۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

سنبل هندی، نارد

53‌. در Sui šu1 از دو ماده خوشبو یا عطر ویژه كان (K‛an) (سغد) نام برده شده است: kan hian 2 و a-sa-na hian خوشبختانه متنی مشابه در T‛ai p‛in hwan yü ki3 در دسترس است كه در آن دو ماده خوشبو متعلق به كان به صورت فرونگاشته شده‌اند. از این‌رو روشن می‌شود آن kan که سالنامه سویی آورده چیزی نیست جز كوته ‌نوشت kan sun كه ماده‌ای خوشبو شناخته شده و همان روغن راستین سنبل هندی است كه از Nardostachys jatamansi گیرند. در سنسكریت آن را nalada، در تبتی span spos، در فارسی نارد، nard یا سنبل، sunbul، در ارمنی sumbul، smbul، snbul و جزاینها می‌نامند. 4 گمان می‌رود سنبلی كه سربازان اسكندر در گدروسیا یافتند همین گیاه بوده، هرچند گروهی دیگر بر آنند كه آن گیاه Andropogon ]پلیم واش؟[ بوده است. 5
نام سنسكریت nalada در Fan yi min yi tsi 6 به صورت na-lo-t‛o، *na-la-da آمده است. این واژه را در اوج خیالپردازی به صورت nara-dhara (’’در دست یاهمراه مردم ‘‘) تحلیل کرده و دلیل آورده اند كه مردم این گل خوشبو را در كمربند خود می‌گذارند. واژه nalada از دوره باستان است، زیرا در آتارواودا (Atharvaveda) آمده است. nērd عبری، nardos یونانی،8 nard و nārd فارسی از همین‌جا گرفته شده‌اند. 9 چون این واژه در انجیل آمده به تمامی زبانهای اروپایی هم دامن کشیده.
به گفته استوارت1، این گیاه دراستان یون ‌ـ ‌نان و در مرزهای باختری سه‌ـ‌چوان یافت می‌شود، اما اینكه بومی بوده یا آن را از جای دیگری به آنجا برده و كاشته‌اند روشن نیست. چنانچه این گیاه در دیگر جاهای چین یافت نشود، بایداز هند به چین رسیده باشد بویژه از آنرو كه یون ‌ـ ‌نان از دیرباز با هند در تماس بوده و گیاهان بسیاری در آنجاست كه از هند آمده اند.
54‌. 2 *a-sar (sat) -na (در Sui šu)، a-sie-na (Wei šu, Ch. 102, p. 9) توضیح داده نشده است. ‌ چون و چرا ندارد که این واژه آوانگاشت نامی ایرانی، روشن تر بگویم، سغدی، است؛ با این همه هنوز نامهای مواد خوشبو در زبان سغدی بر ما ناشناخته است. این واژه را می‌توان بطور فرضی به صورتهای زیر بازسازی كرد: *asarna، axšarna، asna. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار. لغتع نامه دهخدا.