۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

چغندر قند، کاهو

37. در يادداشتهای پیش گفته شد که نام گونه‌ای از Beta در هند به اسفناج داده شد و هنوز هم در چين اسفناج را به همين نام می‌نامند. همچنين نامی چينی‌ـ‌ايرانی برای نوعی Beta هست : ، kün-t'a، *gwun-d'ar، که از گياهان گزيده سرزمين موـ‌لو (Mo-lu)، *Mar-luk، در عربستان بود. در Čen su wen آمده که اين گياه امروزه بنادرست ken ta ts'ai يا ta ken ts'ai ناميده می‌شود که همان tien ts'ai ("سبزی شيرين") است. استوارت نام آخری را همراه با kün-t'a آورده و آن را همان Beta vulgaris، چغندر قند سفيد، دانسته که به گفته وی در چين می‌رويد. اما لغزشش آنجاست که می‌گويد در گياهنامه‌ها نامی از آن برده نشده. نامش هم در Čen lei pen ts'ao آمده و هم در Pen ts'ao kan mu و در دومی kün-t'a هم آمده که در اولی نيست. لی شی‌ـ‌چن درباره اين نام می‌گويد توضيح داده نشده، و اين نظر معمولاً نشانه بیگانه بودن واژه است، اما نام مأخذ خود را نمی‌ گوید. ترديدی نيست که اين kün-t'a تنها نگارش ديگری است از که پيشتر یاد شد. پیشینه فرونگاشت به دوره تانگ می‌رسد و در Yu yan tsa tsu آمده و در آنـــجا برگ yu tien ts'ao ("گياه با خالهای روغنی") با برگ kün-t'a مقايسه شده است. در اين کتاب وصف kün-t'a نيامده، اما از همين اشاره گذرا می شود نتيجه گرفت که اين گياه در نيمه دوم سده نهم سراپا شناخته بوده است.
در فارسی امروزی Beta vulgaris راچُغُندَر، čugundur يا چِگُندِر، čegonder می‌گويند و ابومنصور از آن نام برده است. تازی اش سِلق (silk) است. ظاهراً آوانگاشت چينی مربوط به دوره تانگ بر مبنای صورت فارسی ميانه‌ای ازجنس
*gundar يا *gundur ساخته شده است. Beta vulgaris از گياهان مديترانه‌ای و باختر آسيايي است که تا پیرامون دريای خزر و ايران کشت می‌شود. به گفته دوکاندول، دیرندگی کشت آن به بيش از سه يا چهار سده پیش میلاد نمی‌رسد. از دید من تصوير مصری که اف ووينگ در تأييد فرضيه کشت چغندر در مصر باستان آورده قانع‌کننده نيست.
بنابراين، هرچند هيچ مدرکی نمایانگر ورود Beta vulgaris به چين در اختيار نداريم، چه بسا که اين گياه در دوره تانگ، شايد به دست اعراب که بسياری واژه‌ها و محصولات ايرانی را به چين آوردند، وارد آن سرزمين شده باشد. به همين دليل در اسناد چينی گاه واژه‌های ايرانی را به تاـ‌شی (Ta-ši) (اعراب) نسبت داده اند؛ برای مثال شماره های تاس که در واقع فارسی است، اما آن را به اعراب بسته اند.
نام چينی راستین اين گياه tien ts'ai است که نويسه نخست آن از لحاظ صدا و معنا با tien ("شيرين") توضيح داده می‌شود. لی شی‌ـ‌چن tien ts'ai را همان kün-t'a می‌داند. کهن ‌ترين توصيف tien ts'ai را سو کون (Su kun) از دوره تانگ به دست داده است؛ او برگهــــــایش را به šen ma Actea spicata، از گياهان تيره آلاله مانند کرده و افزوده مردم جنوب جوانه‌های آن را با بخار پخته می‌خورند و خوراکی است بسيارخوشمزه و خوشبو . هرچند بروشنی گفته نشده که tien ts'ai گياهی است وارداتی.
38. در صفحات پیش از متن ارزشمند T'an hui yao یاد کردیم که در آن نام محصولات گياهی سرزمينهای بيگانه که به درخواست روشن فغفور تايي تسون (T'ai Tsun) از دودمان تانگ در سال 647 م به دربار وی فرستاده شد آمده است. در اين متن، پس ازنام بردن از اسفناج نپال، آمده است: "در ميان آنها ts'o ts'ai ("سبزی شراب") نيز بود با برگهای پهن و دراز. طعمی چون شراب خوب دارد و k'u ts'ai (سبزی تلخ، کاهو، Lactuca) که بظاهر چون

