ممنون از اعتنا به دلنوشته این ناتوان. عرض بنده نه تسلیم برابر عرب یا هر مهاجم و متجاوز زورگوست. عرض بنده این است که با رنجنامه سی ساله فردوسی نباید ابزاری برای خام خیالان سره نویسی فراهم کرد و عظمت شاهنامه و سراینده اش را که مفخر عالم و آدم است تا حد ابزار تفرقه منادیان آن نوع سیاست (تفرقه اندازی) تقلیل داد. امروز هم ما در رنجیم از آنچه آنروز با غفلت خودمان بر ایران رفت و بلکه هنوز هم می رود... ولی زبان پالائی گر خوب بود خود ساحل تیمس نشینان پیش و بیش از همه اقدام می کردند. (به این هم اعتنا فرمائید). اصلا چطور است همان سیاست آنان را در مورد خودشان و در سیاست خودمان کار گیریم. وقتی می شود اینجوری با حقیر جزیره ای عالم را به گرفتاری انداخت و خود شاد و شنگول بود، چرا از همین راه نباید رفت...ماکیاول یک جای تاریخ و عرفان ناب انسان ساز همه ملل و نحل یک طرف دیگر ایستاده اند. صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و چه در نظر آید.