شادروان فروغی در خاطراتش میگوید:
آن زمان هنوز با کفش به اتاق آمدن قبیح بود و روی صندلی نشستن معمول نشده و بدون لباس بلند از قبیل عبا یا لباده به حضور بزرگان رفتن بیادبی بود. مردم در بعضی کوچه ها و محله ها متعرض فوکولی ها میشدند و اگر فحش و کتک در کار نمی آمد مضمون و استهزاء فراوان بود. عینک زدن جوانها آن زمان خیلی غریب می آمد و حمل بر خودنمایی و فرنگی مآبی میشد. وقتی یکی از کسان من که او هم عینک میزد روز 9 محرم در کوچه ای شنید یکی به دیگری میگوید: این کافر را ببین که روز تاسوعا هم عینک میزند! با کارد و چنگال غذا خوردن آن زمان معمول نبود و با دست غذا میخوردیم. تصور نفرمایید که این قصه ها خارج از موضوع است. اینها تاریخ است و تاریخ مفید همین است. میدانید که امروز در تعلیم تاریخ بیشتر نظر دارند به چگونگی احوال و اخلاق و آداب و رسوم مردم و تفاوتهایی که به مرور زمان میکند.
(محمدعلی فروغی، جلد اول مقالات،