اولین اشاره به شخصیتی به نام «شیطان» در کتاب زکریا، یکی از بخش‌های متاخر تنخ و متعلق به دوران هخامنشی، دیده شده‌است. در این کتاب، شیطان دادستانی الهی، یکی از پسران خدا و تابع یهوه است. او در دادگاهی که برای مملکت یهودا برپا شده، پیروان یهوه را مجبور به عذاب دیدن می‌کند تا وفاداری آن‌ها به خدا را بسنجد. شکل‌گیری شیطان به عنوان موجودی بدخواه با ویژگی‌های پلید که رقیب ثنوی خداست، در دوره بین‌العهدین (۴۲۰ قبل از میلاد تا اوایل قرن اول میلادی) و احتمالاً به دلیل اثرپذیری از اهریمنِ دین زرتشت اتفاق افتاده‌است. در کتاب یوبیل، یهوه گروهی از فرشتگان مغضوب یا فرزندان آن‌ها را تحت سلطه شیطان (که کتاب او را مستما نامیده) قرار می‌دهد تا انسان‌ها را به گناه وسوسه و مجازات کند. در انجیل‌های هم‌نوا، شیطان عیسی را در بیابان وسوسه می‌کند و در این انجیل‌ها، او مسبب بیماری و فتنه دانسته شده‌است. مکاشفه یوحنا شیطان را چون اژدهای قرمز بزرگی می‌نمایاند که میکائیل او را شکست می‌دهد و از بهشت بیرون می‌کند. او سپس برای ۱٬۰۰۰ سال در بند می‌شود تا اینکه به‌طور موقت آزاد می‌گردد، اما در نهایت شکست می‌خورد و در دریاچه آتش انداخته می‌شود.

در قرون وسطی، شیطان اهمیت زیادی در الهیات مسیحی نداشت و چون شخصیتی طنز در نمایش‌های کرامات حضور پیدا می‌کرد. با گسترش اعتقاد به تسخیرشدگی توسط شیاطین و افسونگری در دوران مدرن نخستین، بر اهمیت شیطان نیز افزوده شد. در عصر روشنگری متفکرانی چون ولتر به تندی از اعتقاد به وجود شیطان انتقاد کردند. با این حال، اعتقاد به وجود شیطان، خصوصاً در قاره آمریکا، پابرجا مانده‌است.

اگرچه شیطان به‌طور کلی شر و بدجنس تلقی می‌شود، اما برخی از گروه‌ها عقاید بسیار متفاوتی دارند. در شیطان‌پرستی دینی، شیطان خدایی در نظر گرفته می‌شود که مورد پرستش یا احترام است. در شیطان‌گرایی لاویایی، شیطان نمادی از ویژگی‌های مثبت و آزادی به حساب می‌آید. کتاب مقدس ظاهر شیطان را توصیف نکرده، اما از قرن ۹ میلادی، او در هنر مسیحی با شاخ، سم، پاهای پر مو، دم و معمولاً لخت و با چنگکی در دست نمایش داده شده‌است. این ویژگی‌ها از خدایانی چون پن، پوزئیدون و بس تقلید شده‌است. او همچنین در ادبیات مسیحی، به خصوص در کمدی الهی دانته، افسانه فاوست، بهشت گمشده و بهشت بازیافته از جان میلتون، و نیز در موسیقی، فیلم و سریال‌های امروزی حضوری پر رنگ دارد.

شکل‌گیری تاریخی[ویرایش]

تنخ[ویرایش]

بلعم و فرشته (۱۸۳۶) از گوستاو یاگر. فرشته در این حادثه «شیطان» نامیده شده‌است.[۳]

کلمه عبری שָּטָן (شاطان) یک عبارت کلی به معنای «متهم‌کننده» یا «دشمن» است[۴][۵] که در سراسر تنخ (مجموعه متون مقدس یهودیان) در کنار موجودات فراطبیعی،[۶][۵] به انسان‌ها نیز گفته شده‌است[۶][۵] و در فعلی به معنای «مخالفت کردن» ریشه دارد.[۷] زمانی که این کلمه بدون حرف تعریف به کار می‌رود، هر اتهام‌زنی می‌تواند شاطان نامیده شود،[۶] اما وقتی با حرف تعریف (ها شاطان) استفاده می‌شود، منظور شیطان آسمانی است.[۶]