kü است، اما برگهای آن درازتر و پهن‌تر است. گرچه به نسبت تلخ است، خوردن دراز مدتش سود آرد. hu k'in بظاهر چون k'in ("کرفس"، Apium graveolens) است و خوشبو."
از اين توصيف می‌توان بر می آید گویا سبزی ts'o ts'ai گونه‌ای از Lactuca Cichorium، يا Sonchus بوده است. اين جنسها ارتباطی نزديک با يکديگر دارند و همگی از تيره Cichoraceae اند و چينی‌ها با گذاشتن نامهائی چند بر آنها موجب درآشفتگی شان با هم شده‌اند. دو کاندول گمان می‌کرد که کاهو (Lactuca sativa) در دورانهای قديم در چين شناخته نبوده، زيرا به گفته لوريرو (Loureiro)، اروپاييان آن را به ماکائو برده بودند. نگر برتشنايدر درباره اين گفته اين است که شاید دوکاندول درست رفته هر چند در گياهنامه‌ها سخنی از ورود آن به چين در ميان نيست؛ به نظر نمی‌رسد نويسندگان پيش از دوره تانگ (906-618) از šen ts'ai (نام متداول کاهو در پکن) يا pai-kü نام برده باشند." دوکاندول در اين مورد نيز به اين مطلب استناد کرده و آن را در کتاب خود خاستگاه گياهان بستانی (ص 96) آورده است. به هر روی ، مسئله به اين سادگيها نيست. چه بسا برتشنايدر در آن زمان گياهنامه‌های چينی را به نسبت سطحی خوانده باشد، زيرا در آنها برخی گونه‌های Lactuca بروشنی دارای خاستگاه بیگانه دانسته شده است. وی بيست و پنج سال سپس این باری دیگر در همين موضوع نوشت، و کمترین سخنی از ورود اين گياه به چين نگفت و برعکس از نوشته او برمی‌آيد که Lactuca، Cichorium و Sonchus از دوران باستان بومی چين بوده‌اند، زيرا در Pen kin و Pie lu از سبزی تلخ (k'u ts'ai) نام برده شده است.
گمان می رود نامهای pai kü و ku kü نام Cichorium endivia تره فرنگی، آنديو باشند؛ و wo-kü نام Lactuca sativa [کاهو]، لی شی‌ـ‌چن در توضيح نام آخری به نقل از Mo k'o hui si نوشته پن چن (P'en Čen)، در نيمه نخست سده يازدهم، می‌گويد wo ts'ai ("سبزی wo") از سرزمين کوا (Kwa) آمده و نامش را از همين جا گرفته است. در Ts'in I lu نوشته تائو کو (T'ao ku) از دوره سونگ، آمده است: فرستادگانی از سرزمين کوا (Kwa) به چين آمدند و به درخواست مردم تخم نوعی سبزی را پخش کردند؛ پاداش اين کار آنان چنان سخاوتمندانه بود که اين سبزی ts'ien kin ts'ai ("سبزی هزار اشرفی") ناميده شد؛ اکنون اين سبزی را wo-kü می‌نامند." اين افسانه ها گنگ و کودکانه و بدور از درستی تاريخی‌اند. هيچ سرزمينی به نام کوا نیست و اين نام را تنها از نويسه در آورده اند و در هيچ متن تاريخی چنين روايتی نيامده است. نام wo-kü در دوره تانگ یکسره شناخته بود و در Pen ts'ao ši i نوشته چن تسان‌ـ‌کی آمده است؛ وی دو گونه سفيد و بنفش راشناسائی کرده، اما در مورد ورود آن به چين خاموشی گزیده است. هرچند با آوردن مثالی چند می‌توان نشان داد اين نویسنده در شناخت گياهان و محصولات بیگانه بسيار دقيق بوده و همواره وقتی گياه يا محصولی بیگانه بوده گوشزد کرده است. هيچ مدرکی برای اثبات اين مدعا که Lactuca از خارج وارد چين شده نیست. تنها می‌توان گفت همان‌طور که از متن بالا در T'an hui yao برمی‌آيد، احتمالاً انواع مرغوب‌تر آن
از باختر وارد چين شده است.
در ايران Lactuca sativa کاهو (kāho فارسی ) خودرو و بستانی يافت می‌شود. Cichoreum در فارسی کاسنی، kasnī و در عربی و ترکی عثمانی هندبا hindubā نام دارد.
39. hu k'in که در متن بالا از T'an hui yao یاد شده شاید نام کرفس بستانی ، Apium graveolens باختر، کرفس، (kerefs يا karafs فارسی) (يا احتمالاً جعفری، Apium petroselinum) باشد. به نظر می‌رسد اين گياه با hu k'in که پيشتر (ص 196) آوردیم متفاوت باشد.
hu k'in نيز در شمار بهترين سبزيهای سرزمين Mo-lu، *Mwat-luk، Mar-luk، در عربستان شمرده شده است.
برای پایان دادن به بحث مجموعه سبزيهايي که در متن T'an hui yao برشمرده شده می‌توان مطلب زير را در اينجا افزود.
در سال 647 ميلادی، شاه قندهار (در شمال باختری هند) سبزی‌ای به دربار چين فرستاد به نام fu-t'u ("سبزی سرزمين بودا") که هر ساقه آن پنج برگ داشت با گلهای سرخ، مغز زرد و پرچم‌های ارغوانی. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار. لغت نامه دهخدا.