شکل خاصی طرح‌ریزی می‌شدند، اما خیلی زود استادان این فن با برش قطعات در طرحهای زیبای موزاییک به صورت یک‌شکل و منظم دگرگونی اساسی در این هنر به وجود آوردند و از برش ۶ گوش استفاده کردند (همانجاها؛ سیدصدر، ۶۹).

۴. پنبه‌دوزی به شیوۀ برجسته

در پنبه‌دوزی برجسته، از دو لایۀ پارچه استفاده می‌شود ولی لایۀ داخلی ندارد. در صورتی که برای گرمای بیشتر نیاز به لایۀ داخلی باشد، می‌توان پس از اتمام پنبه‌دوزی آن را اضافه کرد (همو، ۷۰، تصویر شم‍ ۲).
از این نوع دوخت بیشتر برای تزیین روبالشی، لباس، کلاههای درویشی و شب‌کلاه، بقچه، سجاده، روانداز، روتختی، روکرسی، شنل و برخی از وسایل آشپزخانه استفاده می‌شود. پارچۀ مصرفی بیشتر ابریشمی، پنبه‌ای، نخی، مخمل، ساتن، کتان، تافته، اطلس و پارچه‌هایی است از نوع و جنسهای مختلف که به طرز منظمی برش خورده، و بغل هم تکه‌دوزی شده‌اند («رودوزی»، بش‍ ؛ فرخ‌سرشت، ۵۲-۵۳). از نقوش رایج در این هنر می‌توان به نقوش هندسی،گل و مرغ، گل و بوته، طره‌ای، نیم‌طره‌ای، ترنجی، نیم ترنجی، سر ترنجی، محرّماتی راست، محرّماتی کج، محرّماتی جناغی، بازوبندی، بندرومی، طبله، دایره‌ای، بیضی متصل به هم، لوزی در دایره، ترنج کاسه و نیم‌کاسه، لچکی، شمسه‌ای، نقوش هلالی، اسلیمی، گوشه‌ای، زیگزاگی، گل گلدانی، تصاویر انسان، پرندگان و جانوران و جز آنها اشاره کرد (صبا، همانجا؛ سیدصدر، ۶۸). 
در گذشته استانهای کرمان و خراسان از مراکز اصلی این رودوزی بود و اکنون نیز استان کرمان و به‌ویژه شهر کرمان مرکز اصلی این نوع رودوزی است (صبا، همانجا). افزون بر اینها آجیده‌دوزی در بیشتر نقاط ایران ازجمله استانهای گلستان، گیلان و اصفهان رایج است. تنوع در این هنر بیشتر از دیگر هنرها ست (استادآقا، بش‍ ؛ «صنایع دستی ... »، بش‍ ؛ «آشنایی ... »، بش‍‌ ).
در هنر آجیده‌دوزی یا پنبه‌ای دو اصل مهم را باید همیشه به‌خاطر داشت: یکی انتخاب دقیق و هماهنگی رنگها، دیگری به‌کار بردن قطعات بیشتر، که حاصل این دو اصل یک پنبه‌دوزی پرکار و استادانه است (صبا، ۱۰۵).