کلمه شیطان با حرف تعریف ۱۷ مرتبه در تنخ استفاده شده‌است: ۱۴ بار در ۲ فصل اول کتاب ایوب و ۳ بار در فصل سوم کتاب زکریا.[۸][۹] این کلمه همچنین ۱۰ بار بدون حرف تعریف استفاده شده‌است. نویسندگان هفتادگانی ۲ مورد از استفاده‌های بدون حرف تعریف را در زبان یونانی به «دیابولوس» برگردانده‌اند. به شیطان در سفر پیدایش (داستان آفرینش آدم و حوا به این کتاب تعلق دارد) اشاره‌ای نشده‌است. سفر پیدایش تنها به مار سخنگو اشاره می‌کند و آن مار را با هیچ موجود فراطبیعی مرتبط نمی‌داند.[۱۰] اولین استفاده از «شیطان» برای اشاره به موجود فراطبیعی در تنخ، در باب ۲۲ سفر اعداد دیده می‌شود[۱۱] که در آن، فرشته یهوه که با بلعم باعورا دیدار می‌کند، شیطان توصیف شده‌است:[۳] «رفتن بلعم خشم الوهیم را برافروخت و فرشته یهوه به عنوان یک شیطان در برابر او ایستاد.»[۱۱] در باب ۲۴ کتاب دوم سموئیل، داوود بدون اجازه خدا دستور به انجام سرشماری می‌دهد. پس خدا که خشمگین شده، «فرشته یهوه» را می‌فرستد تا به عنوان مجازات به مدت ۳ روز در اسرائیل طاعون شایع کند که مسبب مرگ ۷۰ هزار نفر می‌شود.[۱۲] همین داستان در ۲۱ کتاب اول تواریخ هم تکرار شده،[۱۲] اما نویسنده «فرشته یهوه» را «شیطان» (بدون حرف تعریف) نامیده‌است.[۱۲]

نقاشی شیطان نشسته اثر میخائیل وروبل

برخی آیات به وضوح به شیطان اشاره دارند اما این کلمه را استفاده نکرده‌اند.[۱۳] آیه ۱۲ از باب ۲ کتاب اول سموئیل پسران عیلی را «پسران بلیعال» توصیف می‌کند؛[۱۴] آیات بعدی نشان می‌دهند بلیعال مترادف «شیطان» است.[۱۴] در آیه ۱۴ از باب ۱۶ کتاب اول سموئیل، یهوه یک «روح شیطانی» به سمت پادشاه اسرائیل شائول می‌فرستد تا بدین طریق او را با داوود آشنا کند.[۱۵] در باب ۲۲ کتاب اول پادشاهان، میکایای نبی صحنه‌ای را برای شاه اهب توصیف می‌کند که در آن، یهوه بر تخت پادشاهی خود نشسته و سپاه آسمانی در اطراف او ایستاده‌اند.[۱۴] یهوه از سپاه می‌پرسد «چه کسی وظیفه گمراه‌کردن اهب را می‌پذیرد؟»[۱۴] یک روح که نامش مشخص نشده اما به شیطان شبیه است، داوطلب می‌شود تا «به عنوان روح دروغ‌گو وارد زبان همه پیامبران اهب شود.»[۱۴]

کتاب ایوب[ویرایش]

امتحان ایوب از ویلیام بلیک

شیطان در کتاب ایوب نیز حضور دارد. این اثری منظوم است[۱۶] که احتمالاً در دوران اسارت یهودیان در بابل نوشته شده‌است.[۱۶] در این کتاب، ایوب مرد صالحی است که یهوه به او علاقه دارد.[۱۶] در باب اول کتاب، پسران خدا در مقابل یهوه صف می‌بندند.[۱۶] یهوه از شیطان که یکی از آن‌هاست، می‌پرسد کجا بودی؟ و شیطان پاسخ می‌دهد «در حال گشت و گذار در زمین.»[۱۶] یهوه می‌پرسد «آیا بنده من ایوب را هم دیدی که گناه نمی‌کند؟»[۱۶] شیطان در جواب اجازه می‌خواهد که ایوب را شکنجه کند تا یهوه ببیند که او در اثر این مسئله، از ایمانش دست خواهد کشید.[۱۷] یهوه می‌پذیرد. در نتیجه، شیطان خدمتکاران و گله ایوب را نابود می‌کند اما او از یهوه روی‌گردان نمی‌شود.[۱۷] صحنه پیشین دوباره تکرار می‌شود[۱۸] و یهوه به شیطان یادآوری می‌کند که ایوب هنوز مرد با ایمانی است. شیطان پاسخ می‌دهد که آزمون‌های بیشتری مورد نیاز است و یهوه باز هم به او اجازه می‌دهد که ایوب را امتحان کند.[۱۸] در پایان داستان، ایوب صالح و با ایمان باقی می‌ماند و شیطان از شکست خود شرمسار می‌شود.[۱۹]

