پیش گفتار: بنام خداوند کون و مکان
پادشاهی دیو کس اولین شاه ماد: دیو کس نخستین شه ماد بود
وصیت دیو کس به فرزند خود: دیو کس چودریافت پایان خویش
برتخت نشستن فره فرتیش: چویک هفته بگذشت از مرگ شاه
جنگ فره فرتیش بابنی بال شاه آشور: بنی خود شاه آشوریان
خو نخواهی هو خشتر از پادشاه آشور: چو یک هفته سوک پدر را بداشت
آتش زدن پسر بنی پال برخود و خانواده اش: چو پوربنی پال یی چاره شد
صلح شاه ماد ولیدی پس از شش سال: یکی روز سر گرم پیکار و جنگ
بر تخت نشستن آزید هاک پادشاه ماد: پسر چون بر آمد بتخت پدر
خواب دیدن آژید هاک و تعبیر آن: چو شب شد به خوابید در قصر خویش
بدنیا آمدن کورش: چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه
بر تخت نشستن کوروش در پارس: پدر گفت فرزند برنای من
فتح ماد: از آن پس سران سپه را بخواست
سر کوبی سکاها: دگر روز آمد سواری بماد
فتح لیدی: از آن پس به لیدی بیاورد روی
فتح بابل: چو شد سال تازه بیامد بهار
آزاد ساختن اسیران یهود: پس آنگه بفرمود آنچه اسیر
کشته شدن کورش در ماساژت: بر آن شهر و بر لشکر حمله کرد
بر تخت نشستن کامبوجیه پسر کورش: پس آنگاه کموجیه شاه شد
گشته شدن بردیا بدست برادر خود کامبوجیه: بسی شادمان گشت کامبوجیا
فتح مصر: بفرمود لشکر بباید کشید
اردو کشی به جنوب مصر: وز آن پس بفرمود کامبوجیا
خود کشی کامبوجیه: چو کامبوجیه این خبر را شنید
پادشاهی داریوش کبیر: وزان پس ز سر کردگان هفت تن
سر کوبی شورش در مصر: چو یک چندروزی فراغت نمود
کندن ترعه بفرمان داریوش: چو شد جمله ی کار آراسته
سر کوبی سکاها: بسوی سکاها بشد لشکرش
فتح تراکیه: سحر گاه برخاست بانگ خروس
اردو کشی بمقدونیه و یونان: یکی نامه بهر سپهبد نوشت
عاشق شدن دختر داریوش برمردونیه سردار جوان ایرانی: از آن روی شهزاده مهر آفرین
سخنان داریوش بزرگ: منم داریوشی که آهورمزد
اردو کشی داریوش بهندوستان: سه سالیچو بگذشت از عیش و نوش
بدنیا آمدن خشایارشا: شهنشه بیامد بکاخ بهار
تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن بشکار: شهنشه بفرمود فرزند من
وصیت داریوش به فرزند خود و بر تخت نشستن خشایارشا: چو یک چند بگذشت از روزگار