مآخذ

«آجیده‌دوزی، رودوزیهای سنتی»، بانک اطلاعات صنایع دستی ایران، گروه هنری خاکیان با همکاری معاونت صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تهران، ۱۳۸۷ش؛ «آشنایی با دو نوع دوخـت سنتـی»، آفتـاب[۱] (مل‍‌ )؛ آننـدراج، محمدپـادشـاه، بـه کـوشش محمـد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ استادآقا، مریم، «نگاه مردم‌شناختی در مقایسۀ چهل تکه‌دوزی غرب و ایران»، آفتاب (مل‍‌ )؛ افتخار، رفیع، «پوشاک زنان محلی»، پیام زن، تهران، ۱۳۸۰ ش، شم‍ ۱۱؛ امیدی، ناهید، دیده و دل و دوست (پژوهشی در پوشاک و هنرهای سنتی خراسان)، مشهد، ۱۳۸۲ش؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۷ش؛ برهان قاطع، محمدحسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، ۱۳۳۰ش؛ چیت‌ساز، محمدرضا، «تاریخ پوشاک ایرانیان» (از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول)، تهران، ۱۳۸۶ش؛ حسن، ابراهیم حسن، تاریخ السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، قاهره، ۱۹۵۳م؛ «خیـاطی»، طراحـی دوخـت[۲] (مل‍‌ )؛ ذکـاء، یحیى، ارتش شـاهنشاهی ایـران از کورش تا پهلوی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ همو، لباس زنان ایران از سدۀ سیزدهم هجری تا امروز، تهران، ۱۳۳۶ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، ۱۳۶۸ش؛ «رودوزی»، خراسان، ۵ / ۶ / ۱۳۸۶ش؛ «رودوزی سنتی»، آفتاب (مل‍‌ )؛ سیار، فاطمه، فرهنگ و پوشاک مردم جنوب خراسان، پایان‌نامۀ تحصیلی رشتۀ طراحی لباس، دانشگاه الزهراء (دانشکدۀ هنر)، تهران، ۱۳۷۰ش؛ سیدصدر، ابوالقاسم، دائرة‌المعارف هنرهای صنایع دستی و حِرف مربوط به آن، تهران، ۱۳۸۶ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمدعباسی، تهران، ۱۳۳۶ش؛ شهشهانی، سهیلا، تاریخچۀ پوشش سر در ایران، تهران، ۱۳۷۴ش؛ صبا، منتخب، نگرشی بر روند سوزن‌دوزیهای سنتی ایرانی از هشت هزار سال قبل از میلاد تا امروز، تهران، ۱۳۷۰ش؛ «صنایع دستی و آثار چوبی زیبای کرمان»، تفاهم[۳] (۱ / ۱۲ / ۱۳۸۵) (مل‍‌ )؛ ضیاءپور، جلیل، پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستاییان ایران به روزگار محمدرضا پهلوی، تهران، ۱۳۴۶ش؛ همو، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‌ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران، ۱۳۴۳ش؛ علاء فیروز، ایران، «سوزن‌دوزی»، سیری در صنایع دستی ایران، تهران، ۱۳۵۶ش؛ غیاث‌اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به کوشش منصور ثروت، تهران، ۱۳۷۵ش؛ غیبی، مهرآسا، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، ۱۳۸۴ش؛ فرخ‌سرشت، مهین و دیگران، سوزن‌دوزی صنایع دستی، تهران، ۱۳۶۴ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ش؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجـوشیرازی، بـه کوشش رحیم عفیفـی، مشهد، ۱۳۵۱ش؛ کلاویخـو، ر.، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، ۱۳۴۴ش؛ کریستن‌سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، ۱۳۵۱ش؛ گزنفن، سیرت کورش کبیر، ترجمۀ ع. وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ همو، کورش‌نامه، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۴۲ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ «گیوه قدیمی‌ترین پاپوش ایرانیان، خوشۀ صنعتی چرم ایران» (۵ / ۲ / ۱۳۸۷) (نک‍ : مل‍ ، Ilc)؛ متفکر، لیلا، «پوشاک ایرانی هویت ملی»، طراحی دوخت (مل‍‌ )؛ منفرد، افسانه، «برگستوان»، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش، ج۳؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، ۱۳۱۷ش؛ «هنرهای سنتی و صنایع دستی قومس» (نک‍ : مل‍ ، Semnanmiras)؛ نیز: 

Aftab, www.aftab. ir; Ilc, http: / / ilc.ir; Semnanmiras, www. semnanmiras. blogfa.com; Tafahom, www.tafahomnews.com; Tarrahidukht, www. tarrahidukht.blogfa.com
مریم بیجاری