کتاب زکریا[ویرایش]

باب سوم کتاب زکریا حاوی صحنه‌ای مربوط به اواسط فوریه ۵۱۹ قبل از میلاد است[۲۰] که در آن، یک فرشته زکریا را به دادگاهی می‌برد؛ در این دادگاه یوشع، کاهن اعظم، به عنوان نماینده مملکت یهودا با لباس‌های چرکین (که نماد گناهان اهل یهوداست) حاضر است.[۲۱] یهوه قاضی و شیطان دادستان است.[۲۱] در نهایت، یهوه شیطان را سرزنش می‌کند[۲۱] و دستور می‌دهد به یوشع لباس‌های تمیز (که نشانه بخشیده شدن مردم یهوداست) بدهند.[۲۱]

دوره معبد دوم[ویرایش]

نقشه شاهنشاهی هخامنشی که یهودیان یکی از مردمان آن بودند.[۵] در این دوره اهریمن دین زرتشت بر تصورات یهودیان از شیطان اثرگذار بود.

در دوره معبد دوم که یهودیان در شاهنشاهی هخامنشی زندگی می‌کردند، یهودیت شدیداً از مزدیسنا اثر گرفت.[۲۲][۵][۲۳] تاثیرپذیری از اهریمن،[۵] خدای شر و تاریکی در دین زرتشت، تصورات یهودیان از شیطان را دستخوش تغییر کرد.[۵][۲۴] در هفتادگانی، ترجمه یونانی تنخ که در دوره معبد دوم انجام شده، کلمه عبری شیطان (با حرف تعریف) موجود در کتب زکریا و ایوب را دیابولوس ترجمه کرده‌اند.[۲۵] اما همین مترجمان، وقتی شیطان بدون حرف تعریف و خطاب به انسان‌هایی مثل هدد ادومی و رزون سوری به کار رفته، آن را ترجمه نکرده‌است و به صورت «ساتان» نوشته شده‌است.[۲۵]

به نظر می‌رسد اعتقاد به وجود شیطان به عنوان رقیب خدا و یک شخصیت کاملاً پلید در دروغ‌نامیده‌ها در دوره معبد دوم شکل گرفته‌است؛[۲۶] در کتاب خنوخ که به گواه طومارهای دریای مرده روزگاری به اندازه تورات محبوب بوده،[۲۷] به ۲۰۰ فرشته‌ای اشاره شده که وظیفه نظارت بر زمین را دارند، اما وظیفه خود را کنار می‌گذارند و در عوض، با زنان آدمیان رابطه جنسی برقرار می‌کنند.[۲۸] رهبر این فرشتگان سامیارس‎ است[۲۹] و یکی از اعضای گروه که عزازیل نام دارد، فساد را بین انسان‌ها می‌گستراند.[۲۹] این فرشتگان نهایتاً در غارهای دور افتاده در زمین محبوس می‌شوند[۲۹] و باید منتظر بمانند تا روز داوری فرا رسد.[۲۹] کتاب یوبیل که حدوداً در سال ۱۵۰ قبل از میلاد نوشته شده، ماجرای شکست فرشتگان را بازگو کرده‌است[۳۰] اما برخلاف کتاب خنوخ، در این روایت رئیس فرشتگان که مستما نام دارد، قبل از اینکه همه فرشتگان زندانی شوند از یهوه تقاضا می‌کند که به او اجازه دهد برخی از آنان را نزد خود نگه دارد تا برایش کار کنند.[۳۱] یهوه به درخواست او تن می‌دهد[۳۱] و مستما از آن فرشتگان برای وسوسه انسان‌ها به انجام گناه بیشتر استفاده می‌کند.[۳۲] مستما همچنین یهوه را تحریک می‌کند تا ابراهیم را با ذبح اسحاق آزمایش کند.[۳۲][۳۳]

کتاب دوم خنوخ حاوی اشاراتی به یکی از فرشتگان نگهبان موسوم به شیطان‌ئیل است.[۳۴] این کتاب یکی از دروغ‌نامیده‌هاست و نام نویسنده و زمان نگارش آن مشخص نیست. به گفته کتاب دوم خنوخ، شیطان‌ئیل شاهزاده گریرگوری بود و از «بهشت بیرون رانده شد.»[۳۵] او روح پلیدی بود که تفاوت میان درست‌کاری و گناه‌کاری را می‌دانست.[۳۶] در کتاب حکمت، شیطان کسی که مرگ را به زمین برد، محسوب می‌شود اما در ابتدا قابیل را مسبب این مسئله می‌دانستند.[۳۷][۳۸][۳۹] سمائیل نام یکی از فرشتگان مغضوب بود اما بعدها در متون یهودی میدراش و کابالا به مترادفی برای شیطان تبدیل شد.[۴۰]

