مقایسه عرفان مولانا با عرفان سعدی وحافظ
و چون موسی به وعده
گاه آمد عرض کرد: پروردگارا! "خود را به من بنمای" تا تو را تماشا کنم.
معشوق فرمود: " هرگز مرا نخواهی دید"؛ لیکن به کوه نگاه کن پس اگر بر جای
خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید. پس پروردگارش آن را متلاشی ساخت و موسی مدهوش
بر زمین افتاد... * "أرنی": خودت را به من نشان بده *"لن ترانی": هرگز مرا نخواهی دید.
سعدی: چو رسی به کوه سینا "أرِنی" مگو و بگذر که نیرزد این
تمنا به جواب "لن ترانی"
حافظ: چو رسی به
طور سینا "أرِنی" بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی".
مولانا: "أرنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد تو که با منی
همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"