در ادیان[ویرایش]

عیسی و شیطان اثر آری شفر

بر اساس تفاسیر کتب دینی اسلام، ابلیس یا جد جن بوده یا یکی از فرشتگانی که در اثر تکبر مقام خود را از دست داده و جن (دیو) شده‌است،[۴۱] زمانی که خداوند آدم را آفرید به همهٔ فرشتگان از جمله ابلیس گفت به او سجده کنند اما شیطان بخاطر تکبر و غروری که داشت سجده نکرد و گفت من از آتش هستم و این از خاک، من برتری دارم چگونه می‌توانم به این سجده کنم؟ پس جزای نافرمانی از خدا، رانده شدن از بهشت بود در این هنگام شیطان که از آدم متنفر شده بود از خداوند به ازای پرستش و عبادت فراوانی که انجام داده بود برای خود فرصت خواست تا آدم و فرزندانش را فریب دهد و خداوند نیز به او تا روزی معین مهلت داد[۴۲] در تاریخ طبری در روایاتی از ابن‌عباس نقل شده: ابلیس از فرشتگان بود و نامش عزازیل بود و در زمین ساکن بود. فرشتگانی که در زمین زندگی می‌کردند یک بار با جن‌هایی که قبلاً در آنجا زندگی می‌کردند جنگیدند. ابلیس به عبادت همی کوشید و در دانش از همه پیش بود و به همین سبب مغرور شد و در برابر فرمان خدا عصیان نمود.[۴۳] در شاخه‌ای از عرفان به این نظر که شیطان فقط خدا را لایق سجده شدن می‌دانست و این امر به عشق بالای شیطان به خدا تعبیر شد، به نقلی بسیاری از عرفا به دنبال این سطح عشق نسبت به خدا بودند. اما شیطان چون خودش را بالاتر از انسان می‌دید از روی تکبر و حسادت به او سجده نکرد؛ و بنا به نظر بسیاری از دانشمندان الهیات، پایه و اساس تفکر و ذات وجودی شیطان، از الهیات زرتشتی وارد ادیان ابراهیمی شده‌است. به‌خصوص بعد از تبعید یهودیان به بابل و آشنایی آنان پس از فتح بابل با آیین و فلسفهٔ وجودی اهریمن در آیین زرتشت. با مطالعهٔ دقیق تورات و در نظر گرفتن بازهٔ زمانی به‌راحتی می‌توان متوجه شد که شیطان و ارواح پلید بعد از مراجعت یهودیان از تبعید در آیین یهودیت به متون تورات وارد گردیده‌است.

شیطان‌پرستی[ویرایش]

ستاره پنج‌پر برعکس نماد شیطان‌پرستی

شیطان‌پرستی یک حرکت مکتبی یا فلسفی است که هواداران آن، شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و پیش از عالم هستی می‌پندارند. آن‌ها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند.
البته شیطان‌پرستان به شاخه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند که در میان آنها، شیطان‌پرستان فلسفی (شیطان‌گرایان) حتی به وجود خود شیطان نیز باور نداشته و صرفاً آن را یک «کهن نماد» می‌دانند.

در هنر[ویرایش]

فیلم‌ها وسریال‌ها[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

یادداشت[ویرایش]

  1.  عبریשָּׂטָן‎ (śāṭān)، به معنای دشمن؛[۱] یونانی باستانὁ σατανᾶς یا σατάν (ho satanas یا satan);[۲] عربیشیطان، به معنای «گمراه»، «دور»، یا گاه «پلید»

پانویس[ویرایش]

  1.  Kelly 2006, pp. 2–3.
  2.  Boyd 1975, p. 13.
  3. ↑ پرش به بالا به:۳٫۰ ۳٫۱ Kelly 2006, pp. 15–16.
  4.  Kelly 2006, pp. 1–13.
  5. ↑ پرش به بالا به:۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ Campo 2009, p. 603.
  6. ↑ پرش به بالا به:۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Kelly 2006, pp. 1–13, 28–29.
  7.  ed. Buttrick, George ArthurThe Interpreter's Dictionary of the Bible, An illustrated Encyclopedia
  8.  Stephen M. Hooks – 2007 "As in Zechariah 3:1–2 the term here carries the definite article (has'satan="the satan") and functions not as a...the only place in the Hebrew Bible where the term "Satan" is unquestionably used as a proper name is 1 Chronicles 21:1."
  9.  Coogan, Michael D. ; A Brief Introduction to the Old Testament: The Hebrew Bible in Its Context, Oxford University Press, 2009
  10.  Kelly 2006, p. 14.
  11. ↑ پرش به بالا به:۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Kelly 2006, p. 16.
  12. ↑ پرش به بالا به:۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Kelly 2006, p. 20.
  13.  Kelly 2006, pp. 18–19.
  14. ↑ پرش به بالا به:۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ Kelly 2006, p. 19.
  15.  Kelly 2006, p. 18.
  16. ↑ پرش به بالا به:۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ۱۶٫۴ ۱۶٫۵ Kelly 2006, p. 21.
  17. ↑ پرش به بالا به:۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Kelly 2006, pp. 21–22.
  18. ↑ پرش به بالا به:۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Kelly 2006, p. 22.
  19.  Steinmann, AE. "The structure and message of the Book of Job". Vetus Testamentum.
  20.  Kelly 2006, p. 23.
  21. ↑ پرش به بالا به:۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ Kelly 2006, p. 24.
  22.  Russell 1977, p. 102.
  23.  Peter Clark, Zoroastrianism: An Introduction to Ancient Faith 1998, p. 152 "There are so many features that Zoroastrianism seems to share with the Judeo-Christian tradition that it would be difficult to … Historically the first point of contact that we can determine is when the Achaemenian Cyrus conquered Babylon ..539 BC"
  24.  Winn, Shan M.M. (1995). Heaven, heroes, and happiness: the Indo-European roots of Western ideology. Lanham, Md.: University press of America. p. 203ISBN 0-8191-9860-9.
  25. ↑ پرش به بالا به:۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Kelly 2006, p. 30.
  26.  Jackson, David R. (2004). Enochic Judaism. London: T&T Clark International. pp. 2–4. ISBN 0-8264-7089-0.
  27.  Kelly 2006, pp. 42–43.
  28.  Kelly 2006, pp. 34–35.
  29. ↑ پرش به بالا به:۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ ۲۹٫۳ Kelly 2006, p. 35.
  30.  Kelly 2006, pp. 36–37.
  31. ↑ پرش به بالا به:۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Kelly 2006, p. 37.
  32. ↑ پرش به بالا به:۳۲٫۰ ۳۲٫۱ Kelly 2006, pp. 37–40.
  33.  [ Introduction to the Book of Jubilees, 15. Theology. Some of our Author's Views: Demonology, by R.H. Charles.
  34.  2 Enoch 18:3. On this tradition, see A. Orlov, "The Watchers of Satanael: The Fallen Angels Traditions in 2 (Slavonic) Enoch," in: A. Orlov, Dark Mirrors: Azazel and Satanael in Early Jewish Demonology (Albany: SUNY, 2011) 85–106.
  35.  "And I threw him out from the height with his angels, and he was flying in the air continuously above the bottomless" – 2 Enoch 29:4
  36.  "The devil is the evil spirit of the lower places, as a fugitive he made Sotona from the heavens as his name was Satanail, thus he became different from the angels, but his nature did not change his intelligence as far as his understanding of righteous and sinful things" – 2 Enoch 31:4
  37.  See The Book of Wisdom: With Introduction and Notes, p. 27, Object of the book, by A. T. S. Goodrick.
  38.  Kelly 2006, pp. 70–78.
  39.  Kelly 2017, pp. 28–30.
  40.  Alexander Altmann, Alfred L. Ivry, Elliot R. Wolfson, Allan Arkush Perspectives on Jewish Thought and Mysticism Taylor & Francis 1998 شابک ‎۹۷۸−۹−۰۵۷−۰۲۱۹۴−۷ p. 268
  41.  «موقع التفیر الکبیر»Altafsir.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۲-۱۱-۲۹.
  42.  داستان‌های پیامبران جلد اول بخش مربوط به آدم
  43.  تاریخ طبری- جلد ۱ - ص ۵۳
  44.  مجله همشری جوان شماره ۱۳۶

منابع[ویرایش]

  • تفسیر نمونه، ج۱، صص ۱۹۱ تا ۱۹۳.
  • قاموس قرآن، ج ۴، صص ۳۲ تا ۴۰، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه.
  • Kelly, Henry Ansgar (2006). Satan: A Biography. Cambridge, England: Cambridge University Press. pp. 3–4. ISBN 978-0-521-60402-4.